
محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاح طلب :
اکنون مذاکره با آمریکا خطرناک است
روزنو :این روزها در کنار همه بحرانهای موجود درکشور، بیش از هر چیز مساله سرنوشت برجام، احتمال بازگشت تحریمها و معضلات اقتصادی مطرح است، موضوعی که تبدیل به یک دغدغه عمومیدر میان جامعه بحران زده ایران گشته است از مردم کوی و بازار تا کاربران فضای مجازی، فعالان سیاسی و نخبگان؛ همه و همه از سرنوشت توافق هستهای سخن به میان میآورند که یک روز به خاطر انعقاد آن، هفتهها و ماهها جشن و سرور درکشور به پا بود. از این رو، جامعه ایران از دولت روحانی و وزارت خارجه که در دولت یازدهم از هیچ کوششی برای حل پرونده هستهای ایران و رفع تحریمهای سازمان ملل دریغ نورزیدند، انتظار دارد که رئیس جمهور مساله برجام را به طور نهایی حل کنند و اجازه بازگشت تحریمهای حتی یکجانبه آمریکا و سایر مشکلات ناشی از لغو برجام را ندهد به ویژه اکنون که دولت تلاشهایی را جهت مذاکره با طرفهای باقیمانده اعضای توافق هستهای آغاز کرده است این ابهام به وجود میآید که با توجه به خطر فروپاشی برجام، روندچانه زنی دولت با طرفهای غربی تا چه اندازه درست و مطلوب است و اساسا مذاکره با همه طرفها حتی آمریکا به عنوان عضو سابق توافق اقدام درستی است؟ از این رو، محمد سلامتی درباره چانه زنی با غرب به ویژه آمریکا معتقد است «مذاکره با آمریکا بی معنی و حتی خطرناک است. به خصوص که گستاخانه شرط و شروط غیر قابل قبولی را نیز مطرح کرده اند. اما مذاکره با اروپا درباره نحوه نجات برجام در جریان است که کار موجهی است.» بر این اساس، محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاح طلب و وزیرکشاورزی دولت شهید رجایی درباره روند چانه زنی دولت با طرفهای غربی، مشکلات اقتصادی، شایعات در مورد جهانگیری و بسته پیشنهادی سه کشور بزرگ اروپایی به ایران به گفت و گو
پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
این روزها در کنار همه بحرانهای موجود درکشور، بیش از هر چیز مساله سرنوشت برجام، احتمال بازگشت تحریمها و معضلات اقتصادی مطرح است، موضوعی که تبدیل به یک دغدغه عمومیدر میان جامعه بحران زده ایران گشته است از مردم کوی و بازار تا کاربران فضای مجازی، فعالان سیاسی و نخبگان؛ همه و همه از سرنوشت توافق هستهای سخن به میان میآورند که یک روز به خاطر انعقاد آن، هفتهها و ماهها جشن و سرور درکشور به پا بود. از این رو، جامعه ایران از دولت روحانی و وزارت خارجه که در دولت یازدهم از هیچ کوششی برای حل پرونده هستهای ایران و رفع تحریمهای سازمان ملل دریغ نورزیدند، انتظار دارد که رئیس جمهور مساله برجام را به طور نهایی حل کنند و اجازه بازگشت تحریمهای حتی یکجانبه آمریکا و سایر مشکلات ناشی از لغو برجام را ندهد به ویژه اکنون که دولت تلاشهایی را جهت مذاکره با طرفهای باقیمانده اعضای توافق هستهای آغاز کرده است این ابهام به وجود میآید که با توجه به خطر فروپاشی برجام، روندچانه زنی دولت با طرفهای غربی تا چه اندازه درست و مطلوب است و اساسا مذاکره با همه طرفها حتی آمریکا به عنوان عضو سابق توافق اقدام درستی است؟ از این رو، محمد سلامتی درباره چانه زنی با غرب به ویژه آمریکا معتقد است «مذاکره با آمریکا بی معنی و حتی خطرناک است. به خصوص که گستاخانه شرط و شروط غیر قابل قبولی را نیز مطرح کرده اند. اما مذاکره با اروپا درباره نحوه نجات برجام در جریان است که کار موجهی است.» بر این اساس، محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاح طلب و وزیرکشاورزی دولت شهید رجایی درباره روند چانه زنی دولت با طرفهای غربی، مشکلات اقتصادی، شایعات در مورد جهانگیری و بسته پیشنهادی سه کشور بزرگ اروپایی به ایران به گفت و گو
پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
به گزارش روز نو : همه جریانهای موافق و مخالف دولت از تحول اقتصادی سخن به میان میآورند؛ این تحول اقتصادی در کشور از سوی دولت روحانی چگونه امکان پذیر است؟
آقای روحانی و همچنین وزارت خارجه کار بزرگی درعرصه سیاست خارجی به نام برجام انجام دادند. این کار بزرگ توجه دولتمردان را بیش ازحد به امکانات احتمالی خارجی به خصوص سرمایه گذاری جلب کرد. لذا درخصوص
برنا مههای اقتصادی اصل را بر بهره برداری از سرمایه گذاری
خارجی قرار دادند. این نگاه و نیز تفکر غالب دولتمردان مبنی براعتقاد به لیبرالیسم اقتصادی موجب شد تا ظرفیتهای داخلی محورتحرک بخشیدن به فعالیتهای اقتصادی قرار نگیرد.البته اگر برجام به شکل ایده آل ازسوی 1+5 عمل می شد
شاید کمتر جای انتقاد به این نگاه و طرز تفکر وجود داشت. اما به نظر من دولتمردان واقعیتهای معادلات سیاسی
ومناسبات اقتصادی درسطح بین الملل را نادیده گرفته و بیش از حد متکی به برجام شدند. اکنون که یک عضو 1+5 یعنی آمریکا از برجام خارج شده وخلاف وعده و قانون کرده است، دولت ناگزیر است محور اصلی را درتحرک بخشیدن به اقتصاد کشور، ظرفیتها وامکانات داخلی قراردهد. برای این منظور آقای روحانی باید تیم اقتصادیای تعیین کند که معتقد به این کار باشد.در این صورت می توان امیدوار شد که تحرکی درامور اقتصادی به وجود آید. والا اگر از افرادی شبیه کسانی که هم اکنون هستند و یا افراد نامتجانس انتخاب کند، بازدهی موثری نخواهند داشت. البته نگاه به امکانات و تواناییهای داخلی نباید نافی تلاش برای گسترش مناسبات اقتصادی درسطح بین الملل وجذب سرمایه گذاری خارجی تلقی شود. بنا براین تحول اقتصادی دردرجه اول به تغییر و دگرگونی در بینش اقتصادی مربوط می شود.
دولت روحانی باید در حوزه اقتصادی چه کار میکرد که نکرد؟
با توجه به صدماتی که واحدهای تولیدی در زمان دولتهای نهم و دهم دیده بودند ، به نظر من آقای روحانی از ابتدای کار دولت یازدهم باید اصل را براحیا و باز سازی آنها می گذاشت. اما بی اعتقادی دولتمردان به این امر و خوش بینی بیش از حد به برجام مانع از این امر شد. ضمنا باید اضافه کنم که معمولادولتها برای موفقیت درعرصه اقتصادی باید اولا برنامه مشخصی داشته باشند و ثانیا برای اجرای آن افراد همفکر وهماهنگ را انتخاب کنند. متاسفانه دولتهای یازدهم و دوازدهم فاقد هردو این مهم بوده و هستند.
با توجه به وقایع ناشی از نوسات بازار ارز و دلار و نارضایتی عموم جامعه، اصلاح طلبان برای کمک به روحانی جهت خروج از بحران چه برنامه و پیشنهادی دارند؟
تا جایی که من اطلاع دارم اصلاح طلبان برنامه واحد و منسجمی برای ارائه به آقای روحانی ندارند . ولی صاحب نظران اصلاح طلب به شکل فردی پیشنهادهایی ارائه کرده و می کنند.اما مهم این است که خود دولتمردان دنبال کسب نظر از صاحب نظران باشند، که ظاهرا چنین کاری صورت نمی گیرد.
وضعیت کنونی دولت و عدم موفقیت روحانی در دولت دوازدهم چه تاثیری در آینده جریان اصلاحات میگذارد؟
اصلاح طلبان به شکل جدی و کامل از آقای روحانی حمایت کرده و میکنند. مردم هم می دانند که آقای روحانی بدون حمایت از سوی اصلاح طلبان رای نمی آورد. لذا عدم موفقیت دولت دوازدهم به حساب حامی آن یعنی اصلاح طلبان هم نوشته می شود و طبیعتا تاثیری منفی بر وجهه اصلاح طلبان خواهد گذاشت به همین علت اصلاح طلبان با روش منتقدانه ودر عین حال دلسوزانه پیگیر رفع مشکلات
سر راه دولت و در مسیر درست قرار گرفتن آن هستند.
