
پزشکیان: تندروها نه تنها باری از مشکلات دولت برنمیدارند بلکه مشکلات کشور را سنگینتر میکنند
«من مسائل خارجی را حل میکنم، اما نگران اختلافات و تخریبهای داخلی هستم.» این عباراتی است که رییسجمهور دیروز در نشست هیات دولت با بیان آنها تلاش کرده تصویری از مهمترین مشکلات کشور، مردم و دولت ارایه کند.
به گزارش روز نو رییسجمهور در ادامه اظهاراتش از افراد و گروههایی یاد میکند که مدام بر آتش قطببندیها و مشکلات میدمند و باعث «عصبانیت، نگرانی و ناامیدی مردم میشوند.» پزشکیان با تاکید بر رویکردهای تخریبی این تندرو به این نکته اشاره میکند که تندروها نه تنها باری از مشکلات جامعه، دولت و نظام برنمیدارند بلکه با تخریب، سیاهنمایی و زیر سوال بردن همهچیز، مشکلات کشور و دولت را ثقیلتر و سنگینتر میکنند.
طیفهایی که پزشکیان به آنها اشاره میکند پس از انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم زخم خوردهتر از قبل، شمشیر را برای دولت از رو بستهاند. افراد و گروههایی که کمتر از ۴ ماه پس از تشکیل کابینه وزیر اقتصاد دولت را به بهانه نوسانات ارزی استیضاح کرده و به مردم وعده میدهند که با رفتن همتی بازار ارز ثبات پیدا میکند، اما با افزایش نوسانات نه تنها به اشتباه خود اقرار نمیکنند بلکه ۴ وزیر دیگر کابینه را در حالی که تنها یک سال از عمر دولت سپری شده، برای استیضاح ردیف میکنند!
همه این تخریبها و هتک حرمتها و توهینها در حالی است که شخص رییسجمهور با کلید زدن پروژه وفاق اعلام آمادگی کرده که از همه ظرفیتهای کشور برای پیشبرد امور استفاده کند. به نظر میرسد امروز بیشتر از هر زمان دیگر مساله افزایش اختیارات رییسجمهور برای فائق آمدن به این زنجیره تخریب مطرح شده است. محسن هاشمی و غلامرضا ظریفیان دو چهره سیاسی و فرهنگی هستند که در گفتوگو با «اعتماد» به تبعات مخرب رفتارهای افراد و گروهها تندرو در فضای سیاسی و اجتماعی پرداختهاند.
محسن هاشمی: صدا و سیما به رفتارهای مخرب تندروها ضریب میدهد
محسن هاشمی عضو شورای مرکزی حزب سازندگی در گفتوگو با «اعتماد» درباره صحبتهای دیروز رییسجمهور در خصوص روند مخرب رفتارهای افراطیون در کشور میگوید: «صحبتهایی که آقای پزشکیان درباره آسیبهای تندروی و افراط به درستی مطرح کردهاند، موضوع جدیدی نیست و سالهاست که کشور از این رفتارها آسیب دیده است. پس از پیروزی انقلاب و بیش از ۴۵ سال است که این مشکل در ایران وجود دارد.
رفتارهای رادیکال و افراطی ضربات و آسیبهای جدی به کشور زده و روند انسجام ملی را تخریب کرده است. نخستین نمونههای این تندرویها با ترورهای فرقان آغاز شد و بخشی از مهمترین ظرفیتهای کشور (از جمله آیتالله مطهری) را از ایران گرفت و پس از آن گسترش اختلافات در فضای سیاسی و اقلیمی کشور باعث اتلاف سرمایههای بسیاری شد.»
هاشمی ادامه میدهد: «بدترین شکل تندروی در سالهای ابتدایی انقلاب ماجرای سفارت امریکا بود که علیه دولت مهندس بازرگان ایجاد شد. پس از این دوره، در کشور برای دورهای کوتاه رفتارهای تند و افراطی کاهش پیدا کرد و پس از مدتی اختلافات سیاسی شکل گرفتند و باعث فعالتر شدن تندروها شدند.
در سالهای پس از جنگ ۸ ساله ایران و عراق همه دولتهای ایران با مشکل تندروها مواجه بودند و متاسفانه نظام حکمرانی هم، در برخی موارد، بیشتر از آنچه که لازم بود به تندروها فضای فعالیت و تاثیرگذاری میداد. این روند به خصوص در دولتهای آیتالله هاشمیرفسنجانی و سید محمد خاتمی خسارتهای بسیاری ایجاد کرد. این افراطگریها متاسفانه همچنان ادامه دارد و روزی نیست که تندروها دستاوردهای دولت را زیر سوال نبرند و برای کشور حاشیهسازی نکنند.»
