به روز شده در: ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۰
کد خبر: ۶۹۷۰۵۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۴ - ۲۲ خرداد ۱۴۰۴

مسیر سنگلاخ رسیدن به توافق!

روزنو :پرونده هسته‌ای ایران شرایط پیچیده و دشواری را تجربه می‌کند. تضاد آشکار در خواسته‌های ایالات‌متحده امریکا و ایران دورنمای دستیابی به توافق را تیره و تار کرده است. یک‌سوی اختلاف، همچنان بر خواسته حداکثری خود یعنی توقف غنی‌سازی پافشاری می‌کند و سوی دیگر حفظ حق غنی‌سازی در داخل را اصلی مصالحه‌ناپذیر تفسیر می‌کند.

پرونده هسته‌ای ایران شرایط پیچیده و دشواری را تجربه می‌کند. تضاد آشکار در خواسته‌های ایالات‌متحده امریکا و ایران دورنمای دستیابی به توافق را تیره و تار کرده است. یک‌سوی اختلاف، همچنان بر خواسته حداکثری خود یعنی توقف غنی‌سازی پافشاری می‌کند و سوی دیگر حفظ حق غنی‌سازی در داخل را اصلی مصالحه‌ناپذیر تفسیر می‌کند. با برگزاری پنج دور مذاکره، ایران و امریکا هنوز نتوانسته‌اند به مبنایی مشترک برای حرکت در مسیر توافق نهایی دست یابند.

مسیر سنگلاخ رسیدن به توافق!

به گزارش روز نو، کوشش‌های عمان نیز برای ایفای نقش میانجی و طرح پیشنهاد‌هایی برای پل‌زدن بر شکاف خواسته‌های ایران و امریکا هنوز راه به جایی نبرده و گره از کار فروبسته مذاکرات نگشوده است. اظهارنظر‌های مقامات ایران و امریکا چنان نشان از تضاد بنیادین خواسته‌ها دارد که به نظر می‌رسد به دشواری بتوان پدیدار شدن توافق نهایی در افق مذاکرات را انتظار داشت، توافق آنچنان پای گریز دارد که وصل را دریغ می‌دارد. در میانه این چشم‌انداز مبهم، سرعت تحولات حادث و اثرگذار بر مذاکرات ایران و امریکا چنان پرشتاب است که هر دم سربرآوردن یک بحران در مسیر توافق در شُرُفِ زاده شدن است و بیم آن می‌رود که بنای مذاکرات و توافق احتمالی را یکسره ویران کند. نهیب حوادث آنچنان پرطنین است که گاه مجال شنیدن سخنان منطقی را نمی‌دهد و سیل رویداد‌های ویرانگر چنان پر آب است که تنها به تنومندتر شدن نهال دشمنی ایران و غرب ختم می‌شود.

 به نظر می‌رسد همچنان طریق توافق امریکا و ایران پرآشوب و پرفتنه است و اگر دو طرف منازعه قادر به مهار تحولات نباشند، گوهر مقصود که همان اجتناب از جنگ و برخورد نظامی است حاصل نخواهد شد. با درنظر داشتن شرایط خطیر پیش‌رو، شتاب حوادث و نخوت رقیبان مذاکره و دیپلماسی باید به حامیان توافق گوشزد کرد که «صبا‌گر چاره داری، وقت وقت است.» در این گزارش بر آنیم تا با تأمل در تحولات حادث اثرگذار بر پرونده هسته‌ای ایران و مذاکرات با امریکا در روز‌های اخیر، امکانات پیش‌روی دو طرف برای حل این مناقشه را در بوته آزمون قرار دهیم. در ادامه به این رویداد‌ها می‌پردازیم.

اظهارات رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی اتمی و طرح اتهامات علیه ج. ا. ایران یکی از مهم‌ترین رویداد‌های مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران در روز‌های اخیر بوده است. گرچه گروسی در مصاحبه خبری خود پیوند رسمی بین گزارش آژانس و مذاکرات هسته‌ای ایران و امریکا را رد کرد، اما در ادامه به‌صراحت تاکید کرد که بی‌تردید این گزارش ماهیت مذاکرات را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. در گزارش آژانس، ج. ا. ایران متهم به عدم همکاری با بازرسان، پنهان‌کاری و دستیابی به اسناد محرمانه این سازمان بین‌المللی شده است امری که به گفته گروسی بسیار نگران‌کننده است و می‌تواند همکاری‌های دو طرف را با چالشی بی‌سابقه مواجه سازد.

