به روز شده در: ۱۰ تير ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۰
کد خبر: ۶۹۹۹۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۳ - ۱۰ تير ۱۴۰۴

کشاندن تهران به پای میز مذاکره با مکانیسم ماشه؟!

کشاندن تهران به پای میز مذاکره با مکانیسم ماشه؟!
روزنو :درحالی که مقامات امریکایی و به ویژه شخص دونالد ترامپ، مدعی شکست برنامه هسته‌ای ایران هستند و آن را به دستاویزی برای کشاندن تهران به پای میز مذاکره قلمداد می‌کنند، اروپا و برخی محافل در واشنگتن همزمان سناریوی بازگشت به مکانیسم ماشه را روی میز قرار داده‌اند

درحالی که مقامات امریکایی و به ویژه شخص دونالد ترامپ، مدعی شکست برنامه هسته‌ای ایران هستند و آن را به دستاویزی برای کشاندن تهران به پای میز مذاکره قلمداد می‌کنند، اروپا و برخی محافل در واشنگتن همزمان سناریوی بازگشت به مکانیسم ماشه را روی میز قرار داده‌اند.

کشاندن تهران به پای میز مذاکره با مکانیسم ماشه؟!

به گزارش روز نو دوگانگی آشکاری که نه‌تنها نشان از تناقض در رویکرد‌های مخرب غرب دارد، بلکه از تلاش هماهنگ برای فشار دیپلماتیک و روانی بر تهران حکایت می‌کند. در میانه این فضای متناقض، ادعا‌های دونالد ترامپ و برخی نهاد‌های امنیتی ایالات‌متحده درباره نابودی ذخایر اورانیوم ایران به واسطه حملات اسراییل و امریکا، در کنار مواضع رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، که هشدار می‌دهد ایران در آستانه گریز هسته‌ای قرار گرفته، معادلات حاکم میان ایران با غرب و همزمان نهاد پادمانی را برجسته‌تر کرده است. به ادعای گروهی از ناظران این تناقض‌ها، بخشی از طرحی بزرگ‌تر است که هدف آن، تضعیف مشروعیت فعالیت‌های هسته‌ای ایران از یک‌سو و افزایش فشار برای بازگرداندن تهران به مدار دیپلماسی است؛ گزاره‌ای که به تعبیر وزیر امور خارجه کشورمان اکنون دیگر در ورطه نابودی قرار دارد. با این حال، در سایه سناریو‌های احتمالی بعد از تجاوزات مستقیم اسراییل و امریکا به خاک ایران، که نقض آشکار قوانین بین‌المللی محسوب می‌شود، پرسش کلیدی این است که آیا فضای امنیتی و بی‌اعتمادی موجود، فضایی برای بازسازی سازوکار‌های دیپلماتیک باقی می‌گذارد یا خیر.

به باور این گروه پاسخ به این سوال در گرو ارزیابی واقع‌بینانه ایران از موازنه قدرت منطقه‌ای و نیز بهره‌گیری هوشمندانه از اهرم‌های بازدارندگی برای طرفین درگیری است. اهرم‌هایی که به نظر می‌رسد حداقل در جبهه ایران در مقطع کنونی و به واسطه تجاوزات آشکار رژیم اسراییل و در هماهنگی با امریکا دستخوش تحولاتی شده است. ذیل چنین معادلاتی است که گروهی از ناظران همچنان‌که از پایان دیپلماسی سخن می‌گویند، اما همزمان امکان بازگشت به میز مذاکره را محتمل قلمداد می‌کنند، ولو به صورت محدود و مشروط، این گروه با استناد به خبر‌های تایید نشده از آمادگی مشروط ایران برای انتقال بخشی از ذخایر اورانیوم در صورت دستیابی به توافق مدعی‌اند ممکن است روزنه‌ای هر چند محدود برای تنش‌زدایی در مقطع کنونی گشوده شود.

