
اصولگرايان هم به مذاكره و اصلاحات رسيدهاند
هر چه از عمر مجلس یازدهم بیشتر گذشته تقابل مجلس و دولت و به خصوص آقای قالیباف و آقای روحانی شکل پررنگتری به خود گرفته است.کار حتی به جایی کشیده که قالیباف برخی قوانین را که در حیطه اختیارات دولت است، شخصأ امضا کرده و دستگاههای اجرائی را ملزم به رعایت آن میکند. نکته مهم در این زمینه آن است که طیف راست رادیکال به رهبری قالیباف به صورت پنهانی درصدد تصاحب ریاستجمهوری در انتخابات آینده هستند. اتفاقی که اگر رخ بدهد بسیاری از معادلات داخلی و خارجی کشور تغییر خواهد داد.به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با حجتالاسلام حسین انصاریراد، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفتوگو کرده است. وی معتقد است: «در شرایط کنونی برای همه جریانهای سیاسی داخل کشور این نکته مسجل شده که اختلافافکنی با آمریکا و تعارض و دشمنی با کشورهای مختلف منطقه و جهان، امکان تأمین مصالح ملی را از بین میبرد. تحریمها نمونه کوچکی از نتایج سیایت خارجی است. نتیجه این تحریمها امروز به صورت ملموس در زندگی مردم ایران قابل مشاهده است. این تحریمها رنج زیادی را به مردم ایران تحمیل کرده است.کسانی که امروز مدام بر شیپور جنگ و دشمنی میدمند باید این نکته را در نظر داشته باشند که اگر جنگی رخ بدهد علاوه براینکه کشورهایی مانند آمریکا و اسرائیل ضرر میکنند اما ما هم ضرر خواهیم کرد. هر چند بنده معتقدم چنین جنگی در نهایت به ضرر همه مردم جهان تمام خواهد شد». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا هر چه از عمر مجلس يازدهم گذشته تقابل مجلس با دولت آقاي روحاني پررنگتر شده است؟
واقعيت اين است که رسيدن به رياستجمهوري يکي از مهمترين مقاصد آقاي قاليباف در سالهاي گذشته بوده است. به همين دليل نيز تاکنون سه بار به عنوان کانديدا در انتخابات رياستجمهوري شرکت کرده است. براي همين اگر ايشان براي انتخابات رياستجمهوري آينده نيز کانديدا شوند نبايد زياد تعجب کرد. در شرايط کنوني زمينهها و ظرفيتهايي نيز در اختيار اين طيف سياسي قرار گرفته که به واسطه آن بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند. به نظر ميرسد برخي از مقامات کشور نيز با ايشان همراه هستند و در صورت حضور آقاي قاليباف در انتخابات از ايشان حمايت خواهند کرد. براساس همين زمينهها و حمايتها بود که آقاي قاليباف در تهران به عنوان نفر اول انتخابات به مجلس راه يافت و پس از آن نيز رياست مجلس را بر عهده گرفت. انتخابات مجلس يازدهم در شرايطي برگزار شد که اصلاحطلبان به صورت قوي حضور نيافتند و اغلب چهرههاي مطرح اين جريان نيز تاييدصلاحيت نشدند. البته بنده معتقدم اخراج اصلاحطلبان از انتخابات پس از مجلس ششم اتفاق افتاد و پس از آن بود که روند تأييد صلاحيتها به شکلي بود که در اغلب مجلسهاي بعدي اصولگرايان در اکثريت قرار داشتند. وظيفه نهاد نظارت صيانت از انتخابات است که در آن اتفاقي عليه منافع مردم صورت نگيرد. اين در حالي است که اين وضعيت شکلي به خود گرفته و گاه در مصاديق انتخاباتي ورود ميکنند. اصلاحطلباني نيز که در مجلس دهم حضور داشتند اغلب اصلاحطلبان صفر کيلومتر بودند که در نهايت نيز موفق نشدند عملکرد قابل قبولي از خود ارائه کنند. شرايط انتخابات مجلس گذشته به شکلي رقم خورد که مجلس يازدهم به يک مجلس اختصاصي اصولگرايي تبديل شده است. در اين انتخابات با عدم حضور مطلوب اصلاحطلبان ميدان را براي حضور اصولگرايان باز کردند که يکي از اين افراد نيز آقاي قاليباف بود. بدونترديد اگر انتخابات به صورت رقابتي و برگزار ميشد کار به جايي نميرسيد که برخي وارد مجلس شوند.
