
تمام تلاش ایران باید معطوف به جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه باشد
با فروکش کردن موقت تنشها در پی جنگ ۱۲روزه اخیر میان ایران و اسراییل دیپلماسی باردیگر در کانون تحولات منطقهای و بینالمللی قرار گرفته است.
به گزارش روز نو انتشار خبر توافق اولیه میان تهران و سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) جهت ازسرگیری مذاکرات هستهای، آنهم در میانه افزایش بیاعتمادی متقابل، حامل پیامهایی متناقض است که نشان از تقارن امید به دیپلماسی و بیم از بازگشت دوباره به فضای تهدید و فشار دارد.
در شرایطی که مقامات ایران از اراده واقعی برای بازگشت به گفتوگو سخن میگویند، غرب بهویژه امریکا و اروپا از فرصت محدود و ضرورت پیشرفت ملموس میگویند. همزمان تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه ازسوی سه کشور اروپایی و اظهارات مقامات غربی درخصوص بازگشت تحریمهای شورای امنیت، نشاندهنده فشار فزایندهای است که با هدف واداشتن تهران به امتیازدهی طراحی شده است. در این میان، سایه سنگین حملات اخیر به تاسیسات هستهای صلحآمیز ایران و تحلیلهای متناقض رسانههای غربی درباره میزان خسارات، به وضوح ابعاد روانی نبردی پنهان را نشان میدهد که بر میز مذاکرات سایه افکنده است.
ازسوی دیگر، گزارشهایی از احتمال ارسال تجهیزات نظامی بیشتر به تلآویو ازسوی امریکا، گمانهزنیها درباره بازگشت احتمالی درگیریها را تقویت کردهاند. با وجود این، مقامات ایرانی همچنان بر این باورند که راه خروج از این بنبست صرفا از مسیر دیپلماسی میگذرد مشروط به ترک جاهطلبیهای نظامی و ارایه تضمینهای روشن. حال باید دید آیا اروپا به دنبال احیای نقش مستقل خود در پرونده هستهای است یا با امریکا در مسیر فشار حداکثری همگرا شده است و مهمتر از همه، ایران چگونه خواهد توانست در میانه این نبرد چندوجهی، از منافع و امنیت خود پاسداری کند.
به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی سناریوهای احتمالی تحولات روزهای آینده میان تهران و دولتهای غربی با کارشناسانی گفتوگو کرده است. علی بیگدلی، کارشناس مسائل سیاست خارجی در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به تحولات مهم حاکم بر ژئوپلیتیک خاورمیانه تاکید کرد باید ضمن درک واقعبینانه از چنین شرایطی ابتکار عمل در حوزه دیپلماسی با امریکا و اروپا را در دست بگیریم. مکی، اما ضمن اشاره به مثبت خواندن آغاز رایزنیهای تازه ایران و کشورهای اروپایی اشاره کرد که در شرایط کنونی پرتنش و حساس، این فرصت برای کاهش تنشها و حفظ برجام اهمیت حیاتی دارد.
مشروح گفتوگو در ادامه میآید:
علی بیگدلی: احیای اعتماد به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نخستین گام در مسیر تنشزدایی است
علی بیگدلی، کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب آینده رایزنیهای میان تهران و واشنگتن با لحاظ کردن شروطی که ایران برای بازگشت به دیپلماسی قائل شده است تاکید کرد: ما امروز با معضلی مهم مواجه هستیم و آن اینکه در وضعیت بلاتکلیفی و بیعملی در برابر مجموعهای چهارضلعی از بازیگران بینالمللی قرار گرفتهایم که با ما در تعارض هستند: امریکا، اروپا، اسراییل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی؛ لذا در چنین شرایطی بهوضوح نیازمند اتخاذ تصمیمی عاقلانه و راهبردی هستیم که منافع ملی را در اولویت قرار دهد، نه سیاستهای پرتنش و هزینهزا. برای کاهش سطح تنش، باید ابتکار عمل را در دست بگیریم.
