
آرای باطله شورای شهر بيشنر از نفر اول بود
روز نو :تحلیل شرایط انتخابات ریاستجمهوری؛ چه گروهی که در انتخابات مشارکت داشتهاند و چه گروهی که در انتخابات شرکت نکردهاند دارای اهمیت است. به نظر میرسد هر دو گروه با توجه به دغدغههایی که داشتهاند چنین تصمیمی گرفتهاند. از یک طرف اصولگرایان با توجه به شرایط قابلپیشبینی انتخابات کار سختی در پیش نداشتهاند و تقریبأ میزان رأی سال96 خود را در1400 تکرار کردهاند تا ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهور منتخب انتخاب شود. با این وجود اینکه چرا بخش قابلتوجهی از مردم در انتخابات مشارکت نداشتهاند دارای اهمیت زیادی است. انگیزه و دغدغههای این بخش از جامعه دارای اهمیت است. این در حالی است که در یک پدیده نادر میزان آرای باطله در انتخابات، که آرای معناداری است، نسبت به نفر دوم بیشتر بوده است. از سوی دیگر هنوز موضع اصلاحطلبان نسبت به آینده این جریان و دولت رئیسی به صورت مشخص بیان نشده است. برای بررسی این موضوعات با سیدمحمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
جریـــان اصــلاحــات پـس از انتخـــابــات ریاستجمهوری1400 در چه وضعیتی قرار دارد؟ این جریان چه مسیری را برای آینده خود در نظر خواهد گرفت؟آیا اصلاحطلبان به بازنگری در مبانی خود خواهند پرداخت؟
اصلاحطلبان تلاش خود را انجام دادهاند تا در انتخابات1400 در چارچوب قانون و براساس برآوردی که از وضعیت کشور در چهار سال گذشته در زمینه داخلی و خارجی داشتهاند در فضای انتخابات تأثیرگذار باشند. به همین دلیل نیز جبهه اصلاحات شکل گرفته و این جبهه تلاش کرده براساس شرایط انتخابات تصمیمات لازم را اتخاذ کند. در نهایت نیز جبهه اصلاحات به گزینه واحد رسیده و قصد داشته با این گزینه در انتخابات وارد شود. با این وجود به دلیل نظارت استصوابی شرایط برای حضور گزینه اصلاحات در انتخابات فراهم نشد. واقعیت این است که بهرغم برخی بدبینیهایی که وجود داشته، برخی عنوان میکردند رویکرد شورای نگهبان در انتخابات ریاستجمهوری نیز مانند انتخابات مجلس است اما به دلایل مختلف و از جمله جایگاه ریاستجمهوری در آینده کشور و انتخابات برخی بر این باور بودند که رویکرد شورای نگهبان نسبت به انتخابات مجلس تغییر خواهد کرد. با این وجود مشاهده کردیم در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و همان سیاست سال98 تکرار شد. کار به جایی رسید که رهبر انقلاب نیز نسبت به این رویکرد نقد داشتند و خواستار جبران این وضعیت شدند. درخواستی که البته در عمل اجابت نشد. در این زمینه حتی اصولگرایان و رسانههای اصولگرا نیز نسبت به عملکرد شورای نگهبان انتقاد داشتند. براساس نظرسنجیها تا قبل از اعلام وضعیت صلاحیتها حدود43 درصد واجدین شرایط قصد داشتند در انتخابات شرکت کنند. این در حالی است که پس از اعلام صلاحیتها این میزان کاهش پیدا کرد و به 37 درصد رسید. به نظر میرسد در هفته پایانی انتخابات با کنارهگیری آقای مهرعلیزاده و افزایش احتمال پیروزی آقای همتی دوباره بخشهایی از جامعه به سمت حضور در انتخابات تمایل پیدا کردند و مشارکت به سطحی که امروز شاهد آن هستیم رسید. میزان مشارکت در انتخابات حدود48 درصد بوده و از این میزان42 آرا به آقای رئیسی تعلق داشته است.
