به روز شده در: ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۰
کد خبر: ۶۹۷۱۰۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۹ - ۲۲ خرداد ۱۴۰۴

اصرار‌های آمریکا برای مذاکره را باور کنیم یا سنگ اندازی بنیامین را؟

روزنو :برکناری‌ها و کناره‌گیری‌ها در صحنه سیاسی، معمولاً بی‌دلیل و عواقب نیستند. تازه‌ترین نمونه‌اش جدایی انفجاری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و ایلان ماسک، وزیر ارشدش بود که پس‌لرزه‌هایش هنوز ادامه دارد.

برکناری‌ها و کناره‌گیری‌ها در صحنه سیاسی، معمولاً بی‌دلیل و عواقب نیستند. تازه‌ترین نمونه‌اش جدایی انفجاری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و ایلان ماسک، وزیر ارشدش بود که پس‌لرزه‌هایش هنوز ادامه دارد. برای رصد آینده دو طرف این رفتن‌ها، اما لازم است مشخص‌تر بدانیم دلیل پایان همکاری چه بوده‌است. گاهی دلایل این جدایی‌ها علناً و صراحتاً اعلام می‌شود و گاهی درز می‌کند. گاهی، اما برای فهم بهتر و دقیق‌تر دلیل، نمونه‌های دیگر در همان حوالی هم به کار می‌آیند.

اصرار‌های آمریکا برای مذاکره را باور کنیم یا سنگ اندازی بنیامین را؟

به گزارش روز نو، ماجرای رفتن‌ها از سمت‌های مربوط به سیاست خارجی دولت ترامپ، از این دسته هستند. دولت ترامپ، البته مثل دوره اولش، دولت کم‌رفت‌وآمدی نبوده، اما مشخصاً در شورای امنیت ملی و نیز دستگاه دیپلماسی، این برکناری‌ها توجهات ویژه‌ای را به خود جلب کرده‌اند. پیشتر البته، ترامپ به توصیه یکی از شاخ‌های محافظه‌کار توئیتر، سه نفر را به این اتهام که به او وفادار نیستند، برکنار کرد، اما قرائت عمومی از آن برکناری‌ها به این صورت بود که آنها در ادامه تصفیه ساختار به نفع گزینه‌های مطلوب جریان حاکم جابه‌جا شده‌اند.

چهار نفر دیگر، اما با روایت متفاوتی از دولت رفته‌اند. اولین و بزرگترین نمونه، شخص مایک والتز، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور بود که با سروصدای زیاد برکنار شد. کمی بعد، دوباره مجموعه‌ای تغییرات در شورای امنیت رخ داد که البته، بلافاصله اعلام نشدند، اما کمی بعد مشخص شد، مِراف سِرِن، شهروند دوتابعیتی آمریکایی‌اسرائیلی که انتصابش با جاروجنجال همراه بود، در میان رفتگان بوده‌است. مورگان اورتگاس، نماینده امور لبنان و زیردست استیو ویتکاف، نماینده رئیس‌جمهور در امور خاورمیانه هفته گذشته استعفا داده شد.

همزمان با او، اریک ترِیگر، مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت نیز از این شورا رفت. وجه اشتراک این چهار نفر، به اشکال مختلف، نزدیکی به اسرائیل و به‌تبع آن، نزدیکی به مواضع جنگ‌طلبانه در قبال ایران و سختگیری درباره چشم‌انداز مذاکره با این کشور بوده است. تکرار این اتفاق باعث ایجاد گمانه‌زنی‌ها و قرائت‌هایی در برخی محافل شده است. در ادامه این نوشته، ماجرای هر کدام از این آمدن و رفتن‌ها را مروری می‌کنیم و سپس احتمالات درباره دلایل این روند را بر خواهیم شمرد.

اخراجی حلقه اول

پرسروصداترین برکناری در این زمینه و شاید در تمامی دولت ترامپ، مربوط به برکناری مایک والتز، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا بود. والتز که از روز اول دولت دوم ترامپ، یعنی ۲۰ ژانویه، ۱ بهمن به این سمت منصوب شده بود، تازه آمار روزهایش را سه‌رقمی کرده بود که ۱ ماه مه، ۱۱ اردیبهشت، توسط ترامپ کنار گذاشته شد. گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال برکناری والتز از ماجرای «سیگنال‌گیت» شروع شده بود. روز ۲۴ ماه مارس، ۴ فروردین، مشخص شد اعضای ارشد امنیتی و دفاعی در دولت ترامپ، در یک گروه در نرم‌افزار پیام‌رسان سیگنال، درباره جزئیات حمله به یمن گفت‌و‌گو می‌کرده‌اند.

