
لاریجانی و ماجراهای نفوذ!
در این بستر پیچیده، سفر اخیر علی لاریجانی، دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی، به بغداد و بیروت، نه تنها نخستین مأموریت خارجی او در این سِمت حساس بود، بلکه به مثابه گام مهمی در مسیر تلاش تهران برای بازتعریف نقش و نفوذ خود در معادلات پیچیده منطقهای تفسیر میشود.
به گزارش روز نو این سفر در شرایطی انجام شد که منطقه پس از تحولات مهمی، چون جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران و فشارهای فزاینده برای خلع سلاح گروههای مقاومت، با دگرگونیهای عمیقی مواجه است.
سفر لاریجانی به عراق و لبنان تلاشی برای تأکید مجدد بر نقش ایران و حفظ محور مقاومت بود، اما واکنشهای متناقض در این کشورها نشان داد که ایران برای بازتعریف نفوذ خود در نظم جدید منطقهای، که به دنبال حذف بازیگران غیردولتی است، نیازمند رویکردی منعطفتر و چندوجهی است
بازگشت عقلانیت یا تغییر ظاهری؟
انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی، پس از نزدیک به دو دهه، در محافل داخلی و خارجی بازتاب گستردهای داشت و انتظارات متفاوتی را برانگیخت. بسیاری این انتخاب را نشانهای از تمایل به عقلانیت و تخصصگرایی در سیاستگذاری امنیتی ایران دانستند. سیدحسین نقوی حسینی، نماینده پیشین مجلس، این اقدام را رویکرد نهادهای تصمیمساز به سمت تخصصگرایی و عقلانیت دانسته است. این دیدگاهها، لاریجانی را فردی منطقی میدانند که میتواند ایران را از مسیر خطرناک فعلی نجات دهد و فصل جدیدی در سیاستگذاری امنیتی آغاز کند. در مقابل، برخی تحلیلگران نیز با نگاهی محتاطانه، این تغییر را صرفاً یک جابهجایی تشریفاتی قلمداد کردهاند.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، با اشاره به اینکه لاریجانی در سفر اخیر به عراق و لبنان، خود را مسئول امور امنیت کشور معرفی کرده است، این پرسش را مطرح میکند که آیا اجماعی بر این موقعیت در بلوک قدرت ایران وجود دارد یا خیر؟ او تأکید میکند که اگر اجماعی صورت گرفته باشد، او دیگر مقامی دستبسته و فاقد اقتدار لازم برای کمک به مهار بحرانها به حساب نمیآید. این دوگانگی در برداشتها، خود نشاندهنده پیچیدگی جایگاه و انتظارات از لاریجانی در شرایط حساس کنونی است و تعیین میکند که آیا حضور او میتواند به کاهش تندرویهای ایدئولوژیک و گرایش به تحولات ضروری منجر شود یا خیر؟
تقویت روابط امنیتی در بستر تحولات منطقهای
نخستین مقصد سفر منطقهای لاریجانی، بغداد، پایتخت عراق بود که اهمیت استراتژیک آن برای ایران، بهویژه پس از جنگ ۱۲ روزه و نیاز به بازنگری در روابط با سایر کشورها، بیش از پیش برجسته شده است. در عراق، مسائل امنیتی مانند حضور گروههای مسلح کرد و عبور هواپیماهای نظامی اسرائیل و ایالات متحده از حریم هوایی عراق، از جمله نگرانیهای تهران محسوب میشود. محور اصلی این سفر، امضای یک یادداشت تفاهم امنیتی بود که به گفته لاریجانی، «محور اصلی آن تلاش برای دستیابی به امنیت، ثبات و آرامش در دو کشور است.»
این یادداشت تفاهم، بر اساس اطلاعیه شورای امنیت ملی عراق، در ۱۹ مارس ۲۰۲۳ با محوریت امنیت مرزها و خنثیسازی فعالیت مخالفان کرد ایرانی مقیم اقلیم کردستان امضا شد. ایران با این تفاهمنامه در تلاش است همکاریهای امنیتی و اقتصادی با عراق را به منظور ایجاد یک کمربند ثبات در مرزهای غربی خود و مقابله با تهدیدات مشترک، تقویت کند.
امضای این سند، با واکنشهای متفاوتی روبهرو شد. در حالی که برخی رسانهها از امضای توافقنامه امنیتی سخن گفتند، شورای امنیت ملی عراق با صدور اطلاعیهای، این گزارشها را نادرست خواند و تأکید کرد که آنچه امضا شده، «یادداشت تفاهم امنیتی» بوده است. همچنین این شورا در پاسخ به انتقاد ایالات متحده از این تفاهمنامه، قاطعانه اعلام کرد که تابع سیاست هیچ کشوری نیستیم و این اقدام را در راستای منافع ملی خود دانست. سرلشکر عبدالکریم خلف، کارشناس نظامی عراق در گفتوگویی تصریح کرد که در این سفر اجرای تفاهمنامههای مربوط به گروههای مسلح شمال عراق و همکاری در زمینه امنیت مرزها و کریدورهای ریلی مانند خط آهن ایران-کربلا بررسی شد. این تحرکات، در کنار دیدار لاریجانی با مقامات عراقی، نشاندهنده برنامه بلندمدت ایران برای حفظ شبکه مقاومت خود در برابر نفوذ آمریکا و اسرائیل و تقویت روابط با گروههای کلیدی همچون حشدالشعبی در عراق است. عراق نشان داد سعی دارد با دخالتها غربیها مقابله و روابط خود با همسایهش یعنی ایران را حفظ کند که این فرصتی برای بازتعریف روابط دو جانبه است.