نخستین گام، بازسازی اعتماد با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. شفافیت، میتواند یکی از ابزارها جهت کاهش تنش برای ورود به مذاکرات باشد. این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه به «اعتماد» گفت: نکته دیگر، نحوه ورود به مذاکره است. دیپلماسی برای حل اختلافات طراحی شده است. به نظر میرسد باید پیش از تشدید بحرانها، باب گفتوگو را باز کنیم. بیگدلی در ادامه با اشاره به اظهارات اخیر نمایندگان مجلس در باب انجام غنیسازی نود درصدی تاکید کرد: چنین طرحهایی بسیار پرریسک و خطرناک هستند و میتواند کشور را به سمت الگوهایی، چون کرهشمالی سوق دهد و انزوای سیاسی و اقتصادی ایران را عمیقتر کند.
به باور بیگدلی در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، ممکن است شاهد بازگشت تحریمهای همهجانبه و خروج از سازمانهایی، چون بریکس و شانگهای باشیم؛ لذا اکنون بیش از هر زمان دیگری به عقلانیت در سیاست خارجی نیاز داریم. به گفته این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه، الزامات تازهای را برای ما ایجاد کرده که باید با درک واقعبینانه به آن پاسخ دهیم. ادامه سیاستهای پیشین به ضرر منافع ملی کشورمان خواهد بود و ما باید این تغییرات در ژئوپلیتیک خاورمیانه را به خوبی درک کنیم.
بیگدلی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر پیامدهای گمانهزنیهای ادعایی واشنگتن مبنی بر میزان خسارات تجاوز امریکا به تاسیسات هستهای کشورمان تاکید کرد: فراموش نکنید در شرایطی قرار داریم که هر لحظه احتمال حمله اسراییل به ایران وجود دارد. نباید این مساله را کوچک یا بیاهمیت تلقی کنیم. توجه بیش از حد به حواشی تقابل جناحهای امریکایی که مدام بر این موضوع تاکید میکنند به همراه تعلل و بیتصمیمی در چنین وضعیتی، صرفا بستر را برای اعمال فشارهای بیشتر یا حتی حملات احتمالی بعدی فراهم میکند. بنابراین باید بدون توجه به این حواشی پیشدستانه عمل کنیم و ابتکار عمل را در دست بگیریم. اینکه منتظر بمانیم دیگران چه تصمیمی میگیرند تا ما متناسب با آن واکنش نشان دهیم، رویکردی نادرست است.
به گفته بیگدلی از طرفی آنچه امروز در امریکا در جریان است، عمدتا ریشه در اختلافات حزبی و جناحی دارد. دموکراتها اعلام کردهاند که هیچیک از اقدامات تهاجمی امریکا در قبال ایران موفقیتآمیز نبوده است. ما نباید وارد این کشمکشهای داخلی امریکا شویم و نباید سیاست خارجی خود را برمبنای اختلافات میان دموکراتها و جمهوریخواهان تنظیم کنیم. اولویت ما باید تامین منافع ملی ایران باشد. مهم است که ایران جایگاه خود را در خاورمیانه بازتعریف کند. منافع ما ایجاب میکند که در بازی جدید خاورمیانه، نقش فعال و مستقلی ایفا کنیم.
راهکار کلیدی، ورود مستقیم به مذاکره با امریکا و اروپا است. این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه به «اعتماد» گفت: فعال شدن اسنپبک به صورت همزمان میتواند ایران را با یک خشکسالی اقتصادی عمیق مواجه کند؛ وضعیتی که در آن نه چین و نه روسیه امکان استفاده از حق وتو در شورای امنیت را ندارند و ما عملا در مقابل یک جبهه متحد بینالمللی قرار خواهیم گرفت. ورود به مذاکره مستقیم با امریکا، از یکسو میتواند مانع چنین فشاری شود و از سوی دیگر، بهنوعی پاسخ استراتژیک به تهدیدات اسراییل نیز تلقی خواهد شد.