اعضای این گروه شامل والتز؛ جی‌دی‌ونس، معاون اول رئیس‌جمهور، پیت هگست، وزیر دفاع؛ مارکو روبیو، وزیر خارجه؛ اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری؛ جان رتکلیف، رئیس سیا؛ تولسی گبرد، مدیر امنیت ملی؛ سوزی وایلز، رئیس دفتر رئیس‌جمهور؛ استیون میلر، معاون سیاست‌گذاری رئیس دفتر رئیس‌جمهور؛ استیون ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه و چندین نفر دیگر از مقامات امنیتی و سیاست خارجی می‌شد. رسوایی از آن‌جا رخ داد که والتز، اشتباهاً، جفری گلدبرگ، سردبیر مجله آتلانتیک و از مجریان برنامه «هفته واشنگتن» در شبکه سی‌بی‌اس را به این گروه اضافه کرد.

گلدبرگ که ابتدا تصور کرده بود ماجرا سرکاری است، پس از اینکه متوجه شد واقعاً در جلسه مجازی شورایی ارشد حضور دارد و پس از آنکه اطلاعات گروه با جزئیات حمله به یمن هماهنگی داشت، ماجرا را علنی و تصاویری از این گفت‌و‌گو‌ها منتشر کرد. رسوایی اصلی، البته این بود که به جای استفاده از ابزار‌های متعدد ایمنی که مقامات دولت در اختیار دارند، آنها در نرم‌افزاری عادی که امکان هک و افشای مطالب آن طبعاً از نرم‌افزار‌های فوق‌امنیتی بیشتر است، به بحث درباره جزئیات اقدامات نظامی و فعالیت‌های مربوط به امنیت ملی پرداخته‌اند؛ به‌خصوص که کم‌کم مشخص شد ماجرا منحصر به این گروه نیست و لااقل ۲۰ گروه بین مقامات دفاعی، امنیتی و سیاست خارجی، مشخصاً با مدیریت هگست در سیگنال فعال بوده‌اند.

کارزار ترامپ در انتخابات دور اول ریاست‌جمهوری‌اش، انتقادات تند و شدیدی متوجه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه باراک اوباما کرده بودند، بر این اساس که او بخشی از مکاتبات خود را با ایمیل‌های سروری خانگی انجام می‌داده است و حالا منتقدان آن رویکرد خود به خاطر استفاده از نرم‌افزاری در دسترس همگان، هدف انتقاد قرار گرفته بودند. در میان اعضای درگیر در این ماجرا، اما به نظر می‌رسید، خطای اصلی، نه اصل ایجاد گروه‌های این‌چنینی، بلکه لورفتن آن به خاطر گاف والتز بوده است و از این رو، بسیاری پیش‌بینی می‌کردند والتز به همین بهانه، بیرون رانده شود.

اما یکی دو روز بعد از رفتن والتز، واشنگتن‌پست به نقل از مقامات ارشد و مشاوران ترامپ، بدون ذکر نام، خبر داد که لااقل یک مسئله دیگر هم در تصمیم ترامپ برای رفتن والتز دخیل بوده؛ اگر دلیل اصلی نباشد. به گزارش این رسانه آمریکایی، والتز طرفدار اقدام نظامی علیه ایران بوده و بر سر این موضوع با دیگر اعضای دولت اختلاف داشته است. این در حالی بود که شخص رئیس‌جمهور با هدایت دوست معتمدش، استیو ویتکاف، مسیر مذاکره را می‌آزمود. وقتی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به واشنگتن سفر و تلاش کرد ترامپ را برای حمله به ایران قانع کند، درحالی‌که ترامپ مخالف بود، والتز با نتانیاهو هم‌نظر بود، اما اختلاف نظر این مقام ارشد و رئیس‌جمهور، با اقدام دیگری از سوی والتز در این باره به عصبانیت تبدیل شد.

مشخص شد که او پیش از این سفر، مشغول هماهنگی جدی و دقیق با نتانیاهو درباره عملیات نظامی علیه ایران بوده است. بعد از اعلام این خبر، دفتر نخست‌وزیر اسرائیل هم ماجرا را تا حدی گردن گرفت و اعلام کرد نتانیاهو پیش از دیدار با ترامپ، با والتز جلسه داشته است؛ هرچند شدت ماجرا را در حدی که رسانه‌ها گفته بودند، رد کرد.

