
آلترناتیو برای روحانی؛ آری یا خیر
این روزها ماندن یا نماندن بر سر پیمان 3 سال پیش با حسن روحانی مسئله ای است که در اردوگاه اصلاحطلبان پیرامون آن نظرات متفاوتی مطرح میشود. از یک سو بخشی از بدنه اصلاحطلبی بر این باور است که باید بدون هیچ پیش شرطی از حسن روحانی حمایت کرد و گزینه بی بدیل اصلاحطلبان کسی نیست جز رئیس دولت تدبیر و امید.
به گزارش روز نو؛ اما از سوی دیگر برخی از اعضای این جریان سیاسی معتقدند که باید در کنار حسن روحانی گزینههای دیگری را هم در نظر داشت و در منظومه سیاسی ایران هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
آفتاب یزد در این باره از فعالان سیاسی اصلاحطلب نظر خواهی کرده است که پیش رویتان قرار دارد:
**
محمد عطریانفر
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران
من کاملا به حمایت بی قید و شرط از آقای دکتر روحانی اعتقاد دارم و هیچ گزینه دیگری هم نباید در مقابل ایشان مطرح شود. طرح گزینههای آلترناتیو و رقیب به نظر من مضحک و خندهدار است. چون در نهایت گزنیه ما اصلاحطلبان دکتر روحانی خواهد بود.
**
علی تاجرنیا
عضو حزب اتحاد ملت
من معتقدم طرح آلترناتیو کنار آقای روحانی اشتباه ومحکوم به شکست است. ولی حمایت بی قید و شرط هم در سیاست بی معنی است. در انتخابات پیشرو اگر آقای روحانی به هر دلیلی نباشد یا ضعیف شود، یک نفر اصلاحطلب رای آور را در کنار او، تحمل نخواهند کرد. اینهمه فشار جریان خاص برای طرح یک دورهای کردن روحانی یا فشارها برای انصراف وی نشان می دهد تمام توفیق جریان مقابل در انتخابات، بدون حضور روحانی است.
**
محمد جواد حق شناس
عضو حزب اعتماد ملی
به طور کلی انتخابات یک امر تک معادله ای نیست که ما به سادگی بگوییم دو ضرب در دو می شود چهار ! بلکه انتخابات یک معادله چند مجهولی است که در مقابل با هر مجهولی باید یک گزینه وجود داشته باشد. جریان اصلاحطلب هم به عنوان یک جریان پیشرو و معتقد به مبانی و منافع ملی و فعال در چارچوب قانون اساسی است که احساس وظیفه نسبت به مردمی دارد که به آنها اعتماد کرده اند. بر روی این مقوله باید کنشهای متناسب را دنبال کند. آنچه مسلم است این است که آقای روحانی گزینه ای است که با حمایت اصلاحطلبان وارد پاستور شده است و هم چنان در طول سه سال گذشته، اصلاحطلبان بدون هیچ چشم داشتی از ایشان حمایت مطلق کردند و حمایت از ایشان هم چنان در دستور کار است. در شرایط حاضر هم آقای روحانی بهترین و ممکن ترین گزینه موجود در فضای سیاسی کشور است و علی القاعده نفع کشور هم در این است که برای نگاه تمامیت خواهان ارزشی قائل نشویم و ماجرای ریاست جمهوری تک دوره ای را نگذاریم رقم بخورد اما نکته ای که وجود دارد این است که به هر حال انتخابات یک بازی دو وجهی و دو طرفه است و اینطور نیست که فقط اصلاحطلبان بازی کنند. در اینجا عوامل دیگر هم وجود دارد و در مقابل سناریو و گزینههایی که ممکن است در فضای انتخاباتی مطرح کنند، اصلاحطلبان نباید دستشان خالی باشد. بنابراین من فکر میکنم برای اینکه در آن مقطع دچار فقر و فقد عنصر تصمیم گیری نشویم باید به گزینههای دیگری هم برای روز مبادا فکر کنیم.