اصلاح طلبان به ویژه جنابعالی تا چه اندازه دولت را در مسائل اخیر مقصر میدانید و برای خروج دولت از این وضعیت چه نسخهای دارید؟
گرچه فشارهای خارجی و برخی کارشکنیهای داخلی باعث تحلیل نسبی توان دولت شده ،اما به نظر من دولت
می توانست هم براین مسائل غلبه کند و هم مسائل اقتصادی را
سامان بخشد. برای این کار دولت باید برنامه و اراده لازم را می داشت که متاسفانه نداشت و به همین علت مقصر اصلی است. این که هم طرفداران آقای روحانی و نیز مخالفان وی
در مورد مسائل اقتصادی تقریبا
به یک میزان و به یک شکل انتقاد
می کنند گواه براین قضیه است و اسف بارتر این که خود آقای روحانی نیز با این دو مجموعه همصدا شده ولی برای حل مشکل کاری انجام نداده است. اکنون که درآستانه تحریمهای جدید آمریکا قرارگرفته ایم باید موضوع را خیلی جدی بگیریم. برخی متاسفانه درشرایط فعلی به جای ارائه راه حل، مسائل دیگری را پیش می کشند که گرچه برخی آنها درجای خود درست است، اما مشکل فعلی را که حل نمی کند هیچ، مشکل جدیدی را نیز به وجود میآورد. بعضی نیز راههایی را مطرح میکنند که بعضا بیراهه و یا ناقص است. اما آنچه به عنوان راه حل عملی به نظر من میرسد، گرچه قبلا هم اشاره کردهام، لیکن درشرایط موجود لازم است بازگو کنم این است که: ابتدا باید این واقعیت را بپذیریم که ایران درسطح بین المللی به هر دلیلی امکان ایجاد مناسبات اقتصادی براساس تجارت آزاد و بهره گیری از مزایای آن را ندارد. لذا باید این وضع را آستانه بحران تلقی کرده و تمام توجهات به سمت استفاده حداکثری از امکانات و تواناییهای داخلی سوق پیدا کند.چنین موقعیتی در مقاطعی برای برخی از کشورهای دیگر هم پیش آمده است.
به عنوان نمونه چین در دهه 1960 میلادی درحالی که از سوی
کشورهای سرمایه داری درتحریم اقتصادی بود و شوروی نیز به دلیل اختلاف اید ئولو ژیکی همکاریهای فنی واقتصادی خودرا با چین قطع کرد، چینیها بانگاه به درون ، مهمترین سرمایه موجود در داخل را که نیروی انسانی بود محورتوسعه قراردادند و با برنامه ریزی روی آن توانستند گلیم خود را ازآب بیرون بکشند. هم اکنون درکشور ما واحدهای تولیدی بسیار زیادی وجود دارد که به دلیل عدم حمایت ، واردات بی رویه ، قاچاق کالا و فشارهای ناشی از بوروکراسی و غیره یا کارشان به تعطیلی کشیده شده و یا با حداقل ظرفیت کار می کنند .این واحدهای تولیدی که متشکل از صنایع کوچک، متوسط و بزرگ هستند، درصورت بهره برداری مطلوب از ظرفیت شان ،هم باعث ایجاد اشتغال در سطح وسیع می شوند و هم تولید ناخالص داخلی را به خوبی ارتقا میبخشند. برای به حرکت درآوردن این صنایع چند کار باید انجام شود: ا- جلوگیری جدی از واردات بی رویه کالاهایی که مشابه شان درداخل تولید می شود. 2-مبارزه قاطع با ورود قاچاق کالا . ارزهای حاصل از صرفه جویی دو مورد مذکور صرف واردات مواد اولیه و ماشین آلات مورد نیاز شود. 3-حمایت از صادرات از طریق ارائه مشوقهای صادراتی و اصلاح عمل وزارت خارجه برای کمک به صادرات. به این معنی که وزارت خارجه رسالت اصلی خود را کمک به بازاریابی و توسعه صادرات کالا وخدمات تلقی کرده و مثل بسیاری ازکشورها سیاست را درخدمت اقتصاد قرار دهد.4 - حمایت از تولید بادرنظر گرفتن مشوقهای مالیاتی.5-مبارزه جدی با بوروکراسی حاکم برادارات وایجاد تسهیلات برای راه انداختن واحدهای تولیدی جدید.6-کمک به تقویت وتوسعه تعاونیها .7- مشوقهای مالی ومالیاتی برای نوآوری واستفاده از تکنولوژیهای نوین .8-ارائه تسهیلات لازم بانکی براساس اولویت تولید و حذف مراحل دست و پا گیر اداری درمورد اعطای تسهیلات. 9-ازآنجا که اعمال موارد فوق به شکل مطلوب، با توجه به بوروکراسی حاکم بر ادارات، به صورت بخشنامه ودستورالعملهای عادی امکان پذیر نیست، باید" ستاد بحران"برای پیگیری این امرتشکیل شود که متشکل از نمایندگان تام الاختیار دستگاههای ذیربط و نیز نمایندگان اتحادیههای تولیدی باشند. در راس این ستاد نیز باید نماینده تام الاختیار دولت قرار گیرد. این ستاد با اختیاراتی که به آن داده می شود، باید قاطعانه با موانع فرایند تولید برخورد کند بیتردید اگر کار توسط چنین ستادی صورت نگیرد، نتیجه قابلی عاید نخواهد شد.
