
چرایی سفر عبدالله عبدالله به تهران
در این سفرها ممکن است آقای عبدالله هشدارهایی را به دولتهای همسایه بدهد که با قدرت گرفتن دوباره طالبان
تنشهای داخلی حل نشده و مجددا ناامنیهایی ایجاد میشود که ممکن است دامنه این ناامنیها به کشورهای همسایه نیز کشیده شود
و همچنین سبب افزایش مهاجرین و معضلات اقتصادی خواهد شد
به گزارش روز نو : دکترعبدالله عبدالله، رئیس شورای عالی مصالحه افغانستان در حالی به تهران سفر کرده است که دفتر شورای عالی مصالحه گفته که این سفر به دنبال سلسله سفرهای منطقهای آقای عبدالله با هدف جلب حمایت آن کشور از تلاشهای صلح در افغانستان صورت میگیرد.
عبدالله سفرهای منطقهای را برای جلب حمایت از تلاشهای صلح، به دعوت رسمی ایران، در راس هیئت عالیرتبه به تهران سفر کرده و براساس گزارش خبرگزاری ایرنا با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران درباره راههای گسترش روابط دو جانبه و صلح و ثبات افغانستان گفتگو کرده است. در این سفر شماری از مقامهای دولتی، وزارت امور خارجه و اعضای مجلس نمایندگان آقای عبدالله را همراهی میکنند.
دکتر مجیبالرحمن رحیمی از دستیاران نزدیک رئیس شورای عالی مصالحه افغانستان در پیامی در صفحه فیس بوک خود مینویسد:
«از نظر ما صلح و ثبات در افغانستان به معنای صلح در منطقه و فراتر از منطقه است. صلح و ثبات در افغانستان با پایان بخشیدن به بحران
منطقهای، بیثباتی، دهشتافکنی، افراطگرایی، زرع، تولید و قاچاق موادمخدر میتواند فصل تازهای از همکاری، همگرایی، تجارت، اتصال و توسعه منطقهای را رقم زند.» روند صلح افغانستان، مذاکرات
صلح در دوحه و ضرورت اجماع و حمایت منطقهای از تلاشهای صلح در افغانستان موضوعات اصلی این دیدارها خوانده شده است. این سفر در حالی صورت میپذیرد که آقای عبدالله پیش از این، سفرهایی به کشور پاکستان و هند نیز داشت. زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا برای صلح افغانستان گفته بود: «ایران میخواهد آمریکا در افغانستان در یک جنگ غیرقابل پیروزی و پرهزینه مشغول بماند و دوست ندارد روند صلح در این کشور موفق شود.» همزمان با آغاز گفتوگوهای صلح، خشونت در افغانستان شدت گرفته و جنگهای پراکنده در نقاط مختلف این کشور ادامه دارد و هر دو طرف یکدیگر را به افزایش خشونتها و تلاش به مختل کردن روند صلح میکنند.
> اصل مذاکره با طالبان یعنی شکست آمریکا در افغانستان
دکتر محمدعلی بصیری استاد دانشگاه اصفهان در گفت و شنودی کوتاه به آفتاب یزد میگوید: اصل این مذاکرات به دلیل شکست آمریکا برای از بین بردن طالبان بوده است. محور اصلی این مذاکرات چه بخش مخفی و چه بخش علنی در واقع طالبان و آمریکا هستند. عامل شکست آمریکا هم زیاده خواهی طالبان بوده است.
این استاد روابط بینالملل میافزاید: دولت وحدت ملی که مورد حمایت ناتو و آمریکا است هم قدرت آنچنانی برای ادامه حیات ندارد و اقتدار آنها در شهرهای بزرگ خلاصه میشود این در حالی است که عمدهای از خاک افغانستان مناطق بین شهری است که همه در اختیار طالبان است. طالبان در طول مذاکرات نیز ناامنی در کابل و شهرها ایجاد کردند تا نشان بدهند در زمین جنگ و رو در رویی پیروز میدان هستند. بنابراین دولت ائتلافی اگر بخواهد در نتیجه مذاکرات بین طالبان و آمریکا فرصتی برای آنها ایجاد شود قطعاً مورد قبول طالبان قرار نخواهد گرفت زیرا آنها خواهان این هستند یک حکومت اسلامی یا همان امارت اسلامی با قرائتی که خودشان دارند ایجاد شود و خواهان از بین رفتن قانون اساسی دولت فعلی نیز خواهند بود. بنابراین دستاوردهایی که دولت در زمینه حقوق بشر و زنان به آن دست یافته بود لطمه خواهد خورد.