***
آذر منصوری
عضو حزب اتحاد ملت
من اساسا این نوع دسته بندیها را آن هم در شرایطی که دولت با انواع هجمهها و سنگ اندازیها از جانب مخالفین سرسخت خود مواجه است نه تنها کارگشا نمیبینم بلکه آن را در راستای تحقق دستور کار این عده از مخالفین دولت ارزیابی میکنم.این نوع دستهبندیها خود بخود از یک طرف ممکن است زمینه ساز شکاف بین حامیان متشکل و منسجم اصلاحطلب دولت باشد و از سوی دیگر این نگرانی را به وجود بیاورد که این شکاف در بدنه اجتماعی دولت نیز به تردید و ناامیدی بینجامد. مسئله اینجاست که ائتلافی در 92 شکل گرفته که گام اول بود،گام دوم در 94 برداشته شد و این انسجام باید ادامه پیدا کند تا گام سوم هم برداشته شود.برای برداشتن گام سوم منطق ما همان منطقی است که در گام اول برداشتیم. این منطق میگوید در شرایط فعلی همان مخاطرات پیش روی کشور است و ممکن ترین و مقدورترین دولت، دولت روحانی است که در این سه سال به رغم همه بحرانها و ویرانهای که تحویل گرفت، توانسته کارنامه قابل قبولی را از خود به جای بگذارد. وقتی شرط گذاشته میشود به این معنی است که شرایط به ما اجازه میداده ما دولتی ممکنتر و مقدورتر از این دولت داشته باشیم، در حالی که باید دید آیا اگر فرد دیگری غیر از روحانی بود و دولت دیگری، میتوانست نمره بهتری در این شرایط بگیرد. این موضوع با نقد متفاوت است.نقد کردن با شرط گذاشتن متفاوت است. نقدها به اصلاح رویکردها و رویههای دولت میانجامد که در واقع قوام بخش دولت خواهد بود نه تضعیف کننده. این دولت در چهار سال اول، بیشتر مشغول آواربرداری بوده و به رغم همه مشکلات توانسته گامهای بزرگی بردارد. علی القاعده برای ادامه کار باید چهار سال دیگر فرصت داشته باشد. اثرات همه اقدامات هیچیک از دولتهای قبل هم در چهار سال اول مشخص نشده است.چه دولت اصلاحات که توانست زمینه پیشرفت و توسعه کشور را فراهم کند و چه دولت احمدی نژاد که در چهار ساله دوم مشخص شد چه ویرانه ای از خود به جای گذاشته است.
**
رسول منتجب نیا
قائم مقام حزب اعتماد ملی
آنچه اکنون برای اصلاحطلبان حائز اهمیت است و همه بر روی آن اتفاق نظر دارند حمایت از آقای روحانی بدون هیچ قید و شرطی تا پایان دوران نخست ریاست ایشان است چرا که آقای روحانی رئیسجمهوری است که کاندیدای اصلاحطلبان بوده و عملکردش هم به شدت قابل دفاع است. اما برای دوره آتی باید در جلساتی در مورد ایشان تصمیمگیری شود. کلیه نظراتی که تاکنون داده شده اظهارنظرهای شخصی است. هنوز اصلاحطلبان وارد این بحث نشدهاند و به تصمیم جمعی نرسیدهاند. نه اینکه آقای روحانی با چک سفید کاندیدای اصلاحطلبان شود، مطرح شده و نه در مورد اینکه گزینههای دیگری به غیر از ایشان کاندیدای اصلاحطلبان شوند، بحثی صورت گرفته است. مسئله اینجاست که ائتلافی در 92 شکل گرفته که گام اول بود،گام دوم در 94 برداشته شد و این انسجام باید ادامه پیدا کند تا گام سوم هم برداشته شود.برای برداشتن گام سوم منطق ما همان منطقی است که در گام اول برداشتیم. این منطق میگوید در شرایط فعلی همان مخاطرات پیش روی کشور است و ممکن ترین و مقدورترین دولت، دولت روحانی است که در این سه سال به رغم همه بحرانها و ویرانهای که تحویل گرفت، توانسته کارنامه قابل قبولی را از خود به جای بگذارد. وقتی شرط گذاشته میشود به این معنی است که شرایط به ما اجازه میداده ما دولتی ممکنتر و مقدورتر از این دولت داشته باشیم، در حالی که باید دید آیا اگر فرد دیگری غیر از روحانی بود و دولت دیگری، میتوانست نمره بهتری در این شرایط بگیرد. این موضوع با نقد متفاوت است.نقد کردن با شرط گذاشتن متفاوت است.