اخیرا شبکه المانیتور به نقل از امیرسعید ایروانی نماینده کشورمان در سازمان ملل مدعی شد که تهران نیز آمادگی دارد در صورت در دسترس بودن توافق اورانیوم‌های بیست درصد و شصت درصدی خود را به خارج از خاک ایران برای مصرف در راکتور‌های غیرنظامی منطقه منتقل کند. ادعایی که تاکنون به تایید مقامات دستگاه دیپلماسی کشورمان نرسیده است.

ناظران نیز در این رابطه معتقدند گرچه انتشار چنین ادعایی در سطح طرح یا یک پیشنهاد باقی مانده، اما در صورت تحق می‌تواند به عنوان سیگنالی از آمادگی مشروط تهران برای احیای مجاری گفت‌و‌گو تلقی شود.

این درحالی است که فضای عمومی منطقه همچنان ملتهب است: از یک‌سو، اسراییل در وضعیت شکننده داخلی به‌سر می‌برد و براساس تحلیل‌های ادعایی، آتش‌بس فعلی را صرفا فرصتی برای بازآرایی نظامی می‌داند و ازسوی دیگر، تهران در موقعیتی است که تقویت اهرم‌های بازدارندگی خود، به ویژه در ابعاد نظامی را در اولویت قرار داده است.

در همین راستا سناریو‌های آینده در صورتی که رویارویی نظامی میان تهران و تل‌آویو دوباره آغاز شود، می‌تواند سناریوهایی، چون درگیری‌های پراکنده تا مواجهه‌ای تمام‌عیار میان ایران و رژیم اسراییل را کلید بزند؛ سناریو‌هایی که به واسطه هرگونه اشتباه محاسباتی، به سرعت به بحرانی امنیتی در منطقه تبدیل خواهد شد.

به این بهانه روزنامه اعتماد در راستای واکاوی ابعاد مختلف فضای ملتهب کنونی بعد از رویارویی تهران و تل‌آویو و در شرایطی که از آن تحت عنوان آتش‌بس شکننده یاد می‌شود با سیدعباس موسوی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و معاون فعلی ریاست‌جمهوری گفت‌و‌گو کرده است.

موسوی در گفت‌وگوی خود با «اعتماد» ضمن ارزیابی مواضع متناقض و هدفمند مقامات غربی بر این باور است که تقسیم کار معناداری میان دولت‌های اروپایی و ایالات‌متحده و نیز رژیم صهیونیستی با هدفی فراتر از برنامه هسته‌ای کشورمان و برای تضعیف ایران انجام شده است.

مشروح گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید:

سیدعباس موسوی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه در پاسخ به پرسش نخست «اعتماد» در باب ارزیابی‌های متناقض دول غربی درباره ذخایر غنی‌سازی و برنامه هسته‌ای کشورمان و همزمان تهدیدشان جهت فعال کردن ماشه خاطرنشان کرد: رویکرد و سیاست‌های ایالات‌متحده امریکا در قبال ایران روشن بوده و هست و این بازیگر تلاش داشته و دارد تا توانمندی‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهد. این موضوع نه به شخص دونالد ترامپ محدود می‌شود، نه به حزب جمهوری‌خواه یا دموکرات، بلکه یک راهبرد ثابت در سیاست خارجی امریکاست که در قالب‌های مختلف توسط دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه دنبال شده و می‌شود.

موسوی در ادامه تاکید کرد: به یاد بیاورید که حتی باراک اوباما، رییس‌جمهور پیشین امریکا از حزب دموکرات پیش‌تر مدعی بود که می‌خواستیم پیچ و مهره‌های برنامه هسته‌ای ایران را باز کنیم؛ اما نتوانستیم. این عدم توانایی ناشی از موقعیت ویژه‌ای بود که ایران در آن بازه زمانی در آن قرار داشت. در شرایط کنونی، همان سیاست گذشته در قبال ایران در جریان است، اما با اهرم‌ها و تاکتیک‌های متفاوت‌تر و پیچیده‌تر.

