
خاطرات نوه تولستوی در تهران مرور شد
در همایش «آرا و افکار تولستوی» که با حضور نوه این نویسنده بزرگ روس در تهران برگزار شد برخلاف کلیسای ارتدوکس از این نویسنده به عنوان یک مسیحی اصیل یاد شد.
همچنین نوه تولستوی به بیان برخی خاطرات و جزییات از زندگی این نویسنده پرداخت.
به گزارش روزنو نشسستی از همایش «یک هفته با آرا و افکار تولستوی» نهم اردیبهشتماه با حضور ولادیمیر تولستوی، نوه لئو تولستوی، در تالار اجتماعات شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این مراسم علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب با خیرمقدم و خوشآمدگویی به نوه تولستوی اظهار کرد: اگر تاریخ ادبیات روسیه از پوشکین تا الان را بررسی کنیم با نامهایی مواجه میشویم که همواره از چهرههای برجسته ادبی جهان محسوب میشدند.
او افزود: کمتر کسی در دنیا هست که به ادبیات علاقهمند باشد اما نام تولستوی را نشنیده باشد و بخشی از آثار او را نخوانده باشد.
محمدخانی ادامه داد: تولستوی دورههای مختلفی را از کودکی تا جوانی از سر گذرانده است. از آثار این نویسنده تا به حال بیش از 100 ترجمه فارسی منتشر شده است و برخی از آثار او تا هفت ترجمه مختلف نیز شدهاند.
معاون فرهنگی شهر کتاب با طرح این پرسش که چرا هنوز پس از یک و نیم قرن در ایران و بسیاری از کشورهای جهان تولستوی خوانده میشود، اظهار کرد: اگر آثار او را بررسی کنیم میبینیم که همیشه بخشی از روح و فکر و اندیشه او در آثارش پیداست و خود تولستوی و افکار او در تمام شخصیتها و داستانهایش پیداست.
همایش آرا و افکار تولستوی
به گزارش ایسنا در ادامه این مراسم ابوذر ابراهیمی ترکمان، رایزن فرهنگی پیشین ایران در روسیه و رییس فعلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، درباره تولستوی به سخنرانی پرداخت و گفت: آثار تولستوی که در روسیه منتشر شده تقریبا 90 کتاب است که از این تعداد یکدهم آن به فارسی ترجمه شده که بخشی از آنها نیز ترجمه از زبانهای غیرروسی است.
او اظهار کرد: ما تقریبا در بحث ترجمه از روسها یکصد سال عقبتر هستیم چون تقریبا آنها اولین کتاب فارسی را به زبان روسی یکصد سال قبل از ما ترجمه کردند.
رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ادامه به دورههای مختلف زندگی تولستوی از جوانی تا پیری اشاره کرد و شروع نوشتن این نویسنده را از زمان جوانی و ورودش به جنگ دانست.
او سپس به آشنایی تولستوی با مسلمانان در تاتارستان مرکز مسلماننشین روسیه اشاره کرد و گفت: تولستوی قرآن را به ترجمه فرانسوی خوانده و به سراغ آثار فارسیزبان نیز رفته است.
ترکمان سپس اظهار کرد: تولستوی از آموزشهای آن زمان در روسیه راضی نبوده و به همین خاطر برای پیدا کردن روش بهتر آموزش به کشورهای مختلف سفر میکند. این زمانی است که او هنوز نویسنده نبود و تنها یک معلم بود.
همایش آرا و افکار تولستوی
او همچنین گفت: تولستوی تنها نویسندهای بزرگی است که در دوران حیاتش در کشور خودش کمتر شناخته شده است.
ابراهیمی ترکمان سپس درباره اختلاف تولستوی با کلیسا سخن گفت و اظهار کرد: در آن زمان کلیسا تولستوی را مرتد شمرده بود و هنوز هم کلیسا نسبت به تولستوی چنین دیدی دارد و او را مرتد میداند.