پایگاه رأی آقـای رئیسـی را چه کسانی تشکیل دادهانــد؟ چه مــیزان آرای خاکستری و به چــه دلایلی در نهایت به سمت آقای رئیسی تمایــل پیدا کرده است؟
پایگاه رأی آقای رئیسی خالص نیست؛ بلکه متنوع است. در این پایگاه حداقل سه نوع رأی وجود دارد. نخست کسانی که تکلیفی و اصولگرایانی هستند که همواره با فرازونشیبهای جریان اصولگرایی همراهند و از این جریان حمایت کردهاند. بخش دوم کسانی هستند که شرایط انتخابات را رصد میکنند و در هفته آخر انتخابات به نتیجه میرسند. این افراد هنگامی که احساس میکنند پیروز انتخابات چه کسی است در نهایت به وی رأی میدهند. این افراد دوست دارند رأیی که به صندوقهای رأی میاندازند بیمصرف نباشد. این آرا، که آرای خاکستری نیز نامیده میشود، اگر احساس کند جریان اصلاحات در انتخابات پیروز میشود از این جریان حمایت میکنند و در مقابل اگر شانس اصولگرایان را بیشتر بدانند به گزینه اصولگرایان رأی میدهند. این در حالی است که در انتخابات1400 مشخص بود آقای رئیسی از شانس بیشتری برای پیروزی برخوردار است. بخش سومی که به آقای رئیسی رأی دادهاند کسانی بودهاند که براین باورند که بگذارید حکومت یکدست شود و همه چیز در اختیار اصولگرایان قرار بگیرد تا مشخص شود قصد دارند چگونه کشور را اداره کنند. این عده بهرغم همه مشکلاتی که در کشور وجود دارد، معتقدند به دلیل اینکه آقای روحانی با قوای دیگر متفاوت بود شرایط به شکلی رقم خورده بود که قوای سهگانه به سمت تقابل و مچگیری از هم حرکت میکردند. به همین دلیل در این انتخابات تلاش شد شرایطی فراهم شود که همه قوا در اختیار اصولگرایان قرار بگیرد تا اصطکاکها کاهش پیدا کند و شرایط برای تصمیمگیری بهتر فراهم شود. این عده براین باورند که اگر برجام توسط اصولگرایان به نتیجه رسیده بود با چنین مخالفتهایی همراه نمیشد و مخالفان به دلیل اینکه برجام توسط آقای روحانی و ظریف به نتیجه رسیده بود تا این اندازه با آن مخالفت کردند. در نتیجه وضعیت به شکلی نبوده که رئیسی با یک پایگاه یکدست اجتماعی به عنوان رئیسجمهور منتخب انتخاب شده باشد.
در انتخابات1400 که با کمترین میزان مشارکت در طول چهار دهه گذشته مواجه شده، بخشی که در انتخابات شرکت نکردهاند به چند دسته تقسیم میشوند و مهمترین انگیزه آنها برای عدمحضور چه بوده است؟
واقعیت این است که کار سادهای نیست که ارزیابی کنیم این عده چرا در انتخابات حضور پیدا نکردهاند. برخی از ابتدای انقلاب تاکنون در انتخابات شرکت نکردهاند. درسال96 ما با چنین افرادی مواجه شدهایم. در این انتخابات برخی شناسنامه خود را نشان میدادند و عنوان میکردند برای اولینبار است که در انتخابات شرکت کردهاند و به روحانی رأی دادهاند. شرایط این عده متفاوت است و مورد بحث ما نیست. برخی در گذشته اصلاحطلب بودهاند اما امروز به دلایل مختلف از اصلاحات عبور کردهاند. از سوی دیگر بخشی از کسانی که در انتخابات مشارکت نداشتهاند، از جمله هواداران اصلاحات ثابت اصلاحات بودهاند، که همواره از جریان اصلاحات حمایت کردهاند. این عده به دلیل اینکه گزینه اصلی جریان اصلاحات در انتخابات ردصلاحیت شده بود و عملا گزینهای برای حمایت نداشتند بنابراین در انتخابات مشارکت نکردند. بخش دیگری که در انتخابات شرکت نکردند از اصلاحات عبور نکردند، به دنبال براندازی نیز نیستند اما خواسته و مطالبههایی فراتر از اصلاحات دارند. این دو بخش دارای اهمیت هستند و باید روی آنها تأمل بیشتری صورت بگیرد. این عده در آینده نیز ممکن است در انتخابات شرکت نکنند. در انتخابات ریاستجمهوری میزان آرای باطله از نفر دوم بیشتر بوده که به نظر میرسد میتوان این آرا را به این بخش از جامعه منتسب کرد. به نظر این افراد انداختن آرای سفید به صندوق نیز میتواند به عنوان یک راهکار در نظر گرفته شود. در انتخابات آینده موضوع آرای سفید ممکن است تکرار شود که باید به آن توجه کرد. این در حالی است که در شرایط کنونی در برخی از انتخابات شوراها میزان آرای باطله از میزان آرای نفر اول بیشتر بوده است.