**
صادق زیباکلام
استاد دانشگاه تهران
ما اصلاحطلبان در خرداد 92 از بدنه اجتماعیمان خواستیم که در انتخابات بیایند و به آقای روحانی رای دهند آن هم در شرایطی که در یک ناامیدی بعد از ردصلاحیت آقایهاشمی رفسنجانی به سر میبردیم. بخش عمدهای از آن 19 میلیون رای آقای روحانی بنا به درخواست اصلاحطلبان به تردیدهایشان فائق آمدند و حاضر شدند رای دهند. بنابراین چه بخواهیم چه نخواهیم اصلاحات در دولت آقای روحانی شریک و سهیم است. ولو اینکه حتی یک چهره اصلاحطلب واقعی هم در دولت آقای روحانی حضور نداشته باشد. بنابراین ما اخلاقا شریک و سهیم و حتی صاحب دولت آقای روحانی هستیم و ما نمیتوانیم در شرایط کنونی بازگردیم و به مردم بگوییم سرنوشت آقای روحانی به ما مربوط نیست میخواستید رای ندهید این کار غیرمسئولانهترین رفتار ممکن است که یک جریان سیاسی از خود بروز دهد. بنابراین من معتقدم باید قاطعانه در انتخابات سال آتی از آقای روحانی حمایت کرد. با در نظر گرفتن کلیه شرایط موجود و وضعیتی که دولت آقای روحانی سرکار آمد و با در نظر گرفتن وضعیتی که کشور با آن مواجه بود از نظر اقتصادی. تنها در شرایطی باید به گزینههای دیگر فکر کرد که آقای روحانی خودش نخواهد در انتخابات ریاست جمهوری 96 شرکت کند.
**
محمد صادق جوادی حصار
عضو حزب اعتماد ملی
از هم اکنون واقعا نباید گفت که بدون هیچ قید و شرطی از آقای روحانی حمایت می کنیم یا آن که از الان برای انتخابات سال آینده آلترناتیوهایی در نظر بگیریم. ما باید در آستانه انتخابات ریاست جمهوری شرایط را مهندسی و رصد کنیم و ببینیم که در آستانه انتخابات چه شرایطی بر منظومه سیاسی کشور حاکم است. قطعا آقای روحانی گزینه اول اصلاحطلبان است و مادامی که به تعهدات و برنامهها و روش اعتدالی که پیش گرفته ادامه دهد، بدون تردید ایشان کاندیدای اول اصلاحطلبان خواهد بود و بنای گذشتن از آقای روحانی وجود ندارد. این حمایت منوط به آن است که آقای روحانی بتواند آن بالانسی را که الان ایجاد کرده است حفظ کند. اما این خاطرجمعی که خب اصلاحطلبان حامی من هستند و از من حمایت می کنند و من حالا حقوق و مطالبات آنها را نادیده بگیرم و به سراغ مخالفین بروم و آنها را جذب کنم و اصلاحطلبان همواره وجه المصالحه باشند، به نظر من از انصاف و خرد سیاسی و عدالت به دور است. ما در شرایطی باید از آقای روحانی حمایت کنیم که آقای روحانی این راهبرد را مدنظر داشته باشد که باید از حقوق شهروندی همه شهروندان و از حقوق سیاسی – اجتماعی تمامی گروههای اجتماعی بنا به ظرفیتهایشان دفاع کنند. نه اینکه بگوییم ما بدون هیچ تعهد و تضمینی صددرصد از آقای روحانی حمایت می کنیم.
**
جلال جلالی زاده
عضو حزب اتحاد ملت
من با دادن چک سفید به آقای دکتر روحانی مخالف هستم. البته آنچه مسلم است ایشان گزینه اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری 96 خواهد بود ولی اینکه بگوییم تحت هر شرایطی و با هر عملکردی باید از آقای دکتر روحانی حمایت کرد درست نیست. آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی خوب ظاهر شد اما در حوزه سیاست داخلی هنوز نتوانسته به وعدههای اصلی خود جامعه عمل بپوشاند. درست است که بر سر راهش موانع بسیاری وجود دارد اما در هر صورت باید نشان دهد که نهایت تلاشش را در این راه کرده است.مسئله دیگر این است که در چند وقت اخیر آقای روحانی چندان به میل اصلاحطلبان حرکت نکرده است. برای همین باید دید تا انتخابات آینده تا چه حد به وعدههایش عمل خواهد کرد در صورت تخطی از مشی که پیش گرفته است باید بهفکر گزینههای دیگر بود اما اگر با همین فرمان اعتدالی – اصلاحاتی پیش رود گزینه اصلاحطلبان خواهد بود.