به گزارش ایسنا در ادامه مراسم ولادیمیر تولستوی، نوه لئو تولستوی، با ابراز خوشحالی و خرسندی از حضور در این مراسم و تشکر از برگزارکنندگان آن اظهار کرد: من نوه تولستوی بزرگ هستم. تعریفی خیلی راحت و واضح برای هر آدم معمولی که میتوانیم بگوییم. من خیلی راحت خودم را معرفی کردم و گفتم نوه تولستوی بزرگ هستم اما هر آدمی دارای پدر پدربزرگی است و تولستوی هم پدر پدربزرگ من است.
او ادامه داد: پدربزرگم زمانی که کودک بود روی زانوی تولستوی نشسته بود و من هم وقتی بچه بودم روی زانوی پدربزرگم، پس نتیجه میگیریم که من از نسل تولستوی هستم.
او سپس به بنر برگزاری هفته تولستوی در شهر کتاب که عکسی با عنوان تولستوی هم در آن درج شده بود اشاره کرد و گفت: وقتی این پلاکارد را دیدم بسیار تعجب کردم چون فکر کردم که برگزارکنندگان گمان کردهاند که این تولستوی بزرگ است اما این عکس مربوط به ایلیا تولستوی پسر تولستوی بزرگ است که خیلی شبیه به اوست و همین شباهت این اشتباه را بهوجود آورده و این اتفاق طبیعی است.
او در ادامه به برخی از جزییات زندگی تولستوی اشاره کرد و گفت: تولستوی اصلی از همسرش 13 فرزند داشته است و پسرشان هشت فرزند و خود من هم چهار فرزند دارم به همین خاطر است که امروز تعداد تولستویها بسیار زیاد است.
نوه تولستوی به حضور 20 سالهاش در موزه تولستوی واقع در «یاسنایا پالینانا» محل تولد و زندگی تولستوی به عنوان مدیر موزه اشاره کرد و در اینباره توضیح داد: این مکان امروز واقعا یک مکان دیدنی و جالب است. در این مکان بسیاری از آثار و مکانهای خاطرهانگیز تولستوی وجود دارد که شاید برای بسیاری از نویسندگان بزرگ اینگونه نباشد و اینقدر اثر خاطرهانگیز در محل زندگی خود به جای نگذاشته باشند.
همایش آرا و افکار تولستوی
او سپس به تخت خوابی با روکش چرم مشکی که تولستوی در آن متولد شده است اشاره کرد و گفت: دختر بزرگ تولستوی «دتیانا» به این علت که تولستوی هیچ کس را قابل همسری او نمیدانسته تا سن 36 سالگی ازدواج نکرده است و تولستوی این اجازه را به او نمیداده است، تا اینکه خود دتیانا در 36 سالگی مقابل پدرش میایستد و میگوید میخواهم ازدواج کنم و شما هم هر طور میخواهید فکر کنید. بنابراین دتیانا با مردی که شش فرزند هم داشته ازدواج میکند اما به خاطر سن بالایش نمیتواند فرزندانش را به دنیا بیاورد و شش فرزندش در زمان مرحله بارداری از بین میرود، اما زمانی که برای فرزند بعدی بادار میشود مادرش به او نامهای مینویسد که به «یاسنایا پالینانا» بیا و روی همان تختی که تولستوی به دنیا آمده است، فرزندت را به دنیا بیاور، چرا که آن تخت بخصوصی است. او هم قبول میکند و فرزندش را سالم بر روی این تخت به دنیا میآورد. از این به بعد است که این تختخواب جایگاه ویژهای در بین خانواده تولستوی پیدا میکند به طوری که بسیاری از نوادگان تولستوی بر روی این تخت به دنیا آمدهاند. خود تولستوی نیز در هشت اثر خود از این تختخواب نام برده است و حتی در رمانهای «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» چندین صفحه درباره آن صحبت کرده است.
ولادیمیر تولستوی در ادامه سخنانش رمان «جنگ و صلح» را اثر بزرگ تولستوی دانست و گفت: این نویسنده در این رمان دنیا و مردمی را که اطرافش بودهاند تصویر کرده است.