 به گفته گروسی اقدام ایران در جمع‌آوری اسناد محرمانه این نهاد، «اعتماد متقابل» میان این کشور و آژانس را تضعیف می‌کند و بر بازرسی‌های آژانس در ایران تاثیر منفی می‌گذارد. وی در ادامه طرح اتهامات خود علیه ج. ا. ایران با صراحتی بی‌سابقه مدعی شد که ج. ا. ایران بار‌ها به پرسش‌های آژانس پاسخی نداده یا پاسخ‌های این کشور از نظر فنی برای آژانس قابل‌پذیرش نبوده است. به گفته مدیرکل آژانس، ایران مکان‌های محل پرسش را پاکسازی کرده است؛ اقدامی که راستی‌آزمایی از برنامه هسته‌ای این کشور را دشوار می‌کند. وی همچنین مدعی شد که انباشت سریع اورانیوم با غنای بالا در ایران بسیار نگران‌کننده است.

چندی پیش نیز گروسی در مصاحبه با فایننشال تایمز، پرونده هسته‌ای ج. ا. ایران را «بزرگ‌ترین نگرانی» خود توصیف کرده بود. گروسی به عنوان نتیجه‌گیری از گزارش خود بار دیگر اتهامات پیشین را تکرار و تصریح کرد در چنین شرایطی آژانس نمی‌تواند صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ج. ا. ایران را تایید کند. در اقدامی همسو با گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آن‌گونه که انتظار می‌رفت آلمان، بریتانیا و فرانسه با همراهی امریکا پیش‌نویس قطعنامه‌ای را برای تصویب در شورای حکام تهیه کردند، قطعنامه‌ای که در نشست این شورا تصویب شد. آن‌گونه که از محتوای این قطعنامه و اظهارنظر‌های مقامات غربی می‌توان دریافت، فرانسه، بریتانیا، آلمان و امریکا سعی بر آن دارند تا از مسیر تصویب این قطعنامه برای نخستین‌بار در ۲۰ سال گذشته، ج. ا. ایران را به عدم پایبندی به تعهدات پادمانی خود متهم می‌کنند. در پیش‌نویس قطعنامه کشور‌های غربی که خبرگزاری آسوشیتدپرس آن را مشاهده کرده، آمده است: «کوتاهی‌های متعدد ج. ا. ایران از سال ۲۰۱۹ درخصوص مواد و فعالیت‌های هسته‌ای اعلام نشده در چندین مکان اعلام نشده به منزله عدم پایبندی تهران به توافقنامه پادمانی است.»

این قطعنامه از رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواسته است که «به تلاش‌های خود برای اجرای این قطعنامه و قطعنامه‌های پیشین ادامه دهد و بار دیگر درباره هرگونه تحول جدید درباره این موارد گزارش دهد.» به گفته یک دیپلمات ارشد غربی، قطعنامه پیشنهادی «گامی جدی» و اقدامی اثرگذار بر پرونده هسته‌ای ج. ا. ایران است، هر چند این دیپلمات در ادامه تصریح کرد که علی‌رغم تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بین‌المللی، کشور‌های غربی قصد ندارند «در‌های دیپلماسی را یکسره ببندند.» این دیپلمات هدف قطعنامه را فشار به ج. ا. ایران برای همکاری و همراهی با آژانس توصیف کرد و مدعی شد: به همین سبب است که این قطعنامه فورا عدم پایبندی ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع نمی‌دهد تا تحریم‌های بیشتری را بررسی کند. ج. ا. ایران همچنان فرصت خواهد داشت تا درنهایت به همه درخواست‌هایی که در ۶ سال گذشته مطرح شده‌اند، پاسخ دهد.

در پیش‌نویس قطعنامه کشور‌های غربی آمده است که شورای حکام «بر حمایت خود از راه‌حل دیپلماتیک برای مشکلات ناشی از برنامه هسته‌ای ایران تاکید می‌کند؛ راه‌حلی که منجر به توافقی شود که همه نگرانی‌های بین‌المللی مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران را برطرف کند و از همه طرف‌ها می‌خواهد به طور سازنده در مسیر دیپلماسی مشارکت کنند.» با وجود این، براساس ارزیابی‌های موجود و شرایط حاکم بر پرونده هسته‌ای ایران، انتظار می‌رود در صورتی که کشور‌های غربی پس از صدور این قطعنامه، بار دیگر ج. ا. ایران را به عدم پایبندی به تعهدات و عدم همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متهم سازند، یک نشست فوق‌العاده در تابستان برگزار و پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شود.

