
مشایی: وقتی درباره هنرمندان حرف بزنم سیاسی میشود/من به بعضی از عزیزان قول دادهام که مصاحبه نمیکنم
روزنو :منتظر یک روز جمعه آرام دیگر بودیم. یک پایان هفته کم خبر و عادی... تعدادی از مخاطبان حرفهای موسیقی روز جمعه کمی خوشحال بودند چراکه با تعداد زیادی عکس و پیام تبریک به استقبال هفتادویکمین سالروز تولد یکی خوانندگان معروف و شناخته شده رفته بودند اما هنوز روز به نیمه نرسیده بود که جامعه هنری در شوک بزرگی فرورفت.
منتظر یک روز جمعه آرام دیگر بودیم. یک پایان هفته کم خبر و عادی... تعدادی از مخاطبان حرفهای موسیقی روز جمعه کمی خوشحال بودند چراکه با تعداد زیادی عکس و پیام تبریک به استقبال هفتادویکمین سالروز تولد یکی خوانندگان معروف و شناخته شده رفته بودند اما هنوز روز به نیمه نرسیده بود که جامعه هنری در شوک بزرگی فرورفت.
حبیب محبیان بهدلیل ایست قلبی در سن 63 سالگی درگذشت. شاید کمتر کسی نام خانوادگیاش را میدانست. 40 سال بود که مردم سرزمینش او را با نام «حبیب» میشناختند ... خوانندهای که شبیه هیچ کس نبود ... وقتی با آن چهره اخمو، گیتار 12سیمهاش را در دست گرفت و چشمانش را بست و آهنگهایش را که ساخته خودش بود نواخت، جای خود را در دل بخش اعظمی از مردم باز کرد.
لحن و حتی تحریرهایش خاص خودش بود انتخاب شعرهایش هم قابلتوجه بود. حبیب از حافظ میخواند، از خیام، از احمد شاملو، از محمدرضا شفیعیکدکنی، از محمدعلی بهمنی و ... از سوی دیگر از مسعود فردمنش و ترانهسراهای دیگر هم میخواند.
حبیب سال 1360 از ایران رفت ... سال 1364 به لسآنجلس امریکا رسید و تصمیم گرفت مانند دیگر خوانندگان مهاجر در این شهر ساکن شود و به ضبط و انتشار آهنگ بپردازد اما رویه کارش به هیچیک از خوانندگان شباهت نداشت. سبک خاص خود را داشت و به سبک خودش جلو میرفت ... شاد و ریتمیک هم میخواند اما از جنسی دیگر ... آفتابمهتاب، همراز، خورشید خانم، آخه عزیزم چی میشه، صفر، کویر باور، خداوندا و خانه کوچک برخی ازآلبومهای انفرادی حبیب در امریکا بودند. در سال 1383 حبیب تصمیم گرفت آلبوم مشترکی را با پسرش محمد روانه بازار کند. پسری که هیچگاه نتوانست در موسیقی پا جای پای پدر بگذارد. جوونی و خودشه دو آلبوم مشترک حبیب و محمد بودند و ایرانبانو آخرین آلبوم حبیب در امریکا بود که در سال 1387 و البته بدون حضور محمد روانه بازار شد.
حبیب محبیان که دلتنگ وطنش بود تصمیم گرفت به ایران برگردد. درخواست رسمی خود را برای دولت وقت ارسال کرد و توانست در سال 1388 پا روی خاک زادگاهش بگذارد. نقش محمود احمدینژاد، رییسجمهور وقت و مخصوصا اسفندیار رحیممشایی، رییس دفتر و مشاور فرهنگی رییسجمهور را در بازگشت حبیب بسیار پررنگ میدانند. از سوی دیگر محمدحسین خزعلی با نام هنری سمیر زند که کار مشترکی هم با حبیب منتشر کرد، دیگر فردی است که گفته میشود زمینهساز بازگشت حبیب به ایران شده است. سمیر زند، فرزند مرحوم آیتالله ابوالقاسم خزعلی است که شنیده میشد بهواسطه نفوذ سیاسی پدرش مجوز بازگشت حبیب را گرفته است.
هر چند محمد، پسر حبیب روایت دیگری از بازگشت پدرش به ایران دارد. محمد در سال 1388 برای انجام جراحی عمل قلب باز راهی ایران میشود. محمد و مادرش به حبیب اصرار میکنند تا به ایران برگردد تا اینکه بیماری عمه محمد، حبیب را به هوای خواهر به ایران میکشاند.
حالا محمد به همراه مدیربرنامههایش در راه ایران است. او که به خارج از کشور سفر کرده بود در حال حاضر در ترکیه است و در تلاش است هر چه زودتر خود را به بالین پدر برساند. محمد چهار سال پیش هم برای ملاقات پدر به ایران آمده بود اما اینبار تنها میتواند جسم بیجان پدر را ببیند.