او سپس به آثار بهجامانده از تولستوی اشاره کرد و گفت: او شانس بسیار زیادی آورده است چون هیچیک از دستنوشتههایش از بین نرفته و حتی تمام کتابهایش که به حدود 29 هزار جلد میرسد هنوز هم باقی ماندهاند که تعدادی از این کتابها به زبان فارسی است.
نوه تولستوی با اشاره به اینکه بین کلیسا و تولستوی اختلافاتی وجود داشته است، اظهار کرد: به خاطر همین اختلاف تولستوی نگذاشت بر روی قبرش صلیب یا حتی سنگ یا نشانهای نصب شود و الان هم قبر او که محلش را خودش تعیین کرده بود پوشیده از سبزههای جنگل است. با این حال هر سال دهها هزار نفر از سراسر دنیا برای دیدن محل زندگی و بزرگ شدن تولستوی به روسیه میآیند.
همایش آرا و افکار تولستوی
او سپس به داستانی اشاره کرد و گفت: تولستوی دائما دنبال خوشبختی بوده است و همیشه به دنبال روشهای کسب خوشبختی میرفته، اما در کهنسالی در یک مقاله اعتراف میکند که خوشبختی را پیدا نکرده است ولی روشهای خوشبختی در تمام آثارش وجود دارد.
ولادیمیر تولستوی در ادامه با بیان اینکه امروز نسبت به دوره تولستوی آدمها به همدیگر نزدیکتر شدهاند، گفت: در رمان «جنگ و صلح» جملهای است با این توضیح که آدمهای بدجنس و بدذات همیشه در مسیر هم قرار میگیرند و آدمهای خوشقلب هم در مسیر هم، که میشود آنها را به هم وصل کرد. براساس همین جمله است که الان من اینجا هستم و با شما سخن میگویم. این ارتباط و دوستی در بین دو کشور ایران و روسیه هم وجود داشته است.
به گزارش ایسنا، در ادامه این مراسم کریم مجتهدی درباره رمان «رستاخیز» تولستوی به سخنرانی پرداخت.
او ابتدا از صمیمیت و صداقت سخنان ولادیمیر تولستوی ابراز خوشحالی کرد و درباره رمان «رستاخیز» گفت: منابع من در تحلیل «رستاخیز» بیشتر غربی است. منتقدان فرانسوی از جمله آندره ژید گفتهاند رمان «رستاخیز» اثر موفقی از تولستوی نیست و آثار بزرگ این نویسنده «جنگ و صلح» و «آناکا رنینا» است. بله این دو واقعا شاهکارهای تولستوی هستند ولی «رستاخیز» نیز جنبه خاصی نسبت به دیگر آثار تولستوی دارد که آن مربوط به انسجام رمان میشود.
مجتهدی افزود: در «جنگ و صلح» داستان یک جایی از دست آدم درمیرود و در جایی او تبدیل به فیلسوف تاریخ میشود و رسما فلسفه تاریخ میگوید.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه آنچه تولستوی در «جنگ و صلح» نوشته کاملا مستند است، اظهار کرد: در کتاب «رستاخیز» نیز تولستوی با استفاده از مستندات رمان خود را نوشته است با این فرق که این رمان داستان عصر خودش است و خودش به طور زنده جامعه را برای نوشتن این رمان مورد مطالعه قرار داده است.
او سپس به نحوه علاقهمند شدن تولستوی برای نوشتن رمان «رستاخیز» اشاره کرد و درباره داستان این اثر گفت: کل داستان رمان «رستاخیز» به محکوم شدن زنی توسط یک هیأت منصفه مربوط میشود که یکی از اعضای هیأت منصفه خود جرم را انجام داده است و تمام داستان نیز در رابطه با تلاش فرد گناهکار برای نجات این زن است.
مجتهدی ادامه داد: در منابع فرانسوی ذکر شده است که شبیه چنین داستانی در جوانی خود تولستوی روی داده است و او ناچار با یک خدمه رابطه اجباری داشته که بعدها به همین خاطر دچار مشکلات زیادی شده است، به همین خاطر است که در این رمان عذاب وجدان نویسنده بسیار مشهود است.