**
علی صوفی
عضو حزب اتحاد ملت
من معتقدم باید از آقای دکتر روحانی در انتخابات سال آتی حمایت کرد. ما اصلاحطلبان کاندیدایی جز آقای روحانی نداریم اما نباید هم چک سفید به ایشان بدهیم. آقای دکتر روحانی با حمایت اصلاحطلبان در سال 92 روی کار آمد و در مقابل اصولگرایان به پیروزی رسید. ارزیابی اصلاحطلبان این است که نباید از آقای دکتر روحانی عبور کرد. چراکه او مواضع اصلاحطلبانه خوبی داشته و عملکردش هم قابل قبول بوده است. البته اصلاحطلبان یک سری دلخوریهای وارد نسبت به دولت دکتر روحانی دارند و به همین سبب از ایشان انتظار دارند در دولت بعدی خود این ملاحظات را در نظر بگیرند. عملکرد دولت به خصوص در جریان انتخابات ریاست مجلس اصلا قابل قبول نبود و دولت مواضع بی طرفانه اتخاذ نکرد. از طرفی دیگر دولت در انتصاب مدیران مناطق هم موفقیت چندانی نداشته است. برای همین اصلاحطلبان شروط خود را به صورت محرمانه و با تعامل با ایشان در سطح رهبران اصلاحات مطرح خواهند کرد. برای همین حمایت از آقای دکتر روحانی مشروط به شرایطی است. به هر حال آقای روحانی یا اصلاحطلب است یا اصولگرا اگر اصلاحطلب است که باید اعلام کند و مواضع اصلاحطلبانه اتخاذ کند یا اینکه اگر اصولگراست که در این صورت اصلاحطلبان باید با ایشان وارد ائتلاف شوند و ائتلاف هم قواعد و الزامات خودش را دارد. اصلاحطلبان اما در نهایت رقابت درون گروهی راه نمی اندازند چون چوب این قبیل رقابتها را قبلا خورده اند و از آن عبور کرده اند. اما درخصوص گزینههای آلترناتیو جایگزین ممکن است دکتر روحانی زیرتیغ تندروها قرار گیرد و بنا به شرایطی مشکلاتی برای ایشان به وجود بیاید، از همین رو گزینهای باید در کنار آقای روحانی وجود داشته باشد.
***
محمد کاظمی
عضو فراکسیون امید
ما اصلاحطلبان باید به دولت کمک کنیم تا در جهت نیل به اهدافش بهتر عمل کند. در ثانی ما اصلاحطلبان گزینهای بهتر از آقای روحانی در اردوگاه خود نداریم در شرایط کنونی. شاید در آینده گزینهای در طیف فکری اصلاحات – اعتدال به وجود بیاید. دولت آقای روحانی در سیاست خارجی واقعا موفق عمل کرده اما در حوزه سیاست داخلی نتوانسته به مطالبات اصلاحطلبان جامه عمل بپوشاند اما خب اصلاحطلبان بر موانعی که بر سر راه آقای روحانی قرار دارد به خوبی واقف هستند و میدانند همه چیز در دستان او قرار ندارد. بنابراین در شرایط کنونی باید بدون پیش شرط از آقای دکتر روحانی حمایت کرد.
***
محمد قمی
عضو فراکسیون امید
در میان اصلاحطلبان گزینهای جز دکتر روحانی وجود ندارد و به نظر من آقای روحانی باید تقویت شود. ممکن است گفته شود چرا باید از آقای روحانی حمایت کنیم در شرایطی که بزرگ ترین دستاورد ایشان برجام بوده که هنوز آنطور که شاید و باید ثمراتش را جامعه لمس نکرده است. در پاسخ به این دوستان باید گفت که باتوجه به کارشکنیهای آمریکا آقای دکتر روحانی نتوانسته به برخی از وعدههایش جامه عمل بپوشاند. در بحث برجام هم از جانب آنها کارشکنی صورت گرفته است. هیچ کدام تقصیر آقای دکتر روحانی نبوده است. از همین رو به نظر من همه اصلاحطلبان باید دست به دست هم دهند و از آقای روحانی حمایت کنند. در حال حاضر دیدگاه حاکم این است، مگر اینکه بعدا عوض شود.