موسوی در ادامه به «اعتماد» گفت: بازیگران اصلی منطقه‌ای، به ویژه رژیم صهیونیستی، ابتدا مواضع حامیان ایران در منطقه را هدف قرار دادند و سپس گزینه رویارویی مستقیم با ایران را برگزیدند. البته در اینجا باید تاکید کنم که هدف نهایی رژیم صهیونیستی فقط نابودی برنامه هسته‌ای ایران نیست. آنها اهداف عمیق‌تری دارند؛ فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران، تجزیه ایران بزرگ و حذف نقش‌آفرینی ایران در معادلات منطقه‌ای.

از همین منظر است که من تحولات اخیر را با بدبینی دنبال می‌کنم و حتی نسبت به دوام آتش‌بس کنونی نیز خوشبین نیستم، چون فراتر از یک تنش موضعی، برنامه‌ریزی استراتژیک است برای تضعیف ساختاری ایران.

معاون رییس‌جمهور در ادامه گفت‌وگویش با «اعتماد» خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی، به باور من، ایران باید تعریف تازه‌ای از بازدارندگی ارایه دهد. ما نیازمند یک بازدارندگی موثر و هوشمند هستیم؛ باید به نوعی ماشین محاسباتی دشمن را دچار اختلال و تردید کرد. اگرچه من اطلاعات خاص یا ویژه‌ای از برنامه‌های نظامی و نیرو‌های مسلح کشور دراختیار ندارم، اما این امکان وجود دارد که دشمنان ایران در محاسبات خود این احتمال را لحاظ کرده باشند که جمهوری اسلامی ایران، اگر تحت فشار قرار گیرد و مساله موجودیت کشور در میان باشد، ممکن است به اهرم‌هایی متوسل شود که تاکنون از آنها استفاده نکرده یا حتی از آنها رونمایی هم نشده است. این فرض به خودی خود می‌تواند در محاسبات آنها اثرگذار باشد و سطحی از بازدارندگی نانوشته و پنهان را ایجاد کند.

موسوی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب تحلیل و واکاوی تناقض‌های فاحش میان ادعا‌های دولت ترامپ در راستای انهدام تاسیسات هسته‌ای و نیز هشدار اخیر مدیرکل نهاد پادمانی مبنی بر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای طی چند ماه آینده عنوان کرد: همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره کردم، به‌نظر من مساله هسته‌ای صرفا بهانه است. در رفتار غربی‌ها و به ویژه رژیم صهیونیستی، تناقضاتی بنیادین وجود دارد که نشان می‌دهد آنها در پی چیزی فراتر از یک توافق درباره سانتریفیوژ‌ها یا درصد غنی‌سازی هستند.

به باور موسوی هدف آنها به زانو درآوردن و تسلیم کامل ایران است. آنها حتی از تغییر ساختار سیاسی کشور نیز سخن گفته‌اند و در مرحله نهایی، روی گزینه تجزیه ایران حساب باز کرده‌اند. این موضع‌گیری‌ها را آشکارا بیان می‌کنند و دیگر در لفافه سخن نمی‌گویند.

دیپلمات پیشین کشورمان در ادامه تاکید کرد: اگر بخواهیم صرفا به این تناقضات اشاره کنیم یا آنها را دستاویز واکنش‌های رسانه‌ای یا دیپلماتیک قرار دهیم، به‌جایی نخواهیم رسید، چراکه اینها بخشی از یک طرح استراتژیک کلان است. تقسیم کاری روشن و هدفمند بین مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اتحادیه اروپا، دولت ایالات‌متحده و رژیم صهیونیستی شکل گرفته و این اجزا، در راستای یک هدف مشترک، هر کدام نقش خود را ایفا می‌کنند.