به گزارش واشنگتن‌پست، وقتی ترامپ از این هماهنگی باخبر می‌شود، خشمگین می‌شود و به گفته برخی از منابع این رسانه، همین تصمیم از سوی والتز می‌توانسته به‌تنهایی سرنوشت او را مشخص کند. یکی از مشاوران ترامپ در این باره به واشنگتن‌پست گفته بود: «اگر جیم بیکر، توافقی جانبی با سعودی‌ها می‌کرد تا جورج اچ‌دبلیو بوش را دور بزند، اخراج می‌شد. نمی‌توانی این کار را بکنی. تو برای رئیس‌جمهور کشورت کار می‌کنی، نه رئیس‌جمهور کشوری دیگر.»

عضو اسرائیل‌دوست تیم ویتکاف

ویتکاف از زمان شروع کارش به عنوان نماینده ویژه ترامپ، تیم بزرگی نبسته بود. در حالی که او مسئولیت سه پرونده مهم مذاکراتی سیاست خارجی را به عهده گرفته بود، این تیم کوچک، برای خیلی‌ها در واشنگتن عجیب به نظر می‌آمد. یکی از اعضای همین تیم کم‌جمعیت، مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت خارجه دولت اول ترامپ از آوریل ۲۰۱۹ تا پایان دوره بود. اورتگاس آن زمان از اعضای دولت و تیمی بود که با حضور افرادی مثل برایان هوک و مایک پمپئو، تقابل با ایران و توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ را یکی از پروژه‌های اصلی خود تعریف کرده بودند.

تکرار توافق اوباما با نامی دیگر، از نگرانی‌های اصلی آن جریان بعد از شروع گفت‌و‌گو‌های ایالات متحده و ایران بود و به همان نسبت، حضور کسی مثل اورتگاس، تا حدی باعث دلگرمی آنها می‌شد. اورتگاس در زمان انتصاب از سوی حامیان اسرائیل به عنوان «یکی از حامیان بسیار جدی اسرائیل در دولت» توصیف شد. تیمی که او به عنوان «نماینده امور لبنان» در آن عضو شده بود، دو پروژه سیاسی مهم برای اسرائیل را مدیریت می‌کرد، یکی ماجرای غزه و دیگری پرونده ایران. به همین مناسبت، رفتن او هم باعث تشدید نگرانی حامیان اسرائیل شده است.

او در حالی برکنار شد که بنا بود سفری به لبنان داشته باشد، اما این سفر به ناگاه لغو و اعلام شد او دیگر نقشی در تیم ویتکاف ندارد. وای‌نت نیوز، رسانه اسرائیلی که پایگاه آنلاین روزنامه «یهودیت آحارونوت» هم هست، نوشت برکناری اورتگاس، «مقامات [اسرائیل]را شوکه کرده است، از آن‌جا که او به عنوان فردی دیده می‌شد که هم‌راستایی نزدیکی با منافع اسرائیل دارد.»

عضو اسرائیلی شورای امنیت

برکناری مراو سرن، درست مثل انتصابش جنجالی است. زمانی که او به شورای امنیت ترامپ آمد، سابقه خاص او مورد توجه قرار گرفت. سرن که اسرائیلی‌آمریکایی است، در حالی در شورای متولی امنیت ملی منصوب شده بود که پیشتر در دولتی خارج از ایالات متحده، یعنی دولت اسرائیل، سابقه عضویت داشت.

مخالفان او، مخصوصاً در میان حامیان فلسطین، مدعی بودند او سابقه کاری در وزارت دفاع دولت اسرائیل داشته است؛ اما اسرائیلی‌های حامی او در مقابل ادعا کردند که او در اسرائیل فقط محقق بوده است. با این حال، او در جایگاهی قرار داشت که درباره سیاست خارجی و مشخصاً درباره سیاست دولت در خاورمیانه نقش‌آفرینی می‌کرد. سرن مشخصاً با میز ایران و میز اسرائیل کار می‌کرد و این سابقه، در کنار ملیت و مواضع او، البته برای اسرائیل و حامیانش خبر خوبی بود، حال، طبعاً به همان دلیل، رفتن او از شورای امنیت خبر ناخوشایندی برای آنان است.