به گزارش روز نو؛ اما از سوی دیگر برخی از اعضای این جریان سیاسی معتقدند که باید در کنار حسن روحانی گزینههای دیگری را هم در نظر داشت و در منظومه سیاسی ایران هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
آفتاب یزد در این باره از فعالان سیاسی اصلاحطلب نظر خواهی کرده است که پیش رویتان قرار دارد:
**
محمد عطریانفر
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران
من کاملا به حمایت بی قید و شرط از آقای دکتر روحانی اعتقاد دارم و هیچ گزینه دیگری هم نباید در مقابل ایشان مطرح شود. طرح گزینههای آلترناتیو و رقیب به نظر من مضحک و خندهدار است. چون در نهایت گزنیه ما اصلاحطلبان دکتر روحانی خواهد بود.
**
علی تاجرنیا
عضو حزب اتحاد ملت
من معتقدم طرح آلترناتیو کنار آقای روحانی اشتباه ومحکوم به شکست است. ولی حمایت بی قید و شرط هم در سیاست بی معنی است. در انتخابات پیشرو اگر آقای روحانی به هر دلیلی نباشد یا ضعیف شود، یک نفر اصلاحطلب رای آور را در کنار او، تحمل نخواهند کرد. اینهمه فشار جریان خاص برای طرح یک دورهای کردن روحانی یا فشارها برای انصراف وی نشان می دهد تمام توفیق جریان مقابل در انتخابات، بدون حضور روحانی است.
**
محمد جواد حق شناس
عضو حزب اعتماد ملی
به طور کلی انتخابات یک امر تک معادله ای نیست که ما به سادگی بگوییم دو ضرب در دو می شود چهار ! بلکه انتخابات یک معادله چند مجهولی است که در مقابل با هر مجهولی باید یک گزینه وجود داشته باشد. جریان اصلاحطلب هم به عنوان یک جریان پیشرو و معتقد به مبانی و منافع ملی و فعال در چارچوب قانون اساسی است که احساس وظیفه نسبت به مردمی دارد که به آنها اعتماد کرده اند. بر روی این مقوله باید کنشهای متناسب را دنبال کند. آنچه مسلم است این است که آقای روحانی گزینه ای است که با حمایت اصلاحطلبان وارد پاستور شده است و هم چنان در طول سه سال گذشته، اصلاحطلبان بدون هیچ چشم داشتی از ایشان حمایت مطلق کردند و حمایت از ایشان هم چنان در دستور کار است. در شرایط حاضر هم آقای روحانی بهترین و ممکن ترین گزینه موجود در فضای سیاسی کشور است و علی القاعده نفع کشور هم در این است که برای نگاه تمامیت خواهان ارزشی قائل نشویم و ماجرای ریاست جمهوری تک دوره ای را نگذاریم رقم بخورد اما نکته ای که وجود دارد این است که به هر حال انتخابات یک بازی دو وجهی و دو طرفه است و اینطور نیست که فقط اصلاحطلبان بازی کنند. در اینجا عوامل دیگر هم وجود دارد و در مقابل سناریو و گزینههایی که ممکن است در فضای انتخاباتی مطرح کنند، اصلاحطلبان نباید دستشان خالی باشد. بنابراین من فکر میکنم برای اینکه در آن مقطع دچار فقر و فقد عنصر تصمیم گیری نشویم باید به گزینههای دیگری هم برای روز مبادا فکر کنیم.