دکتر بصیری اظهار میدارد: اکنون سنگینی وزنه چه در مذاکرات با آمریکا و چه در مذاکرات با دولت مرکزی افغانستان به نفع طالبان است، که پشتوانه آنان تا حدودی پاکستان، عربستان، روسیه و بخشهایی از ایران است. بازی سیاسیای که الان در افغانستان برپا است درواقع بین الافغانی و با بازیگران منطقهای و بینالمللی است. بنابراین احتمالاً سفرهای آقای عبدالله به قطر، پاکستان و ایران به این دلیل است که رایزنیهایی صورت گیرد تا در مذاکرات برتری با طالبان نباشد و دولت مرکزی تبدیل به اقلیت و حاشیه نشود.
این کارشناس مسائل بینالمللی ادامه میدهد: عبدالله در این سفرها به دنبال چانه زنی با بازیگران منطقهای است که وزن دولت مرکزی هم در این مذاکرات سنگین شود تا هم فشار بیشتری به طالبان بیاورند و هم کمکها به طالبان را کاهش دهند و در نتیجه طالبان از این مواضع زیاده خواهی خود عقب نشینی کنند. در این سفرها ممکن است آقای عبدالله هشدارهایی را به دولتهای همسایه بدهد که با قدرت گرفتن دوباره طالبان تنشهای داخلی حل نشده و مجددا ناامنیهایی ایجاد میشود که ممکن است دامنه این ناامنیها به کشورهای همسایه نیز کشیده شود و همچنین سبب افزایش مهاجرین و معضلات اقتصادی خواهد شد.
دکتر محمد علی بصیری در بخشی از مصاحبه ی خود با آفتاب یزد تاکید میکند: آقای عبدالله احتمالا با طرح چنین صحبتهایی در سفرهای خود میخواهد تا کشورهای همسایه کمک کنند که مذاکرات به نتیجه بینابینی برای تشکیل یک دولت ائتلافی منتهی شود که بتواند جنگ را مهار کند و در عین حال از حداکثرخواهی طالبان هم جلوگیری شود.
> «جنگ بیپایان» هیچ برندهای ندارد
این کارشناس مسائل سیاسی ـ بینالملل در ادامه میگوید: دراین جنگ چهل ساله که به عنوان «جنگ بیپایان» هم از آن یاد میشود سه جریان درگیر شامل آمریکا و ناتو، طالبان و دولت وحدت ملی هستند. این سه جریان اکنون به این جمعبندی رسیدهاند که در میدان نظامی هیچ کدام برنده نخواهند بود و فقط زیرساختهای افغانستان، نیروی انسانی و عوامل توسعهای آن از بین خواهد رفت و هزینهها عمدتا به دوش مردم است. بنابراین رهبران این سه مجموعه به این نتیجه رسیدهاند که ادامه این مسیر خسارت بار و زیان زا است و به دلیل همه خسرانهایی که دیدهاند از یک عقلانیت هم زیستی برخوردار شدهاند که با مذاکره و کوتاه آمدن از حداکثر خواهیها میشود دولت باثباتی ایجاد کرد و اساسا جنگ را از بین برد و دوره سیاسیِ جدیدی درافغانستان رقم زد.
دکتر بصیری در پاسخ به این سوال که آیا درست است که صلح در افغانستان چون ریشه درستی ندارد کوتاه مدت خواهد بود و کماکان اختلافات پابرجا میماند، چنین اظهار میدارد: البته افغانستان
یک کشور حدودا 200 ساله است و این طور نیست که تمام این اختلافات مربوط به این 40 سال باشد. تا قبل از حمله ارتش سرخ شوروی سابق با این اختلافات همزیستی میکردند بنابراین علی رغم اختلافات قومی، مذهبی، زبانی و نژادی اگر حقوق عادلانه این گروهها در قانون اساسی دولت جدید رعایت شود میتواند زمینه درگیری را به تدریج از بین ببرد که البته این مسئله نیازمند زمان است. کشوری که چهل سال در خون و خونریزی بوده است نمیتواند یک شبه همه مسائل را رفع و رجوع کند.