10-آقای روحانی باید برای این هدف کمک همه مسئولان، قوا و نهادها را جلب کرده و همه
موضوع را ملی تلقی کنند. به نظر من این کار ضروری است و درصورت اعمال موارد مذکور می تواند امیدواری و تحرکی در عرصه اقتصادی به وجود آورد که نتیجه آن، ایجاد اشتغال، افزایش تولید و آرامش در فضای اقتصادی خواهد بود. البته باید توجه داشت که قضیه به همین موضوع ختم نمی شود. وقتی به شکل جدی از سوی دشمنی با امکانات وسیع مواجه می شویم و هدف دشمن ایران است و در مورد مردم استثنایی قائل نیست، پس باید همه با هم علیه آن عمل کنند. دراین خصوص چیزی که بلافاصله به ذهن خطور می کند وحدت ملی است. بنا بر این در شرایط فعلی مسئولین برای نیل به این هدف باید تمام موانعی که وحدت ملی را خدشه دار کرده است از بین ببرند. شاید در این مقطع تاریخی عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
مدتهاست که شایعه استعفای جهانگیری از دولت مطرح میشود این در حالی است که هر بار دولت آن را تکذیب میکند. هدف از این شایعهپراکنیها چیست و چرا از سال گذشته تاکنون همواره مخالفان شایعه استعفای جهانگیری را از دولت مطرح کردند؟ این شایعات چه تاثیری در جامعه دارد؟
این را باید از خود آقای جهانگیری پرسید. ولی معمولا وقتی دولت از خود ضعف نشان میدهد، طرفداران و مخالفین
به دنبال علت می روند که شایعات نتیجه آن است.
امروز جامعه ایران با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، دولت روحانی که وعده تحقق امیدها و انتظارات جامعه ایران به ویژه در حوزه اقتصادی را داده است اکنون با توجه به بحرانهای اخیر چگونه میتواند رضایت جامعه را جلب کند؟
به نظر من دولت یازدهم و بعد دولت دوازدهم می توانستند مسائل اقتصادی را حل کنند .اما بی برنامگی و حضور تیم ناهماهنگ و غیرسازنده در هر دو دولت کار را به رکود کشاند. همانطور که در بالا اشاره کردم هنوزهم دولت می تواند از پس مشکلات اقتصادی برآید. اما برای این کار باید برنامه داشته باشد، اراده کند و با تیم اقتصادی جدید مصمم عمل کند. اگر عملا دولت نشان دهد که دنبال حل مشکل است، مردم هم راضی میشوند و نیز کمک می کنند. در ضمن به این نکته مهم باید اشاره کنم که دولت کارهای ارزنده زیادی انجام داده است، اما ضعف درعرصه اقتصادی به دلیل اهمیت فوق العاده اش آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. امید دارم با تمرکز در این زمینه، دولت بیلان مثبتی از خود به جای گذارد.
یکی از مشکلات بزرگ کشور، آینده توافق هستهای است که روزی برگ برنده دولت روحانی به شمار میرفت و از سویی توافق و پس از آن رفع تحریم در وضعیت اقتصادی ایران تاثیر مطلوبی به دنبال داشت؛ تصور میکنید که امروز با توجه به خطر فروپاشی برجام، رئیس جمهور باید درباره توافق هستهای به مذاکره و چانه زنی با غرب بپردازد؟
برجام فقط ازسوی آمریکا نقض شده است. در آمریکا دولتی سر کار است که از افراطی ترین عناصر تشکیل شده است. آنها به دلیل دینی که به صهیونیستها دارند ، متعهد ترین دولت در طول تاریخ آمریکا و درجهان به منافع صهیونیسم اند تا جایی که حتی منافع آمریکا تحت الشعاع قرار گرفته است. این دولت نه فقط به برجام که مصوبه شورای امنیت را دارد بلکه توافقنامههای بین المللی دیگری را هم یکجانبه به هم میزند. به چنین دولتی به هیچ وجه نمی توان اعتماد کرد. البته چنین دولتهایی به دلیل تضادهای ذاتی قابل دوام نیستند یا وسط راه متوقف می شوند و یا حداکثر یک دوره بیشتر دوام نمی آورند. رفتار غیر متعارف و خلاف رویه بینالمللی ترامپ و همکارانش باعث شده است که همپیمانان مهم آمریکا مثل اروپا از آن فاصله بگیرندکه این خود موجب شروع ایجاد معادلات جدید سیاسی درعرصه بین المللی شده است .لذا اگر منظور مذاکره با آمریکاست، مذاکره بی معنی وحتی خطرناک است. به خصوص که گستاخانه شرط و شروط غیر قابل قبولی را نیز مطرح کرده اند. اما مذاکره با اروپا درباره نحوه نجات برجام در جریان است که کار موجهی است.در مجموع با توجه به واقعیتهای نظام سرمایه داری نباید توقع زیادی داشت.