***
آذر منصوری
عضو حزب اتحاد ملت
من اساسا این نوع دسته بندیها را آن هم در شرایطی که دولت با انواع هجمهها و سنگ اندازیها از جانب مخالفین سرسخت خود مواجه است نه تنها کارگشا نمیبینم بلکه آن را در راستای تحقق دستور کار این عده از مخالفین دولت ارزیابی میکنم.این نوع دستهبندیها خود بخود از یک طرف ممکن است زمینه ساز شکاف بین حامیان متشکل و منسجم اصلاحطلب دولت باشد و از سوی دیگر این نگرانی را به وجود بیاورد که این شکاف در بدنه اجتماعی دولت نیز به تردید و ناامیدی بینجامد. مسئله اینجاست که ائتلافی در 92 شکل گرفته که گام اول بود،گام دوم در 94 برداشته شد و این انسجام باید ادامه پیدا کند تا گام سوم هم برداشته شود.برای برداشتن گام سوم منطق ما همان منطقی است که در گام اول برداشتیم. این منطق میگوید در شرایط فعلی همان مخاطرات پیش روی کشور است و ممکن ترین و مقدورترین دولت، دولت روحانی است که در این سه سال به رغم همه بحرانها و ویرانهای که تحویل گرفت، توانسته کارنامه قابل قبولی را از خود به جای بگذارد. وقتی شرط گذاشته میشود به این معنی است که شرایط به ما اجازه میداده ما دولتی ممکنتر و مقدورتر از این دولت داشته باشیم، در حالی که باید دید آیا اگر فرد دیگری غیر از روحانی بود و دولت دیگری، میتوانست نمره بهتری در این شرایط بگیرد. این موضوع با نقد متفاوت است.نقد کردن با شرط گذاشتن متفاوت است. نقدها به اصلاح رویکردها و رویههای دولت میانجامد که در واقع قوام بخش دولت خواهد بود نه تضعیف کننده. این دولت در چهار سال اول، بیشتر مشغول آواربرداری بوده و به رغم همه مشکلات توانسته گامهای بزرگی بردارد. علی القاعده برای ادامه کار باید چهار سال دیگر فرصت داشته باشد. اثرات همه اقدامات هیچیک از دولتهای قبل هم در چهار سال اول مشخص نشده است.چه دولت اصلاحات که توانست زمینه پیشرفت و توسعه کشور را فراهم کند و چه دولت احمدی نژاد که در چهار ساله دوم مشخص شد چه ویرانه ای از خود به جای گذاشته است.
**
رسول منتجب نیا
قائم مقام حزب اعتماد ملی
آنچه اکنون برای اصلاحطلبان حائز اهمیت است و همه بر روی آن اتفاق نظر دارند حمایت از آقای روحانی بدون هیچ قید و شرطی تا پایان دوران نخست ریاست ایشان است چرا که آقای روحانی رئیسجمهوری است که کاندیدای اصلاحطلبان بوده و عملکردش هم به شدت قابل دفاع است. اما برای دوره آتی باید در جلساتی در مورد ایشان تصمیمگیری شود. کلیه نظراتی که تاکنون داده شده اظهارنظرهای شخصی است. هنوز اصلاحطلبان وارد این بحث نشدهاند و به تصمیم جمعی نرسیدهاند. نه اینکه آقای روحانی با چک سفید کاندیدای اصلاحطلبان شود، مطرح شده و نه در مورد اینکه گزینههای دیگری به غیر از ایشان کاندیدای اصلاحطلبان شوند، بحثی صورت گرفته است. مسئله اینجاست که ائتلافی در 92 شکل گرفته که گام اول بود،گام دوم در 94 برداشته شد و این انسجام باید ادامه پیدا کند تا گام سوم هم برداشته شود.برای برداشتن گام سوم منطق ما همان منطقی است که در گام اول برداشتیم. این منطق میگوید در شرایط فعلی همان مخاطرات پیش روی کشور است و ممکن ترین و مقدورترین دولت، دولت روحانی است که در این سه سال به رغم همه بحرانها و ویرانهای که تحویل گرفت، توانسته کارنامه قابل قبولی را از خود به جای بگذارد. وقتی شرط گذاشته میشود به این معنی است که شرایط به ما اجازه میداده ما دولتی ممکنتر و مقدورتر از این دولت داشته باشیم، در حالی که باید دید آیا اگر فرد دیگری غیر از روحانی بود و دولت دیگری، میتوانست نمره بهتری در این شرایط بگیرد. این موضوع با نقد متفاوت است.نقد کردن با شرط گذاشتن متفاوت است.