آیا اصولگرایان با یکدستشدن قدرت میتوانند تصمیمات مهم بگیرند؟
اختلاف دیدگاه درباره یکدستشدن قدرت به معنای تضاد در دموکراسی و انحصارگرایی است. برخی گمان میکنند در حکومتداری در جهان تافتهجدابافته هستند و به این دلیل جمهوری اسلامی به هر شکلی که حکومت کنند جمهوری قلمداد خواهد شد. این در حالی است که چنین نیست و باید بین حکومت اقلیت و حکومت اکثریت تفاوت قائل شد. تجربه حکومتهای کمونیستی پیشروی ماست. در این نوع حکومتها نیز عنوان میشد حکومت اکثریتی است. این در حالی است که در عمل چنین نبود و قدرت تنها در اختیار حزب کمونیست قرار داشت. به همین دلیل جای تردید وجود ندارد که یکدستشدن قدرت پیامدهای مثبتی به همراه نخواهد داشت. کسی نمیتواند نام یکدستشدن قدرت را دموکراسی بگذارد. دموکراسی به معنای یکصدایی همه و حکومت اکثریت است. نکته دوم اینکه در جمهوری اسلامی در گذشته یکدستی قدرت را تجربه کردهایم. اگر 70 درصد مردم در انتخابات شرکت کرده بودند و یک فرد را انتخاب کرده بودند میتوانستیم نام آن را همصدایی و خواست اکثریت بگذاریم. این در حالی است که اگر یکدستی با آرای مردم به دست نیاید باید نام آن را تکصدایی گذاشت. در دوران احمدینژاد نیز ما یکدستی قدرت را تجربه و مشاهده کردیم در چنین شرایطی اکثریت مردم نسبت به تصمیمات اتخاذشده اعتماد ندارد. امروز مهمترین چالش کشور اقتصاد و معیشت است. قبل از انتخابات کسانی که به دنبال حضور آقای ظریف در انتخابات بودند، عنوان میکردند به دلیل اینکه اقتصاد کشور سیاسی شده و تا حدود زیادی به موضوعات بینالمللی و از جمله برجام ارتباط پیدا کرده بهتر است که فردی مانند آقای ظریف به ریاستجمهوری برسد که در این زمینه تخصص و تجربه داشته باشد تا بتواند چالشهای بینالمللی و از جمله تحریمها را حل کند. تجربه یکدستی قدرت در دوران احمدینژاد ثابت کرده این اتفاق برای کشور هزینههای زیادی به همراه خواهد داشت. این اتفاق در کشورهای دیگر جهان نهتنها دارای پیامدهای مثبتی نبوده؛ بلکه این پیامدها منفی بوده است. نکته قابلتأمل اینکه زمانی که برجام به نتیجه رسید اصولگرایان با آن موفق بودند و کسانی مانند آقای قالیباف و محسن رضایی با برجام عکس یادگاری میگرفتند. با این وجود پس از مدتی که چالشهایی در زمینه برجام پیش آمد رفتار این افراد تغییر کرد و به منتقدان برجام پیوستند. به همین دلیل نیز عدهای بر این باور هستند که اجازه بدهید خود این افراد تکلیف خودشان را با منطقه و جهان مشخص کنند.