برخي تلاش ميکنند رئيس مجلس را موازي رئيسجمهور قرار بدهد. چرا؟
تقابل آقاي قاليباف با آقاي روحاني به انتخابات رياستجمهوري گذشته باز ميگردد. به نظر بنده اين تقابل امروز نيز ادامه پيدا کرده و از هر فرصتي استفاده ميشود تا جريان اعتدالي و آقاي روحاني تحت فشار قرار گيرد. در مناظرات انتخابات رياستجمهوري عنوان شدکه در جايي گفته شده بايد در مقابل دانشجويان به صورت گازانبري عمل کرد. اين وضعيت نيز به وجود آمده و از همين سياست در مقابل دولت آقاي روحاني استفاده ميشود. نکته ديگر اينکه جريان اعتدالي کشور معتقد به گفتوگو با جهان است. اين در حالي است که طيفي که در مجلس حضور دارند از چنين گفتماني خيلي پيروي نميکنند و بيشتر به دنبال درگيري به برخي کشورهاي جهان از جمله آمريکا هستند. در نتيجه يک تعارض گفتماني نيز بين گفتمان حاکم بر دولت و گفتمان حاکم بر مجلس در اين زمينه وجود دارد. آقاي روحاني از ابتدا به دنبال گفتوگو و تعامل با کشورهاي جهان بود و همچنان نيز همين رويکرد را صحيح ميداند. اين در حالي است که ديدگاه افرادي که در مجلس حضور دارند، چنين نيست و بيشتر همراه با موضعگيريهاي تند است. در نتيجه تقابلهاي شخصي آقايقاليباف با آقاي روحاني که از انتخابات گذشته آغاز شده به همراه تعارضهاي گفتماني درباره رابطه ايران با کشورهاي خارجي دست به دست هم داده تا تقابل روز به روز شکل پررنگتري به خود بگيرد.
پس از شکست ترامپ در انتخابات رياستجمهوري و تغيير معادلات بينالمللي آيا رويکردي که مجلس در سياست خارجي در پيش گرفته در نهايت به سود ماست؟
کساني که از ابتدا با برجام مخالف بودند و در مسير برجام سنگاندازي ميکردند و موضعگيريهاي تندي درباره تعامل ايران با کشورهاي جهان داشتند امروز در مجلس دور هم جمع شدند. اين افراد آمريکا را دشمن شماره يک ايران قلمدا ميکنند و براساس آن براي کشورهاي غربي و به خصوص آمريکا رجزخواني ميکنند. نکته مهم اين است که در شرايط کنوني خود اين افراد نيز به جايي رسيدهاند که بايد مذاکره کنند. اين گروه تلاش ميکنند اين مذاکرات توسط خود آنها صورت بگيرد تا امتيازات سياسي و اقتصادي ناشي از آن به نام آنها ثبت شود. بنده عاقبت اين کار را خطرناک ميبينم. اينکه سرنوشت کشور در اختيار يک گروه تند قرار بگيرد پيامدهاي خطرناکي براي مردم به همراه خواهد داشت. اين يکي از خطراتي است که از ابتداي انقلاب وجود داشته و تا به امروز نيز ادامه دارد. تا زماني که اين خطر وجود داشته باشد نميتوان نسبت به آينده خوشبين بود. آراي واقعي مردم بايد از صندوق رأي بيرون بيايد. تبلور اراده ملت در صندوقهاي رأيي است که در يک رقابت آزاد و عادلانه سياسي بيرون آمده باشد. ملت در جايي خيالي و وهمآلود نيست. تنها جايي که ملت ميتواند براي تعيين سرنوشت خود اراده خود را بروز و ظهور بدهد، صندوق انتخابات است.
رقابت آزاد انتخاباتي مستلزم چه پيش زمينههايي است؟
ملت يک امر نامعلوم و نامشخص نيست .ملت واقعي تنها در يک رقابت آزاد انتخاباتي خود را بروز ميدهد. ملت در انتخابات آزاد از صندوق آرا بيرون ميآيد. به همين دليل هر کسي خود را مدافع منافع ملت بداند اما برخلاف اين رويکرد رفتار کند ملت واقعي را نشناخته و با کلمه ملت بازي کرده است. تجربه تاريخي در برخي کشورهاي جهان نشان داده هر کسي اراده ملت را جدي نگرفته يا بازي نگرفته است محکوم به فنا بوده است. به عنوان مثال در دوران حکومت استالين در اتحاد جماهير شوروي يا در عراق در زمان صدام انتخابات به شکلي برگزار ميشد که همه مردم بايد به يک فرد يا جريان خاص که مورد تأييد حکومت بود، رأي ميدادند. مردم ايران ميخواهند زندگي کنند. هنگامي که در اين مسير دريچه و روزنهاي پيشروي خود ميبينند در انتخابات شرکت ميکنند. زماني مردم در انتخابات شرکت ميکنند که اراده آنها جدي گرفته شود و آنها بتوانند در يک رقابت آزاد اراده خود را نشان بدهند. جريان اعتدالگراي موجود در ايران برخلاف گروه آقاي قاليباف معتقد هستند تا زماني که مشکلات داخلي کشور حل نشود و سوء مديريتها از بين نرود و از سوي ديگر رابطه صحيحي با کشورهاي جهان برقرار نشود، مشکلات اقتصادي، سياسي و امنيتي کشور حلشدني نيست. نکته داراي اهميت اين است که بايد بين جريان دلسوز نظام که خود را درجريان اصلاحات و اعتدالگرا خلاصه کرده با براندازان حتي اگر حسن نيت نيز داشته باشند تفکيک قائل شد. بنده تفکر براندازي را به هيچ عنوان محق نميدانم. مشکلات کشور تنها از راه اصلاحات داخلي و به صورت مدني و مسالمتآميز حل شدني است. کساني که به دنبال براندازي هستند يا به پيامدهاي کار توجه نميکنند يا اينکه داراي سوء نيت هستند و منافع ملي براي آنها اهميت ندارد.
