
حسن رسولي:تعددثبتنامیها حاكي از رضايتمندی است
حسن رسولي از چهرههاي اصلاحطلبي است كه سابقه استانداري خراسان در زمان دولت اصلاحات و رياست ستاد انتخاباتي دكتر عارف در انتخابات رياستجمهوري سال 92 را در كارنامه خود دارد. با وی كه خود نامزد ورود به انتخابات مجلس دهم نيز است، گفتوگويي كوتاه داشتهايم درباره انتخابات آتي و اين پرسش مشخص كه آيا ميزان ثبتنام بالا در انتخابات آتي را ميتوان مثبت ارزيابي كرد يا خير؟ این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
به نظر شما ميزان بالای ثبتنامها در انتخابات آتي را ميتوان مثبت ارزيابي كرد؟
فكر ميكنم تا زماني كه ما اقدام به بازنگري و اصلاح نظام انتخاباتيمان نكردهايم، وضع بر همين منوال خواهد بود. يعني اينكه در شرايط كنوني شركت در انتخابات براي انتخاب شوندگان بيش و پيش از هر متغيري متاثر از تصميم و اراده خودشان است؛ تغييري كه بايد انجام شود بايد مبتني بر جايگزيني اراده جمعي به جاي ارادههاي فردي ثبتنامكنندگان درانتخابات باشد. يعني قرار دادن يك مرحله پردازشي بينابين. به معناي نقشآفريني و حضور فعال احزاب سياسي. اگر اينطور نشود و انتخابات از كانالهاي حزبي عبور نكند، نميتوان درباره كميت بالا يا پايين ثبتنامكنندگان در انتخابات اظهارنظر كرد. يعني نميتوان مدعي شد كه اين كميت آيا به كيفيت نيز منجر ميشود يا خير.
شما براي رفع اين مشكل مكانيسمهاي قانوني را تجويز ميكنيد يا كاركرد حزبي را؟
قانون انتخابات در كشور ما چه در حوزه اجرا و چه نظارت، مويد و تشديدكننده انگيزههاي فردي نامزدهاي انتخابات است. كمتر نامزدي در بين اين بيش از 12هزار ثبتنامكننده اين دوره ميتوان يافت كه تصميمش مبتني به پيشينه حزبي و تشكيلاتي باشد. البته ممكن است جناحهاي سياسي تشويقهايي براي حضور افراد داشته باشند اما به نظر من اين تشويقها جاي عقبه تشكيلاتي را نميگيرد. بعيد ميدانم كه در بين اين تعداد حتي 50 نفر بتوان را پيدا كرد كه از غربال خرد جمعي عبور كرده باشند؛ يعني حضورشان در مكانيسمي مورد ارزيابي و سنجش و انتخاب قرار گرفته باشد و پس از طي مراحل حزبي به مرحله ثبتنام رسيده باشد. تا زماني كه ما به اين ايدهآل نرسيدهايم كه كانديداهاي مجلس به جاي اينكه نمايانگر ظرفيتهاي فردي خود باشند، مطالبات گروهي و حزبي را نمايندگي كنند، به توسعه يافتگي سياسي نميرسيم.
نقطه ايدهآل براي ما كجاست؟ شما سويههاي مثبتي در اين ميزان ثبتنام بالا نميبينيد؟
امروزه در دنيا و در كشورهاي توسعه يافته نهادهاي واسطي وجود دارند كه بين بدنه جامعه و نخبگان سياسي نقش ميانجي را ايفا ميكنند. اگر در كشور ما هم سازوكار انتخاباتي بدين گونه بود، ميتوانستيم بگوييم كه در شرايط توسعه يافتگي سياسي قرار داريم. تا زماني كه بدانجا نرسيدهايم در شرايط فعلي نفس افزايش 110درصدي استقبال كانديداها در مرحله اول نسبت به دوره قبل انتخابات ميتواند نكته مثبتي در نظر گرفته شود. مثبت از اين حيث كه بيش از دو برابر نخبگان سياسي نسبت به انتخابات مجلس نهم به نداي مشاركتطلبانه پاسخ مثبت دادهاند و احساس مسئوليت بيشتري در قبال سرنوشت كشور و نظام از خود نشان دادهاند.
ميزان ثبتنام زنان و جوانان را براي ورود به مجلس چگونه ارزيابي ميكنيد؟
من البته به دادههاي آماري مشخص و تفكيكي شدهاي درباره كم و كيف ميزان ثبتنامكنندگان دسترسي ندارم اما ميدانم مثلا در استان خراسان رضوي كه خود اهل آن ديار هستم، اينطور كه دوستان ما در مشهد بررسي كردهاند، نسبت ثبتنامكنندگان خانم در مقايسه با دوره قبل انتخابات مجلس، 250درصد افزايش نشان ميدهد كه در حقيقت خود علامتي است دال بر اينكه انگيزههاي مردم و بويژه زنان براي مشاركت سياسي بالا رفته كه امر مباركي است. يا اينكه در حوزه انتخابيه مشهد قريب به 18 درصد از ثبتنامكنندگان ميانگين سني 30 سال دارند؛ يعني از منظر استقبال جوانان و نسلي كه پس از پيروزي انقلاب متولد شدهاند هم شاهد رشد مشاركت بودهايم. اينها علامت مثبتي است.
پس در مجموع نسبت به افزايش ثبتنامها خوشبين هستيد؟
اگر بپذيريم به هر ميزاني كه مشاركت مردم در انتخابات چه به عنوان كانديدا و چه به عنوان رايدهنده بيشتر باشد، نشاندهنده مناسبات رضايتبخشي بين حاكميت و ملت است، اين افزايش كم نه تنها امر مذموم و به طريق اولي تهديدي عليه مصالح كشور نيست، بلكه فرصت و مزيت نسبي است و متوليان امر بايد از اين مشاركت استقبال كنند. البته اين مرحله اول است. بستگي به اين دارد كه چه ميزاني از اين 12هزار نفر توسط شوراي نگهبان تاييد شوند. اگر همين ميزان افزايش 110درصدي ثبتنام را در عبور از صافي نهاد نظارتي هم مشاهده كنيم، به نظرم نظري كه گفتم از پشتوانه علمي و عملي بهتري برخوردار خواهد بود.