به گفته سخنگوی اسبق دستگاه دیپلماسی کشورمان از این رو، هوشیاری حداکثری همه ارکان کشور الزامی است. نه تنها نیرو‌های مسلح و دستگاه دیپلماسی، بلکه جامعه و افکار عمومی باید در برابر این پروژه بلندمدت و مخرب آگاه و مقاوم باشند، چراکه با دوره‌ای جدید مواجهیم؛ دوره‌ای که در آن قواعد سنتی نظم بین‌الملل مانند حقوق بین‌الملل، معاهدات سازمان ملل و عرف‌های پذیرفته شده جهانی عملا بی‌اعتبار شده‌اند. در چنین فضایی است یک رژیم متجاوز و افسارگسیخته مانند اسراییل می‌تواند بدون پرداخت هزینه قواعد را زیر پا بگذارد.

این عضو نهاد ریاست‌جمهوری در پاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» در باب ادعا‌هایی مبنی بر بازگشت احتمالی ایران به میز مذاکره با امریکا تاکید کرد: میز مذاکره در شرایط فعلی دیگر آن میزی نیست که پیش‌تر پیش روی ما قرار داشت. نه تنها موضوعات مرتبط با رایزنی‌ها تغییر کرده، بلکه دستور کار‌هایی که پیش‌تر مطرح بود نیز دستخوش دگرگونی شده‌اند. فراموش نکنیم نظام عدم اشاعه، به واسطه سیاست‌های مخرب غربی‌ها و گزارش‌های جانبدارانه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به شدت تضعیف شده است.

به باور موسوی از سوی دیگر، حملات مکرر به تاسیسات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، به ویژه ازسوی رژیم صهیونیستی، به‌روشنی نقض آشکار اصول عدم اشاعه است و نشان می‌دهد که دیگر نمی‌توان به این رژیم اعتماد کرد. در چنین شرایطی، منطقی است که بپذیریم میز مذاکره، دستور کار آن و حتی نتایج مورد انتظار نیز به‌کلی تغییر خواهند کرد. با این حال، از نگاه من، مذاکره همچنان یکی از ابزار‌های کلیدی برای تامین منافع ملی است و نباید آن را به کلی کنار گذاشت.

به گفته این دیپلمات اسبق کشورمان در جهان امروز، ما با مفهومی به نام دیپلماسی در جنگ روبه‌رو هستیم؛ یعنی حتی در شرایط درگیری و تشدید تنش‌ها، کانال‌های دیپلماتیک می‌توانند فعال باقی بمانند. این موضوع در مورد ایران نیز صادق است. سفارتخانه‌ها می‌توانند در سطوح پایین فعال بمانند، پیام‌ها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم رد و بدل شوند و کشور‌های واسط همچنان نقش میانجی را ایفا کنند، اما با همه اینها، واقعیت این است که کل ساختار مذاکره نیازمند بازتعریف کامل است.

موسوی در پاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» مبنی بر ارزیابی اهرم‌هایی که دراختیار ایران برای افزایش بازدارندگی در شرایط تشدید تنش قرار دارد، خاطرنشان کرد: بی‌آنکه بخواهیم شعار دهیم، باید تاکید کنم آنچه در طول دوازده روز درگیری میان ایران و رژیم صهیونیستی رخ داد، عملا ضربه‌ای آشکار به مفهوم دیپلماسی بود، چراکه آنها نه تنها زیر میز مذاکره زدند، بلکه به طور مستقیم به تاسیسات و شخصیت‌ها و فرماندهان برجسته ایرانی حمله کردند، دست به ترور کور زده و همزمان، در رسانه‌ها از آمادگی برای گفت‌و‌گو سخن گفتند. اما نکته مهم اینجاست: جمهوری اسلامی ایران، برخلاف انتظار متجاوزان، از مسیر گفت‌و‌گو خارج نشد، بلکه با حفظ مقاومت، خویشتنداری و منطق دیپلماتیک خود موضع خود را حفظ کرد.

به باور موسوی، یکی از نکات درخشان این دوره، انسجام اجتماعی غیرمنتظره‌ای بود که در ایران شکل گرفت. همه جریان‌های سیاسی، اقشار گوناگون مردم و نخبگان فکری با هم‌صدایی بی‌سابقه‌ای بر ضرورت دفاع از کشور تاکید کردند. این همبستگی، از دید من، باعث شد که این‌بار تقاضا برای مذاکره و توقف درگیری‌ها، نه ازسوی ایران، بلکه از سوی طرف مقابل و از طریق میانجیگران منطقه‌ای مطرح شود.