**
صادق زیباکلام
استاد دانشگاه تهران
ما اصلاحطلبان در خرداد 92 از بدنه اجتماعیمان خواستیم که در انتخابات بیایند و به آقای روحانی رای دهند آن هم در شرایطی که در یک ناامیدی بعد از ردصلاحیت آقایهاشمی رفسنجانی به سر میبردیم. بخش عمدهای از آن 19 میلیون رای آقای روحانی بنا به درخواست اصلاحطلبان به تردیدهایشان فائق آمدند و حاضر شدند رای دهند. بنابراین چه بخواهیم چه نخواهیم اصلاحات در دولت آقای روحانی شریک و سهیم است. ولو اینکه حتی یک چهره اصلاحطلب واقعی هم در دولت آقای روحانی حضور نداشته باشد. بنابراین ما اخلاقا شریک و سهیم و حتی صاحب دولت آقای روحانی هستیم و ما نمیتوانیم در شرایط کنونی بازگردیم و به مردم بگوییم سرنوشت آقای روحانی به ما مربوط نیست میخواستید رای ندهید این کار غیرمسئولانهترین رفتار ممکن است که یک جریان سیاسی از خود بروز دهد. بنابراین من معتقدم باید قاطعانه در انتخابات سال آتی از آقای روحانی حمایت کرد. با در نظر گرفتن کلیه شرایط موجود و وضعیتی که دولت آقای روحانی سرکار آمد و با در نظر گرفتن وضعیتی که کشور با آن مواجه بود از نظر اقتصادی. تنها در شرایطی باید به گزینههای دیگر فکر کرد که آقای روحانی خودش نخواهد در انتخابات ریاست جمهوری 96 شرکت کند.
**
محمد صادق جوادی حصار
عضو حزب اعتماد ملی
از هم اکنون واقعا نباید گفت که بدون هیچ قید و شرطی از آقای روحانی حمایت می کنیم یا آن که از الان برای انتخابات سال آینده آلترناتیوهایی در نظر بگیریم. ما باید در آستانه انتخابات ریاست جمهوری شرایط را مهندسی و رصد کنیم و ببینیم که در آستانه انتخابات چه شرایطی بر منظومه سیاسی کشور حاکم است. قطعا آقای روحانی گزینه اول اصلاحطلبان است و مادامی که به تعهدات و برنامهها و روش اعتدالی که پیش گرفته ادامه دهد، بدون تردید ایشان کاندیدای اول اصلاحطلبان خواهد بود و بنای گذشتن از آقای روحانی وجود ندارد. این حمایت منوط به آن است که آقای روحانی بتواند آن بالانسی را که الان ایجاد کرده است حفظ کند. اما این خاطرجمعی که خب اصلاحطلبان حامی من هستند و از من حمایت می کنند و من حالا حقوق و مطالبات آنها را نادیده بگیرم و به سراغ مخالفین بروم و آنها را جذب کنم و اصلاحطلبان همواره وجه المصالحه باشند، به نظر من از انصاف و خرد سیاسی و عدالت به دور است. ما در شرایطی باید از آقای روحانی حمایت کنیم که آقای روحانی این راهبرد را مدنظر داشته باشد که باید از حقوق شهروندی همه شهروندان و از حقوق سیاسی – اجتماعی تمامی گروههای اجتماعی بنا به ظرفیتهایشان دفاع کنند. نه اینکه بگوییم ما بدون هیچ تعهد و تضمینی صددرصد از آقای روحانی حمایت می کنیم.
**
جلال جلالی زاده
عضو حزب اتحاد ملت
من با دادن چک سفید به آقای دکتر روحانی مخالف هستم. البته آنچه مسلم است ایشان گزینه اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری 96 خواهد بود ولی اینکه بگوییم تحت هر شرایطی و با هر عملکردی باید از آقای دکتر روحانی حمایت کرد درست نیست. آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی خوب ظاهر شد اما در حوزه سیاست داخلی هنوز نتوانسته به وعدههای اصلی خود جامعه عمل بپوشاند. درست است که بر سر راهش موانع بسیاری وجود دارد اما در هر صورت باید نشان دهد که نهایت تلاشش را در این راه کرده است.مسئله دیگر این است که در چند وقت اخیر آقای روحانی چندان به میل اصلاحطلبان حرکت نکرده است. برای همین باید دید تا انتخابات آینده تا چه حد به وعدههایش عمل خواهد کرد در صورت تخطی از مشی که پیش گرفته است باید بهفکر گزینههای دیگر بود اما اگر با همین فرمان اعتدالی – اصلاحاتی پیش رود گزینه اصلاحطلبان خواهد بود.
