
همه تصمیمات درباره مذاکره برعهده دولت نبود
اخیرا یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس در اظهاراتی از انجام مذاکره به وسیله اصولگرایان دفاع کرده است. این در حالی بیان میشود که سعید جلیلی به عنوان شخصیتی اصولگرا سالها مذاکراتی را با آمریکا انجام داد اما این مذاکرات نتیجه مطلوبی را در پی نداشت و رفع تحریمها موفقیتآمیز نبود. چطور جریانی که مذاکره را قبول نداشت و در مقابل برجام سنگاندازی میکرد، میتواند متولی باشد؟ در همین خصوص گفتوگویی با مصطفی درایتی، فعال سیاسی اصولگرا داشته است که در ادامه میخوانید.
در چند ماه گذشته اختلافاتي ميان دولت و مجلس وجود داشت و اخيرا لايحه بودجه در مجلس رد شده است. ادامه اين اختلافات چه آسيبهايي را براي کشور به همراه خواهد داشت؟
مهمتريمن آسيب اين است که اختلالي در وضعيت مردم پديد ميآيد. مجلس شعار ميداد، تبليغات ميکرد و ميگفت ما به دنبال حل و فصل مشکلات مردم هستيم و وعدههاي بسياري به مردم داد. اکنون بهنظر ميرسد به جاي رسيدگي به مشکلات مردم، لج کردن و دعوا با دولت را در اولويت قرار دادهاند که صورت خوبي ندارد. اين موضوع نشان ميدهد که بهانه مردم هستند اما هدف خدمت به آنان نيست. شايد مجلس با اين اقدامات ميخواهد به مردم بگويد که ما کاري براي انجام دادن داريم اما سوال اينجاست که اين اعمال چه مشکلي را حل ميکند. اگر در مسأله بودجه ايراد، نظر و مشکلي داشتيد، ميتوانستيد در جزئيات مشکلات را حل کنيد. مرافعه اينچنيني ميان دولت و مجلس درست کردن نشان ميدهد که مجلس جز اين برنامهاي براي رفع مشکلات ندارد. روشي که مجلس در پيش گرفته تنها براي سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدي خود او است. هيچ طرح و برنامهاي براي رسيدگي به مشکلات مردم ندارند، حرفهاي زيادي را نيز مطرح کردهاند و با اين روشها ميخواهند القا کنند که همه چيز مربوط به دولت است. بايد پرسيد برنامه شما چيست؟ اين نفعي براي کشور ندارد و تنها حاصل آن افزايش مشکلات کشور است.
امروز آقاي ذوالنوري رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس گفتهاند «پشتوان هاجرايي مذاکره اصولگرايان بيشتراست» نــظر شــما درباره اين تحليل چيست؟
ما مخالف مذاکره نيستيم. کسي که توان داشته باشد و چه اصولگرا و چه غير اصولگرا بتواند مذاکره را پيش ببرد، به نفع کشور است اما اين صحبت هم در جامعه ما جا ندارد. آقاي جليلي که اصلاحطلب نبود. چند سال اين پرونده را در دست داشت؟ حاصل و نتيجه کار آقاي جليلي چه بود جز اينکه پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحدبرده شد؟ چندين قطعنامه عليه ايران تصويب شد، مذاکرات ايشان چه حاصلي داشت؟ بعضي آقايان به گونهاي صحبت ميکنند که گويا مردم حافظه خوبي ندارند. مهم نيست که مذاکره به دست چه کسي انجام شود، مهم اين است که توان به نتيجه رساندن مذاکرات را داشته باشد. اصولگرايان نيز نشان دادهاند که توان آنها در چه حد است. 8 سال توان اين کار را داشتند و حالا بايد ديد حاصل آن چه بوده است. اميدواريم که که اگر دوباره قدرت به دست اصولگرايان افتاد از اين فرصت استفاده کنند که فن چانهزني بينالمللي را بلد هستند، تا بتوانند مشکلي را از کشور و مردم رفع کنند. اينکه پرونده مذاکره به دست يک اصلاحطلب است يا يک اصولگرا براي ما اهميت ندارد. مسأله ملي بوده و سليقهاي نيست. دوستان اصولگرا در اظهارنظرهاي خود تا حدي نگاه سليقهاي و گروهي به مسائل کشور دارند که از ابتدا کارشان اين بوده در مقابل مسأله ملي برجام سنگاندازي کنند تا به سرانجام نرسد. خواستند ايجاد اختلال کنند تا حاصل و نتيجهاي براي کشور نداشته باشد. اميدواريم هرکس که بنا دارد اين کار را دنبال کند، مسائل سياسي را بيش از موضوعات ديگر مد نظر قرار دهد.