دکتر بصیری با ذکر این نکته که:«دولت وحدت ملی امید زیادی برای مردم به ارمغان آورد» خاطرنشان میکند: مشارکت 8 میلیونی مردم در پای صندوقها ـ در زمان روی کار آمدن حامد کرزای ـ با این چشمانداز بود که این دولت، دولت مقتدری خواهد بود که از حمایت ناتو و آمریکا برخوردار است و کشور را از این حالت تخریب، ناامنی، خونریزی و عقب ماندگی نجات میدهد. اما عملا این دولت اقداماتی که انجام داد نه آن امنیت حداقلی مورد انتظار را برآورده کرد و نه از لحاظ بازسازی و رفاه از منابع پولی درست استفاده و هزینه شد که در نهایت منجر به اختلاسهای فراوان شد و قوانینی که به نام حکومت اسلامی پیاده کردند برای اکثریت جامعه افغانستان مورد پذیرش نبود.
> طالبان در بین مردم پایگاه دارند
وی ادامه میدهد: جامعه افغانستان یک جامعه سنتی ـ مذهبی با 80درصد بیسواد است که اکثریت از عملکرد دولت وحدت ملی ناراضی شدند و در نتیجه در انتخابات بعدی مشارکت بسیار کم مردم را به دنبال داشت. اکثریت جامعه معتقدند که در دوره طالبان علیرغم فشارها و سختگیریها، امنیت بهتری برقرار بود و حتی رفاه هم
تاحدودی وضعیت بهتری داشت. به همین دلیل در مناطق مختلف افغانستان، طالبان حمایت میشوند. مردم دو دستهاند دستهای که با دولت وحدت هستند و سرخورده شدهاند و در حال حاضر گروه اقلیت در شهرهای بزرگ هستند و دسته دوم اکثریتی هستند که سنتی و مذهبی بوده و طرفدار طالباناند. بنابراین طالبان در بین مردم پایگاه دارند، پایگاه سنتی که خیلی از حقوق مدنی غربی را اصلا قبول ندارند و آن را فساد میدانند و هیچ گاه حاضر نیستند با دولت وحدت ملی و مسائل آن، اینگونه کشور اداره شود و حاضر هستند دوباره طالبان وارد صحنه شوند امنیت و رفاه ارمغان آورند و شریعت سبک طالبانی اجرا شود بنابراین در شرایط داخلی دست طالبان پرتر است.
دکتر بصیری درباره عملی شدن وعده خروج خارجیان از افغانستان در 11 اردیبهشت 1400خاطرنشان کرد: این امر بستگی به روند مذاکرات و آینده مسائل افغانستان و کشورهای منطقه دارد. اگر شرایطی که مد نظر آمریکاییها است برقرار شود ممکن است کشور را ترک کنند. اما اگر مذاکرات به شکست بیانجامد و مجددا بیثباتی تشدید شود ممکن است به تعویق افتاده یا بخشی از آن اجرا شود.
> ترجیح طالبان با اشرف غنی و عبدالله یکسان است
این کارشناس مسائل افغانستان در پایان میگوید: ترجیح طالبان ممکن است در مواردی روی اشرف غنی و در مواردی هم روی عبدالله باشد. از این لحاظ که آقای اشرف غنی پشتون است و حمایت بیشتری از طرف آمریکاییها دارد و طالبان هم به این حمایت برای پیشبرد صلح و تثبیت بیشتر نیاز دارند. بنابراین بیشتر گرایش به آقای اشرف غنی است. ولی از لحاظی که عبدالله حامیان غیر مستقیمی مثل روسیه و ایران و تا حدودی چین و هند دارد با عبداالله نیز برای تعامل مشکلی نخواهند داشت اما نه به اندازه تعامل با اشرف غنی. پشتوانه جمعیتی داخلی اشرف غنی و پشتوانه خارجی ناتو، آمریکا و کشورهای عربی مثل عربستان، امارات و قطر برای طالبان مطلوبتر است.