**
علی صوفی
عضو حزب اتحاد ملت
من معتقدم باید از آقای دکتر روحانی در انتخابات سال آتی حمایت کرد. ما اصلاحطلبان کاندیدایی جز آقای روحانی نداریم اما نباید هم چک سفید به ایشان بدهیم. آقای دکتر روحانی با حمایت اصلاحطلبان در سال 92 روی کار آمد و در مقابل اصولگرایان به پیروزی رسید. ارزیابی اصلاحطلبان این است که نباید از آقای دکتر روحانی عبور کرد. چراکه او مواضع اصلاحطلبانه خوبی داشته و عملکردش هم قابل قبول بوده است. البته اصلاحطلبان یک سری دلخوریهای وارد نسبت به دولت دکتر روحانی دارند و به همین سبب از ایشان انتظار دارند در دولت بعدی خود این ملاحظات را در نظر بگیرند. عملکرد دولت به خصوص در جریان انتخابات ریاست مجلس اصلا قابل قبول نبود و دولت مواضع بی طرفانه اتخاذ نکرد. از طرفی دیگر دولت در انتصاب مدیران مناطق هم موفقیت چندانی نداشته است. برای همین اصلاحطلبان شروط خود را به صورت محرمانه و با تعامل با ایشان در سطح رهبران اصلاحات مطرح خواهند کرد. برای همین حمایت از آقای دکتر روحانی مشروط به شرایطی است. به هر حال آقای روحانی یا اصلاحطلب است یا اصولگرا اگر اصلاحطلب است که باید اعلام کند و مواضع اصلاحطلبانه اتخاذ کند یا اینکه اگر اصولگراست که در این صورت اصلاحطلبان باید با ایشان وارد ائتلاف شوند و ائتلاف هم قواعد و الزامات خودش را دارد. اصلاحطلبان اما در نهایت رقابت درون گروهی راه نمی اندازند چون چوب این قبیل رقابتها را قبلا خورده اند و از آن عبور کرده اند. اما درخصوص گزینههای آلترناتیو جایگزین ممکن است دکتر روحانی زیرتیغ تندروها قرار گیرد و بنا به شرایطی مشکلاتی برای ایشان به وجود بیاید، از همین رو گزینهای باید در کنار آقای روحانی وجود داشته باشد.
***
محمد کاظمی
عضو فراکسیون امید
ما اصلاحطلبان باید به دولت کمک کنیم تا در جهت نیل به اهدافش بهتر عمل کند. در ثانی ما اصلاحطلبان گزینهای بهتر از آقای روحانی در اردوگاه خود نداریم در شرایط کنونی. شاید در آینده گزینهای در طیف فکری اصلاحات – اعتدال به وجود بیاید. دولت آقای روحانی در سیاست خارجی واقعا موفق عمل کرده اما در حوزه سیاست داخلی نتوانسته به مطالبات اصلاحطلبان جامه عمل بپوشاند اما خب اصلاحطلبان بر موانعی که بر سر راه آقای روحانی قرار دارد به خوبی واقف هستند و میدانند همه چیز در دستان او قرار ندارد. بنابراین در شرایط کنونی باید بدون پیش شرط از آقای دکتر روحانی حمایت کرد.
***
محمد قمی
عضو فراکسیون امید
در میان اصلاحطلبان گزینهای جز دکتر روحانی وجود ندارد و به نظر من آقای روحانی باید تقویت شود. ممکن است گفته شود چرا باید از آقای روحانی حمایت کنیم در شرایطی که بزرگ ترین دستاورد ایشان برجام بوده که هنوز آنطور که شاید و باید ثمراتش را جامعه لمس نکرده است. در پاسخ به این دوستان باید گفت که باتوجه به کارشکنیهای آمریکا آقای دکتر روحانی نتوانسته به برخی از وعدههایش جامه عمل بپوشاند. در بحث برجام هم از جانب آنها کارشکنی صورت گرفته است. هیچ کدام تقصیر آقای دکتر روحانی نبوده است. از همین رو به نظر من همه اصلاحطلبان باید دست به دست هم دهند و از آقای روحانی حمایت کنند. در حال حاضر دیدگاه حاکم این است، مگر اینکه بعدا عوض شود.