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه اگر قرار باشد معادلات داخلی و خارجی ایران حل شود، راهحل آن ایده اعتدال و میانهروی است که آیتالله هاشمیرفسنجانی روی آن تاکید داشتند، میگوید: «باید جلوی این تندروها گرفته شود، اینها در کشور تکصدایی ایجاد کرده و مردم را از کشورشان زده کردهاند.
متاسفانه برخی مواقع امنیتیها و برخی افراد در کانونهای تصمیمساز از این تندروها دفاع میکنند. این دفاعها باعث شده این تندروها روز به روز بیخیالتر و فعالتر شوند. کار به جایی رسیده که این طیفهای رادیکال جهتگیری توهین و تخریب و هتک حرمتها را به نهاد رییسجمهور رساندهاند. از دولت دوم آقای روحانی این جریان، رییسجمهور وقت را مخاطب قرار دادهاند! در دولت آقای رییسی، روند توهینها متوجه آقای قالیباف رییس مجلس شد و پس از آن در دولت پزشکیان دوباره کانونهای تخریب و توهین و سیاهنمایی را فعالتر کردهاند. این توهینها و تخریبها در حالی است که رهبر انقلاب به دفعات از رییسجمهور پزشکیان و عملکرد ایشان تعریف کردهاند. اما تندروها نشان دادهاند به تذکارهای رهبری هم توجه لازم را ندارند.»
هاشمی در پاسخ به پرسش «اعتماد» که چرا سر و صدای تندروها بازتاب زیادی در فضای عمومی جامعه دارد؟ به نقش صدا و سیما اشاره کرده و میگوید: «اساسا یکی از دلایل سر و صدای بالای این جریان حمایت رسانه ملی از آنهاست. این روند در گذشته هم به همین شکل بود. هر زمان رسانه ملی با تندروها هماهنگ باشد و صدای آنها را بازتاب دهد، فریادهای این جریان بازتاب وسیعتری پیدا میکند. در واقع مشکلِ اصلی رسانه ملی است که به جای بازتاب صدای مردم و دولت منتخب ملت، با تندروها هماهنگ است و به پایگاه رسانهای آنها بدل شده است.»
او در پاسخ به پرسش دیگری در این خصوص که این نوع رفتارها چه خساراتی به کشور میزند؟ میگوید: «کشور تواناییهای بسیاری دارد. دولتهای میانهرو اصلاحطلب کارها را پیش برده و دستاوردهای قابل توجهی ایجاد کردهاند. اگر تندروها اجازه دهند، هم در بعد اقتصادی وضع کشور مناسب میشود، هم در بعد سرمایهگذاری، فرهنگ و... ضمن اینکه شرایط اجتماعی هم بهتر میشود. اساسا این تندرویهاست که باعث ناامیدی مردم میشود. اخیرا آقای باهنر به عنوان یک چهره اصولگرا هم از این طیف انتقاد کردند و رفتارهای آنها را زیانبار توصیف کردند. به نظرم وقت آن رسیده که با بررسی رفتارهای مخرب این تندروها، فکری به حال کشور شود.»
هاشمی در پایان به جنگ ۱۲ روزه و ضرورت حفاظت از انسجام ایجاد شده، اشاره کرده و میگوید: «جنگ ۱۲ روزه هم نشان داد که اگر کشور با انسجام ملی و اتحاد عمومی پیش برود چه ظرفیت قابل توجهی آزاد میشود. اما با گذشت مدتی از جنگ ۱۲ روزه به نظر میرسد، کانونهای افراط و تندروی در حال بازسازی و ادامه نقش تخریبی خود هستند.»
غلامرضا ظریفیان:
غلامرضا ظریفیان معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات در گفتوگو با «اعتماد» از زاویهای متفاوت با هاشمی ورود کرده و با واکاوی تبعات فرهنگی موضوع میگوید: «عرضه بد اخلاقیهای سیاسی، یک عرصه چند وجهی است. بخشی از آن به حوزههای سیاسی و جریانات سیاسی بازمیگردد (گروههایی که در عرصه حکمرانی حضور دارند) و بخشهای دیگر آن هم به فعالیت تندروها در حوزههای اجتماعی و فرهنگی و... بازمیگردد. متاسفانه طی یک الی دو دهه اخیر بهطور خاص در کشور با جریانهای سیاسی و فرهنگی تابلودار، بدون تابلو، با موقعیت حکمرانی و بدون موقعیت حکمرانی، اما با نفود روبه رو هستیم که به جای اینکه درک درستی از وضعیت جامعه ایرانی و تحولات کشور داشته باشند و تغییراتی که در عرصه نیازهای جدید رخ داده داشته باشند را درک کنند، بر طبل تفرقه و سیاهنمایی میکوبند. بخشی از این تحرکات به عدم درک تحولات مرتبط است و بخشی دیگر از آن هم با منافع برخی افراد و گروهها و... مرتبط است. در واقع نوعی تعارض منافع در این بخش مشاهده میشود.»