او سپس گفت: رمان «رستاخیز» برای کسانی که نویسندگی میآموزند بسیار آموزنده است. او توصیفهای بسیار زیبایی از بهار، لطافت و روز روشن دارد و در ادامه این توصیفها به تاریکی زندان زنان میرسد.
همایش آرا و افکار تولستوی
مجتهدی به ویژگیها و سبک مخصوص تولستوی در شخصیتپردازی اشاره کرد و گفت: او با دو کلمه تکلیف شخصیتها را مشخص میکند که همین موضوع استادی تولستوی را در معرفی شخصیت میرساند. در رمان «رستاخیز» تمام ماجرا حماسه مردی است برای نجات قربانی خودش. او در این رمان نشان میدهد که تمام جامعه روسیه ریاکار است.
او ادامه داد: کار نویسنده این است که نظرگاه اصلی خودش را پیدا کند که تولستوی این کار را انجام داده است وگرنه اینکه کسی بیاید و برای معرفی شخصیت از شال و دستکش و کلاه بخواهد شخصیت بسازد درست نیست و نویسندگان ما باید این چیزها را بدانند. این نگاه نویسنده است که مهم است اما متأسفانه در اینجا چنین چیزی اتفاق نمیافتد. تولستوی خود میگوید برای نوشتن کانون اصلی و نظرگاه اصلی را پیدا کن. به همین خاطر است که او در رمان «رستاخیز» میگوید همه جامعه روسیه تزاری به فرهنگ، شعر، ادبیات و هنر تظاهر میکنند اما هیچکس چیزی از فرهنگ نمیداند. در رستاخیز نشان میدهد که جامعه از صدر تا ذیل از وکیل تا معلم و استاد صوری است و به همین خاطر است که او همه افراد جامعه را دروغین و دروغگو معرفی میکند. او حتی در جریان انقلاب اکتبر هم واقعبین است و تمام قد از آنها دفاع نمیکند و از متظاهرین به آزادی هم حرف میزند. او در این رمان میخواهد دروغها را افشا کند و از این طریق جامعه روسیه آن زمان را برای ما ترسیم کند.
این استاد فلسفه سپس گفت: من تولستوی را یک مسیحی اصیل میدانم هر چند که او خودش را مخالف کلیسا و ارتدوکس میدانست. او کلیسا را قبول نداشت چون ارتدوکس را خیانت به مسیحیت میدانست چون معتقد بود آنها اصل را از بین بردهاند.
به گزارش ایسنا در ادامه این مراسم رضا داوری اردکانی متنی درباره رمان «مرگ ایوان ایلیچ» خواند که در آن بر مرگاندیشی تولستوی تأکید شده بود.
این استاد فلسفه و رییس فرهنگستان علوم در این نوشته آورده بود، نویسنده تنها از مرگ نمیگوید بلکه از عشق و مرگ میگوید زیرا این دو مقوله همراز هم هستند.
او گفت: تولستوی همانند تمام نویسندگان بزرگ روس به قلب تاریخ روسیه تعلق دارد. اگر نویسندگی تولستوی سه دوره داشته باشد بیشتر اهل رمان و ادبیات و شعر دوران دوم یعنی دورانی را که او در آن «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» و «مرگ ایوان ایلیچ» را نوشته است بهترین دوران میدانند اما نباید 20 سال آخر عمر تولستوی را هم ناچیز گرفت.
داوری اردکانی سپس درباره 20 سال آخر عمر تولستوی اظهار کرد: او در این 20 سال همه صفا و پاکی و هنرش را به صورت درس اخلاق و زندگی تدوین کرد. تولستوی مبلغ، معلم مهر، دوستی، صلح و آشتی و عدم خشونت بود و جهان اکنون به تعلیمات او نیاز دارد، زیرا هنوز نمیداند که با دشمنی و خشونت و دروغ و فریب و نیرنگ به درستی و صلح و دوستی و آزادگی و راستی و صفا نمیتوان رسید.
