
سازش، تسلیم یا گرفتار در مخمصه؟
آن زمان جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران نامه نوشت که در آن متن آمده بود: «امید من این است که هرچه زودتر گروگانهای آمریکایی در لبنان بتوانند آزاد شوند. این اقدام یک مانع اساسی در از سرگیری روابط دوستانه بین ایران و ایالات متحده آمریکا که دارای اهمیت حیاتی برای دو کشور میباشد را دربرخواهد داشت.
به گزارش روز نو به منظور جلوگیری از سیاسی نمودن این اقدام بشردوستانه در کشور ما و برای ممانعت از به تاخیر افتادن آزادی گروگانها یک کانال حتیالمقدور بیطرف آمریکایی میبایست به کار گرفته شود. ما در مرکز «کارتر» مایل هستیم که به هر صورت متناسب کمک کنیم – مرکز ما در فعالیتهای خود یک مرکز غیر حزبی است.» (برگرفته از: مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
این درخواست رد شد. گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی ۴۴۴ روز به طول انجامید. سرانجام با مذاکره و با میانجیگری الجزایر دو طرف توافق کردند و گروگانها آزاد شدند، آمریکا مثل شوروی پشت صدام در جنگ علیه ایران ایستاد. در جنگ ۸ ساله ۲۱۳ هزار و ۲۵۵ شهید ۱۴۰، ﻫﺰﺍﺭ ﺟﺎﻧﺒﺎﺯ، ۳۲۰ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺠﺮﻭﺡ، ۴۰ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺁﺯﺍﺩه و حدود ۲۵ هزار نفر مفقودالاثر شدند که آثارش هنوز از بین نرفته است.
اگر به مشی دولت موقت مهدی بازرگان که خواهان حفظ رابطه ایران با آمریکا و تحریک کشورهای خاورمیانه در قالب شعار به صدور انقلاب تن داده میشد جنگ نمیشد و به گفته اکبر هاشمی رفسنجانی خسارت ۱۰۰۰ میلیارد دلاری هم به کشور وارد نمیشد. اتفاقی که در فضای شور و هیجان انقلابی افتاد این بود که گروگان گیری و سر دادن شعار مرگ بر آمریکا استراتژی درستی است که میتواند منافع ملی را تضمین کند و در عین حال باعث صدور انقلاب نیز شود، اما دیدیم که جنگ اتفاق افتاد و خسارت جانی و مالی جبران ناپذیری به کشور و مردم وارد کرد.
نکته قابل تامل این بود که مردم از چرایی وقوع جنگ نپرسیدند بلکه از جنگ و مقابله با دشمن حمایت کردند تا یکپارچگی ایران حفظ شود. مردم آن زمان سیاست اقتصادی انقباضی و ریاضت اقتصادی را با جان و دل پذیرا شدند و آنچه در توان داشتند به میدان آوردند.
۲۳ خرداد امسال با حمله اسرائیل به ایران جنگ دوم آغاز شد و پس لرزههایش همچنان ادامه دارد. مهمتر از جنگ، فعال شدن مکانیزم ماشه و بازگشت تحریمهای لغو شده سازمان ملل متحد است که شرایط اقتصادی را بدتر از زمان جنگ ۸ ساله کرده است. دلار، سکه، خودرو، کالا و... روند افزایشی پیدا کردهاند و مهار آن غیرممکن به نظر میرسد. در این شرایط که باب مذاکره و توافق با آمریکا، اروپا و آژانس برای برداشتن تحریمها بسته شده است فصل جدیدی از شرایط اقتصادی و ریاضت اقتصادی آغاز شده است.
پزشکیان گفته در شرایط کنونی دو راه پیش روی ما وجود دارد، یکی سر خم کردن در برابر آمریکا و دیگری مقاومت. وی گفت، اگر قرار باشد بین خواسته غیرمنطقی آمریکا و اسنپبک یکی را انتخاب کنیم، آن اسنپ بک خواهد بود که با وجود آن نیز تمام مشکلات خود را حل خواهیم کرد. پرسش این است که آیا رییس جمهور این دو راه حل را با بهره گیری از قاعده هزینه-فایده گفته یا نه؟
البته راه سوم وجود دارد و آن سازش با آمریکا بر سر توقف غنی سازی است که پیش از این آمریکا خواستار آن بود، اما ایران نپذیرفت. پزشکیان گفته ما بین خواسته آمریکا و اسنپ بک، مکانیسم ماشه را پذیرفتیم. یعنی تن دادن به تحریمهای سازمان ملل، تحریمهای اروپا و همچنین بستن شدن دروازههای تجارت و اقتصاد. انتظار این است که پزشکیان و کسانی که کماکان برای غرب خط و نشان میکشند بگویند کدام یک از این سه روش میتواند منافع مردم را تأمین کند؟ سازش، تسلیم نیست بلکه عبور از مخمصهها و تنگناهاست که عقلانی به نظر میرسد.