حامی اسرائیل و منصوب والتز

نام دیگری که در میان رفتگان اخیر جلب توجه کرده، اریک تریگر است. او که مسئول خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت بود، سمتش را از اخراجی دیگر، یعنی والتز گرفته بود. او به عنوان کارشناس مسائل مربوط به خاورمیانه، به‌خصوص مسائل مصر و اخوان‌المسلمین شناخته می‌شد و در سال ۲۰۱۶، کتابی نوشت با عنوان «سقوط عربی: چگونه اخوان‌المسلمین در ۸۹۱ روز، مصر را برد و باخت». این کتاب مربوط به تحولات مصر در دوران انقلاب‌های متوالی عربی بود که در مصر، به برگزاری انتخابات منجر شد.

انتخابات را محمد مرسی، کاندیدای متصل به اخوان‌المسلمین برد، اما کمی بعد، ژنرال عبدالفتاح السیسی، از فرماندهان حسنی مبارک، دیکتاتور پیشین، در کودتایی نظامی قدرت را پس گرفت. تریگر پیش از ورود به دولت، کارشناس بورسیه «اتر کی وگنر» در «مؤسسه سیاست‌های خاور نزدیک واشنگتن» بود که اندیشکده‌ای حامی اسرائیل است. او هم به عنوان چهره‌ای شناخته می‌شد که نسبت به ایران موضع جنگ‌طلبانه دارد.

گمانه‌زنی‌ها بالا می‌گیرد

وضعیت مذاکرات ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای، عملاً روی هواست. بعد از دو سه دوره مذاکره که هر کدام فقط دو سه ساعت طول کشیده بودند، هیچ جزئیاتی مشخص نمی‌شد. از دور چهارم به بعد که معلوم شد بحث بر سر مسائل اصلی مورد نظر، یعنی غنی‌سازی و تحریم‌ها شروع شده، مذاکرات به دست‌انداز افتاد و موضع‌گیری‌های منفی دو طرف شروع شد. همین حالا هم شورای حکام جلساتی را در دستور کار دارد و انتظار جدی می‌رود در همین جلسات، قطعنامه‌ای علیه ایران صادر شود. احتمال قوی وجود دارد که این قطعنامه با واکنش منفی ایران مواجه شود و از طرف دیگر، اتحادیه اروپا هم اسب‌ها را زین کرده تا در مسیر سازوکار ماشه پای بگذارد.

انتظار جدی وجود دارد کلیدخوردن سازوکار ماشه هم واکنش تند ایران را به دنبال داشته باشد و حتی از برخی اظهارات پیشین مقامات ایران برمی‌آید که ایران گزینه خروج از ان‌پی‌تی را هم روی میز داشته باشد. همه اینها می‌تواند احتمال توافق را پایین و پایین‌تر ببرد. در عین حال، نشانه‌های دیگری هم هست که از عزم دو طرف برای پیگیری توافق خبر می‌دهد و دو طرف، به‌خصوص ترامپ، در بزنگاه‌هایی که پیش‌بینی می‌شد زیر میز بزنند، نزده‌اند. همین باعث می‌شود بسیاری به دنبال نشانه‌هایی جانبی بگردند تا بتوانند تخمین بزنند در مسقط و رم، محل مذاکرات، چه خبر است.

در چنین فضایی، این برکناری‌ها به نشانه‌های قابل‌توجهی بدل می‌شوند. برکناری والتز در آن مقطع، برای بسیاری جالب توجه بود؛ مخصوصاً وقتی اعلام شد تعامل والتز با نتانیاهو درباره ایران، به تعبیر واشنگتن‌پست، ترامپ را «خشمگین» کرده است. حالا بعد از مدتی فرازونشیب، خبر رفتن این سه نفر جدید دوباره باعث گمانه‌زنی‌هایی در این باره شده است و حامیان حصول توافق را امیدوار کرده است؛ اما دو گزینه جدی ممکن است پشت تصمیم برای بیرون‌کردن این مقامات باشد. این دو گزینه، البته درهم‌تنیده‌اند، اما اینکه کدام دلیل اصلی بوده، می‌تواند تعیین‌کننده باشد. در ادامه این دو گزینه را بررسی می‌کنیم.

اختلاف بر سر ایران؟

گزینه اول دوباره دلیلی برای خوش‌بینی حامیان توافق شده است. طبق این روایت، برنامه اصلی ترامپ در قبال پرونده هسته‌ای ایران این است که کار را به توافق برساند و پرونده را، بالاخره، ببندد. طبعاً اولویت‌ها، انگیزه‌ها و توقعات دولت ترامپ در این مسیر اثرگذارند و مثلاً با دولت بایدن یا اوباما یکسان نیستند، اما به هر حال، هدف اصلی این است که توافق شود و از آن مهم‌تر اینکه ترامپ، چنان که از او بر می‌آید، نمی‌خواهد کار به تقابل نظامی و جنگ بکشد و آمریکا، به پیش‌بینی اکثریت قاطع کارشناسان، وارد جنگ تمام‌نشدنی دیگری شود.