در این مراسم مهناز صدری نیز نوشتهای را با عنوان «خانواده و پیروان تولستوی بعد از انقلاب اکتبر» خواند.

همچنین نوه تولستوی به بیان برخی خاطرات و جزییات از زندگی این نویسنده پرداخت.
به گزارش روزنو نشسستی از همایش «یک هفته با آرا و افکار تولستوی» نهم اردیبهشتماه با حضور ولادیمیر تولستوی، نوه لئو تولستوی، در تالار اجتماعات شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این مراسم علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب با خیرمقدم و خوشآمدگویی به نوه تولستوی اظهار کرد: اگر تاریخ ادبیات روسیه از پوشکین تا الان را بررسی کنیم با نامهایی مواجه میشویم که همواره از چهرههای برجسته ادبی جهان محسوب میشدند.
او افزود: کمتر کسی در دنیا هست که به ادبیات علاقهمند باشد اما نام تولستوی را نشنیده باشد و بخشی از آثار او را نخوانده باشد.
محمدخانی ادامه داد: تولستوی دورههای مختلفی را از کودکی تا جوانی از سر گذرانده است. از آثار این نویسنده تا به حال بیش از 100 ترجمه فارسی منتشر شده است و برخی از آثار او تا هفت ترجمه مختلف نیز شدهاند.
معاون فرهنگی شهر کتاب با طرح این پرسش که چرا هنوز پس از یک و نیم قرن در ایران و بسیاری از کشورهای جهان تولستوی خوانده میشود، اظهار کرد: اگر آثار او را بررسی کنیم میبینیم که همیشه بخشی از روح و فکر و اندیشه او در آثارش پیداست و خود تولستوی و افکار او در تمام شخصیتها و داستانهایش پیداست.
همایش آرا و افکار تولستوی
به گزارش ایسنا در ادامه این مراسم ابوذر ابراهیمی ترکمان، رایزن فرهنگی پیشین ایران در روسیه و رییس فعلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، درباره تولستوی به سخنرانی پرداخت و گفت: آثار تولستوی که در روسیه منتشر شده تقریبا 90 کتاب است که از این تعداد یکدهم آن به فارسی ترجمه شده که بخشی از آنها نیز ترجمه از زبانهای غیرروسی است.
او اظهار کرد: ما تقریبا در بحث ترجمه از روسها یکصد سال عقبتر هستیم چون تقریبا آنها اولین کتاب فارسی را به زبان روسی یکصد سال قبل از ما ترجمه کردند.
رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ادامه به دورههای مختلف زندگی تولستوی از جوانی تا پیری اشاره کرد و شروع نوشتن این نویسنده را از زمان جوانی و ورودش به جنگ دانست.
او سپس به آشنایی تولستوی با مسلمانان در تاتارستان مرکز مسلماننشین روسیه اشاره کرد و گفت: تولستوی قرآن را به ترجمه فرانسوی خوانده و به سراغ آثار فارسیزبان نیز رفته است.
ترکمان سپس اظهار کرد: تولستوی از آموزشهای آن زمان در روسیه راضی نبوده و به همین خاطر برای پیدا کردن روش بهتر آموزش به کشورهای مختلف سفر میکند. این زمانی است که او هنوز نویسنده نبود و تنها یک معلم بود.
همایش آرا و افکار تولستوی
او همچنین گفت: تولستوی تنها نویسندهای بزرگی است که در دوران حیاتش در کشور خودش کمتر شناخته شده است.
ابراهیمی ترکمان سپس درباره اختلاف تولستوی با کلیسا سخن گفت و اظهار کرد: در آن زمان کلیسا تولستوی را مرتد شمرده بود و هنوز هم کلیسا نسبت به تولستوی چنین دیدی دارد و او را مرتد میداند.
