
با فعال شدن مکانیسم ماشه فشارهای اقتصادی بر ایران گسترش مییابد
این در حالی است که در این زمینه کشور با فراز و نشیبهای متعددی مواجه خواهد بود. برای تحلیل و بررسی ریشههای شکلگیری جنگ ۱۲ روزه و بایدها و نبایدهایی دوران پس از آن به مهندس محمد سلامتی وزیر پیشین کشاورزی وزیر کشاورزی در دولتهای رجایی، باهنر، مهدوی کنی و دو سال اول دولت اول میرحسین موسوی گفتوگو کرده است.
به گزارش روز نو سلامتی در این زمینه معتقد است: «چه اپوزیسیون داخلی و خارجی به صحنه بیایند و چه نیایند و چه آنها قوی باشند یا ضعیف، بحث آزادی زندانیان سیاسی را باید جدا ازآنها در نظر گرفت. جمهوری اسلامی برای پیشرفت باید نشان دهد که تحمل نقد صاحبنظران من جمله اکثریت زندانیان سیاسی را دارد؛ لذا باید آنهایی را که زندانی شدنشان با معیارهای شناخته شده همخوانی ندارد آزاد کند. این اقدام به خصوص درزمان جنگ و ضرورت تقویت همبستگی ملی، یک امر الزامی است. احزاب، گروهها و شخصیتهای مختلف، باید این الزام را منعکس نمایند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*چرا کشور وارد مذاکره و سپس جنگ شد؟ تحلیل شما از روندی که ایران طی کرد تا به جنگ ۱۲ روزه رسید چیست؟
مذاکره ایران وآمریکا پیرامون موضوع انرژی هستهای در جهت نیل به توافقی که هم ایران طبق قوانین بینالمللی بتواند از مزایای انرژی اتمی بهرهمند وتحریمهای ناموجه نیز برداشته شود و هم اطمینان خاطر در مورد غیر نظامی و صلح آمیز بودن آن به وجود آید مورد توجه واستقبال کشورهای مختلف بود؛ لذا ایران کار درستی کرد که وارد مذاکره شد. طرف مقابل یعنی آمریکا نیز وانمود میکرد که با همین هدف مذاکره را تعقیب میکند، اما به شکل تقریبا بیسابقهای ازاین روند منطقی، صلح آمیز و شفاف خارج و به ایران حمله نظامی کرد. هیچ توجیه قابل قبولی برای این کار وجود ندارد. این کار پاگذاشتن روی همه اصول ومقررات بینالمللی واخلاق عرف در سطح جهان بود، بنابراین ایران دراین جنگ کاملا بیتقصیر بود. این واقعه ایران را درحالت مظلومیت قرارداد. محکوم کردن این حمله توسط بسیاری از کشورها ناشی ازاین مظلومیت بود. نکته مهمتر از آن تحکیم وحدت ملی و حتی ابراز همبستگی اپوزیسیون نیز ناشی ازاین مظلومیت بود؛ بنابراین جنگ بر ایران تحمیل شد و مذاکرات معطل گردید.
