
تاثیر تغییر میانجی در ادامه مذاکرات!
پس از تحولات پرالتهاب گذشته و توقف مذاکرات تهران-واشنگتن در پی حمله اسرائیل به ایران، منابع غیررسمی از تغییر واسطهگری در دور جدید مذاکرات خبر میدهند. عمان که پیشتر میزبان گفتوگوهای غیرمستقیم بود، جای خود را به نروژ یا چین خواهد داد.
به گزارش روز نو به ادعای برخی رسانههای داخلی کشور، این تغییر که با پیشنهاد آتشبس آمریکا در دوم تیر همراه شد، نشاندهنده تحولاتی گسترده در رویکرد دیپلماتیک است. نروژ با سابقه بیطرفی و چین با نفوذ اقتصادی و سیاسی، میتوانند پویایی جدیدی به مذاکرات ببخشند، اما عدم تایید رسمی این خبر، ابهاماتی را باقی گذاشته است.
بدبینی عمومی و چالشهای دیپلماتیک
جنگ اخیر و مذاکرات پیشین که ۷۸درصد مردم ایران طبق نظرسنجی مرکز متا آن را فریبکارانه میدانند، اعتماد عمومی به گفتوگو با آمریکا را کاهش داده است. موافقت با مذاکره سی درصد افت کرده چرا که بسیاری معتقدند این روند به جای کاهش تنش، زمینهساز حملات اسرائیل بود. این بدبینی، دستگاه دیپلماسی ایران را با چالش همراهسازی افکار عمومی مواجه کرده است. عباس عراقچی تاکید دارد که ایران عجلهای برای مذاکرات نسنجیده ندارد و تنها با تامین منافع ملی و اطمینان از عدم تکرار اقدامات نظامی، به گفتوگو تن خواهد داد.
الزامات و تضمینهای ایران
عراقچی مذاکره را تنها راهحل مسئله هستهای میداند، اما بر لزوم اطمینان از عدم تکرار حملات نظامی تاکید دارد. ایران که حق غنیسازی را غیرقابل مذاکره میداند، به دنبال تضمینهایی برای حفظ حقوق خود است. او خیانت آمریکا در مذاکرات قبلی را محکوم کرده و گفته است که ایران با «حواس جمع» و «اعتمادبهنفس» وارد مذاکرات خواهد شد. این موضع نشاندهنده استراتژی محتاطانه تهران برای اجتناب از تلههای دیپلماتیک و حفظ دستاوردهای هستهای است.
اما در این بین ناظران معتقدند که مذاکرات جدید سه کارکرد کلیدی دارد؛ نخست، ایجاد فرصت برای بازسازی توان دفاعی ایران، بهویژه در برابر حملات ترکیبی و سایبری. دوم، اتمام حجت دیپلماتیک برای نشاندادن حسننیت ایران و جلب حمایت بینالمللی علیه اقدامات اسرائیل و سوم، تقویت جایگاه حقوقی ایران در مجامع جهانی برای محکومیت تجاوزات تلآویو. این کارکردها میتوانند فشارهای بینالمللی را کاهش داده و موقعیت ایران را در منطقه تقویت کنند، مشروط بر مدیریت دقیق فرآیند دیپلماتیک.
مخاطرات و ضرورت توازن دیپلماتیک
چالش اصلی مذاکرات، بدبینی افکار عمومی و خطر تکرار سناریوی فریب است. تمرکز صرف بر گفتوگو با آمریکا میتواند فرصتهای منطقهای و بینالمللی، مانند همکاری با بریکس و شانگهای را محدود کند. ایران باید دیپلماسی موازی را با بازیگران منطقهای مانند قطر، عمان و عربستان تقویت کند تا از یکجانبهگرایی پرهزینه اجتناب ورزد. علاوه بر این، فشارهای اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه که میتواند تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند، مذاکرات را پیچیدهتر میکند.
دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا در حالی احتمالا با واسطهگری احتمالی نروژ یا چین از سر گرفته میشود که بدبینی عمومی و تهدیدات منطقهای، کار را برای دیپلماتها دشوار کرده است. ایران با تاکید بر حفظ حقوق هستهای و اجتناب از تنش نظامی، باید با هوشیاری و انعطاف، مذاکرات را به سمتی هدایت کند که هم منافع ملی تامین شود و هم از دامهای دیپلماتیک گذشته پرهیز شود. توازن در دیپلماسی منطقهای و جهانی، کلید موفقیت در این برهه حساس خواهد بود.