
نمایش قدرت نفتکشهای ایران در آبهای بینالمللی
در خبرهای دیگر نیز آمده است که برای اولین بار از سال ۲۰۱۸، بیشتر نفتکشهای تحت پرچم ایران شروع به ارسال دادههای دقیق ردیابی AIS کردهاند.علت این تغییر هنوز نامشخص است که چرا حدود ۲۰ تا ۲۵ نفتکش از مجموع ۳۹ نفتکش متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران (NITC) ناگهان در سامانههای ردیابی جهانی قابل مشاهده شدند؟ این نفتکشها مدتها «خاموش» بودند تا صادرات غیرقانونی نفت را پنهان کنند؛ اما روشن شدن موقعیت آنها میتواند ۱ تا ۲ میلیون بشکه در روز از تجارت پنهانی ایران را آشکار کند.
به تازگی شاهد یک اقدام قابلتامل از سوی ایران در آبهای بینالمللی بوده ایم. ماجرا از این قرار است که به گزارش وب سایت تانکر ترکرز، برای نخستین بار در هفت سال و نیم گذشته، نفتکش ها و ناوگان تجاری ایران در وضعیت فعلی بدون فریب سیگنالها و با برافراشتن پرچم ایران، از طریق سامانه شناسایی خودکار سیگنال ارسال کرده و در آبهای بینالمللی تردد می کند.
به گزارش فرارو؛ موضوعی که از سال 2018 و هزمان با تشدید فشارهای بین المللی علیه تهران، بیسابقه است. با این حال، اینطور به نظر می رسد که این تحول در برهه زمانی کنونی، معطوف به اهداف و دستورکارهای خاصی بوده که تحلیل آن ها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این رابطه، توجه به 3 نکته مهم به نظر می رسد.
اول اینکه مدتی قبل بود که برخی رسانه ها از جمله شبکه المیادین گزارش دادند که تحرکات آمریکا در منطقه خلیج فارس مشکوک است و ظاهرا نیروهای آمریکایی خود را آماده توقیف و بازرسی از کشتی های ایرانی میکنند. اقدامی که ظاهرا قرار است با توحه به فعال شدن مکانیسم ماشه علیه تهران و بازگشت تحریم های سازمان ملل متحد علیه ایران توجیه شود.
با این حال، مقام های ارشد نظامی ایران در این رابطه هشدار داده اند و تاکید کرده اند که به هر طرف متخاصمی که علیه ناوگان تجاری ایران اقدامی انجام دهد، به صورت مستقیم پاسخ داده خواهد شد. در عین حال، برخی نیز در روزهای گذشته گفته اند که آمریکایی ها تا زمانی که روسیه ریاست شورای امنیت سازمان ملل متحد را برعهده دارد، دست به این ماجراجویی علیه ایران نخواهد زد. حال به نظر می رسد که ایران با آغاز تردد آشکار ناوگان تجاری خود که بسیاری از آن ها تحت تحریم های واشینگتن و غرب هستند، سعی دارد نوعی قدرتنمایی را در برابر بازیگران مخالف با خود انجام دهد و در حقیقت این مساله را مورد اشاره قرار دهد که ناوگان تجاری ایران آزادانه و با حمایت قدرت ملی این کشور در آب های بینالمللی حرکت می کنند و هیچکس هم نباید جرات نزدیکشدن به آن ها و انجام اقدامات فراقانونی را علیهشان داشته باشد.
این مساله زمانی ابعاد جدیتری را به خود می گیرد که توجه داشته باشیم در روزهای گذشته، ایران نیز بنا بر گزارش های مختلف، آماده سازیهای گسترده ای را در آب های خلیج فارس و دریای عمان در دستورکار قرار داده است. به طور کلی، ایران با اقدام اخیر خود این پیام را ارسال کرده که برای مقابله با هرگونه ماجراجویی در دریا و حراست از منافع خود آمادگی کامل دارد و در این زمینه از هیچ بازیگر خارجی نیز هراسی ندارد.
نکته دوم اینکه به نظر می رسد بخشی از اقدام اخیر ایران معطوف به این واقعیت باشد که بازیگران شرقی جهان نیز در خرید نفت ایران، مصمم تر از هر زمان دیگری هستند. به طور خاص چینی ها در مدت اخیر در حوزه اقتصادی بر شدت تنش ها با آمریکا افزوده اند و سعی داشته اند از منافع خود در قالب های مختلف در برابر زیادهخواهی واشینگتن حراست کنند.
