به روز شده در: ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۶
کد خبر: ۳۱۱۸۲۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۴ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۷
محمدصادق جوادي‌حصار :

اصلاح‌طلبان مجلس گرفتار پارادوكس سياسي شده‌اند

روزنو :اصلاح‌طلبان تدبیر نکنند، مجلس را از دست می‌دهند یكی از عمده‌ترین انتقادهایی كه این روزها متوجه جریان اصلاحات است، تغییر رویه ملموس این جریان از یك جریان فعال در عرصه سیاسی به یك جریان محافظه‌كار است كه قادر نیست آنگونه كه باید مطالبات ملی را طبق پارامترهای مشخص اصلاح‌طلبانه پیگیری كند. این مساله شاید امروز برخی از افراد مجلس و قوه مجریه را كه به‌نوعی اصلاح‌طلب شناخته می‌شوند در یك حاشیه امن نگه دارد اما ممكن است در آینده شانس حضور جریان اصلاحات را در عرصه‌های مدیریتی كشور از بین ببرد. پیرامون این موضوع با محمدصادق جوادی‌حصار فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است كه در ادامه می‌خوانید.
اصلاح‌طلبان تدبیر نکنند، مجلس را از دست می‌دهند
یكی از عمده‌ترین انتقادهایی كه این روزها متوجه جریان اصلاحات است، تغییر رویه ملموس این جریان از یك جریان فعال در عرصه سیاسی به یك جریان محافظه‌كار است كه قادر نیست آنگونه كه باید مطالبات ملی را طبق پارامترهای مشخص اصلاح‌طلبانه پیگیری كند. این مساله شاید امروز برخی از افراد مجلس و قوه مجریه را كه به‌نوعی اصلاح‌طلب شناخته می‌شوند در یك حاشیه امن نگه دارد اما ممكن است در آینده شانس حضور جریان اصلاحات را در عرصه‌های مدیریتی كشور از بین ببرد. پیرامون این موضوع  با محمدصادق جوادی‌حصار فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است كه در ادامه می‌خوانید.
به گزارش روز نو : جریان اصلاح‌طلبی تفاوت‌های زیادی با جریان اصیل دهه هفتاد پیدا كرده است؛ دلیل این تغییر رویكرد چیست؟
پس از سال 76 كه دولت اصلاحات در كشور روی كار آمد و اصلاح‌طلبان در قوه مجریه فعال شدند جریان اصلاحات در ایران را می‌توان به 2 دسته تقسیم كرد. بخشی اول اصلاح‌طلبانی هستند كه در داخل درون ساختار حاكمیت به‌عنوان اصلاح‌طلب به ایفای نقش می‌پردازند و در قوای مجریه و مقننه مشغول فعالیت هستند و بخش دوم اصلاح‌طلبانی‌ هستند كه خارج از بخش‌های حاكمیتی و اجرایی حضور دارند و فعالیت خود را در بستر سیاسی اجتماعی جامعه، اصلاح ساختارها و ترمیم و اصلاح جامعه مدنی و دفاع از حقوق شهروندی انجام داده و ایده‌های خود را در این زمینه طرح‌ریزی می‌كنند. در بخش اول یعنی حضور در عرصه قدرت سیاسی یا قوای مجریه و مقننه باید اقرار كرد كه اصلاح‌طلبان نقش موثر و تاثیرگذاری ایفا نكرده‌اند. گرچه ممكن است عده‌ای در این میان تنها عنوان اصلاح‌طلب را با خود همراه داشته باشند و در عمل قادر نباشند كنش اصلاح‌طلبانه و رفتار اصلاح‌طلبانه منطبق با پارامترهای دولت اصلاحات و جریان برآمده از این دولت را از خود بروز دهند. با این تفسیر می‌توان اینگونه بیان كرد كه آن بخش اصلاح‌طلب داخل ساختار قدرت كه به نام این جریان حضور دارد امروز عملكردش موجب دلسردی جریان اصیل اصلاحات است. متاسفانه پس از جریانات سال 88 بخش اعظمی از نیروهای اصیل این جریان سیاسی كشور از عرصه سیاست حذف و به حاشیه رانده شدند و دیگر قادر نیستند مطالبات ملی را از درون ساختار قدرت پیگیری نمایند.