*چرا در حالی که از مدتها قبل باید منتظر چنین اتفاقاتی میبودیم در ابتدای جنگ با غافلگیری مواجه شدیم و فرماندهان کلیدی خود را از دست دادیم؟ این اتفاق چه پیامدهایی داشت؟
این در حالی است که در این زمینه کشور با فراز و نشیبهای متعددی مواجه خواهد بود. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی ریشههای شکلگیری جنگ ۱۲ روزه و بایدها و نبایدهایی دوران پس از آن به مهندس محمد سلامتی وزیر پیشین کشاورزی وزیر کشاورزی در دولتهای رجایی، باهنر، مهدوی کنی و دو سال اول دولت اول میرحسین موسوی گفتوگو کرده است. سلامتی در این زمینه معتقد است: «چه اپوزیسیون داخلی و خارجی به صحنه بیایند و چه نیایند و چه آنها قوی باشند یا ضعیف، بحث آزادی زندانیان سیاسی را باید جدا ازآنها در نظر گرفت. جمهوری اسلامی برای پیشرفت باید نشان دهد که تحمل نقد صاحبنظران من جمله اکثریت زندانیان سیاسی را دارد؛ لذا باید آنهایی را که زندانی شدنشان با معیارهای شناخته شده همخوانی ندارد آزاد کند. این اقدام به خصوص درزمان جنگ و ضرورت تقویت همبستگی ملی، یک امر الزامی است. احزاب، گروهها و شخصیتهای مختلف، باید این الزام را منعکس نمایند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*چرا کشور وارد مذاکره و سپس جنگ شد؟ تحلیل شما از روندی که ایران طی کرد تا به جنگ ۱۲ روزه رسید چیست؟
مذاکره ایران وآمریکا پیرامون موضوع انرژی هستهای در جهت نیل به توافقی که هم ایران طبق قوانین بینالمللی بتواند از مزایای انرژی اتمی بهرهمند وتحریمهای ناموجه نیز برداشته شود و هم اطمینان خاطر در مورد غیر نظامی و صلح آمیز بودن آن به وجود آید مورد توجه واستقبال کشورهای مختلف بود؛ لذا ایران کار درستی کرد که وارد مذاکره شد. طرف مقابل یعنی آمریکا نیز وانمود میکرد که با همین هدف مذاکره را تعقیب میکند، اما به شکل تقریبا بیسابقهای ازاین روند منطقی، صلح آمیز و شفاف خارج و به ایران حمله نظامی کرد. هیچ توجیه قابل قبولی برای این کار وجود ندارد. این کار پاگذاشتن روی همه اصول ومقررات بینالمللی واخلاق عرف در سطح جهان بود، بنابراین ایران دراین جنگ کاملا بیتقصیر بود. این واقعه ایران را درحالت مظلومیت قرارداد. محکوم کردن این حمله توسط بسیاری از کشورها ناشی ازاین مظلومیت بود. نکته مهمتر از آن تحکیم وحدت ملی و حتی ابراز همبستگی اپوزیسیون نیز ناشی ازاین مظلومیت بود؛ بنابراین جنگ بر ایران تحمیل شد و مذاکرات معطل گردید.
*چرا در حالی که از مدتها قبل باید منتظر چنین اتفاقاتی میبودیم در ابتدای جنگ با غافلگیری مواجه شدیم و فرماندهان کلیدی خود را از دست دادیم؟ این اتفاق چه پیامدهایی داشت؟
به نظر من نفس ترور فرماندههان ازسوی اسرائیل حالت غافلگیرکننده نداشت. حدود شش، هفت ماه پیش و پس از ترور مسئولین حزبا... و حماس اسرائیل اعلام کرد همین کار را با مسئولان ایرانی انجام خواهد داد. تعبیری هم که در این زمینه به کار برد این بود که کار اصلی از بین بردن دشمن اصلی است. متاسفانه دست اندرکاران از تجربه پیش آمده درلبنان و غزه و اطلاعات مربوطه نتوانستند استفاده کنند و فاجعه به بار آمد، اما آنچه که غافلگیرکننده بود همکاری کامل آمریکائیها با اسرائیلیها دراین ترورها وجنگ بود درحالی که برای رسیدن به یک توافق، مشغول مذاکره با ایران بودند. آنها وانمود میکردند که درمذاکرات جدی هستند. بارها روند مذاکرات را ظاهرا با دید مثبت ارزیابی وآن رامطلوب میدانستند. درحالی که با توطئه تدارک دیده شده ازسوی صهیونیستها هماهنگ بودند. این شیوه عمل جزو کثیفترین و رذیلانهترین اعمال در مناسبات فی مابین کشورهائی است که رسما وارد جنگ با یکدیگر نشدهاند محسوب میشود. از این اعمال حتی گروههای تبهکار هم برای حفظ بخشی از اعتبار کارساز و ضروری خود اجتناب میکنند. اما آمریکائیها بیپروا این کار را کردند. ترورهایی که انجام شد گرچه ابتدا خلأیی به وجود آورد، اما به سرعت این خلأ پر شد؛ لذا نقش تعیین کننده در جنگ ایفا نکرد.
