
حسن بیادی:
رای اولیها نمیتوانند میرسلیم را هضم کنند
روزنو :حسن بیادی از فعالان سیاسی اصولگرا درباره آینده انتخابات 96 و اینکه اصولگرایان چه شخصی را معرفی میکنند با ما گفتگو کرد.
حسن بیادی از فعالان سیاسی اصولگرا درباره آینده انتخابات 96 و اینکه اصولگرایان چه شخصی را معرفی میکنند با ما گفتگو کرد.
به گزارش روز نو؛ آقای بیادی! چرامحمدرضا باهنر از کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال 96 طفره رفت ، فکر میکنید اگراو کاندیدا میشد گزینه رای آوری برای اصولگرایان بود ؟
اینکه تا چه میزان آقای باهنر میتوانست گزینه رای آوری برای جناح اصولگرا باشد ، بستگی به آن داشت که چه کسانی درکنار آقای باهنر قصد رقابت داشتند.بنابراین اگر آقای باهنر را جناح مطلوب وی برای سال 96 ، به تنهایی تعریف کند و از او تمام و کمال حمایت میکرد میتوانست رایآوری خوبی داشته باشد.
اما اگر در کنار وی ظرفیتهای جدی دیگری همچون آقای قالیباف و آقای محسن رضایى می آمدند طبیعی است که او با مشکل روبه رو
میشد. از سویی آقای باهنر با درایت خاصى که دارد در این دوره خودش را باتوجه به حضور حسن روحانی نسوزاند ولی او برای دوره بعد به خاطر تجارب ارزنده ای که دارد از جمله حضور چندین دوره در مجلس و همین طور آشنایی اش به زوایای گوناگون مسائل سیاسی واجرایی کشور ،گزینه خوبی برای اصولگرایان به حساب میآید.
**
در باره کاندیداتوری میر سلیم درسال 96 چه طور؟ چرا موتلفه
به سراغ چهره ای رفته که سالها از عرصه سیاست دور بوده است.آیا واقعا او یک گزینه انحرافی برای کسانی چون قالیباف و... است ؟ یا موتلفه صرفا خواسته سهم خواهیاش را نشان دهد؟
از برخی اصولگرایان بعید نیست که بعضی از گروهها وباندهای سیاسی آقای میر سلیم را درکنار ظرفیتهای مطرح دیگر مثل آقای دکتر قالیباف و احتمالاً جناب آقای دکتر رضایی به صورت ایذایی مطرح کنند. به هرحال برخی اصولگرایان در مقابل آقای قالیباف زاویه جدی دارند و ضربه منفی خود را به ایشان در انتخابات قبل وارد نمودند مانند معاهده ١+٢. امادر شرایط فعلی فکر نمیکنم اصولگرایان کسی به غیر از این دو بزرگوار را در نظر داشته باشند مگر اینکه نتیجه این انتخابات برای آن گروه و باندهای اصولگرا باری به هر جهت باشد.
**
نامهای ناآشنایی چون میرسلیم، برای نسل امروز، تا چه اندازه میتوانند در جریان مبارزات انتخاباتی 96 ،آنقدر خوب عمل کنند تا پدیدههایی مثل احمدینژاد (ناآشنا
در سال 84 )را پدید آورند که به یکباره شگفتی
ساز شد.
همان طور که میدانید لایههای فکری در مسائل اجتماعی- سیاسی هر 4 سال
یکبار تغییر میکند. فرض بگیرید کسی که 12 ساله بوده و به مسائل سیاسی توجهی نداشته است الان 16ساله است و اولین رای را به صندوق میاندازد. ما رای اولیهای خیلی زیادی داریم که اشتیاق فراوانی به رای دادن دارند و حتما افراد نا آشنایی مثل میرسلیم را نمیتوانند هضم کنند.