چرا اصولگرايان به دنبال اين هستند که خودشان مذاکره کنند؟ مهمترين هدف اصولگرايان از اين رويکرد چيست؟
شرايط کشور اصولگرايان را به اين نقطه رسانده است. در شرايط کنوني براي همه جريانهاي سياسي داخل کشور اين نکته مسجل شده که در صورت اختلافافکني با کشورهاي مختلف منطقه و جهان امکان تأمين مصالح ملي وجود نخواهد داشت.تحريمها نمونه کوچکي از رفتار ها با ماست. نتيجه اين تحريمها امروز به صورت ملموس در زندگي مردم ايران قابلمشاهده است. اين تحريمها رنج زيادي را به مردم ايران تحميل کرده است. کساني که امروز مدام ير شيپور جنگ و دشمني ميدمند بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که اگر جنگي رخ بدهد علاوه براينکه کشورهايي مانند آمريکا و اسرائيل ضرر ميکنند اما ايران هم ضرر خواهد کرد. هر چند بنده معتقدم چنين جنگي در نهايت به ضرر همه مردم جهان تمام خواهد شد. بنده از اينکه جنگي رخ بدهد هراس زيادي دارم و معتقدم اگر اين اتفاق رخ بدهد ايران بسيار متضرر خواهد شد. اگر چنين جنگي رخ بدهد ممکن است کشورهاي ديگر بتوانند پس از مدتي خود را بازسازي کنند اما چنين شرايطي براي ايران وجود ندارد و ممکن است بسياري از داشتههاي ملت ايران براساس اين جنگ از بين برود.
آيا در چنين شرايطي به قدرت رسيدن يک نظامي که از حمايت اصولگرايان برخوردار باشد ميتواند معادلات را به سمتي ببرد که تنشهاي بينالمللي ايران افزايش پيدا کند؟
ترديد نکنيد که حضور يک نظامي در قدرت ميتواند براي منافع ملي اثر بگذارد. امروز کشور در وضعيت حساسي قرار دارد و به همين دليل حضور يک نظامي ميتواند معادلات موجود را به هم بزند. نظاميان داراي احترام هستند، با اين وجود بهتر است در حيطه تخصصي خود فعاليت کنند. به همين دليل نيز حضرت امام عنوان کردند نظاميان نبايد در سياست دخالت داشته باشند. بسياري از نظامياني که در گذشته شانس خود را در انتخابات آزمودهاند داراي شايستگي و احترام هستند. با اين وجود شرايط کشور به شکلي است که بايد شخصي در رأي قوه مجريه قرار بگيرد که داراي روحيه اعتدالي باشد و بتواند همه احزاب و گروههاي سياسي را زير چتر منافع ملي جمع کند و از برخورد خشن و تند پرهيز کند. در انتخابات مجلس يازدهم موجي از نااميدي در جامعه وجود داشت و به همين دليل نيز ميزان مشارکت در اين انتخابات با ادوار گذشته تفاوت داشت. امروز اغلب نخبگان داخل و خارج از کشور روي دو نکته اساسي اتفاق نظر دارند. نخست اصلاح مديريت داخلي است که با انتخابات آزاد تحقق ميپذيرد. دوم باز کردن راهي براي ارتباط با مجامع بينالمللي و تامل سازنده و پويا يا جهان است. به هر حال اين دو هدف اصلي بايد در دستور کار مجلس يازدهم قرار داشته باشد. بنابراين از قرائن و شواهد چنين برميآيد که اين موضوعات بسيار مهم براي مجلس يازدهم در اولويت نيست و قرار نيست به صورت جدي به آن پرداخته شود.اين وضعيت سبب شده روزنه اميدي براي مردم که با دشواريهاي اقتصادي زيادي مواجه هستند، وجود نداشته باشد. اين نااميدي با شيوع ويروس کرونا که همه کشورهاي جهان را تحت تأثير قرار داده، شکل پيچيدهتري نيز به خود گرفته است. بنده هيچ راهي جز اصلاح از درون براي نجات کشور نميبينم. اين مسأله مهمي است که مسئولان جامعه بايد به آن توجه کنند وگرنه کشور در آينده با بنبست مواجه خواهد شد. راه نجات کشور حضور همه نيروي علاقهمند به کشور در عرصه تصميمگيري است.شرايط بايد به شکلي باشد که همه گروهها و افرادي که به سرنوشت کشور علاقهمند هستند بتوانند در تصميمگيرهاي مهم نقشآفريني کنند.راه نجات اين است که همه مردم کشور در اداره کشور مشارکت داشته باشند. در چنين شرايطي ميتوانيم مدعي باشيم يک دموکراسي واقعي در کشور ايجاد شده است. بدون شک هر راهي به جز اين کشور را به بنبست ميکشاند.