ظریفیان یادآور میشود: «اگر این تغییرات و تحولات اجتماعی و فرهنگی و تغییرات رخ داده در سبک زندگی افراد جامعه فهمیده و به رسمیت شناخته شوند این گروههای تندرو دیگر نمیتوانند نقش برجستهای در تحولات کشور ایفا کنند. این تندروها هرچند در اقلیتند، اما مایلند دیده شوند. این دیده شدنها در دعواهای سیاسی، استفاده از عبارتهای نادرست، قطبیسازی، بزرگ کردن برخی مسائل غیر ضروری و... شکل میگیرند. عجیب اینکه این جریانات طی سالهای اخیر سر و صدای بیشتری پیدا کرده و توانستهاند ار ظرفیتهای مالی، سیاسی، رسانهای و... برخوردار شوند. آنها در عین حال نوعی حاشیه امنیت نیز دارند و میتوانند رفتارهایی از خود بروز دهند بدون اینکه نگران پیگیریهای حقوقی و قضایی باشند. در واقع این رفتارهای ناهنجار هزینه قابل توجهی برای این جریانات نداشته است.»
او میگوید: «این روند باعث شده طی دهههای اخیر هر زمان انسجامی ایجاد شده، رضایتی میان مردم شکل گرفته و دولتی روی کار آمده که با توجه به شرایط حکمرانی، کشور را مطابق رضایت عامه، توجه به تحولات نسلی، منافع ملی و توجه به ضرورتهای بینالمللی، برنامهریزی و تصمیمسازی کرده است، با مخالفت تندروها و تخریب آنها مواجه شود. در واقع تندروها، ایجاد شکافهای عمیق با عبارات سخیف، تخریب، هتک حرمت و... این تلاشها را پیش روی مردم کم ارزش کردهاند.
آنها با استفاده از ظرفیتهای رسانهای وسیعی که دارند، مانعی در مسیر حرکتهای اجتماعی و مدنی و مردمی ایجاد کردهاند. به شکلی که جامعه احساس یأس کند.»
ظریفیان در واکنش به صحبتهای دیروز رییسجمهور یادآور میشود: «آقای پرشکیان به درستی اشاره کردهاند هرگاه تلاشی برای حل مسالهای در کشور آغاز شده با سد سدید این تندروها این تلاشها بیارزش جلوه داده شده است. تلاش برای حل مسائلی، چون فیلترینگ، حل مشکلات سیاست خارجی، بهبود شاخصهای اقتصادی و... از جمله این تلاشهاست. اما هر زمان که جامعه احساس کرده دولتی روی کار آمده که به مطالبات آنها توجه میکند تندروها فضای جامعه را دچار بدرفتاری، بدگفتاری و ناامیدی میکنند. حاصل این رویکردهای افراطی این است که جامعه احساس میکند قرار نیست مشکلات حل و فصل شوند. یکی از آثار خطرناک این نوع نگاه این است که جامعه را با بیحاصل بودن تلاشهایش مواجه میسازد. کار به جایی میرسد که جامعه نسبت به رخدادهای پیرامونی بیتفاوت شود.»
این تحلیلگر میگوید: «فکر میکنم فرهنگ ایرانی، جامعه ایرانی، هوش ایرانی، توانمندیهای ایرانی زیبنده این نوع رفتارها و کنشهای تند و غیر فرهنگی نیست. رفتارهایی که ابعاد اقتصادی و سیاسی و... پیدا کرده است. اینکه یک اقلیت خاص برای دیده شدن، نگران منافع ملی، همبستگی ملی و بیتفاوت شدن جامعه نیستند. در واقع تندروها نگران نیستند که کارآمدی دولت و نظام زیر سوال برود. ادامه این روند جامعه را با بیماریها و آسیبهای زیادی مواجه میسازد. ادامه این آسیبها، دشمن بیرونی را امیدوار ساخته و به او جرات تعرض میدهد. از این زاویه دید رفتارهای افراطیون ضد امنیت ملی، ضد مردمی و برخلاف منافع ملی عمومی ایرانیان است؛ بنابراین باید با آن مقابله شود.»