بیگدلی در پاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» در باب ارزیابی دیدار اخیر مقامات دفاعی تلآویو و واشنگتن و امضای یادداشت محرمانه انتقال تسلیحات تاکید کرد: حمایت ایالاتمتحده از اسراییل یک قاعده نانوشته در سیاست امریکاست؛ چه در میان جمهوریخواهان و چه دموکراتها و نقش لابیهای حامی اسراییل بسیار پررنگ است. در حملات اخیر اسراییل که به مدت دوازده روز ادامه یافت و هزینهای بالغ بر ده میلیارد دلار در بر داشت، بخش زیادی از تامین مالی ازسوی نهادها و لابیهای حامی اسراییل صورت گرفت. حتی در خرید سلاحها و تجهیزات نظامی نیز که اخیرا میان مقامات امریکایی-اسراییلی انجام شده، عمده هزینهها مستقیما از بودجه اسراییل پرداخت نمیشود، بلکه توسط لابیهای یهود امریکا تامین میشود.
مرتضی مکی: تشدید بحران در خاورمیانه برای اروپا هزینهزا خواهد بود و به همین دلیل تروییکای اروپایی به دنبال راهحل دیپلماتیک هستند
مرتضی مکی، کارشناس روابط بینالملل در پاسخ به پرسش «اعتماد» در باب چرایی خیز اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه خاطرنشان کرد: روابط ایران و اروپا طی سالهای اخیر بسیار پرچالش و پرتنش بوده است تا جایی که میتوان گفت در چهار دهه گذشته، هیچگاه سطح تنش میان دو طرف تا این حد بالا نبوده است. علت این مساله آن است که تا پیش از جنگ اوکراین، برنامه هستهای ایران برای اروپاییها یک موضوع قابل حل از مسیر گفتوگو و دیپلماسی تلقی میشد. آنها معتقد بودند میتوان از طریق مذاکرات، چه در قالب تروییکای اروپایی و چه در چارچوب گفتوگوهای پنج بهعلاوه یک، به یک توافق میانه برای نظارت و مهار برنامه هستهای ایران دست یافت.
اما بعد از حمله روسیه به اوکراین و تحولاتی دیگر شرایط دگرگون شد. روابط ایران و اروپا وارد مرحلهای از پیچیدگی و تنش شد که دیگر ایران تنها یک «مساله» برای اروپا نبود، بلکه به یک «چالش» امنیتی تبدیل شد. از نگاه اروپاییها، هر کشوری که در کنار روسیه قرار گیرد، بهنوعی در جبهه کرملین تعریف میشود. همین مساله نگاه آنها به ایران را تغییر داد.
به باور مکی در همین فضا، جایگاه اسراییل در سیاست خارجی و امنیتی اروپا، بهویژه در یکی، دو سال گذشته، باعث شد اروپاییها رویکردی تهاجمیتر نسبت به ایران درپیش بگیرند تا جایی که سه کشور اروپایی صراحتا از حمله احتمالی اسراییل به ایران حمایت کردند. حتی آلمان، کشوری که از آن تا حدی به عنوان کشوری با بیشترین سطح تعامل با ایران یاد میشد، در جریان حمله اسراییل به ایران، موضعی تند و کمسابقه اتخاذ کرد. استفاده صدراعظم آلمان از تعبیر «کار کثیف» که نتانیاهو در قبال حمله به ایران بهکار برده بود، نشان داد که سطح خصومت و بیاعتمادی میان دو بازیگر تا چه میزان افزایش یافته است.
مکی در ادامه گفتوگویش با «اعتماد» تاکید کرد: در چنین فضای متشنجی، اروپاییها از ابزار «مکانیسم ماشه» یا اسنپبک برای افزایش فشار بر ایران بهره گرفتند. آنها پیشتر صرفا خواهان نظارت دایمی بر برنامه هستهای ایران بودند، نظارتی که در چارچوب برجام محقق شده بود، اما اکنون پا را فراتر گذاشتهاند و توقف غنیسازی اورانیوم و حتی کاهش برد موشکهای ایران را مطالبه میکنند؛ خواستههایی که امریکا و اسراییل نیز به شدت پیگیر آن هستند.
