
به بهانه تلاش دولت و مجلس برای حذف یارانهها؛
آیا دیوار بی اعتمادی میان ملت و دولت فرو می ریزد؟!
روزنو :سالهاست در کشور من، همین که قرار می شود، کاری به نفع مردم انجام شود، ملت در گوش هم این جمله را نجوا می کنند که "الکی است و چند وقت دیگر زیرش می زنند".
اما
به گزارش روز نو، سالهاست در کشور من، وقتی دستگاه های مسئول تصمیم می گیرند طرحی را اجرا کنند، بین مردم ولوله می افتد که "این هم راه جدیدی است برای پول گرفتن از مردم".
سالهاست در کشور من، همین که قرار می شود، کاری به نفع مردم انجام شود، ملت در گوش هم این جمله را نجوا می کنند که "الکی است و چند وقت دیگر زیرش می زنند".
انگار این مردم در گذر حوادث و عبور زمان، به این باور رسیده اند که "کسی قرار نیست به نفعشان کاری انجام دهد".
یادم می آید، روزهایی را که تلویزیون در بخش های مختلف خبری خود گزارش می رفت که: قیمت بنزین در فلان کشور پیشرفته و صنعتی، فلان مقدار است و مردم بروند خدا را شکر کنند که در ایران زندگی می کنند.
همان ایام، یکی از اقوام پای تلویزیون گفت: اینها برای این نیست که بگویند بروید خدا را شکر کنید. این گزارش ها برای این است که آهسته آهسته، مردم را به سمت قبول افزایش قیمت بنزین سوق بدهند و مردم کف و سوت هم بزنند که دست شما درد نکند؛ سوار پراید می شویم و بنزین لیتری 2000 تومان هم می زنیم و خدا را هم شکر خواهیم کرد.
تازه در این مراسم شکرگزاری، قرار است تلویزیون هم تهییج و همراهی مان کند؛ آنجا که گزارش می رود از عراق، و شکرگزاری مردم محروم این کشور از نشستن پشت رل پرایدهای ما را به رخ مان می کشد.
-----------------------
انتخابات سال 84 یعنی نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که بحث از دادن یک مبلغ ثابت ماهانه به هر ایرانی، بر سر زبان کاندیداها افتاد و کم کم این ذهنیت را در مردم تقویت کرد که می توان روی یک پول ماهانه ثابت از سوی دولت برای هریک از اعضای خانواده حساب باز کرد.
هرچند که پیش از آن نیز دولت ها به حذف یارانه ها فکر کرده بودند ولی هرگز این موضوع اجرایی نشد و بر سر زبان مردم نیز نیفتاد.
تا اینکه انتخابات برگزار شد و محمود احمدی نژاد، رئیس دولت نهم شد.
در سه سال اولیه عمر دولت نهم، صحبت از هدفمندسازی یارانه ها شد. دولت پس از بحث ها و بررسی هایی، بالاخره در زمستان 87، لایحه هدفمندی یارانه ها را تقدیم مجلس کرد و با عبور از کش و قوس ها، به تصویب مجلس رسید.
از همان ایام دل توی دل مردم نبود که چه خواهد شد!
از همان27 آذر 89 که محمود احمدینژاد در تلویزیون حاضر شد و آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانهها را رسماً اعلام کرد و از همان روزی که اولین 40 هزار و پانصد تومان به حساب هر ایرانی واریز شد، دل توی دل مردم نبود.
در اتوبوس، مترو، تاکسی، بازار، دانشگاه، ادارات، کوچه و خیابان، در همه جا، حتی در میان بچه مدرسه ای هایی که سالهاست به اظهارنظرهای سیاسی و اقتصادی شان عادت کرده ایم، صحبت از این بود که "اولش است. یک مدت که قیمت ها را خوب بالا بردند، یارانه را هم برمی دارند".
حتی برخی، این بی اعتمادی در درونشان به جایی رسیده بود که به محض اینکه دولت اعلام می کرد یارانه این ماه به حساب سرپرست های خانوار ریخته شد، کارت به دست مقابل عابربانک ها صف می کشیدند که پولشان را بردارند؛ مبادا مسئولان پشیمان شوند، حساب ها را مسدود کرده و مانع از برداشت یارانه ها شوند.