*پس از این جنگ پروژه نفوذ در ایران به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است؟ ارزیابی شما از این موضوع چیست و ریشههای نفوذ را در چه مسائلی میدانید؟
من از اینکه نهادهای ذیربط در مورد پروژه نفوذ بعد ازجنگ چه کردهاند اطلاع دقیقی ندارم، اما به نظر من قبل از جنگ بهرغم هشدارهایی که دراین زمینه داده شد ظاهرا کار مؤثری صورت نگرفته بود که منتهی به این فاجعه شد. البته موضوع نفوذ منحصربه ایران نیست. بسیاری از ارگانهای دولتی و حتی سازمانهای امنیتی در دنیا همواره در معرض نفوذ عناصر دشمن قرار دارند و عمدتا این امر تحقق پیدا میکند؛ لذا باید دستگاههای مربوطه در ایران این امر را بدیهی تلقی کرده و برای مقابله با آن اولویت قائل شوند، اما وضعیت نشان میدهد که اولویت این دستگاهها موضوعات دیگری بوده است. سادهانگاری و سطحینگری نیز مزید بر علت شده است. گاهی ظاهر افراد ملاک بهکارگیری شده است. علاوه بر این ناراضی تراشیهایی که به طرق مختلف ایجاد میشود میتواند زمینه همکاری با دشمن را در برخی افراد فراهم سازد.
*جریانهای سیاسی در حین جنگ و دوران پس از آنچه نقشی ایفا کردند؟ آیا جریانهای سیاسی به رسالتی که در این شرایط داشتند عمل کردند؟
به نظر من غلبه قوی فضای جنگی بر جامعه اجازه تأثیرگذاری جریانهای سیاسی را درزمان جنگ بسیار محدود کرد. البته بخشی ازاین تأثیر کم به دلیل ضعیف نگه داشتن احزاب و گروهها بوده است. متاسفانه سیاستهایی که تا به حال اعمال شده، موجب تضعیف تحزب و بیاثر شدن ظرفیت سازنده احزاب شده است.
*به صحنه آمدن اپوزیسیون داخلی و خارجی در راستای حمایت از کیان ملی چه ظرفیتهایی برای کشور ایجاد کرد و چگونه میتوان از این ظرفیتها استفاده کرد؟
به نظر من چه اپوزیسیون داخلی و خارجی به صحنه بیایند و چه نیایند و چه آنها قوی باشند یا ضعیف، بحث آزادی زندانیان سیاسی را باید جدا از آنها در نظر گرفت. جمهوری اسلامی برای پیشرفت باید نشان دهد که تحمل نقد صاحب نظران از جمله اکثریت زندانیان سیاسی را دارد؛ لذا باید آنهایی را که زندانی شدنشان با معیارهای شناخته شده همخوانی ندارد آزاد کند. این اقدام به خصوص درزمان جنگ و ضرورت تقویت همبستگی ملی، یک امر الزامی است. احزاب، گروهها و شخصیتهای مختلف، باید این الزام را منعکس نمایند.
*پزشکیان از زمانی که به ریاست جمهوری رسید تاکنون با چالشهای بینالمللی و جنگ مواجه بوده است. وی در این مدت توانسته چه نقشی در این معادلات داشته است؟ آیا پزشکیان توانسته خود را به عنوان یک رئیسجمهور تأثیرگذار در هرم قدرت نشان بدهد؟
اگر نتوان گفت که چالشهایی که در دوره ریاست جمهوری آقای پزشکیان ظاهر شده بدترین چالشها در زمان جمهوری اسلامی بوده، اما میتوان آنها را جزء سختترینها به حساب آورد. بیتردید برای مقابله با چالشها، وحدت نظر و وحدت عمل مسئولین و دست اندرکاران یک امر ضروری است. خوشبختانه آقای پزشکیان در این زمینه به نحو مطلوبی موفق بوده است. جلب حمایت مقام رهبری و ایجاد هماهنگی بین سران سه قوه در جهت حل مسائل مختلف را میتوان در این راستا تعریف کرد. انعکاس نتیجه این وحدت عمل بیشتر حاکی از عملکرد جمع است، اما حرکت جدی درمسیر وحدت نظر و وحدت عمل و نتایج مثبت آن را باید به حساب آقای پزشکیان نوشت.