افزون بر این، سه کشور اروپایی عضو برجام تهدید کرده‌اند که ممکن است به سمت فعال‌سازی بازگشت خودکار تحریم‌هایی بروند که در چارچوب توافق هسته‌ای اولیه سال ۲۰۱۵ لغو شده بودند، تحریم‌هایی که پیش از انقضای رسمی توافق در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، ممکن است دوباره اعمال شوند. فعال کردن مکانیسم ماشه به معنای بازگشت مجدد تحریم‌های بین‌المللی علیه ج. ا. ایران است، اقدامی که در صورت انجام، ممکن است با اقدام متقابل جدی ایران مواجه شود. در صورت چنین رخدادی، پرونده هسته‌ای ایران با تنش‌های جدی مواجه خواهد شد. به نظر می‌رسد قطعنامه پیشنهادی امریکا و سه قدرت اروپایی و همچنین تهدید به فعال کردن مکانیسم ماشه همگی اقداماتی هماهنگ و مکمل مذاکرات ایران و امریکا هستند.

این کشور‌ها امیدوارند که فشار بر تهران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، رهبران ج. ا. ایران را به عقب‌نشینی از خواسته و شتاب برای رسیدن به یک توافق نهایی تشویق کند. افزون بر دو تحول فوق که بی‌تردید جریان مذاکرات ایران و امریکا را تحت تاثیر قرار خواهند داد، در درون امریکا نیز مناظره جدی بر سر نحوه برخورد با مناقشه هسته‌ای ایران همچنان در جریان است. با تداوم تنش‌ها بر سر برنامه هسته‌ای ایران و ابهام در امکان دستیابی به توافق نهایی، همزمان، حامیان مذاکره و مدافعان حمله نظامی، تلاش‌های خود برای شکل‌دهی به تصمیم نهایی ترامپ را تقویت کرده‌اند. از یک‌سو، حلقه نزدیک به ترامپ در پروژه مِگا (بازگرداندن عظمت به امریکا) می‌کوشند تا ترامپ را به پایداری در دیپلماسی و مذاکرات برای رسیدن به یک توافق خوب با ج. ا. ایران ترغیب کنند و از سوی دیگر، جنگ‌طلبان داخلی در همسویی با خواسته‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل، سعی بر آن دارند تا با بی‌ثمر توصیف کردن مسیر دیپلماسی، ترامپ را به انجام یا حمایت از اقدام نظامی علیه ایران متقاعد سازند. هر دو سوی این مناظره، برای حمایت از نظرگاه خود، استدلال‌هایی را عرضه می‌کنند و امیدوارند از این طریق، ترامپ را به درپیش گرفتن گزینه مطلوب‌شان تشویق کنند.

با گذشت زمان و طولانی شدن مسیر مذاکرات به نظر می‌رسد شدت تلاش‌های دو سوی مناظره افزایش چشمگیری یافته است. با در نظر داشتن این واقعیت که در برخورد با موضوع هسته‌ای ایران، زمان مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده است، طولانی و پیچیده‌تر شدن مذاکرات می‌تواند استدلال حامیان دیپلماسی را تضعیف و موضع جنگ‌طلبان را تقویت کند. همزمان با انجام مذاکرات، برخی چهره‌های مخالف، با این استدلال که هدف ج. ا. ایران تنها خرید زمان برای تداوم توسعه برنامه هسته‌ای است خواهان اقدام فوری نظامی هستند. کوشش برای تثبیت این گزاره که راه‌حل برنامه هسته‌ای ج. ا. ایران یا یک توافق خوبِ فوری یا اقدام نظامی است، دو سوی مذاکره به‌ویژه دولت ترامپ را در تنگنای زمان قرار داده است. تنگنایی که می‌تواند به سرعت سبب تغییر موضع ترامپ و انجام اقدامی خلاف میل طبیعی وی شود. قالب‌بندی کردن برنامه هسته‌ای ایران با توصیف چنین شرایطی، امکان تصمیم‌گیری عقلانی را محدود می‌سازد. این تصور که در صورت عدم دستیابی به یک توافق خوب، برنامه هسته‌ای ایران از کنترل خارج و به مرحله‌ای بازگشت‌ناپذیر خواهد رسید، گزینه‌های اقدام امریکا را محدود خواهد کرد. حامیان جنگ در پی آنند که چنین روایتی را به گزاره‌ای حقیقی بدل سازند.

در داخل امریکا درحالی که بسیاری از اعضای تندروی قدیمی حزب جمهوری‌خواه، تلاش‌های دیپلماتیک ویتکاف را با دیده تردید می‌نگرند، جناح محافظه‌کارتر این حزب، بر کاهش تنش‌ها با تهران اصرار دارد.