در چنین شرایطی آن بخش از جریان اصلاحات كه بخش اصلی این جریان هم محسوب می‌شود و خارج از عرصه مدیریتی قرار دارد، چگونه می‌تواند ایفای نقش كند؟
بخشی كه امروز ما به‌عنوان اصلاح‌طلبان مجلس یا دولت می‌شناسیم، به‌طور عمده رویه محافظه‌كاری در پیش گرفته‌اند و متاسفانه برخی عملكردهای ضعیف و یا نادرستشان به حساب جریان اصلاحات گذاشته می‌شود. در چنین شرایطی طبیعی است كه نمی‌توان از اصلاح‌طلبان درون دولت و مجلس توقع زیادی داشت اما در مقابل بار مسئولیت اصلاح‌طلبان اصیل كه در بیرون از این ساختار فعال هستند سنگین‌تر می‌شود و آنان هستند كه باید نسبت به آماده سازی بستر جامعه و تبیین زیرساخت‌های جامعه مدنی تلاشی دوچندان داشته باشند. این جریان اصیل باید از طریق نهادهای مدنی، ابزارهای رسانه‌ای همچون مطبوعات، فضای مجازی و فعالیت‌های مستمر حزبی، ارتباط خود را با بدنه جامعه حفظ و تقویت نماید و وجه تمایز خود را نسبت به آن بخش كه از روی ناچاری و یا هر دلیل دیگری محافظه‌كاری را در پیش گرفته‌اند، به جامعه نشان دهد و حیطه اصلاح‌طلبی اصیل را مشخص نماید.
مرزبندی‌هایی که گاه در جریان اصلاحات صورت می‌گیرد، به معنی انشقاق در این جریان تاثیرگذار سیاسی است؟
خیر. این بدان معنی نیست كه جریان اصیل اصلاحات حمایت خود را از اصلاح‌طلبان درون قوا قطع نماید و انشقاقی در این جریان سیاسی به وجود آید. بلكه به این معناست كه ضمن حمایت از بخش‌های اصلاح‌طلب درون حاكمیت، یعنی مجلس و دولت و نقد عملكرد آنان، چشم‌انداز آینده را برای این جریان كه امروز به‌عنوان اصلاح‌طلبان حاضر در مجلس و دولت از آنان یاد می‌شود، مشخص نماید تا در آینده حضوری تاثیرگذارتر در این عرصه داشته باشند. این وظیفه سنگین برعهده بخش خارج از ساختار قدرت است كه برای آینده طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی كند و مشخص نماید كه نماینده‌ای كه قرار است به‌عنوان اصلاح‌طلب در آینده وارد مجلس می‌شود باید دارای چه پارامترهایی باشد.
بزرگ‌ترین چالش پیش‌روی اصلاح‌طلبان داخل و خارج عرصه مدیریت كشور را در شرایط فعلی چه می‌دانید و چه راهكاری باید برای برون‌رفت از این چالش اتخاذ نمود؟
چالش اصلی این است كه متاسفانه به‌دلیل عدم اجرای صحیح قوانین و گزینش‌های سلیقه‌ای در احراز صلاحیت‌ها این خطر همواره وجود دارد كه عده‌ای مانع حضور افراد كاردان و موثر در جریان انتخابات شوند و این ضربه بزرگی به جریان فعال اصلاحات است. اعمال اینگونه رفتارها امروز موجب شده نماینده‌ای كه به نام اصلاح‌طلب وارد مجلس می‌شود نتواند همچون دیگر طیف‌ها و جریان‌های درون مجلس مطالبات خود را پیگیری نماید چراكه ممكن است در دور آینده تایید صلاحیت نشود. از این رو عده‌ای از اصلاح‌طلبان درون ساختار قوا امروز با یك كلاف سردرگم مواجه شده‌اند و در یك پارادوكس سیاسی گرفتار شده‌اند. بنابراین باید تدبیری اندیشیده شود تا بخش فعال جریان اصلاحات وارد عرصه شود و آن بخش داخل ساختار قوا كه رویه محافظه‌كاری در پیش گرفته از این حالت منفعل خارج گردد و به‌راحتی بتواند مطالبات ملی را پیگیری نماید در غیراین صورت نباید امید داشت كه مجلس بعدی با اكثریت اصلاح‌طلبان تشكیل شود.
شبکه اجتماعی
تصویر روز
خبر های روز