برجام دستاورد مهم دولت روحانی است که روزی اصلاح طلبان از آن حمایت و مردم را بیشتر به این دلیل تشویق به رای به رئیس جمهور کردند. لغو آن به زیان آینده سیاسی جریان اصلاحات نیست؟
باید توجه داشت که برجام ماحصل هماهنگی و وحدت نظرهمه مسئولین و دست اندر کاران بود. اگر این هماهنگی نبود، این دستاورد بزرگ حاصل نمی شد. لغو برجام هم در داخل مقصری ندارد که از لحاظ سیاسی زیان ببیند. لغو برجام یک بازنده دارد وآن هم آمریکاست. ایران با مدیریت می تواند از پس مشکلات ناشی از لغو یک جانبه برجام توسط آمریکا برآید و حتی اگر با ظرافتهای لازم عمل کند می تواند درتشکیل مناسبات سیاسی و اقتصادی جدید در عرصه بین المللی نقشی تاریخی ایفا کند. موقعیت منطقه ای و بین المللی ایران و اعتبار ناشی از عمل به برجام پشتوانه چنین نقشی است. اما ترامپ و حزب او ضربه ای که به اعتبار آمریکا زدند سالهای سال گریبان گیرشان خواهد بود.
تیم مذاکره کننده هستهای و رئیس جمهور باید چه رویکردی در قبال برجام و بسته پیشنهادی در پیش بگیرد تا منجر به حفظ توافق هستهای و تامین خواستههای ایران شود؟
رویکرد دولت باید درجهت منافع حد اکثری ایران در برجام و بسته پیشنهادی باشد. ولی واقعیت این است که کشورهای 1+4 به دلیل وابستگی شدید به اقتصاد آمریکا انعطاف نامحدود ندارند. اما خوشبختانه خود این واقعه که
پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
به گزارش روز نو : همه جریانهای موافق و مخالف دولت از تحول اقتصادی سخن به میان میآورند؛ این تحول اقتصادی در کشور از سوی دولت روحانی چگونه امکان پذیر است؟
آقای روحانی و همچنین وزارت خارجه کار بزرگی درعرصه سیاست خارجی به نام برجام انجام دادند. این کار بزرگ توجه دولتمردان را بیش ازحد به امکانات احتمالی خارجی به خصوص سرمایه گذاری جلب کرد. لذا درخصوص
برنا مههای اقتصادی اصل را بر بهره برداری از سرمایه گذاری
خارجی قرار دادند. این نگاه و نیز تفکر غالب دولتمردان مبنی براعتقاد به لیبرالیسم اقتصادی موجب شد تا ظرفیتهای داخلی محورتحرک بخشیدن به فعالیتهای اقتصادی قرار نگیرد.البته اگر برجام به شکل ایده آل ازسوی 1+5 عمل می شد
شاید کمتر جای انتقاد به این نگاه و طرز تفکر وجود داشت. اما به نظر من دولتمردان واقعیتهای معادلات سیاسی
ومناسبات اقتصادی درسطح بین الملل را نادیده گرفته و بیش از حد متکی به برجام شدند. اکنون که یک عضو 1+5 یعنی آمریکا از برجام خارج شده وخلاف وعده و قانون کرده است، دولت ناگزیر است محور اصلی را درتحرک بخشیدن به اقتصاد کشور، ظرفیتها وامکانات داخلی قراردهد. برای این منظور آقای روحانی باید تیم اقتصادیای تعیین کند که معتقد به این کار باشد.در این صورت می توان امیدوار شد که تحرکی درامور اقتصادی به وجود آید. والا اگر از افرادی شبیه کسانی که هم اکنون هستند و یا افراد نامتجانس انتخاب کند، بازدهی موثری نخواهند داشت. البته نگاه به امکانات و تواناییهای داخلی نباید نافی تلاش برای گسترش مناسبات اقتصادی درسطح بین الملل وجذب سرمایه گذاری خارجی تلقی شود. بنا براین تحول اقتصادی دردرجه اول به تغییر و دگرگونی در بینش اقتصادی مربوط می شود.
