
در دور جدید مذاکرات نروژ و چین جای عمان را میگیرند؟
روزنامه فرهیختگان در گزارشی تحلیلی به بررسی چشمانداز مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا در فضای پساجنگ پرداخته و نوشته که احتمال ازسرگیری مذاکرات وجود دارد و ظاهراً واسطهگران قبلی از جمله عمان کنار گذاشته شده و گزینههایی، چون نروژ یا چین جایگزین میشوند.
به گزارش روز نو «طرف آمریکایی همزمان با پیشنهاد برقراری آتشبس در روز ۲ تیر، در حال برنامهریزی مقدمات ازسرگیری مذاکرات است و احتمالاً به زودی شاهد دور جدید مذاکرات خواهیم بود. در این صورت بر مبنای شنیدههای غیررسمی، دیگر عمانیها را در نقش واسطهگری نخواهیم دید و گزینههای دیگری، چون نروژ یا چین این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت.»
این گزارش همچنین به کاهش قابل توجه رضایت افکار عمومی نسبت به مذاکرات پیشین اشاره کرده و نوشته: «نتایج نظرسنجی مرکز متا نشان میدهد که حدود ۷۸ درصد مردم معتقدند گفتوگوهای پیشین بیشتر ابزاری برای فریب و آمادهسازی حمله نظامی اسرائیل بود و موافقت با مذاکره نسبت به قبل ۳۰ درصد کاهش یافته است.»
این روزنامه اصولگرا با اشاره به سخنان عباس عراقچی که گفته بود «موضوع هستهای نه راهحل نظامی دارد و نه با ارجاع به شورای امنیت قابل حل است. تنها مسیر ممکن مذاکره است، به شرط تامین منافع مردم ایران» به نقل از وی نوشته «هیچ عجلهای برای ورود به مذاکرات نسنجیده وجود ندارد، اما هیچ فرصتی برای تامین منافع کشور از دست نخواهیم داد.»
کارکرد اصلی در مذاکرات احتمالی
از منظر «فرهیختگان»، سه کارکرد اصلی برای مذاکرات احتمالی پیش رو قابل تصور است:
۱. ایجاد فرصت موقت برای تقویت توان دفاعی و نظامی کشور در برابر حملات ترکیبی و سایبری،
۲. اقناع افکار عمومی داخلی و بینالمللی نسبت به حسن نیت ایران،
۳. استفاده از فضای حقوقی و بینالمللی برای محکومیت اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل و تقویت جایگاه ایران در مجامع جهانی.
چالشهای اصلی و راهبرد کنونی
بر اساس این گزارش، چالش اصلی همچنان بیاعتمادی عمیق مردم نسبت به مذاکرات قبلی است که مذاکرات پیشین را «فریب» ارزیابی کردهاند. فرهیختگان همچنین خاطرنشان میکند که وزارت امور خارجه نباید تمام تمرکز خود را صرف پرونده مذاکرات با آمریکا کند و باید ظرفیتهای دیپلماتیک در عرصههای منطقهای و بینالمللی مانند بریکس، شانگهای و پیمانهای چندجانبه را نیز فعال نگه دارد.
این روزنامه اصولگرا در سرمقاله امروز خود نیز نوشته: «از طرفی میز مذاکره وجود ندارد و از طرف دیگر ما در وضعیتی نیستیم که محکم بگوییم مذاکره نخواهیم کرد. آنچه باید اتفاق بیفتد هر دوی این دوگانه است؛ هم جنگ و هم مذاکره. ما به مذاکره میرویم نه برای اینکه به امتیازی برسیم (چون طرف مقابل در این مرحله نمیخواهد امتیاز بدهد) بلکه برای آنکه بفهمیم او واقعاً چه برآوردی از وضعیت دارد و خود را تا چه میزان سوار بر ماجرا میپندارد.»
نویسنده افزوده است: «طرف مقابل تنها به دنبال تحمیل خواستههای خود است و تضمینی برای توقف حملات بعدی وجود ندارد. اگر مذاکره نکنیم، زمینه برای تشدید جنگ فراهم میشود.»
وی همچنین بر اهمیت حفظ سرمایه اجتماعی و انسجام ملی تأکید کرده و نوشته: «در دورههای جنگ-مذاکره، گفتوگو برای رسیدن به توافقات راهبردی با کشورهای قدرتمند غیرآمریکایی ضروری است تا تابآوری کشور افزایش یابد.»