چالشهای بازتعریف روابط با لبنان
پس از بغداد، بیروت مقصد بعدی لاریجانی بود که به دلیل نقش حزبالله، همواره از اهمیت ویژهای برای ایران برخوردار است. این سفر در شرایطی انجام شد که لبنان تغییرات سیاسی در سطح رئیسجمهور و نخستوزیر داشته است و با اظهارنظرهای محتاطانه یا حتی غیردوستانه برخی مقامات لبنانی نسبت به ایران مواجه بودیم. لاریجانی در دیدارهای خود با مقامات لبنانی و نیروهای حزبالله، بر روابط «برادرانه، دوستانه و راهبردی» ایران با لبنان تأکید کرد و مقاومت را سرمایهای استراتژیک برای منطقه دانست.
احمد زیدآبادی به درستی این پرسش کلیدی را مطرح میکند که آیا لاریجانی درصدد اعاده نوع نظم است و یا حفظ امنیت و منافع ایران در نظم در حال ظهور است؟ این سوال کلیدی نقطه کانونی معمای ایران در نظم جدید منطقهای است و موفقیت لاریجانی در گرو پاسخ به این سوال خواهد بود؛ آیا ایران میتواند نفوذ خود را در این نظم جدید منطقهای بازتعریف کند؟
با این حال، سفر لاریجانی به بیروت با واکنشهای شدید و متناقضی در داخل لبنان روبهرو شد که نشاندهنده پیچیدگی روابط و حساسیتهای داخلی این کشور است. جوزف عون، رئیسجمهور لبنان، با موضعی محتاطانه تأکید کرد که دوستی با ایران باید شامل همه لبنانیها باشد، نه صرفاً یک گروه خاص. نواف سلام، نخستوزیر لبنان، نیز به صراحت اظهارات اخیر برخی مسئولان ایرانی را مردود و خروج فاحش از اصول دیپلماتیک دانست و بر لزوم پایان دادن به مداخلات خارجی در لبنان اشاره کرد. این اظهارات، نارضایتی بخشهایی از حاکمیت لبنان از آنچه دخالت ایران در امور داخلی مینامند را نشان میدهد. در مقابل، علی المقداد نماینده مجلس لبنلن سفر لاریجانی را موفقیتآمیز خواند.
این تضاد در مواضع، چالشهای ایران در حفظ و تقویت نفوذ خود در لبنان، بهویژه در سایه فشارهای داخلی و خارجی برای خلع سلاح حزبالله را برجسته میسازد، ایران در شرایط کنونی نیازمند بازتعریف شیوه روابط خود با کشورهای منطقه است که حداقل از تنشهای دو جانبه جلوگیری کند. اما لاریجانی در واکنش به این انتقادات، با تأکید بر عدم دخالت ایران در امور داخلی کشورها، گفت: «ما همواره از جریانهای مقاومت حمایت میکنیم». این موضع، با آنچه سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه، پیشتر بیان کرده بود، همخوانی دارد. عراقچی در این رابطه میگوید: «صلح در منطقه بدون سلاح مقاومت ناپایداری است.» این دیدگاه، نشاندهنده رویکرد راهبردی ایران در قبال مقاومت است که آن را نه دخالت، بلکه ضرورتی برای صلح و ثبات منطقه و مقابله با شر حاضر یعنی اسرائیل در منطقه میداند که به نظر میرسد با سایر کشورها فعال در این جریان تفاوت اساسی دارد.
نظم نوین منطقهای و معمای ایران
یکی از مهمترین تحولات در نظم جدید منطقهای، تلاشهای هماهنگ برای خلع سلاح بازیگران غیردولتی است. این روند که از ترکیه تا عراق، لبنان و فلسطین را شامل میشود، با هدف بازتعریف موازنه قدرت در خاورمیانه صورت میگیرد. در ترکیه، تلاش برای خلع سلاح پکک، در عراق، فشارها برای ادغام یا خلع سلاح بخشی از نیروهای حشد الشعبی، در لبنان، فشارهای بینالمللی برای تحدید توان نظامی حزبالله، و در فلسطین، پیششرط اسرائیل برای توقف کشتار، یعنی خلع سلاح کامل حماس، همگی نشانههای این مهندسی امنیتی جدید هستند. این تلاشها که با حمایت سیاسی و نظامی برخی بازیگران غربی و عربی همراه است، بر مبنای تغییر ساختار امنیتی منطقه و حذف توان بازدارندگی مقاومت طراحی شده است.
