
اينجا بازار تهران... آي لاو يو علافي
امیر وفایی نوشت:
در آستانه فرا رسيدن عيد نوروز، بازار تهران شلوغ شده و حركت توده مردم در اين مكان به كندي صورت ميگيرد. با اين حال كسبه بازار از رونق خريد و فروش در اين روزها ابراز نارضايتي ميكنند و ميگويند به رغم افزايش بازارگردي مردم، تغيير معنيداري در درآمدشان حاصل نشده. آنها معتقدند بسياري از مردم براي خريد به بازار نميروند. به عنوان مثال دوربينهاي مداربسته خانمي را رصد كردهاند كه ساعت نه و نيم صبح وارد بازار شده و تمام راستهها و بازارچهها را زير پا گذاشته. او در نهايت ساعت پنج بعدازظهر در حالي كه يك عدد سنگ پا به مبلغ 800 تومان خريداري كرده بود با قدمهاي كوتاه و چهرهاي مضطرب از بازار خارج شد. اما به راستي چرا مردم به بازار ميروند در حالي كه قصد خريد ندارند؟ پاسخ به اين پرسش و صدها پرسش ديگر را در اين نوشته بيابيد.
- بازارگردي قبل از فرا رسيدن عيد نوروز يكي از سنتهاي قديمي ايرانيان است و ربطي به ميزان موجودي جيب آنان ندارد. حتي بعضي از خانوادهها قبل از تحويل سال پدر يا فرزند ارشد خانواده را به بازار ميفرستند تا اولين كسي كه در سال جديد زنگ در خانه را ميزند از بازار آمده باشد.
- يكي از شهروندان تهراني علاف در بازار در حالي كه آستر جيبهاي شلوارش را به دوربين نشان ميداد گفت: «ما به بازار اومديم تا به آمريكا بگيم هيچ غلطي نميتوني بكني. پول هم كه نداشته باشيم بازار رو رها نميكنيم. مرگ بر آمريكا.... اوكراين تو هم حواستو جمع كنا.»
- تعدادي از هموطنان از چسباندن بيني و لبهاي خود به ويترين مغازهها به بهانه تماشاي اجناس لذت ميبرند. آنها سپس از ويترين فاصله ميگيرند، جاي باقيمانده دماغ و لبهاي شان را روي شيشه نظاره ميكنند و از ته دل ميخندند.
- پياده شدن در ايستگاه خيام به جاي ايستگاه امام خميني يكي از اشتباهات رايج مسافران متروست. آنها در ايستگاه خيام پياده ميشوند تا خط عوض كنند اما در ميان انبوه جمعيت به سمت بازار سوق داده ميشوند و ناگهان خود را در مغازه پارچهفروشي مييابند.
- با توجه به رسيدن اجناس جديد براي مغازهها در اين ايام، خيليها به بازار ميروند تا در خالي كردن بار و جابه جايي اجناس به مغازهداران كمك كنند، بلكه از اين راه پولي به دست بياورند.
- ساكنان محلات منطقه بازار معمولا از بازار به عنوان راه ميانبر براي دسترسي به خيابانهاي اطراف استفاده ميكنند. آنها در اين ايام چون درگير خانه تكاني و فعاليتهاي جانبي ديگري هستند، وقت كم ميآورند و بيشتر از راههاي ميانبر استفاده ميكنند.
- آبسردكن ته بازار هم به هر حال مشتريان هميشگي و خاص خودش را دارد.
- عده اي با ديدن ازدحام جمعیت گمان ميكنند صف سبد كالاست و لذا به ازدحام دامن ميزنند. آنها البته وقتي تا ميانههاي بازار پيش ميروند متوجه اشتباه خود ميشوند اما جهت جلوگيري از ضايع شدن سوت ميزنند و ويترين مغازهها را تماشا ميكنند.
- اشانتيونهايي كه بعضي از مغازهها براي مشتريان در نظر ميگيرند هم به هر حال جذابيتهاي خاص خودشان را دارند. مثلا شما ميتوانيد از تمام زيتونهاي جلوي در مغازه يك عدد ميل كنيد و در نهايت چيزي هم نخريد. به اين شكل يك گردش يك ساعته در راسته خوراكي فروشها، به سير شدن كامل هموطن منجر شده و هفت، هشت هزار تومان در هزينه ناهار صرفهجويي ميشود.
- از آنجايي كه اين روزها مردم بيشتر به درآوردن پول احتياج دارند تا خرج كردن آن، تعداد فروشندهها در بازار بيشتر شده و حتي گاهي به دليل ازدحام فروشندگان جايي براي ورود خريداران به بازار باقي نميماند. در اين حالت فروشندگان مجبورند از هم خريد كنند و چون پول ندارند به روش بدوي مبادله كالا به كالا روي ميآورند. خود ما پريروز با يك راديو دو موج رفتيم بازار و با يك قندان و يك جفت دمپايي روفرشي برگشتيم.