اما بحث آقای احمدی نژاد را کردید! بحثی که کاملا متفاوت است. دوره آقای احمدی نژاد در زمانی بود که ایشان با همکاری مدیریت شهری و پشتیبانی آنها توانست جمعیت و حامیانی را به نفع خودش داشته و مصادره به مطلوب نماید. بنابراین آقای احمدی نژاد برای مردم فرد
نا آشنایی نبود.از سویی آن انتخابات سال ٨۴ دیگر تکرار ناشدنی است،امروز هم روش ایشان نسبت به انتخابات تغییر کرده و هم روش و شناخت مردم برای رای دادن متفاوت شده و با شناخت بیشتری رای میدهند.
**
میرسلیم گزینه مناسبی هست یانه ؟
در مورد آقای میر سلیم باید گفت در اینکه ایشان فرد متدین و مجربی به ویژه در مسائل فرهنگی هستند هیچ شکی نیست اما فکر نمیکنم در حال حاضر ظرفیتهای لازم را برای اداره کشور داشته باشد.
**
آیا نامهای قبلا شکست خورده یا گمنام ، به عنوان کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات 96 ، به معنی قحط الرجالی در جریان اصولگرایی است ؟
در جامعه بزرگ اصولگرایى و دیگرگروههاو جناحهای سیاسی ایران اسلامیافراد و اندیشمندان زیادی وجود دارند که میتوانندکشور را اداره کنند اما به دلیل اینکه متصل به باندهای قدرت نیستند نمیتوانند خودشان را به راحتی عرضه و ظرفیتهای خود را نشان دهند. فرقی نمیکند که اصولگرا باشد یا اصلاح طلب. این مشکل در هر دو جناح سیاسی وجود دارد لذا اینکه تصور کنیم در حال حاضر کفگیر
اصولگرایان برای سال 96 به ته دیگ خورده این طور نیست.
**
در شرایط فعلی عاقلانه ترین کاری که جریان اصولگرایی میتواند انجام دهد چیست ؟
فکر میکنم اگر اصولگرایان اندکی از خود گذشتگی کنند و همه جامعه اصولگرایی را به طور یکسان جمع کنند و پشت پرده چند نفری ننشینند و خودشان تصمیم بگیرند و دیگران را پیاده نظام نخوانند کار بسیار ارزنده ایاست و زودتر به نتیجه نهایی در انتخابات 96 می رسند.
*آفتاب يزد
به گزارش روز نو؛ آقای بیادی! چرامحمدرضا باهنر از کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال 96 طفره رفت ، فکر میکنید اگراو کاندیدا میشد گزینه رای آوری برای اصولگرایان بود ؟
اینکه تا چه میزان آقای باهنر میتوانست گزینه رای آوری برای جناح اصولگرا باشد ، بستگی به آن داشت که چه کسانی درکنار آقای باهنر قصد رقابت داشتند.بنابراین اگر آقای باهنر را جناح مطلوب وی برای سال 96 ، به تنهایی تعریف کند و از او تمام و کمال حمایت میکرد میتوانست رایآوری خوبی داشته باشد.
اما اگر در کنار وی ظرفیتهای جدی دیگری همچون آقای قالیباف و آقای محسن رضایى می آمدند طبیعی است که او با مشکل روبه رو
میشد. از سویی آقای باهنر با درایت خاصى که دارد در این دوره خودش را باتوجه به حضور حسن روحانی نسوزاند ولی او برای دوره بعد به خاطر تجارب ارزنده ای که دارد از جمله حضور چندین دوره در مجلس و همین طور آشنایی اش به زوایای گوناگون مسائل سیاسی واجرایی کشور ،گزینه خوبی برای اصولگرایان به حساب میآید.