به گفته مکی در چنین شرایطی، اروپا دیگر نقش میانجیگر را میان تهران و واشنگتن ایفا نمیکند، بلکه در جایگاه همراه امریکا و اسراییل قرار گرفته و در تقابل مستقیم با ایران ظاهر شده است. این وضعیت شرایط دشواری را برای تهران ایجاد کرده است.
این کارشناس مسائل اروپا در ادامه به «اعتماد» گفت: حال اگر مکانیسم ماشه به عنوان آخرین ابزار فشار فعال شود، عملا باید آن را مرگ قطعی برجام دانست. در این صورت، تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل مجددا بازخواهد گشت؛ با این تفاوت که برخلاف تحریمهای فعلی که عمدتا ازسوی امریکا اعمال میشود، تحریمهای مکانیسم ماشه ذیل منشور سازمان ملل تعریف میشوند و از مشروعیت بینالمللی برخوردار خواهند بود.
به باور مکی فعال شدن اسنپبک به این معناست که ایران تحت فصل هفتم منشور ملل متحد قرار میگیرد، یعنی به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی معرفی میشود. در چنین شرایطی، کشورهای دیگر این مجوز را خواهند داشت که کشتیهای ایرانی را توقیف یا بازرسی کنند. این موضوع برای ایران نه تنها از نظر اقتصادی بلکه از منظر سیاسی و امنیتی نیز تبعات بسیار سنگینی به همراه خواهد داشت.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر نوع واکنش ایران به کنش متقابل اروپا گفت: گمانهزنیهایی درباره خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) مطرح شده است. با این حال، حتی اگر این تصمیم به طور جدی در محافل سیاسی ایران مورد بررسی قرار گیرد، تحقق عملی آن ممکن است با موانع متعددی روبهرو باشد، چراکه خروج از «انپیتی» پیامدهای سنگینی خواهد داشت و ممکن است تا سالها ایران نتواند تبعات آن را مدیریت کند.
به گفته مکی در صورت وقوع چنین سناریویی، روابط ایران با غرب و بهطور کلی با جامعه جهانی به شدت پرتنش و چالشبرانگیز خواهد شد. ازسوی دیگر، روند «امنیتیسازی» پرونده هستهای ایران در سطح بینالمللی شدت خواهد گرفت و چشمانداز عادیسازی روابط با کشورهای غربی بیش از پیش تیره و پیچیده خواهد شد. مکی در ادامه با اشاره به توافق ایران و تروییکای اروپایی که مبنی بر رایزنی درباره تمدید ضربالاجل اسنپبک صورت گرفته، خاطرنشان کرد: اروپاییها نیز بهخوبی از تبعات تشدید بحران آگاهند. آنها میدانند که اگر سطح تنش، ناامنی و بیثباتی در منطقه بیش از این افزایش یابد، دامنه پیامدهای آن به خود اروپا نیز خواهد رسید. فراموش نکردهاند که در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، موج مهاجرت ناشی از درگیریهای سوریه، عراق و حتی ترکیه، چه فشار عظیمی را متوجه مرزهای اروپا کرد.
آن تجربه، بهوضوح میزان آسیبپذیری اروپا را در برابر ناآرامیهای خاورمیانه نشان داد، بهویژه آنکه این پیامدها تنها محدود به مسائل مهاجرتی نیست، بلکه تبعات سیاسی و امنیتی گستردهتری نیز برای دولتهای اروپایی خواهد داشت.
به گفته مکی شاید همین نگرانیها باعث شده باشد که در آخرین دور گفتوگوی تلفنی میان آقای سیدعباس عراقچی و وزرای خارجه سه کشور اروپایی، طرفین تلاش کردند بار دیگر به یکدیگر فرصت دهند. هدف این فرصت تازه، یافتن راهحلی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه است.