وقوع جنگی تازه در خاورمیانه، ابهام و پیش‌بینی‌ناپذیری را افزایش می‌دهد؛ ممکن است دوباره عراق، سوریه و خلیج فارس را محل وقوع تقابل کند؛ ممکن است تسهیل‌گر ادامه و تشدید تنش‌ها در دیگر نقاط منطقه از جمله فلسطین و لبنان باشد؛ با ایجاد ناامنی، هم پروژه‌های عمرانی و سیاسی رهبران عرب در کشور‌های خودشان را در معرض آسیب قرار دهد و هم گردشگری را پایین بیاورد؛ برخلاف منافع این رهبران عرب منطقه و مورد مخالفت جدی آنهاست؛ احتمالاً سونامی مهاجرتی تازه‌ای از خاورمیانه کلید بزند که باز احتمالاً مدیریت آن، به‌خصوص برای متحدان اروپایی ایالات متحده، مشکل یا حتی غیرممکن باشد؛ پتانسیل سربرآوردن گروه‌های تروریستی تازه از جنس داعش و القاعده یا تشدید قدرت گروه‌های موجود را با خود به همراه دارد و بالاخره، به این خاطر که تأسیسات هسته‌ای ایران، از جمله اهداف خواهند بود و ضمناً اسرائیل هم تسلیحات هسته‌ای دارد، ممکن است همسایگان ایران و حاشیه‌نشینان خلیج فارس را درگیر تبعات انفجار هسته‌ای یا فروپاشی تأسیسات هسته‌ای کند.

همه اینها علاوه بر اینکه هم ترامپ و هم ویتکاف، روابط حسنه‌ای با رهبران عرب منطقه دارند، می‌توانند دلایل این باشند که دولت فعلی آمریکا به دنبال اجتناب از گزینه‌های نظامی است. با همین فرمان، عجیب نخواهد بود اگر آنهایی که راه‌حل پیشنهادی اصلی‌شان، نه مذاکره و توافق که برخورد و حمله است، از دولت کنار گذاشته شوند و کار به دست آنهایی باشد که مثل ویتکاف طرفدار توافق هستند یا مثل روبیو، اولویت اصلی‌شان اجرای خواسته‌های رئیس‌جمهور است. در چنین سناریویی که منطقی هم هست، رفتن والتز، اورتگاس و دیگران، به نفع مذاکرات و توافق خواهد بود؛ اما همان‌طور که در نگاه اول قابل‌رؤیت است، وجه اشتراک این اخراجی‌ها، فقط مخالفت با دیپلماسی با ایران نیست.

اختلاف با اسرائیل؟

رفتار و نگاه دولت ترامپ در قبال اسرائیل، برخلاف قریب به اتفاق پیش‌بینی‌ها بوده است. ترامپ برخلاف خواست و پیش‌بینی اسرائیل، به سمت تقابل نظامی با ایران نرفت و نه‌تنها مذاکره را آغاز کرد، بلکه اعلام این شروع گفت‌و‌گو را در حالی انجام داد که نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در کنارش و در مقابل خبرنگاران نشسته بود. اساساً یکی از انگیزه‌های مهم نتانیاهو در این سفر به واشنگتن، اقناع رئیس‌جمهور جدید بود تا پروژه نظامی علیه ایران کلید بخورد و بسیاری هم منتظر بودند در همین سفر، تصمیمی از این دست اعلام شود و نخست‌وزیر، دست پر به اسرائیل برگردد، اما واقعیت، درست برعکس رقم خورد.

از طرف دیگر، ترامپ در سفری که به خاورمیانه داشت، به جای اینکه به اسرائیل برود، به دیدار و گپ‌وگفت با رهبران خاورمیانه پرداخت و توافقاتی با آنها حاصل کرد. ویتکاف چند ماه است نتوانسته میان اسرائیل و حماس آتش‌بسی حاصل کند و گروگان‌های اسرائیل را به آزادی برساند. در این فاصله، در کنار آنهایی که حماس را مقصر عدم توافق می‌دانند، بسیاری نتانیاهو را متهم می‌کنند که آزادی گروگان‌ها را اساساً در اولویت قرار نداده است.