به گفته موسوی همزمان، پیام‌های شفاف و قدرتمند رهبری نیز نقش مهمی در تغییر محاسبات دشمن ایفا کرد. بنابراین، هر چند من شخصا نسبت به پایداری وضعیت آتش‌بس خوشبین نیستم، اما این احتمال هست که دشمن به دلیل تغییر در محاسبات خود، دست به اقدام جدیدی نزند یا لااقل با احتیاط عمل کند.

سخنگوی اسبق دستگاه دیپلماسی کشورمان در پاسخ به سوال دیگر «اعتماد» درباره احتمال وقوع جنگی فراگیر در منطقه به واسطه تغییر معادلات و موازنه قوا و تحرکات اسراییل تاکید کرد: به هر حال، همه ارکان جمهوری اسلامی در آماده‌باش هستند. نیرو‌های نظامی، دیپلمات‌ها و بدنه مدیریتی کشور به شکل موازی و هماهنگ عمل می‌کنند. هدف این است که اگر دشمن بخواهد از عنصر غافلگیری استفاده کند، جمهوری اسلامی با قدرت، غافلگیری را خنثی کند.

به باور موسوی این احتمال هم وجود دارد که دشمن مجددا وارد ماجراجویی شود، اما پاسخ ایران به حمله امریکا و هدف قرار دادن پایگاه العدید در قطر، یک پیام راهبردی داشت که به نظر می‌رسد معادلات را تغییر داد، چراکه ممکن است اگر این رویکرد ادامه پیدا کند و موازنه به شکل خطرناکی تغییر کند.

موسوی همچنین تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران بازیگر کوچکی نیست؛ ناامنی در ایران، به معنای بی‌ثباتی در کل خلیج‌فارس و حتی جهان خواهد بود. ایران ممکن است ابزار‌هایی دراختیار داشته باشد که استفاده از آنها معادلات منطقه را به طور کامل به‌هم بریزد.

موسوی در پاسخ به پرسش پایانی «اعتماد» در باب راستی‌آزمایی انتشار ادعا‌هایی مبنی بر پذیرش احتمالی پیشنهاد کنسرسیوم از سوی ایران و نیز پیامد‌های احتمالی مطرح شدن چنین پیشنهادی تاکید کرد: توجه داشته باشید قبل از شروع حملات تجاوزکارانه اسراییل و امریکا، مذاکراتی درباره پیشنهاد‌هایی ازجمله خروج اورانیوم غنی‌شده، طرح کنسرسیوم غنی‌سازی در داخل ایران و دیگر پیشنهاد‌هایی از این دست در جریان بود، اما حالا به نظر می‌رسد با فضای کاملا جدیدی روبه‌رو هستیم. دشمن مدعی است که به زیرساخت‌های کلیدی ما ضربه زده و ذخایر ما را از بین برده. اگر این ادعا درست باشد، اساسا مشخص نیست که آنها اکنون می‌خواهند بر سر چه چیزی مذاکره کنند.

به گفته موسوی با این همه و علی‌رغم بی‌عملی مجامع بین‌المللی باید همزمان پیگیری حقوقی منافع‌مان جدی گرفته شود، هر چند که نباید به نهادهایی، چون سازمان ملل، شورای امنیت، یا ساختار‌های پادمانی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دل خوش کرد.

تجربه نشان داده که این نهاد‌ها فقط تا جایی قابل اتکا هستند که در راستای منافع قدرت‌های بزرگ و گرداننده آنها عمل کنند. به محض اینکه وقتی کشوری بخواهد مستقل عمل کند، همین ساز و کار‌ها علیه آن فعال می‌شوند و عملا بی‌اعتبار می‌گردند.

تصویر روز
خبر های روز