به گزارش ایسنا در ادامه مراسم ولادیمیر تولستوی، نوه لئو تولستوی، با ابراز خوشحالی و خرسندی از حضور در این مراسم و تشکر از برگزارکنندگان آن اظهار کرد: من نوه تولستوی بزرگ هستم. تعریفی خیلی راحت و واضح برای هر آدم معمولی که میتوانیم بگوییم. من خیلی راحت خودم را معرفی کردم و گفتم نوه تولستوی بزرگ هستم اما هر آدمی دارای پدر پدربزرگی است و تولستوی هم پدر پدربزرگ من است.
او ادامه داد: پدربزرگم زمانی که کودک بود روی زانوی تولستوی نشسته بود و من هم وقتی بچه بودم روی زانوی پدربزرگم، پس نتیجه میگیریم که من از نسل تولستوی هستم.
او سپس به بنر برگزاری هفته تولستوی در شهر کتاب که عکسی با عنوان تولستوی هم در آن درج شده بود اشاره کرد و گفت: وقتی این پلاکارد را دیدم بسیار تعجب کردم چون فکر کردم که برگزارکنندگان گمان کردهاند که این تولستوی بزرگ است اما این عکس مربوط به ایلیا تولستوی پسر تولستوی بزرگ است که خیلی شبیه به اوست و همین شباهت این اشتباه را بهوجود آورده و این اتفاق طبیعی است.
او در ادامه به برخی از جزییات زندگی تولستوی اشاره کرد و گفت: تولستوی اصلی از همسرش 13 فرزند داشته است و پسرشان هشت فرزند و خود من هم چهار فرزند دارم به همین خاطر است که امروز تعداد تولستویها بسیار زیاد است.
نوه تولستوی به حضور 20 سالهاش در موزه تولستوی واقع در «یاسنایا پالینانا» محل تولد و زندگی تولستوی به عنوان مدیر موزه اشاره کرد و در اینباره توضیح داد: این مکان امروز واقعا یک مکان دیدنی و جالب است. در این مکان بسیاری از آثار و مکانهای خاطرهانگیز تولستوی وجود دارد که شاید برای بسیاری از نویسندگان بزرگ اینگونه نباشد و اینقدر اثر خاطرهانگیز در محل زندگی خود به جای نگذاشته باشند.
همایش آرا و افکار تولستوی
او سپس به تخت خوابی با روکش چرم مشکی که تولستوی در آن متولد شده است اشاره کرد و گفت: دختر بزرگ تولستوی «دتیانا» به این علت که تولستوی هیچ کس را قابل همسری او نمیدانسته تا سن 36 سالگی ازدواج نکرده است و تولستوی این اجازه را به او نمیداده است، تا اینکه خود دتیانا در 36 سالگی مقابل پدرش میایستد و میگوید میخواهم ازدواج کنم و شما هم هر طور میخواهید فکر کنید. بنابراین دتیانا با مردی که شش فرزند هم داشته ازدواج میکند اما به خاطر سن بالایش نمیتواند فرزندانش را به دنیا بیاورد و شش فرزندش در زمان مرحله بارداری از بین میرود، اما زمانی که برای فرزند بعدی بادار میشود مادرش به او نامهای مینویسد که به «یاسنایا پالینانا» بیا و روی همان تختی که تولستوی به دنیا آمده است، فرزندت را به دنیا بیاور، چرا که آن تخت بخصوصی است. او هم قبول میکند و فرزندش را سالم بر روی این تخت به دنیا میآورد. از این به بعد است که این تختخواب جایگاه ویژهای در بین خانواده تولستوی پیدا میکند به طوری که بسیاری از نوادگان تولستوی بر روی این تخت به دنیا آمدهاند. خود تولستوی نیز در هشت اثر خود از این تختخواب نام برده است و حتی در رمانهای «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» چندین صفحه درباره آن صحبت کرده است.
ولادیمیر تولستوی در ادامه سخنانش رمان «جنگ و صلح» را اثر بزرگ تولستوی دانست و گفت: این نویسنده در این رمان دنیا و مردمی را که اطرافش بودهاند تصویر کرده است.
او سپس به آثار بهجامانده از تولستوی اشاره کرد و گفت: او شانس بسیار زیادی آورده است چون هیچیک از دستنوشتههایش از بین نرفته و حتی تمام کتابهایش که به حدود 29 هزار جلد میرسد هنوز هم باقی ماندهاند که تعدادی از این کتابها به زبان فارسی است.