اصوگرايان در نقطه مقابل ادعا ميکنند که برجام 8 سال زمان کشور را تلف کرد و حاصلي نيز نداشت و در نهايت نتوانستيم تحريمها را رفع کنيم. چه پاسخي ميتوان به استدلال اين جناح داد؟
بايد گفت کاري که بنا بود انجام شود، در ايران انجام شد. با وجود تمام سنگاندازيهايي که به وسيله اين دوستان انجام شد، برجام به سرانجام رسيد. اين اعمال قبل و بعد از تصويب برجام انجام ميگرفت، به گونهاي که گويا به ترامپ سيگنال ميدادند که از برجام بيرون برود. اينکه ترامپ سرکار آمد به ما ارتباطي نداشت. بنا نبود بدعهدي ترامپ برعهده دولت ايران باشد. بزرگترين هنر آقايروحاني با وجود همه ضعفهاي ديگري که در شکل مديريت و کار کشور ممکن است به ايشان وارد باشد، اين بود که برجام را به سرانجام رساند و برجام در تاريخ ديپلماسي کشور باقي ميماند و اگر ما نتوانستيم تحريمها را رفع کنيم، دلايل ديگري داشت که به دولت ربط پيدا نميکرد. اميدواريم که اگر بناست اتفاق جديدي در عرصه ديپلماسي ايران رخ بدهد، حاصل و نتيجه بهتري داشته باشد ولي در معادلات بينالمللي، تنها مسأله داخلي مطرح نيست. بسياري از موارد ديگر نيز بايد لحاظ شود. اين موضوع نيازمند انسانهاي فهيمي است که ديپلماسي را به خوبي بفهمند و بدانند در عرصه بينالمللي چگونه بايد با کشورهاي ديگر تعامل کرد. نظر من در اين است که اظهارنظرهاي فعلي تنها بهانهجويي است. خود اينها ميدانند، يکي از بزرگترين و مهمترين کارهايي که در 8 سال اخير انجام گرفت، برجام بود. اگرچه رفع تحريمها باتوجه به روي کار آمدن ترامپ محقق نشد اما اتفاقاتي در برجام رخ داد که توانست به ايران کمک کند. اگر برجام نبود ممکن بود مشکلات سختتر باشد. اگرچهمسير سخت شده است اما دوستان ما به صورتي کار را پيش ببرند که مشکلات مردم کمتر شده و کشور از اين حالت خارج شود.
در 4 سال گذشته تحريمهاي گذشته بازگشت و 700 تحريم جديد نيز وضع شد. با اين وجود ميتوانيم ديپلماسي دولت دوازدهم را موفق بدانيم، در حالي که فشارهاي اقتصادي بيش از همه به کشور وارد شده است؟
نگاهي که در زمان تحقق برجام و پس از آن پيش آمد، دو نگاه متفاوت بود. لذا آنچه با برجام انجام شد يک مسأله و آنچه پس از روي کار آمدن ترامپ انجام گرفت، مسألهاي ديگر است. ترامپ ميگفت با برجام مخالف هستم و فشار حداکثري را براي پاي ميز مذاکره نشاندن ايران، در دستور کار قرار خواهم داد. زماني که مذاکرات برجام شروع شد، شرايط متفاوت بود. پس از روي کار آمدن ترامپ هم امکان انجام کارها وجود داشت اما تصميم آن با دولت نبود.