در میانه این کشمکش، ترامپ قرار گرفته که با وعده پایان دادن به آنچه پیروانش ماجراجویی و جنگ‌های خارجی بی‌پایان امریکا می‌نامند، وارد عرصه رقابت شده است. متحدان ترامپ بر این باورند که رییس‌جمهور امریکا بر سر موضع خود برای پرهیز از ورود به جنگ با ایران خواهد ایستاد. ترامپ همچنان به توان خود برای انجام معامله و توافق با ایران اعتماد دارد. به گفته سخنگوی کاخ سفید، رییس‌جمهور ترامپ همیشه مایل به گوش دادن به طیف گسترده‌ای از نظرات در مورد هر موضوعی بوده است، اما درنهایت، او تصمیم‌گیرنده نهایی است. در مورد ایران، ترامپ نظر خود را به روشنی بیان کرده است: او مایل به دنبال کردن دیپلماسی و رسیدن به توافق است، اما اگر ایران دستیابی به توافق را ناممکن سازد، ترامپ گزینه‌های دیگری روی میز دارد.

 جی. دی. ونس، معاون ترامپ نیز از ایده تداوم دیپلماسی در برابر گزینه نظامی به‌شدت حمایت می‌کند. همین پایداری ترامپ و مقابله وی با تحریکات نظامی جنگ‌طلبان ازجمله بنیامین نتانیاهو است که حامیان دیپلماسی را به موفقیت مذاکرات و حصول توافق نهایی با ایران امیدوار کرده است. گرچه ترامپ همچنان از ایده دیپلماسی و مذاکره با ایران دفاع می‌کند، اما نباید یک حقیقت را از نظر دور داشت. سلوک رفتاری ترامپ نشان از آن دارد که رییس‌جمهور امریکا فردی به‌شدت پیش‌بینی‌ناپذیر است. هر دو سوی مناظره (حامیان دیپلماسی و مدافعان حمله نظامی) درباره تصمیم نهایی ترامپ در برابر ج. ا. ایران تردید دارند. به گفته یکی از مقامات دولت امریکا، ترامپ آنچنان در تصمیم خود برای مذاکره با ایران راسخ بوده که مایکل والتز را از سمت مشاور امنیت ملی برکنار کرده است. این امر تا حدی به سبب همراهی والتز با طرح‌های اسراییل برای انجام اقدام نظامی علیه ایران بوده است. با وجود این، حتی در میان کسانی که بر تداوم دیپلماسی پافشاری می‌کنند، این نگرانی جدی وجود دارد که تصمیم ترامپ بسته به اینکه آخرین‌بار با چه کسی صحبت کرده باشد، ممکن است دستخوش تغییر شود.

اینان نگرانند که ترامپ با علنی‌کردن تهدید به حمله نظامی در صورت شکست مذاکرات، آنچه را برخی تنها اعمال فشار برای مذاکرات تلقی می‌کردند [یعنی تهدید به حمله نظامی]را عملی سازد. به گفته یکی از این افراد، «ترامپ بر سر خواسته‌هایش بسیار مصمم است، به همین سبب به ویتکاف برای انجام مذاکره با ایران آزادی عمل داده است، اما بسته به اینکه از چه کسی چه استدلالی را بشنود ممکن است تغییر موضع دهد.» بر این اساس نمی‌توان بنای تداوم مذاکرات و حصول توافق را تنها بر خواست و انگیزه ترامپ استوار کرد. پیشینه سیاست‌گذاری ترامپ نشان می‌دهد وی ممکن است بر اثر یک تغییر کوچک یا شنیدن یک استدلال متفاوت، دیدگاه خود را تغییر دهد. مهم‌ترین نکته‌ای که باید بدان توجه داشت این است که در تحلیل سیاست خارجی دولت‌ها ازجمله امریکا نباید بر نقش انگیزه‌های رهبران و تصمیم‌گیرندگان متمرکز شد. انگیزه‌ها، عوامل بی‌ثبات و متغیر هستند و بنا به تغییر شرایط دستخوش دگرگونی می‌شوند.