نوه تولستوی با اشاره به اینکه بین کلیسا و تولستوی اختلافاتی وجود داشته است، اظهار کرد: به خاطر همین اختلاف تولستوی نگذاشت بر روی قبرش صلیب یا حتی سنگ یا نشانهای نصب شود و الان هم قبر او که محلش را خودش تعیین کرده بود پوشیده از سبزههای جنگل است. با این حال هر سال دهها هزار نفر از سراسر دنیا برای دیدن محل زندگی و بزرگ شدن تولستوی به روسیه میآیند.
همایش آرا و افکار تولستوی
او سپس به داستانی اشاره کرد و گفت: تولستوی دائما دنبال خوشبختی بوده است و همیشه به دنبال روشهای کسب خوشبختی میرفته، اما در کهنسالی در یک مقاله اعتراف میکند که خوشبختی را پیدا نکرده است ولی روشهای خوشبختی در تمام آثارش وجود دارد.
ولادیمیر تولستوی در ادامه با بیان اینکه امروز نسبت به دوره تولستوی آدمها به همدیگر نزدیکتر شدهاند، گفت: در رمان «جنگ و صلح» جملهای است با این توضیح که آدمهای بدجنس و بدذات همیشه در مسیر هم قرار میگیرند و آدمهای خوشقلب هم در مسیر هم، که میشود آنها را به هم وصل کرد. براساس همین جمله است که الان من اینجا هستم و با شما سخن میگویم. این ارتباط و دوستی در بین دو کشور ایران و روسیه هم وجود داشته است.
به گزارش ایسنا، در ادامه این مراسم کریم مجتهدی درباره رمان «رستاخیز» تولستوی به سخنرانی پرداخت.
او ابتدا از صمیمیت و صداقت سخنان ولادیمیر تولستوی ابراز خوشحالی کرد و درباره رمان «رستاخیز» گفت: منابع من در تحلیل «رستاخیز» بیشتر غربی است. منتقدان فرانسوی از جمله آندره ژید گفتهاند رمان «رستاخیز» اثر موفقی از تولستوی نیست و آثار بزرگ این نویسنده «جنگ و صلح» و «آناکا رنینا» است. بله این دو واقعا شاهکارهای تولستوی هستند ولی «رستاخیز» نیز جنبه خاصی نسبت به دیگر آثار تولستوی دارد که آن مربوط به انسجام رمان میشود.
مجتهدی افزود: در «جنگ و صلح» داستان یک جایی از دست آدم درمیرود و در جایی او تبدیل به فیلسوف تاریخ میشود و رسما فلسفه تاریخ میگوید.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه آنچه تولستوی در «جنگ و صلح» نوشته کاملا مستند است، اظهار کرد: در کتاب «رستاخیز» نیز تولستوی با استفاده از مستندات رمان خود را نوشته است با این فرق که این رمان داستان عصر خودش است و خودش به طور زنده جامعه را برای نوشتن این رمان مورد مطالعه قرار داده است.
او سپس به نحوه علاقهمند شدن تولستوی برای نوشتن رمان «رستاخیز» اشاره کرد و درباره داستان این اثر گفت: کل داستان رمان «رستاخیز» به محکوم شدن زنی توسط یک هیأت منصفه مربوط میشود که یکی از اعضای هیأت منصفه خود جرم را انجام داده است و تمام داستان نیز در رابطه با تلاش فرد گناهکار برای نجات این زن است.
مجتهدی ادامه داد: در منابع فرانسوی ذکر شده است که شبیه چنین داستانی در جوانی خود تولستوی روی داده است و او ناچار با یک خدمه رابطه اجباری داشته که بعدها به همین خاطر دچار مشکلات زیادی شده است، به همین خاطر است که در این رمان عذاب وجدان نویسنده بسیار مشهود است.