تقابل چین با آمریکا در حوزه جنگ تعرفه ای و البته اعلام موضع پکن در مورد وضع محدودیت های تازه جهت فروش عناصر کمیاب معدنی به آمریکا، همه و همه نمودهای عینی این رویکرد چین هستند. حال در شرایطی که چین و روسیه به صراحت اعلام کرده اند که فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم های سازمان ملل علیه ایران را به رسمیت نمی شناسند، بیراه نیست اگر بگوییم آن ها نیز در فضای تشدید تنش ها با غرب و به طور خاص آمرکیا، به دنبال آن هستند تا صریحتر رفتار کنند و دیگر دلیلی برای مخفیکاری با محوریت تجارتشان با تهران را مشاهده نمیکنند.
در حقیقت، جدای از قدرتنمایی ایران در آب های بینالمللی، به نظر می رسد که تهران نسبت به اراده قاطع قدرتهای شرقی جهان در مورد تجارت با خود و به ویژه خرید نفت از ایران، مطمئن بوده است. موضوعی که از چشم اندازی کلان می تواند به مثابه جلوه ای از به چالشکشیدن بنیان های نظام بینالمللِ غربی جهان از سوی طیفِ قدرت های نوظهور دنیا باشد.
و مساله سوم اینکه برخی صاحبنظران در مدت اخیر به این مساله اشاره داشته اند که پایان جنگ غزه، در نوع خود مقدمه ای برای تمرکز بیشتر آمریکا و به ویژه اسرائیل به همراه برخی بازیگران دیگر منطقه ای بر ایران است. در واقع، این بازیگران سعی دارند تا در شرایط جدید، با سیاست های خود، ایران را در حوزه های مختلف تحت فشار قرار دهند و زمینه را مخصوصا برای ایجاد ناآرامیهای داخلی در این کشور با بحران سازیهای متعدد فراهم کنند.
این همان چیزی بود که که حتی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل نیز در جریان سفر اخیر دونالد ترامپ به اراضی اشغالی مطرح کرد. جدای از این ها، موضع گیری ترامپ مبنی بر اینکه دستِ دوستی را به سمت ایران دراز می کند و در ازای آن درخواستهایی نظیر به رسمیت شناختن اسرائیل و یا اتخاذ یک سیاست جدید منطقهای دارد نیز گواهی روشن بر حرکت بازیگران مخالف با ایران به سمت تنشزایی علیه این کشور در آینده ای نه چندان دور است. حال در این وضعیت، اینطور به نظر می رسد که تهران با اقدام جدید خود در تردد آشکار ناوگان تجاری تحت تحریمش در آب های بینالمللی، سعی دارد این پیام را به جریانهای مخالف با خود منتقل کند که آمادگی تقابل با هر تنشی را دارد. البته که ایران در این رابطه، بر آن است تا نظام محاسباتی جبهه رقیب خود را هم دچار مشکل کند. آنچه واضح است تجربیات تاریخی نیز نشان دادهاند که در مواجهه با غرب، دیپلماسی در صورتی کارآمد است که با حضور قدرتمندانه میدانی هم همراه شود. مساله ای که به نظر میرسد ایران به آن نگاهی ویژه دارد.
گمانیزنیها ادامه دارد
تجارت نیوز نیز در این باره به چند گمانهزنی اشاره کرده و نوشته است: در رابطه با این رویداد میتوان گمانهزنیهایی انجام داد. بازگشت نفتکشهای ایرانی به ارسال موقعیت واقعی میتواند به عنوان علامتی از تمایل به شفافیت بیشتر باشد. درواقع اگر ایران همچنان به روشهای مخفیانه ادامه دهد، فشار بیشتری به کشور وارد میشود. به همین دلیل تغییر در رفتار نفتکشها میتواند نوعی تلاش برای کاهش تنش در منطقه تلقی شود.
از سوی دیگر، ایران ممکن است تمایل داشته باشد تا سهم بیشتری از بازار نفت به دست آورد. با بازگشت به مسیرهای شفاف حملونقل نفت، ایران میتواند اعتماد برخی از مشتریان جدید را به دست آورد. از این رو، ممکن است تغییر رفتار نفتکشها سیگنالی برای تمایل به ورود ایران به معاملات شفاف تلقی شود.
در نهایت باید پرسید آیا میتوان این اقدام نفتکشهای ایرانی را سیگنالی از توافقهای جدید در راستای کاهش تحریم دانست یا این اقدام را باید صرفا نوعی تغییر سیاست دریایی ایران برشمرد؟