حبیب در این 6 سال تلاش زیادی انجام داد تا مجوز انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت را از وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت کند اما تا زمان مرگش این اتفاق رخ نداد. نکته جالب اینجاست که حتی برگزاری مراسم تشییع او از مقابل تالار وحدت هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
علیرغم گمانه زنی های مطرح شده در خصوص تشییع پیکر زندهیاد «حبیب» از مقابل تالار وحدت و تدفین پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا، آخرین خبرها حاکی از آن است مراسم خاکسپاری و تدفین این هنرمند سرشناس در رامسر برگزار می شود
در همین رابطه یکی از مدیران اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران در خصوص اتفاق تلخ روز جمعه و برنامهریزی برای انجام مراسم تشییع زندهیاد «حبیب محبیان» گفت: «پس از اعلام خبر فوت ایشان، همکاران ما در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی رامسر همراه با معاون محترم فرماندار رامسر و جمعی از مسئولین محلی برای عرض تسلیت و انجام کمک احتمالی به محل زندگی ایشان رفتند. از آنجا که مرحوم محبیان رامسر را به عنوان محل زندگی خود انتخاب کرده بود و در آنجا احساس آرامش میکرد، جمعی از هنرمندان بومی خواستار خاکسپاری آن هنرمند فقید در همان روستا شدند. از این رو بر اساس مذاکرات صورت گرفته با خانواده ایشان، قرار شد پیکر زندهیاد محبیان در روستای محل زندگی ایشان تشییع و دفن شود. پیشتر در موردی مشابه پیکر مرحوم «منوچهر ستوده» نیز در همان شهر محل زندگیشان (سلمانشهر) به شکل باشکوهی تشییع و دفن شده بود.»
به بنا به اظهار رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی رامسر، پیکر زندهیاد «حبیب محبیان» ساعت 15 روز شنبه 22 خرداد 1395 از محل زندگیاش در روستای نیاسته از توابع کتالم واقع در شهرستان رامسر به سمت امامزاده محمد(ع) تشییع و در آن امامزاده به خاک سپرده خواهد شد.
حبیب به محض بازگشت به ایران راهی رامسر شد و به دور از هرگونه حاشیه و جنجالی زندگی کرد اما آرزوی اجرای کنسرت در ورزشگاه آزادی را با خود به زیر خاک برد. کنسرتی که معتقد بود 100 هزار نفر را به استادیوم میکشاند؛ «برای اعتقادات قلبیام نیازی به مجوز نمیبینم.» مجوزی که هیچگاه به او داده نشد و آلبومی که میخواست بهصورت مجاز به دست مخاطبانش برساند هیچگاه اجازه انتشار پیدا نکرد.
همیشه درخصوص او گفته میشد که آدمی گوشهگیر و منزوی است. حبیب در امریکا کمتر در جاهایی غیر از ویدئوکلیپهایش دیده میشد و آثاری که برای دیگر خوانندگان ساخت هم از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نکرد. زندگی در شمال کشور و به دور از هیاهو شاید جلوهای از شخصیت هیاهوگریز او بود اما حبیب حضور فعالی در جمع هنرمندان داخل کشورش داشت. بهطور مثال او در جشن سایت موسیقی ما شرکت و جایزه برخی از برندگان را هم اهدا کرد. حضوری که او را سر ذوق آورده بود اما باز هم باعث نشد مردمش صدای او را در آهنگها و کنسرتهایش بشنوند.
روز گذشته ناگهان از روستای نیاسته کتالم رامسر که از به نوعی زادگاه اسفندیار رحیم مشایی محسوب می شود خبر رسید که فردی دچار ایست قلبی شده و عملیات احیا هم روی او موثر واقع نشده است. فردی که دیگر علائم حیاتی نداشت و مردمکهای گشاد شدهاش خبر از مرگش میداد. این فرد حبیب محبیان بود. اتفاق تلخ در این میان انتشار عکسهایی از جسد حبیب در سردخانه بود که در خبرگزاریها منتشر شد و به سرعت در شبکههای مجازی دست به دست چرخید و البته خاطر بسیاری را آزرده کرد. همانند اتفاقی مشابه برای هادی نوروزی؛ با این تفاوت که تصاویر کاپیتان فقید تیم فوتبال پرسپولیس، او را در قبر نشان میداد. البته خبرگزاری منتشرکننده عکسهای حبیب در سردخانه با انتشار پیامی از مخاطبان عذرخواهی و عکسها را حذف کرد.
اتفاقات آزاددهنده و باقی ماجرا
در این میان اتفاق آزاردهنده جنگ جناحهای سیاسی بر سر حبیب است. حالا طرفداران محمود احمدینژاد مدعی هستند رییسجمهور محبوبشان به حبیب مجوز داده بود اما دولت فعلی به این خواننده اجازه فعالیت نداده است، درگیریهایی که تنها کام دوستداران حبیب را در غم فراق او تلختر میکند.
