
تجربه احمدينژاد مردم را منطقي كرد
روزنو :داريوش قنبري
در مجموعه دولت شاخهها و ادارات خاص و ويژهيي ديده شده است كه مسووليت رسيدگي به وضعيت عمومي كشور را در سطح استانها، شهرها، بخشها و حتي دهها و روستاها برعهده دارند، چرا كه اساسا اين فرصت وجود ندارد كه شخص رييسجمهوري بخواهد روستا به روستا بگردد و ببيند كه چه مشكلات و چه انتظاراتي وجود دارد، به ويژه اينكه ايران كشوري است پهناور با 75 ميليون نفر جمعيت.بنابراين اينكه رييسجمهور بخواهد با همه مردم ايران ديدار كند كاري نشدني و بيهوده است و برعكس اين موضوع هم نشدني است يعني اينكه اگر 85 ميليون نفر جمعيت بخواهند وزرا يا رييسجمهور را از نزديك ببينند ديگر فرصتي براي اداره كشور به وجود نميآيد، اگر هم گزينشي برخورد شود كار درستي نيست، چرا كه دولت نماينده عالياش را در استانها و شهرستانها در مجموعه استانداريها و فرمانداريها دارد و ادارات ناظري هم براي رسيدگي به اين مراكز وجود دارد تا اگر مشكلي و ناكارآمدي باشد رفع شود.به همين دليل بنده معتقدم بحث سفرهاي استاني به سبك احمدينژاد جز اتلاف منابع و وقت دولت و مردم نتيجهيي ندارد.سفرهاي استاني دولت قبل تنها نتيجه تبليغاتي براي خود احمدينژاد داشت، چرا كه مردم را جمع ميكرد و براي آنها سخنراني ميكرد و قصه ميگفت. اين روش جز سودي كه عايد رييس دولت ميكرد هيچ گرهيي از مشكلات مردم باز نكرد و حلال نيازهاي مردم نبود.مردم براي پيشبرد امور و مشكلاتشان نيازمند اقدامات اساسي هستند و با وعده و وعيد روساي جمهور گرهيي از كار آنها باز نميشود جز افزايش توقعات آنها و نارضايتي كه در پي اين افزايش توقع حاصل ميشود.از سوي ديگر هم در جريان سفرهاي استاني كه در دوران احمدينژاد مرسوم بود،دولت وعدههايي ميداد كه امكان تحقق آنها وجود نداشت و در بهترين حالت فقط روي كاغذ نوشته ميشد.سفرهاي استاني احمدينژاد و برگزاري نشستهاي هيات دولت در مراكز استانها در كنار هزينه مالي كه به كشور تحميل ميكرد اختيارات مديران محلي را هم سلب كرده بود. به اين معنا كه وظايف شوراها و مديران محلي به صورتجلسات دولت منتقل شده بود.شايد گفته شود كه كنار گذاشتن سبك سفرهاي استاني احمدينژاد باعث نارضايتي مردم شود، اما من معتقدم مردم تجربه احمدينژاد را دارند و ميدانند كه با نامهنگاري با دولتمردان گشايشي در كارهايشان ايجاد نميشود. مردم باتجربهيي كه از سبك مديريتي احمدينژاد به دست آوردند متوجه شدند ديدن رييسجمهور و معاونانش معجزه نميكند. مردم با آن تجربه منطقيتر شدهاند و ميدانند گرهگشاي كارهاي آنها انديشيدن تدابير براي حل مشكلات عمومي كشور است.