این کارشناس مسائل بینالملل همچنین تاکید کرد: قرار است در هفته آینده نشستی میان نمایندگان ایران با نمایندگان اروپایی برگزار شود. این ملاقات میتواند نشانهای از توافق اولیه دو طرف برای جلوگیری از مرگ برجام از طریق اسنپبک باشد. در چنین شرایط حساسی، باید از این فرصت حداکثری استفاده کرد تا بتوان از این وضعیت پیچیده، خطرناک و آمیخته به عدمقطعیت عبور کرد.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه به «اعتماد» گفت: اخیرا آنتونی بلینکن، وزیر خارجه سابق امریکا، اظهاراتی مطرح کرده است مبنی بر اینکه ایران آمادگی داشته تا با اروپاییها بر سر یک سطح غنیسازی پایینتر از یک درصد به توافق برسد؛ البته این ادعا تاکنون واکنشی رسمی ازسوی مقامات داخلی ایران را به دنبال نداشته، اما اگر صحت داشته باشد، نشان میدهد که سطح انعطافپذیری ایران در مذاکرات قابلتوجه است و تهران تلاش دارد تا با حفظ بخشهایی از چرخه سوخت و تداوم فعالیت سانتریفیوژها، در عین حال به نگرانیهای طرفهای اروپایی نیز پاسخ دهد.
به بیان دیگر، ایران خواهان حفظ چارچوب فنی و راهبردی برنامه هستهای خود است، اما در مقابل حاضر است برخی محدودیتها را نیز بپذیرد تا زمینه برای توافق فراهم شود.
مکی در ادامه به «اعتماد» گفت: حال اینکه اکنون پرسش اساسی آن است که آیا اروپاییها، به ویژه پس از جنگ ۱۲روزه اخیر و تحولات منطقه، حاضر به پذیرش چنین توافقی هستند یا خیر، روند آتی مذاکرات میان ایران و اروپا به این مساله گره خورده است. در صورتی که توافقی در این زمینه حاصل نشود، احتمال آن میرود که اروپا به سمت تشدید فشارهای سیاسی حرکت کند و بار دیگر مکانیسم ماشه را به جریان بیندازد.
با این همه راهبرد معقول آن است که از فرصت ایجاد شده برای گفتوگو با اروپا به بهترین شکل بهرهبرداری شود. حتی اگر دستیابی به یک توافق جامع در کوتاهمدت امکانپذیر نباشد، میتوان با تلاش مضاعف به یک توافق موقت یا حداقل تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت برای یک سال دیگر دست یافت. مکی در پاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» مبنی بر متغیرهای تاثیرگذار بر کنش جدید تهران و تروییکای اروپایی مبنی بر بازگشت به میز مذاکره خاطرنشان کرد: به هر حال، پس از جنگ دوازده روزه اخیر، موضوع فعالسازی مکانیسم ماشه با جدیت بیشتری در محافل دیپلماتیک مطرح شده است. در این میان، دیپلماسی همچنان به عنوان ابزاری موثر و کارآمد برای جلوگیری از جنگ و مهار گزینه نظامی مطرح است.
هر چند جنگ دوازده روزه دستاوردها و موفقیتهایی به همراه داشت، اما در عین حال آسیبهایی را نیز آشکار ساخت که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد. به باور مکی در شرایط کنونی، اینکه مطالبه توافق جدید ازسوی ایران مطرح شده یا از طرف اروپاییها، موضوعی فرعی تلقی میشود. آنچه اهمیت دارد، رویکرد دوجانبه و متقابل طرفین برای دستیابی به یک توافق موقت و یک راهحل عملی است که البته نیازمند زمان بیشتری برای تکمیل و تثبیت است.