*تنشهای بینالمللی و جنگ چه تأثیری بر روند دولت چهاردهم گذاشته است؟ سرمایه اجتماعی دولت در این مدت افزایش داشته یا کاهش؟
آقای پزشکیان شعار صلحطلبی و ضد جنگ داد. علاوه بر این برای حل مسائل بینالمللی مذاکره وگفتوگو را محور قرار داد. آمریکا طرف مذاکره با حیلهای بزرگ از مذاکره برای سرپوش گذاشتن بر توطئه استفاده کرد و حمله نظامی انجام داد. این شیوه عمل در اذهان بسیاری ازمردم جهان به خصوص مردم ایران وحتی اپوزیسیون تأثیر منفی بر وجهه آمریکا گذاشت و متقابلا تأثیر مثبت بر وجهه دولت که مظلوم واقع شد، گذاشت. این خود به افزایش سرمایه اجتماعی دولت کمک کرد.
بسیاری از ارگانهای دولتی و حتی سازمانهای امنیتی در دنیا همواره در معرض نفوذ قرار دارند؛ لذا دستگاههای مربوطه در ایران باید این امر را بدیهی تلقی کرده و برای مقابله با آن اولویت قائل شوند
*با احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی چه چشماندازی را برای کشور متصور هستید؟
طبیعتا با فعال شدن مکانیسم ماشه فشارهای اقتصادی برایران گسترش مییابد. محدودیتهای گوناگونی برای ایران به وجود میآید، بهخصوص درمورد حمل و نقل بینالمللی؛ لذا باید ایران برای شرایط منفی ناشی از آن آماده شود. البته این یک زورگویی عریان است. آمریکا و اروپا خودشان بازی را بههم میزنند و بعد طلبکار هم میشوند. ایران با اینکه بارها اعلام کرده که حاضر است موضوع انرژی هستهای را به روال عادی برگرداند، آنها با دودوزه بازی و حیله آن را نادیده میگیرند. اما همین شیوه عمل احتمالا موجب خواهد شد برخی کشورها به موضعگیری منفی کشیده شوند و لذا کاملا ضوابط مربوط به فعال شدن مکانیسم ماشه را رعایت نکنند و فشارها به صورتی که دشمنان میخواهند صورت نگیرد. البته اروپائیان نیز درنهایت، چون سودی برایشان ندارد، شاید از فعال کردن مکانیسم ماشه صرف نظر کنند و بیشتر سراغ مذاکره و توافق بروند.
*هدف اصلی ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی چیست و وی با تناقضهایی گفتاری و رفتاری در مقابل ایران به دنبال چیست؟
به نظر من ترامپ فاقد یک استراتژی مشخص برای پیشبرد منافع آمریکاست. این موضوع ناشی از دمدمی مزاج بودن و ناپایداری ذهنیت وی است. او به عنوان نماینده نسلی از آمریکائیان است که درمرحلهای از تکامل سرمایهداری، چنین ویژگیهایی پیدا میکنند. او نه فقط درمورد ایران بلکه درمورد بسیاری ازکشورها که آمریکا به طریقی با آنها چالش داشته باشد، همین رویه متناقض را درپیش میگیرد. چنین شخصیتی به راحتی آلت دست قرار میگیرد. در مورد خاص ایران، ترامپ تحت تأثیر لابی صهیونیستی است. این لابی خواستههای دولت اسرائیل را دنبال میکند؛ بنابراین ترامپ درخاورمیانه و خاصه در مورد ایران، عملا منافع آمریکا را دنبال نمیکند بلکه دنبال اجرایی کردن دیدگاههای دولت اسرائیل است.
*پس از جنگ سناریوهای متعددی برای آینده ایران ترسیم شده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست و چه تصوری نسبت به آینده ایران با توجه به شرایط موجود دارید؟
به نظر من جنگ و هجوم نظامی بیگانه نمیتواند سرنوشت ایران را تعیین کند. بلکه این شیوه مدیریت و مناسبات اجتماعی است که آینده را ترسیم میکند.