آیا یکدستی قدرت در شرایط کنونی به دوران احمدینژاد شباهت زیادی دارد و نمیتــوان تفاوتی در ماهیـت یکدستـی قائل شد؟
اینکه برخــی چنین تصوری دارنـد صحیح نیـست. یکــدستشدن قدرت در هر وضعیتی همراه با پیامدهای منفی برای کشور خواهد بود. آیا در یکدستی آینده فساد ریشهکن و مشکلات رفع خواهد شد؟ ما ناچار به خوشبینی هستیم و نباید به بدبینی دامن بزنیم. این در حالی است که در مقاطعی که دولت نیاز به کمک اصلاحطلبان دارد نیز در حد توانایی این کمک صورت خواهد گرفت. نباید شرایط به سمتی حرکت کند که بسیاری از تصمیمات دور از چشم مردم و به صورت پنهانی گرفته شود. امروز در همه کشورهایی که دموکراسی و انتخابات آزاد وجود دارد، مفهومی به نام یکدستی وجود ندارد. در حکومتهای اکثریت حقوق اقلیت نیز محترم شمرده میشوند. به عنوان مثال در آمریکا با اینکه قدرت در اختیار دموکراتهاست اما شرایط به شکلی است که نقش جمهوریخواهان در همه تصمیمگیریهای این کشور مشاهده میشود. ما آرزو داریم دولت آینده موفق شود و بتواند چالشهای آینده کشور را از بین ببرد.
آیا دولت آقای رئیسی به همان صورتی که وی عنوان میکند یک دولت مستقل خواهد بود یا اینکه سهمخواهی اصولگرایان اجازه شکلگیری یک دولت مستقل را نخواهد داد؟
واقعیت این است که دولت آقای رئیسی با چالشهای متعددی مواجه است. در شرایط کنونی خشکسالی، آسیبهای اجتماعی و فقر در کشور بیداد میکند. کرونا نیز همچنان به عنوان یک چالش مهم در کشور وجود دارد. این در حالی است که میزان رضایت مردم آسیبدیده است. به همین دلیل دولت آینده باید برای این چالشها راهحل پیدا کند. آن چیزی که برای اصلاح طلبان دارای اهمیت است منافع ملی است. به همین دلیل اگر اصلاحطلبان مشاهده کنند دولت آینده به سمت حل برجام و پذیرش افایتیاف حرکت میکند بدونتردید از دولت حمایت خواهند کرد. واقعیت این است که نمیتوان انتظار یک دولت مستقل را در آینده داشت و این یک شوخی تلقی میشود که در ایران عنوان کنیم یک دولت مستقل است. این وضعیت تنها در ایران نیز وجود ندارد؛ بلکه در همه کشورهای جهان وجود دارد. ما از این واهمه داریم که افرادی به نام دولت مستقل به صورت باندی به قدرت برسند. نکته قابلتأمل اینکه وزرای دولت احمدینژاد جزو اطرافیان آقای رئیسی خواهند بود و یکی از آنها ریاست ستاد ایشان را نیز برعهده داشت. به همین دلیل احتمال اینکه دولت آینده با بخشی از وزرای دولت احمدینژاد شکل بگیرد، وجود دارد. باید منتظر ماند و استقلال آقای رئیسی را در عمل مشاهده کرد. تماسهایی که آقای رئیسی با اصلاحطلبان گرفتهاند و از سوی دیگر رویکردی که رئیس جدید قوه قضائیه نسبت به محکومان امنیتی در پیش گرفتهاند و بنده اطلاع دارم که با برخی از آنها برای حل شدن مشکلات جلساتی نیز برگزار شده علائم مثبتی است که از سوی اصولگرایان بروز و ظهور پیدا کرده است.