در شرایطی که به نظر بسیاری از دوستداران حبیب محبیان او بهخاطر سالها سکوت فشارهای زیادی را تحمل کرد. «دولت بهار» از سایتهای نزدیک به محمود احمدی نژاد برای بهرهبرداری سیاسی از حضور این خواننده در ایران از قول محبیان نوشته؛ «احمدینژاد امضا کرد و سه روزه مجوز گرفتم.» در آن مطلب آمده است: « حبیب درباره دیدار با اسفندیار رحیممشایی، مشاور محمود احمدینژاد میگوید: دیدار کوتاهی با مشایی در دفترشان داشتیم. دوستی که نزدیکی به دولت وقت داشت نامهای تنظیم کرد و پیش احمدینژاد برد. ایشان هم بلافاصله امضا کردند و به ارشاد رسید.»
وی ادامه میدهد: «مشایی خواستند مرا ببینند و گفتند اینجا وطن شماست و اگر برگردید خوشحال میشویم. برخوردشان خیلی خوب بود. وقتی فهمیدند تا سال 62 ایران بودم برایشان خیلی جالب بود.»
این خبر در حالی منتشر شده که مروری بر اتفاق پیش آمده برای خواننده از دست رفته مساله را طور دیگری جلوهگر میکند.
قضیه از این قرار است که اسفندیار رحیممشایی(رییس دفتر محمود احمدینژاد) در نخستین روزهای بازگشت محبیان به ایران در واکنش به حضور این خواننده در کشور گفته بود: «اینکه یک ایرانی بخواهد فعالیتی در داخل و خارج از کشور داشته باشد، مطابق چارچوب و قوانین آزاد است و مشکلی ندارد. فعالیت هنری در همه بخشها ازجمله موسیقی برای همه هنرمندان در داخل و خارج از کشور آزاد است و برگشت به ایران برای کسی مشکلی ندارد.»
اما حمید شاهآبادی، معاون هنری وزیر ارشاد دولت دهم در سال ۱۳۹۱ با بازگشت این خواننده طور دیگری برخورد کرد: «خوانندهای که به ایران بازگشته از وزارت ارشاد مجوزی ندارد و آنچه گفته و شنیده شده شایعه است.»
حبیب اما امیدوار بود به اینکه قدرش را بدانند. در سومین جشن موسیقی ما هم وقتی روی صحنه رفته بود گفته بود: «باید بگویم من بدون گیتارم فلج هستم و تا جایی که یادم میآید تابهحال بدون گیتار روی هیچ صحنهای نرفته بودم. بسیار خوشحالم که از تریبون نام من را صدا زدند و در کنار سایر هنرمندان میتوانم دقایقی را همراه شما باشم.»
همانجا گفته بود: «خوشحالم که هستم، گرچه لیاقت ندارم در صف جلو صندلیها بنشینم، اما همین که برای نخستینبار بعد از 6 سال سکوت، میتوانم با شما صحبت کنم خوشحالم. فقط میگویم الهی موفق باشید و هیچوقت خدا را فراموش نکنید.» این جملهها بخشی از صحبتهای حبیب محبیان، خواننده مطرح ایرانی پس از 6 سال سکوت و حضورش در ایران و مقابل چشمان همکاران و اهالی رسانه بود.
مشایی در گفتوگو با امید ایرانیان: فضا بهگونهای است که آدم حتی اگر یک حرف معمولی هم بزند برخی آن را سیاسی تعبیر میکنند
حالا روزنامه «امید ایرانیان» برای پیگیری مساله با اسفندیار مشایی گفتوگویی انجام داد که البته باید گفت او از همان ابتدا اعلام کرد راغب به سخن گفتن نیست اما باتوجه به سخنانی که رحیممشایی پیش از این درباره بازگشت حبیب به ایران و حضور چهرههای فرهنگی که از ایران رفته بودند مطرح کرده بود و از سوی دیگر مساله تکریم هنرمندان که بارها در محافل عمومی و جلوی دوربین رسانهها به آن اشاره کرده بود(از دیدار با هدیه تهرانی و شرکت در نمایشگاه عکاسی این بازیگر تا دعوت کردن افسانه بایگان به محافل رسمی که خودش در آن حضور داشت)، از مشایی درباره چگونگی پیادهسازی این تکریم از نگاه او پرسیدیم. او با اشاره به اینکه سالهاست گفتوگو نکرده و به خیلی هم قول داده اگر بنا بر گفتوگو بود اول با آنها صحبت کند، گفت: «این مساله خیلی سیاسی است. از سوی دیگر اگر هم سیاسی نباشد وقتی من دربارهاش حرف بزنم سیاسی میشود. در حال حاضر نمیشود دراینباره حرف زد. فضا بهگونهای است که آدم حتی اگر یک حرف معمولی هم بزند برخی آن را سیاسی تعبیر میکنند. من نمیخواهم در فضای سیاسی حرفی زده باشم. فقط میتوانم به شما خسته نباشید بگویم. انشاءالله طاعاتتان قبول باشد. من فقط میتوانم بگویم اگر بنا شد مصاحبه کنم شما را در اولویت میگذارم.»
مشایی دلیل جالبی برای اظهارنظر نکردن دراینباره دارد: «من به بعضی از عزیزان قول دادهام که مصاحبه نمیکنم و اگر بنا شد حرف بزنم آنها در اولویت هستند. البته در این ایام به دروغ از من نوشتهاند اما من واقعا حرفی نزدهام.»