دولت آمریکا، البته انتقادات مکرر به رهبران حماس وارد کرده، اما در همین میان، با میانجیگری دوستانش در خاورمیانه، بدون هماهنگی با اسرائیل، رأساً با حماس مذاکره کرد تا یک گروگان آمریکایی‌اسرائیلی گرفتار را آزاد و خارج کند. از نگاه بسیاری، این اقدام آمریکا کنایه‌ای خطاب به اسرائیل در خود مستتر داشت.

نتانیاهو البته چندان به حفظ احترام کافی برای مقامات آمریکا به عنوان شریک بالادست معروف نیست. او در همین مدت از مسیر‌های مختلف سعی داشته آمریکا را به صحنه تقابل نظامی دیگری در خاورمیانه بکشاند و در این مسیر، از اهرم‌های قدرت خود در واشنگتن هم استفاده کرده است. ترامپ، البته با روحیات خاصش، بسیاری از موضوعات را شخصی ارزیابی می‌کند. تلاش نتانیاهو برای به‌هم‌زدن بازی دوست صمیمی ترامپ، یعنی ویتکاف، به اندازه کافی می‌توانست نامطلوب باشد، اما وقتی او کار لابی را به مشاور رئیس‌جمهور رساند، احتمالاً علاوه‌بر دغدغه‌های امنیت ملی، به دلیل شخصی هم ترامپ را خشمگین کرده باشد.

این در فضایی است که نتانیاهو مدام در حال خرج‌کردن حسن‌نیت رهبران غربی نسبت به خود است و هرازگاهی نشانه‌های کلافگی از او دیده می‌شود. مثل وقتی فرانسه، بریتانیا و آلمان بیانیه مشترکی در تقابل با دولت او منتشر کردند. گفت‌وگوی خصوصی باراک اوباما و نیکولا سارکوزی در زمان ریاست‌جمهوری‌شان که با روشن‌بودن یک میکروفن علنی شد، حاکی از این بود که او اساساً چندان وجهه شخصی مثبتی ندارد و حالا بعد از سال‌ها بدقلقی، عجیب نیست اگر ترامپ از دست او خسته شده باشد.

بی‌امان‌بودن اسرائیل در استفاده از اهرم‌های در اختیارش هم می‌تواند به این معنا باشد که چهره‌هایی مثل اورتگاس و سرن، آن قدر بر مواضع خود اصرار کرده باشند که برای تیم ترامپ، تحمل آنها ناممکن شده باشد. همه اینها یعنی رفتن این چهار نفر از دولت، بیش از آنکه مربوط به سیاست ترامپ در قبال ایران باشد، به سیاست او در قبال اسرائیل ربط داشته باشد.

کمی این، کمی آن؟

در عین حال این دو مسئله، همپوشانی و اثرگذاری جدی بر هم دارند. اگر دولت آمریکا واقعاً عزمی جدی برای تعامل با ایران داشته باشد، طبیعی است که با حامیان اسرائیل به چالش بخورد و همزمان اگر میانه رهبران ایالات متحده و اسرائیل شکرآب شده باشد، طبیعی است که با کاهش نفوذ حامیان اسرائیل، صدا‌های مخالف توافق با ایران کم شوند.

حتی ممکن است هر دو موضوع همزمان در میان انگیزه‌های دولت ترامپ برای این تغییرات باشند؛ اما تفاوت در این اولویت‌بندی می‌تواند برای مذاکرات شکننده‌ای مثل مذاکرات فعلی ایران و آمریکا تعیین‌کننده باشد. اگر ترامپ واقعاً در حال تصفیه مخالفان توافق با ایران از دولت باشد، می‌توان شانس بیشتری برای توافق قائل شد و حتی احتمال داد، واشنگتن بتواند در تعامل با تهران، از بحرانی مثل قطعنامه شورای حکام آژانس هم بگذرد.

از طرف دیگر، اما اگر اختلاف بین ترامپ و نتانیاهو دلیل اصلی اخراج این نیرو‌ها باشد که بسیار ممکن است باشد، لزوماً نمی‌توان از آن نتیجه گرفت که رئیس‌جمهور آمریکا با جدیت به سمت توافق با ایران می‌آید. رفتن والتز، اورتگاس، سرن و تریگر از دولت آمریکا، به هر حال برای تهران خبر خوبی است و برای تل‌آویو خبری بد. چقدر خوب و چقدر بد؟ باید منتظر بود و دید.

ویژه روز
تصویر روز
خبر های روز