دولت روحانی باید در حوزه اقتصادی چه کار میکرد که نکرد؟
با توجه به صدماتی که واحدهای تولیدی در زمان دولتهای نهم و دهم دیده بودند ، به نظر من آقای روحانی از ابتدای کار دولت یازدهم باید اصل را براحیا و باز سازی آنها می گذاشت. اما بی اعتقادی دولتمردان به این امر و خوش بینی بیش از حد به برجام مانع از این امر شد. ضمنا باید اضافه کنم که معمولادولتها برای موفقیت درعرصه اقتصادی باید اولا برنامه مشخصی داشته باشند و ثانیا برای اجرای آن افراد همفکر وهماهنگ را انتخاب کنند. متاسفانه دولتهای یازدهم و دوازدهم فاقد هردو این مهم بوده و هستند.
با توجه به وقایع ناشی از نوسات بازار ارز و دلار و نارضایتی عموم جامعه، اصلاح طلبان برای کمک به روحانی جهت خروج از بحران چه برنامه و پیشنهادی دارند؟
تا جایی که من اطلاع دارم اصلاح طلبان برنامه واحد و منسجمی برای ارائه به آقای روحانی ندارند . ولی صاحب نظران اصلاح طلب به شکل فردی پیشنهادهایی ارائه کرده و می کنند.اما مهم این است که خود دولتمردان دنبال کسب نظر از صاحب نظران باشند، که ظاهرا چنین کاری صورت نمی گیرد.
وضعیت کنونی دولت و عدم موفقیت روحانی در دولت دوازدهم چه تاثیری در آینده جریان اصلاحات میگذارد؟
اصلاح طلبان به شکل جدی و کامل از آقای روحانی حمایت کرده و میکنند. مردم هم می دانند که آقای روحانی بدون حمایت از سوی اصلاح طلبان رای نمی آورد. لذا عدم موفقیت دولت دوازدهم به حساب حامی آن یعنی اصلاح طلبان هم نوشته می شود و طبیعتا تاثیری منفی بر وجهه اصلاح طلبان خواهد گذاشت به همین علت اصلاح طلبان با روش منتقدانه ودر عین حال دلسوزانه پیگیر رفع مشکلات
سر راه دولت و در مسیر درست قرار گرفتن آن هستند.
اصلاح طلبان به ویژه جنابعالی تا چه اندازه دولت را در مسائل اخیر مقصر میدانید و برای خروج دولت از این وضعیت چه نسخهای دارید؟
گرچه فشارهای خارجی و برخی کارشکنیهای داخلی باعث تحلیل نسبی توان دولت شده ،اما به نظر من دولت
می توانست هم براین مسائل غلبه کند و هم مسائل اقتصادی را
سامان بخشد. برای این کار دولت باید برنامه و اراده لازم را می داشت که متاسفانه نداشت و به همین علت مقصر اصلی است. این که هم طرفداران آقای روحانی و نیز مخالفان وی
در مورد مسائل اقتصادی تقریبا
به یک میزان و به یک شکل انتقاد
می کنند گواه براین قضیه است و اسف بارتر این که خود آقای روحانی نیز با این دو مجموعه همصدا شده ولی برای حل مشکل کاری انجام نداده است. اکنون که درآستانه تحریمهای جدید آمریکا قرارگرفته ایم باید موضوع را خیلی جدی بگیریم. برخی متاسفانه درشرایط فعلی به جای ارائه راه حل، مسائل دیگری را پیش می کشند که گرچه برخی آنها درجای خود درست است، اما مشکل فعلی را که حل نمی کند هیچ، مشکل جدیدی را نیز به وجود میآورد. بعضی نیز راههایی را مطرح میکنند که بعضا بیراهه و یا ناقص است. اما آنچه به عنوان راه حل عملی به نظر من میرسد، گرچه قبلا هم اشاره کردهام، لیکن درشرایط موجود لازم است بازگو کنم این است که: ابتدا باید این واقعیت را بپذیریم که ایران درسطح بین المللی به هر دلیلی امکان ایجاد مناسبات اقتصادی براساس تجارت آزاد و بهره گیری از مزایای آن را ندارد. لذا باید این وضع را آستانه بحران تلقی کرده و تمام توجهات به سمت استفاده حداکثری از امکانات و تواناییهای داخلی سوق پیدا کند.چنین موقعیتی در مقاطعی برای برخی از کشورهای دیگر هم پیش آمده است.
