
سلنا گومز و بنی بلانکو ماه عسل کجا رفتند؟
گزارش شده که این زوج، ازدواج خود را با سفر جادهای در امتداد سواحل کالیفرنیا و بازدید از ایالت زادگاه سلنا (تگزاس) جشن گرفتند. یک منبع نزدیک به این زوج در روز جمعه به نشریه پیپل گفت:
آنها ماه عسل کوچک خود را دوست داشتند.
به گزارش روز نو این منبع همچنین گفت که این خواننده ۳۳ ساله و تهیه کننده موسیقی ۳۷ ساله، فکر میکردند که سفر عاشقانه آنها برایشان بی نقص بوده؛ زیرا فرصتی یافتند تا استراحت کنند.
آنها واقعاً از آهسته کردن روند زندگی، رفتن به یک سفر جادهای برای گشت وگذار و استراحت لذت بردند. در امتداد ساحل کالیفرنیا رانندگی کردند و همچنین از تگزاس دیدن کردند. این سفر عالی بود.
این گزارش مدت کوتاهی پس از آن منتشر میشود که این بازیگر اعتراف کرد که در هفتههای پس از عروسی تماشایی شان، گریه میکرد و از بدترین اتفاقات میترسید. ستاره سریال فقط قتلهای داخل ساختمان (Only Murders in the Building) در تاریخ ۲۷ سپتامبر در سانتا باربارا در کالیفرنیا با این تهیه کننده موسیقی ازدواج کرد.
آنها سوگند ازدواج خود را با عزیزانشان در یک لیست مهمانانان ۱۷۰ نفره و پرستاره در یک ملک خصوصی ۷۰ هکتاری رد وبدل کردند. عروس در این مراسم در مجموع چهار لباس سفید سفارشی پوشید که همگی به صورت اختصاصی توسط رالف لورن برای او طراحی شده بودند.
نامهای بزرگ و افراد مشهور در این عروسی، شامل همبازیهای سلنا در سریال تنها قتلها در ساختمان، مارتین شورت و استیو مارتین و همچنین بهترین دوست قدیمی اش، تیلور سوییفت بودند. سایر مهمانان شناخته شده شامل پل راد، اشلی پارک، کارا دلوین و همچنین همبازی هایش در فیلم امیلیا پرز (Emilia Perez)، ادگار رامیرز و زویی سالدانا بودند.
سلنا همچنین همبازی هایش در سریال جادوگران محله ویورلی (Wizards of Waverly Place)، دیوید دلوییس و ماریا کانالز-باررا را دعوت کرده بود. این زوج عاشق با اد شیرن و پاریس هیلتون، در کنار اِس زد اِی، کامیلا کابیو، اریک آندره، فینیاس، نینا دوبرف و بسیاری دیگر جشن گرفتند.
گومز در اولین حضورش پس از ازدواج، در کنفرانس قدرتمندترین زنان نشریه فورچون در واشنگتن دی سی شرکت کرد. در این رویداد، او روی صحنه رفت و درباره روز عروسی اش صحبت کرد. سلنا در اظهارات خود گفت که مضطرب بوده و اعتراف کرد که پس از رد و بدل کردن پیمان ازدواج، گریه میکرده است.
وقتی با رویداد بزرگی در زندگی مواجه میشوم، انتظار دارم که اتفاق بدی بیفتد. بنابراین، به جای اینکه در لحظه حال باشم و بگویم: بسیار خب، وای، ما یک کار بزرگ انجام دادهایم، همیشه فکر میکنم که چگونه میتوانم مطمئن شوم که اتفاق بدی نمیافتد؟
او گفت که همیشه درگیر یک حس غیرمنطقی و ترس میشود.
ازدواج کردم و بعد گریه میکردم، چون با خودم میگفتم که من قرار است روز بعد بمیرم.