او سپس گفت: رمان «رستاخیز» برای کسانی که نویسندگی میآموزند بسیار آموزنده است. او توصیفهای بسیار زیبایی از بهار، لطافت و روز روشن دارد و در ادامه این توصیفها به تاریکی زندان زنان میرسد.
همایش آرا و افکار تولستوی
مجتهدی به ویژگیها و سبک مخصوص تولستوی در شخصیتپردازی اشاره کرد و گفت: او با دو کلمه تکلیف شخصیتها را مشخص میکند که همین موضوع استادی تولستوی را در معرفی شخصیت میرساند. در رمان «رستاخیز» تمام ماجرا حماسه مردی است برای نجات قربانی خودش. او در این رمان نشان میدهد که تمام جامعه روسیه ریاکار است.
او ادامه داد: کار نویسنده این است که نظرگاه اصلی خودش را پیدا کند که تولستوی این کار را انجام داده است وگرنه اینکه کسی بیاید و برای معرفی شخصیت از شال و دستکش و کلاه بخواهد شخصیت بسازد درست نیست و نویسندگان ما باید این چیزها را بدانند. این نگاه نویسنده است که مهم است اما متأسفانه در اینجا چنین چیزی اتفاق نمیافتد. تولستوی خود میگوید برای نوشتن کانون اصلی و نظرگاه اصلی را پیدا کن. به همین خاطر است که او در رمان «رستاخیز» میگوید همه جامعه روسیه تزاری به فرهنگ، شعر، ادبیات و هنر تظاهر میکنند اما هیچکس چیزی از فرهنگ نمیداند. در رستاخیز نشان میدهد که جامعه از صدر تا ذیل از وکیل تا معلم و استاد صوری است و به همین خاطر است که او همه افراد جامعه را دروغین و دروغگو معرفی میکند. او حتی در جریان انقلاب اکتبر هم واقعبین است و تمام قد از آنها دفاع نمیکند و از متظاهرین به آزادی هم حرف میزند. او در این رمان میخواهد دروغها را افشا کند و از این طریق جامعه روسیه آن زمان را برای ما ترسیم کند.
این استاد فلسفه سپس گفت: من تولستوی را یک مسیحی اصیل میدانم هر چند که او خودش را مخالف کلیسا و ارتدوکس میدانست. او کلیسا را قبول نداشت چون ارتدوکس را خیانت به مسیحیت میدانست چون معتقد بود آنها اصل را از بین بردهاند.
به گزارش ایسنا در ادامه این مراسم رضا داوری اردکانی متنی درباره رمان «مرگ ایوان ایلیچ» خواند که در آن بر مرگاندیشی تولستوی تأکید شده بود.
این استاد فلسفه و رییس فرهنگستان علوم در این نوشته آورده بود، نویسنده تنها از مرگ نمیگوید بلکه از عشق و مرگ میگوید زیرا این دو مقوله همراز هم هستند.
او گفت: تولستوی همانند تمام نویسندگان بزرگ روس به قلب تاریخ روسیه تعلق دارد. اگر نویسندگی تولستوی سه دوره داشته باشد بیشتر اهل رمان و ادبیات و شعر دوران دوم یعنی دورانی را که او در آن «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» و «مرگ ایوان ایلیچ» را نوشته است بهترین دوران میدانند اما نباید 20 سال آخر عمر تولستوی را هم ناچیز گرفت.
داوری اردکانی سپس درباره 20 سال آخر عمر تولستوی اظهار کرد: او در این 20 سال همه صفا و پاکی و هنرش را به صورت درس اخلاق و زندگی تدوین کرد. تولستوی مبلغ، معلم مهر، دوستی، صلح و آشتی و عدم خشونت بود و جهان اکنون به تعلیمات او نیاز دارد، زیرا هنوز نمیداند که با دشمنی و خشونت و دروغ و فریب و نیرنگ به درستی و صلح و دوستی و آزادگی و راستی و صفا نمیتوان رسید.
در این مراسم مهناز صدری نیز نوشتهای را با عنوان «خانواده و پیروان تولستوی بعد از انقلاب اکتبر» خواند.

منبع: ایسنا