بنیامین نتانیاهو، نیز با رؤیای اسرائیل بزرگ خود، به وضوح نشان میدهد که بازیگران منطقهای به دنبال تغییرات بنیادین هستند و ایران نمیتواند نسبت به این تحولات بیتفاوت باشد. این وضعیت، پیچیدگی کنونی معادلات منطقهای را که ریشه در همپوشانی اهداف امنیتی، رقابتهای ژئوپلیتیک و ملاحظات ایدئولوژیک دارد، دوچندان میکند. حادثه ادعایی عدم اجازه سوریه به هواپیمای لاریجانی برای عبور از حریم هواییاش نیز نشاندهنده پیچیدگی و حساسیت روابط با کشورهای منطقه است.
احمد زیدآبادی به درستی این پرسش کلیدی را مطرح میکند که آیا لاریجانی در صدد اعاده نوع نظمی است که عملاً فروپاشیده و یا حفظ امنیت و منافع ایران در نظم در حال ظهور است؟ این سوال کلیدی نقطه کانونی معمای ایران در نظم جدید منطقهای است و موفقیت لاریجانی را در گرو پاسخ به این سوال پیچیده خواهد بود؛ آیا ایران میتواند نفوذ خود را در این نظم جدید منطقهای بازتعریف کند؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند بررسی چالشها و فرصتهای پیشرو است. از یک سو، چالشهایی، چون فشارهای داخلی و منطقهای بر گروههای مقاومت، مخالفتهای داخلی در کشورهای هدف نسبت به آنچه دخالت در امور داخلی تلقی میشود، ساختار بروکراتیک و چندلایه قدرت در ایران که میتواند موفقیت لاریجانی را تحتالشعاع قرار دهد، بحرانهای اقتصادی و زیستمحیطی داخلی که توان کشور را محدود میکند، فشارهای بینالمللی و محدودیت زمانی برای اقدامات، و حتی تصویر عمومی دوگانه لاریجانی که میتواند پذیرش اجتماعی و سرمایهگذاری سیاسی او را کاهش دهد، همگی موانع مهمی محسوب میشوند.
تهران باید میان حفظ اصول راهبردی خود (حمایت از مقاومت) و احترام به حاکمیت ملی و حساسیتهای داخلی کشورها تعادل ظریفی برقرار کند. موفقیت ایران در حفظ امنیت و منافع خود در نظم در حال ظهور و بازتعریف جایگاهش در خاورمیانه، به تصمیمگیریهای راهبردی آینده و بهرهگیری از فرصت بزرگ، اما کوتاهمدت کنونی بستگی دارد
دیپلماسی فعال و ائتلافهای منطقهای
از سوی دیگر، فرصتهای قابل توجهی نیز وجود دارد. تجربه لاریجانی، که حمیدرضا جلاییپور فعال سیاسی نیز آن را عاملی برای قویتر شدن تیم دیپلماسی ایران میداند، میتواند تصمیمات شورای عالی را عملگراتر کند و نشاندهنده تمایل به کاهش تندرویهای ایدئولوژیک باشد. نیاز منطقه به ثبات و امنیت، با وجود همه تنشها، یک واقعیت است و ایران میتواند با ارائه راهحلهای منطقهای، نقش سازندهای ایفا کند. حفظ و تقویت روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، علاوه بر روابط امنیتی، میتواند نفوذ ایران را در لایههای عمیقتری گسترش دهد. حمایت از مقاومت به عنوان ابزار بازدارندگی، همچنان بخش مهمی از استراتژی ایران برای مقابله با هژمونی اسرائیل است، اما در شرایط حال حاضر باید تصمیمی مهم در خصوص روابط ایران با دولتهای منطقه اتخاذ شود که سایه این تحولات روابط کشرومان را با این دولتها خدشهدار نکند. حفظ راهبرد سیاست همسایگی و دیپلماسی فعال که بارها مورد تاکید دستگاه دیپلماسی ایران بوده است، میتواند راهکاری برای نزدیکی بیشتر کشورها منطقه برای ائتلافهای محوری باشد و ایران را در کانون تصمیمسازی قرار دهد.
سفر لاریجانی به عراق و لبنان تلاشی برای تأکید مجدد بر نقش ایران و حفظ محور مقاومت بود، اما واکنشهای متناقض در این کشورها نشان داد که ایران برای بازتعریف نفوذ خود در نظم جدید منطقهای، که به دنبال حذف بازیگران غیردولتی است، نیازمند رویکردی منعطفتر و چندوجهی است. تهران باید میان حفظ اصول راهبردی خود (حمایت از مقاومت) و احترام به حاکمیت ملی و حساسیتهای داخلی کشورها تعادل ظریفی برقرار کند. موفقیت ایران در حفظ امنیت و منافع خود در نظم در حال ظهور و بازتعریف جایگاهش در خاورمیانه، به تصمیمگیریهای راهبردی آینده و بهرهگیری از فرصت بزرگ، اما کوتاهمدت کنونی بستگی دارد.