به عنوان نمونه چین در دهه 1960 میلادی درحالی که از سوی
کشورهای سرمایه داری درتحریم اقتصادی بود و شوروی نیز به دلیل اختلاف اید ئولو ژیکی همکاریهای فنی واقتصادی خودرا با چین قطع کرد، چینیها بانگاه به درون ، مهمترین سرمایه موجود در داخل را که نیروی انسانی بود محورتوسعه قراردادند و با برنامه ریزی روی آن توانستند گلیم خود را ازآب بیرون بکشند. هم اکنون درکشور ما واحدهای تولیدی بسیار زیادی وجود دارد که به دلیل عدم حمایت ، واردات بی رویه ، قاچاق کالا و فشارهای ناشی از بوروکراسی و غیره یا کارشان به تعطیلی کشیده شده و یا با حداقل ظرفیت کار می کنند .این واحدهای تولیدی که متشکل از صنایع کوچک، متوسط و بزرگ هستند، درصورت بهره برداری مطلوب از ظرفیت شان ،هم باعث ایجاد اشتغال در سطح وسیع می شوند و هم تولید ناخالص داخلی را به خوبی ارتقا میبخشند. برای به حرکت درآوردن این صنایع چند کار باید انجام شود: ا- جلوگیری جدی از واردات بی رویه کالاهایی که مشابه شان درداخل تولید می شود. 2-مبارزه قاطع با ورود قاچاق کالا . ارزهای حاصل از صرفه جویی دو مورد مذکور صرف واردات مواد اولیه و ماشین آلات مورد نیاز شود. 3-حمایت از صادرات از طریق ارائه مشوقهای صادراتی و اصلاح عمل وزارت خارجه برای کمک به صادرات. به این معنی که وزارت خارجه رسالت اصلی خود را کمک به بازاریابی و توسعه صادرات کالا وخدمات تلقی کرده و مثل بسیاری ازکشورها سیاست را درخدمت اقتصاد قرار دهد.4 - حمایت از تولید بادرنظر گرفتن مشوقهای مالیاتی.5-مبارزه جدی با بوروکراسی حاکم برادارات وایجاد تسهیلات برای راه انداختن واحدهای تولیدی جدید.6-کمک به تقویت وتوسعه تعاونیها .7- مشوقهای مالی ومالیاتی برای نوآوری واستفاده از تکنولوژیهای نوین .8-ارائه تسهیلات لازم بانکی براساس اولویت تولید و حذف مراحل دست و پا گیر اداری درمورد اعطای تسهیلات. 9-ازآنجا که اعمال موارد فوق به شکل مطلوب، با توجه به بوروکراسی حاکم بر ادارات، به صورت بخشنامه ودستورالعملهای عادی امکان پذیر نیست، باید" ستاد بحران"برای پیگیری این امرتشکیل شود که متشکل از نمایندگان تام الاختیار دستگاههای ذیربط و نیز نمایندگان اتحادیههای تولیدی باشند. در راس این ستاد نیز باید نماینده تام الاختیار دولت قرار گیرد. این ستاد با اختیاراتی که به آن داده می شود، باید قاطعانه با موانع فرایند تولید برخورد کند بیتردید اگر کار توسط چنین ستادی صورت نگیرد، نتیجه قابلی عاید نخواهد شد.
10-آقای روحانی باید برای این هدف کمک همه مسئولان، قوا و نهادها را جلب کرده و همه
موضوع را ملی تلقی کنند. به نظر من این کار ضروری است و درصورت اعمال موارد مذکور می تواند امیدواری و تحرکی در عرصه اقتصادی به وجود آورد که نتیجه آن، ایجاد اشتغال، افزایش تولید و آرامش در فضای اقتصادی خواهد بود. البته باید توجه داشت که قضیه به همین موضوع ختم نمی شود. وقتی به شکل جدی از سوی دشمنی با امکانات وسیع مواجه می شویم و هدف دشمن ایران است و در مورد مردم استثنایی قائل نیست، پس باید همه با هم علیه آن عمل کنند. دراین خصوص چیزی که بلافاصله به ذهن خطور می کند وحدت ملی است. بنا بر این در شرایط فعلی مسئولین برای نیل به این هدف باید تمام موانعی که وحدت ملی را خدشه دار کرده است از بین ببرند. شاید در این مقطع تاریخی عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
مدتهاست که شایعه استعفای جهانگیری از دولت مطرح میشود این در حالی است که هر بار دولت آن را تکذیب میکند. هدف از این شایعهپراکنیها چیست و چرا از سال گذشته تاکنون همواره مخالفان شایعه استعفای جهانگیری را از دولت مطرح کردند؟ این شایعات چه تاثیری در جامعه دارد؟
این را باید از خود آقای جهانگیری پرسید. ولی معمولا وقتی دولت از خود ضعف نشان میدهد، طرفداران و مخالفین
به دنبال علت می روند که شایعات نتیجه آن است.