بنای تحلیلی سیاست خارجی به ویژه در عرصه مهمی، چون موضوعات امنیتی را نباید بر متغیر بی‌ثباتی، چون انگیزه‌های رهبران استوار کرد. در تحلیل سیاست خارجی دولت‌ها آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است فهم منافع و ابزار‌های در دسترس برای دستیابی به این منافع است. دولت ترامپ در برخورد با برنامه هسته‌ای ج. ا. ایران، هدف غایی و منفعت ملی امریکا را جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای تعریف کرده و پس از مناظرات درون‌دولتی و گفت‌و‌گو با متحدان، مسیر مطمئن برای تحقق این هدف را محروم کردن ایران از حق غنی‌سازی داخلی می‌داند و بر آن پافشاری می‌کند. اکنون، دولت ترامپ بدین نتیجه‌گیری رهنمون شده است که کوتاه‌ترین، کم‌هزینه‌ترین و پایدارترین مسیر برای اطمینان از صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران و رفع تهدید دایمی امکان دستیابی این کشور به سلاح هسته‌ای، تنها محروم کردن تهران از حق غنی‌سازی است.

نه تشدید بازرسی‌ها و نه نظارت‌های آژانس بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران هیچ کدام نمی‌توانند هدف غایی امریکا و متحدان این کشور را محقق سازند. بدین‌سبب انتظار بر آن است که دولت ترامپ همچنان منع غنی‌سازی اورانیوم در داخل خاک ایران را به عنوان اصلی‌ترین شرط خود برای ادامه مذاکرات مطرح سازد. بی‌تردید پافشاری دولت ترامپ بر این خواسته، امکان تداوم مذاکرات را با چالشی بزرگ مواجه می‌سازد. در صورتی که نتوان بین خواسته امریکا برای محروم‌کردن ج. ا. ایران از حق غنی‌سازی و پافشاری ایران بر حفظ این حق، راهی میانه پیدا کرد، نمی‌توان به موفقیت مذاکرات امیدوار بود. با مطمح‌نظر قرار دادن این واقعیت پرسش مهم‌تر این است که در صورت شکست مذاکرات، نحوه تعامل امریکا و ایران چه مسیری را پیش‌روی خود خواهد داشت؟ آیا آن‌گونه که بسیاری انتظار دارند پایان مذاکرات بدون دستیابی به یک توافق، آغازی بر رویارویی نظامی امریکا و ایران خواهد بود؟ یا اینکه می‌توان انتظار گزینه دیگری را داشت؟ شوربختانه نحوه قالب‌بندی پرونده هسته‌ای ایران در گفتمان سیاست خارجی ترامپ به گونه‌ای است که شکست مذاکرات به معنای گریزناپذیربودن برخورد نظامی تفسیر شده است.

جنگ‌طلبان در امریکا بیش از همه از این دوگانه‌سازی حمایت می‌کنند. ترامپ نیز خود با طرح این ادعا که شکست مذاکرات کاربست گزینه نظامی را اجتناب‌ناپذیر می‌کرد بر آتش این دوگانه‌سازی می‌دمد. مدافعان حمله نظامی، اراده ترامپ برای اقدام نظامی علیه ایران در صورت شکست مذاکرات را نشانه خوبی تفسیر می‌کنند. حامیان این رویکرد معتقدند تصور اینکه ترامپ دیپلماسی را به هر قیمتی دنبال خواهد کرد، تصور نادرستی است. به گفته یکی از نزدیکان ترامپ، «رییس‌جمهور امریکا از جنگ حمایت نخواهد کرد...، اما باید توجه داشت که حامیان جنگ، پاسخ منفی ترامپ به حمله نظامی را به عنوان پاسخ نهایی نخواهند پذیرفت.»

درنهایت با درنظر داشتن جمیع تحولات حادث در پرونده هسته‌ای ایران، پویایی‌های حاکم بر مناسبات قدرت در محیط امنیتی خاورمیانه و برداشت امریکا از شرایط داخلی ایران، می‌توان به طرح این نظر خطر کرد که تا زمانی که گزینه نظامی به عنوان امکانی در دسترس برای حل مناقشه هسته‌ای ایران مطرح باشد، نمی‌توان امکان انجام آن را از نظر دور داشت. واقع امر آن است که نمی‌توان محاسبه دقیق از ضعف یا توان نظامی دو طرف منازعه را به عنوان عاملی برای پیش‌بینی وقوع یا عدم‌وقوع جنگ درنظر گرفت. چه بسیار جنگ‌هایی که براساس سوءبرداشت یک طرف از توان نظامی طرف دیگر انجام شده است. بر این اساس کوشش برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها و مهم‌تر از آن گشودن امکانات دیگری برای حل مناقشه هسته‌ای و پرهیز از پذیرش اجتناب‌ناپذیربودن دوگانه توافق یا جنگ با محوریت اضطرار زمان مهم‌ترین موضوعی است که طرف‌های مذاکره امریکا و ایران باید به آن نظر داشته باشند.

ویژه روز
تصویر روز
خبر های روز