
واکنش خودرو پزشکیان به آب مخلوط با بنزین چه بود؟
خبر کوتاه بود. سه خودروی حامل رئیسجمهور در مسیر قزوین به تبریز، اندکی پس از سوختگیری، همزمان از حرکت ایستادهاند. این اتفاق، در منطقهای حوالی تاکستان رخ داده و روایت اولیه از آن حکایت دارد که منشأ ماجرا، بنزینی با کیفیت غیرمتعارف در یکی از جایگاههای مسیر بوده است. بر پایه همین روایت، رئیس دولت ناچار شده مسیر باقیمانده را با تاکسی طی کند.
به گزارش روز نو مصطفی مولوی، بازرس ویژه رئیسجمهور گفت: «قبل از تاسوعا رئیسجمهور به همراه محافظان زمینی با سه خودرو به سمت تبربز به راه میافتند و نرسیده به خروجی اتوبان رشت در یک مجتمع بنزین میزنند. بعد از بنزین زدن هر سه خودرو نرسیده به تاکستان خاموش میشوند که بعد از پیگیر شدن متوجه شدیم در این جایگاه سوخت بنزین بیکیفیت و مخلوط با آب عرضه میشود و پیشتر هم این تخلف را داشته است.»
این اظهارنظر خیلی زود با واکنش تند صنف جایگاهداران سوخت روبهرو شد. سخنگوی این صنف در اظهارنظری رسمی کل ماجرا را نادرست خواند و تاکید کرد که جایگاه مورد اشاره بیش از یک دهه است که هیچگونه تخلفی در پروندهاش ثبت نشده است. به گفته او، در روز مورد اشاره بیش از هزار خودرو از همان جایگاه سوختگیری کردهاند و هیچ گزارشی درباره مشکل فنی یا اختلالی مشابه در اختیار صنف قرار نگرفته است.
در دل این کشمکش روایی، غیبت نهادهای رسمی نیز خودنمایی میکند. سخنگوی صنف تاکید میکند که هیچ شکایتی از سوی ریاستجمهوری، وزارت نفت یا سایر نهادهای ذیربط در آن تاریخ به دست ایشان نرسیده است. در مقابل، گزارشی که از سوی بازرس ویژه ارائه شده، نه بهعنوان یک شکایت رسمی بلکه در قالب نقلقول شفاهی در جلسهای سیاسی مطرح شده است. همین عدم تطابق میان گفتار رسمی و مسیرهای قانونی، پرسشهایی جدی درباره روال ثبت و پیگیری چنین حوادثی را مطرح میکند.
ماجرا وقتی جذابتر میشود که پای طنز هم به میان میآید. آذری جهرمی در واکنشی کنایهآمیز نوشته است: «احتمال اینکه کسی آب را با بنزین قاطی کرده باشد، پایین است؛ چراکه با قبضهای جدید، قیمت آب از بنزین بیشتر شده است.» جملهای که شاید بیشتر از آنکه اطلاعات تازهای بدهد، حال و هوای عمومی در مواجهه با اینگونه اخبار را نشان میدهد که روایتهای ارائه شده چنان مخدوش است که به طنز میماند.
در نهایت، آنچه باقی میماند نه خود واقعه، که نحوه برخورد با آن است. سه خودروی خاموششده، یک تاکسی تا تبریز و دو روایت متناقض از یک ایستگاه سوخت، مسئله اصلی را به چیزی فراتر از کیفیت بنزین تبدیل میکنند. وقتی سازوکار اطلاعرسانی و رسیدگی رسمی برابر روایات پراکنده و رسانهای عقب مینشیند، این امکان فراهم میشود که واقعیت، در ازدحام حرفها و تکذیبیهها به حاشیه رانده شود.
شاید تنها چیزی که بهراستی بتوان با اطمینان گفت این باشد که آب با بنزین قاطی نمیشود، نه در علم شیمی، نه در باک خودروی رئیسجمهوری نه حتی در سیاست. اما میان مسئولان و دستاندرکارانی که گمان میکنند هر چه بخواهند میتوانند بگویند و همه ملزم به باور آن هستند حتی این اصل ساده هم به تردید کشیده میشود.
مسئله فراتر از چند لیتر بنزین و حتی خاموش شدن یا نشدن خودروهای دولتی است. در فضای عمومی، روایتهای متناقض و پاسخهای مبهم، اعتماد عمومی را مستهلک میکنند. وقتی یک خبر، پیش از آنکه بررسی و شفافسازی شود، در جلسات رسمی و محافل سیاسی بازگو میشود و بلافاصله با تکذیبیهای قاطع از سوی صنف مسئول روبهرو میشود، این پرسش جدی شکل میگیرد که مرجع نهایی تشخیص واقعیت کیست؟
بیتوجهی به این اصل مهم نهتنها به حل مسئله کمکی نمیکند، بلکه فضای افکار عمومی را خاکستریتر میسازد. نتیجه آنکه در مواجهه با رویدادهای آینده، حتی وقتی حقیقتی روشن رخ دهد، مردم با دیده تردید به آن مینگرند و دیگر نمیدانند چه چیزی را باید باور کنند.