
برخورد سیاسی با دولت
اما يك عده در اين ميان برآشفته شدند و نامهنگاري كردهاند. اگروزير خارجه يك كشور در مباحث سياست خارجي اظهارنظر نكند پس چه فرد ديگري ميتواند؟ آيا واقعا يك نماينده مجلس اينگونه بايد از حقوق نظارتي خودش استفاده كند يا اينكه بحث حقوق نظارتي نمايندگان در مواردي است كه كاركرد ي ك وزير مشكل داشته باشد و نتواند پاسخگوي مطالبات مردم باشد. اكنون در واقع دو نوع نگاه در كشور وجود دارد؛ يك نگاه در مجلس است كه از يك سليقه خاص سياسي ناشي شده است و يك نگاه ديگر حاكم در دولت كه با اكثريت قاطع مردم به قدرت رسيده است. اما آن اكثريتي كه در مجلس حاكم هستند الان نميتوانند ببينند چه نگاهي در مجموع بر دولت حاكم شده است. تنها راه گريز از اين مسائل اين است كه سليقه مجلس با سليقه دولتي كه حاكم ميشود يكسان شود، به گونهيي كه بتوان اين اكثريت را همسو كرد و تا زماني كه اين مساله حل نشود بخش قابل توجهي از آن باقي خواهد ماند. متاسفانه نگاهي كه در مجلس حاكم است بهويژه از طرف افراطيون به تماميتخواهي گرايش پيدا كرده است و آنها نميخواهند راي رقيبشان را ببينند. البته يك عده افراد معتدل و منطقي درون مجلس هستند كه ميخواهند واقعيت راي دولت را بپذيرند، اما افراطيوني كه تماميتخواه هستند، ميخواهند بر دولت نيز حاكم باشند و دولت را بر مبناي ايدههاي خود سوق دهند و نميخواهند بپذيرند هويتي كه در دولت راي آورده يك هويت جدا از آنها است و با توجه به ديدگاههاي افراطي كه نميتوانند ديدگاه رقيب را تحمل كنند، به مسائل مينگرند. با وجود همه اين مسائل معتقدم تمايل مجلس به سمت اعتدال است و نبايد اجازه داده شود كه اقليت تندرويي كه هر از گاهي كنترل مجلس را در دست ميگيرند اين فرصت در اختيارشان قرار گيرد كه به راحتي اكثريت مجلس را به دنبال خودشان بكشانند. آنان بايد به هويتي كه در دولت راي آورده احترام گذاشته و اجازه دهند راي مردم نمود پيدا كند و از معتدلين مجلس نيز انتظار ميرود كه اجازه ندهند هويت راي مردم ناديده گرفته شود.