**
در باره کاندیداتوری میر سلیم درسال 96 چه طور؟ چرا موتلفه
به سراغ چهره ای رفته که سالها از عرصه سیاست دور بوده است.آیا واقعا او یک گزینه انحرافی برای کسانی چون قالیباف و... است ؟ یا موتلفه صرفا خواسته سهم خواهیاش را نشان دهد؟
از برخی اصولگرایان بعید نیست که بعضی از گروهها وباندهای سیاسی آقای میر سلیم را درکنار ظرفیتهای مطرح دیگر مثل آقای دکتر قالیباف و احتمالاً جناب آقای دکتر رضایی به صورت ایذایی مطرح کنند. به هرحال برخی اصولگرایان در مقابل آقای قالیباف زاویه جدی دارند و ضربه منفی خود را به ایشان در انتخابات قبل وارد نمودند مانند معاهده ١+٢. امادر شرایط فعلی فکر نمیکنم اصولگرایان کسی به غیر از این دو بزرگوار را در نظر داشته باشند مگر اینکه نتیجه این انتخابات برای آن گروه و باندهای اصولگرا باری به هر جهت باشد.
**
نامهای ناآشنایی چون میرسلیم، برای نسل امروز، تا چه اندازه میتوانند در جریان مبارزات انتخاباتی 96 ،آنقدر خوب عمل کنند تا پدیدههایی مثل احمدینژاد (ناآشنا
در سال 84 )را پدید آورند که به یکباره شگفتی
ساز شد.
همان طور که میدانید لایههای فکری در مسائل اجتماعی- سیاسی هر 4 سال
یکبار تغییر میکند. فرض بگیرید کسی که 12 ساله بوده و به مسائل سیاسی توجهی نداشته است الان 16ساله است و اولین رای را به صندوق میاندازد. ما رای اولیهای خیلی زیادی داریم که اشتیاق فراوانی به رای دادن دارند و حتما افراد نا آشنایی مثل میرسلیم را نمیتوانند هضم کنند.
اما بحث آقای احمدی نژاد را کردید! بحثی که کاملا متفاوت است. دوره آقای احمدی نژاد در زمانی بود که ایشان با همکاری مدیریت شهری و پشتیبانی آنها توانست جمعیت و حامیانی را به نفع خودش داشته و مصادره به مطلوب نماید. بنابراین آقای احمدی نژاد برای مردم فرد
نا آشنایی نبود.از سویی آن انتخابات سال ٨۴ دیگر تکرار ناشدنی است،امروز هم روش ایشان نسبت به انتخابات تغییر کرده و هم روش و شناخت مردم برای رای دادن متفاوت شده و با شناخت بیشتری رای میدهند.
**
میرسلیم گزینه مناسبی هست یانه ؟
در مورد آقای میر سلیم باید گفت در اینکه ایشان فرد متدین و مجربی به ویژه در مسائل فرهنگی هستند هیچ شکی نیست اما فکر نمیکنم در حال حاضر ظرفیتهای لازم را برای اداره کشور داشته باشد.
**
آیا نامهای قبلا شکست خورده یا گمنام ، به عنوان کاندیداهای اصولگرایان در انتخابات 96 ، به معنی قحط الرجالی در جریان اصولگرایی است ؟
در جامعه بزرگ اصولگرایى و دیگرگروههاو جناحهای سیاسی ایران اسلامیافراد و اندیشمندان زیادی وجود دارند که میتوانندکشور را اداره کنند اما به دلیل اینکه متصل به باندهای قدرت نیستند نمیتوانند خودشان را به راحتی عرضه و ظرفیتهای خود را نشان دهند. فرقی نمیکند که اصولگرا باشد یا اصلاح طلب. این مشکل در هر دو جناح سیاسی وجود دارد لذا اینکه تصور کنیم در حال حاضر کفگیر
اصولگرایان برای سال 96 به ته دیگ خورده این طور نیست.
**
در شرایط فعلی عاقلانه ترین کاری که جریان اصولگرایی میتواند انجام دهد چیست ؟
فکر میکنم اگر اصولگرایان اندکی از خود گذشتگی کنند و همه جامعه اصولگرایی را به طور یکسان جمع کنند و پشت پرده چند نفری ننشینند و خودشان تصمیم بگیرند و دیگران را پیاده نظام نخوانند کار بسیار ارزنده ایاست و زودتر به نتیجه نهایی در انتخابات 96 می رسند.
*آفتاب يزد