امروز جامعه ایران با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، دولت روحانی که وعده تحقق امیدها و انتظارات جامعه ایران به ویژه در حوزه اقتصادی را داده است اکنون با توجه به بحرانهای اخیر چگونه میتواند رضایت جامعه را جلب کند؟
به نظر من دولت یازدهم و بعد دولت دوازدهم می توانستند مسائل اقتصادی را حل کنند .اما بی برنامگی و حضور تیم ناهماهنگ و غیرسازنده در هر دو دولت کار را به رکود کشاند. همانطور که در بالا اشاره کردم هنوزهم دولت می تواند از پس مشکلات اقتصادی برآید. اما برای این کار باید برنامه داشته باشد، اراده کند و با تیم اقتصادی جدید مصمم عمل کند. اگر عملا دولت نشان دهد که دنبال حل مشکل است، مردم هم راضی میشوند و نیز کمک می کنند. در ضمن به این نکته مهم باید اشاره کنم که دولت کارهای ارزنده زیادی انجام داده است، اما ضعف درعرصه اقتصادی به دلیل اهمیت فوق العاده اش آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. امید دارم با تمرکز در این زمینه، دولت بیلان مثبتی از خود به جای گذارد.
یکی از مشکلات بزرگ کشور، آینده توافق هستهای است که روزی برگ برنده دولت روحانی به شمار میرفت و از سویی توافق و پس از آن رفع تحریم در وضعیت اقتصادی ایران تاثیر مطلوبی به دنبال داشت؛ تصور میکنید که امروز با توجه به خطر فروپاشی برجام، رئیس جمهور باید درباره توافق هستهای به مذاکره و چانه زنی با غرب بپردازد؟
برجام فقط ازسوی آمریکا نقض شده است. در آمریکا دولتی سر کار است که از افراطی ترین عناصر تشکیل شده است. آنها به دلیل دینی که به صهیونیستها دارند ، متعهد ترین دولت در طول تاریخ آمریکا و درجهان به منافع صهیونیسم اند تا جایی که حتی منافع آمریکا تحت الشعاع قرار گرفته است. این دولت نه فقط به برجام که مصوبه شورای امنیت را دارد بلکه توافقنامههای بین المللی دیگری را هم یکجانبه به هم میزند. به چنین دولتی به هیچ وجه نمی توان اعتماد کرد. البته چنین دولتهایی به دلیل تضادهای ذاتی قابل دوام نیستند یا وسط راه متوقف می شوند و یا حداکثر یک دوره بیشتر دوام نمی آورند. رفتار غیر متعارف و خلاف رویه بینالمللی ترامپ و همکارانش باعث شده است که همپیمانان مهم آمریکا مثل اروپا از آن فاصله بگیرندکه این خود موجب شروع ایجاد معادلات جدید سیاسی درعرصه بین المللی شده است .لذا اگر منظور مذاکره با آمریکاست، مذاکره بی معنی وحتی خطرناک است. به خصوص که گستاخانه شرط و شروط غیر قابل قبولی را نیز مطرح کرده اند. اما مذاکره با اروپا درباره نحوه نجات برجام در جریان است که کار موجهی است.در مجموع با توجه به واقعیتهای نظام سرمایه داری نباید توقع زیادی داشت.
برجام دستاورد مهم دولت روحانی است که روزی اصلاح طلبان از آن حمایت و مردم را بیشتر به این دلیل تشویق به رای به رئیس جمهور کردند. لغو آن به زیان آینده سیاسی جریان اصلاحات نیست؟
باید توجه داشت که برجام ماحصل هماهنگی و وحدت نظرهمه مسئولین و دست اندر کاران بود. اگر این هماهنگی نبود، این دستاورد بزرگ حاصل نمی شد. لغو برجام هم در داخل مقصری ندارد که از لحاظ سیاسی زیان ببیند. لغو برجام یک بازنده دارد وآن هم آمریکاست. ایران با مدیریت می تواند از پس مشکلات ناشی از لغو یک جانبه برجام توسط آمریکا برآید و حتی اگر با ظرافتهای لازم عمل کند می تواند درتشکیل مناسبات سیاسی و اقتصادی جدید در عرصه بین المللی نقشی تاریخی ایفا کند. موقعیت منطقه ای و بین المللی ایران و اعتبار ناشی از عمل به برجام پشتوانه چنین نقشی است. اما ترامپ و حزب او ضربه ای که به اعتبار آمریکا زدند سالهای سال گریبان گیرشان خواهد بود.
تیم مذاکره کننده هستهای و رئیس جمهور باید چه رویکردی در قبال برجام و بسته پیشنهادی در پیش بگیرد تا منجر به حفظ توافق هستهای و تامین خواستههای ایران شود؟
رویکرد دولت باید درجهت منافع حد اکثری ایران در برجام و بسته پیشنهادی باشد. ولی واقعیت این است که کشورهای 1+4 به دلیل وابستگی شدید به اقتصاد آمریکا انعطاف نامحدود ندارند. اما خوشبختانه خود این واقعه که
منافع آنها را تحت تاثیر قرار داده، موجب شده است تا آنها مسیری غیر از گذشته در مناسبات اقتصادی خود با آمریکا را شروع کنند.
آفتاب یزد