این بی اعتمادی نمی دانم از کجا ناشی می شود، بی تردید حاصل امروز و دیروز نیست ولی بی گمان در هر دوره ای از تاریخ کشورم، خنجری تازه بر این زخم کهنه کشیده شده که مردمان این سرزمین، اینگونه به زمین و زمان بدبین اند و به همه چیز به چشم بی اعتمادی می نگرند.
از روزی که در دولت دوم محمود احمدی نژاد، صحبت از مرحله دوم هدفمندی یارانه ها مطرح شد، سخن از حذف تعدادی از یارانه بگیرها هم بود. اینکه برخی آنقدر پول دارند که نیازی به این شندرغاز یارانه نباشد. ابتدا گفتند پولدارها خودشان بیایند با زبان خوش! انصراف دهند و در این امر خداپسندانه! شرکت کنند. بعد که دیدند پولدارها هم حاضر نیستند از این مبلغ بگذرند، گفتند باید عده ای را حذف کرد.
شماره پیامکی سر زبان مردم افتاد که به وسیله آن می شود شماره دهک خانواده را مشخص کرد؛ اما از آنجا که این ملت بر اساس همان حس بی اعتمادی، دارایی های خود را در معرض دید همگان قرار نمی دهد، امکان تمیز پولدارها از بی پول ها نبود.
این روزها، دولت یازدهم که با شعار تدبیر و امید روی کار آمده به همراهی مجلس نهم، تدبیر کرده که برای اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها، جمعیتی از یارانه بگیرها را حذف کند.
طبق آخرین اظهارنظرها، گویا قرار است دولت حدی از درآمد سالانه خانوار را مشخص کند و هر خانواری که بیش از آن درآمد سالانه دارد، جزو پولدارها محسوب شده و یارانه اش حذف شود.
برای این حد هم نقل قول های مختلفی هست؛ درآمد سالانه 12 میلیون تومان، سالانه 15 میلیون تومان، سالانه 20 میلیون تومان.
با یک حساب سرانگشتی، مشخص می شود دولت و مجلس معتقدند با درآمد ماهی یک میلیون تومان می شود زندگی کرد؛ خیالی هم نیست که این خانوار چند نفره است، مستأجر است یا مالک، اجاره خانه ها چقدر است و تورم چقدر!
این روزها، آنها که قبلا به این و آن می گفتند قیمت ها را به بهانه یارانه بالا می برند و بعد هم یارانه حذف خواهد شد، سربلند به همه می گویند "دیدید گفتیم".
و باز این روزها، وقتی مسئولان می گویند باید مبلغ یارانه ها را به جای واریز به جیب مردم، وارد بخش های تولید، درمان و خدمات اجتماعی کنیم؛ عده ای می گویند یارانه را حذف خواهند کرد و در تولید و درمان و خدمات اجتماعی هم اتفاقی جز بالارفتن قیمت ها نخواهد افتاد.
سکوت ظاهری و زمزمه های در گوشی، باز هم در چهره سرزمین من ظهور یافته است. مردم منتظرند که سال آینده چه خواهد شد؟
اقوال مختلف مسئولان و نمایندگان مجلس، حاکی از افزایش سرسام آور قیمت حامل های انرژی، هزینه های بخش درمان و ... در سال آینده است.
حتی می گویند لغو تحریم ها هم اثری بر وضعیت اقتصاد نخواهد داشت و وضعیت را تعدیل نخواهد کرد.
در همین حال به مردم گفته می شود، به مبلغ یارانه ها اضافه نخواهد شد و حداکثر 15 میلیون نفر مستحق دریافت یارانه هستند.
سال 93، نیامده دارد برای ما خط و نشان می کشد.
دولت تدبیر و امید، باید مراقب باشد بذر بیاعتمادی کاشته شده در سالیان دور را که با آبیاری ها و مراقبت های ویژه، امروز در حال تبدیل شدن به درختی تنومند است، بیش از این آبیاری نکند.
دیوار بی اعتمادی ملت اگر قطورتر و مرتفع تر شود، یأس را در دل ها خواهد کاشت و امید را خواهد کشت. آنگاه دیگر هیچ تدبیری، کارساز نخواهد بود.
دولت یازدهم باید "مدبرانه"، از "امیدی" که در سال 92 در دل مردم ایجاد کرده است مراقبت کند.
در پایان تاکید می کنم که مردم ایران به بدقولی ها عادت کرده اند، اگر با ملت عهدی می بندیم به آن وفادار باشیم.