نفس رسیدن به چنین توافقی، در فضای پرتنش فعلی، خود دستاورد مهمی محسوب میشود. این کارشناس مسائل اروپا در ادامه تاکید کرد: هر دو طرف میدانند که وخامت اوضاع تا چه حد جدی است و شرایط میتواند به سرعت به سمت بیثباتی بیشتر حرکت کند. از همینرو، تلاش میکنند به راهحلی کوتاهمدت دست یابند که در گام نخست، ضربالاجل فعالسازی مکانیسم ماشه را به تعویق بیندازد. در کنار این تحولات، باید به وضعیت ناپایدار و تا حدی غیرقابل پیشبینی منطقه، بهویژه در سوریه و عراق نیز توجه داشت. شرایط منطقهای نشان میدهد که هرگونه تشدید بحران در پرونده هستهای ایران، میتواند تاثیرات چندوجهی در حوزههای امنیتی، سیاسی و مهاجرتی برای منطقه و اروپا به دنبال داشته باشد.
به گفته این کارشناس مسائل بینالملل به نظر میرسد امریکاییها نیز از توافق احتمالی ایران و اروپا حمایت خواهند کرد. تجربه جنگ اوکراین نشان داد که واشنگتن بدون همکاری و همراهی اروپا قادر به مدیریت بحرانهای پیچیده بینالمللی نیست.
در مواجهه با ایران نیز این تصور در میان امریکاییها وجود دارد که اگر اروپا نقش واسطهگرانه خود را حفظ کند، شانس بیشتری برای رسیدن به توافق هستهای فراهم خواهد شد. پنج دور مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا که پیش از این انجام شده، همراه با فضای بیاعتمادی تشدید شده پس از جنگ اخیر، اکنون وارد مرحله تازهای شده است. در این فضا، گفتوگو با اروپا میتواند همچون یک «فرصت در دل بحران» عمل کند. فضایی که هر چند آمیخته به تهدید است، اما میتواند مسیر رسیدن به یک توافق موقت در مورد برنامه هستهای ایران را هموارتر کند.
مکی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر ارزیابی رویکرد احتمالی روسیه و چین به عنوان شرکای تهران درقبال فعالسازی مکانیسم ماشه تاکید کرد: نکته مهم دقیقا همینجاست؛ جنگ دوازدهروزه اخیر بهخوبی نشان داد که ایران با نوعی تنهایی استراتژیک در عرصه بینالمللی مواجه است. هر چند پس از پایان جنگ، شاهد گفتوگوهای دیپلماتیک فعالی میان ایران و چین و روسیه بودهایم، اما باید درنظر داشت که هر دو کشور نیز با امریکا در تقابل هستند و صرفا براساس منافع خود عمل میکنند.
موضعگیری چین و روسیه در قبال ایران ممکن است تاحدودی با هدف تضعیف امریکا صورت گیرد، اما این بههیچوجه به معنای پشتیبانی بیقید و شرط از ایران نیست. به باور مکی واقعیت آن است که در صورت فعالسازی مکانیسم ماشه، حتی دست چین و روسیه نیز برای حمایتهای سیاسی، اقتصادی یا نظامی از ایران بسته خواهد شد. این دو کشور، به ویژه چین، همواره از حفظ وضع موجود و بهرهبرداری از ساختارهای کنونی نظام بینالملل سود بردهاند و طی چهار دهه گذشته همین نظم بینالمللی را به نفع توسعه اقتصادی خود بهکار گرفتهاند.
بنابراین بعید است که در مقابل قطعنامههای شورای امنیت که ممکن است بار دیگر ذیل مکانیسم ماشه فعال شود، بایستند یا آنها را نادیده بگیرند. از منظر روسیه نیز نباید انتظار چندانی داشت. این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه به «اعتماد» گفت: در چنین شرایطی، ایران باید تمام تلاش خود را معطوف به جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه کند، چراکه اگر این روند بهسرانجام برسد، تنشها به سطحی بیسابقه خواهد رسید و شرایط کشور از نظر سیاسی، اقتصادی و امنیتی به شدت پیچیدهتر خواهد شد.