تلاقی بحران ونزوئلا و فرصت دیپلماتیک تهران

از نامه مادورو تا تردید در تهران
روزهای اخیر روزنامه واشنگتن پست در گزارشی اختصاصی فاش کرده که نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، طی نامهای محرمانه به ولادیمیر پوتین از روسیه خواسته است تا برای «آمادهسازی تسلیحات و تجهیزات ارتش ونزوئلا» در برابر «احتمال تجاوز آمریکاییها» کمک کند.
به نوشته این روزنامه، مادورو در همین راستا نامههای مشابهی نیز به تهران و پکن ارسال کرده و از دو متحد شرقی خود نیز تقاضای یاری نظامی کرده است.
به ادعای واشنگتنپست، یکی از وزرای ونزوئلایی اخیراً با مقامات ایرانی برای هماهنگی ارسال تجهیزات نظامی، پهپاد و سامانههای راداری وارد گفتوگو شده و او در این تماسها از نیاز کشورش به «تجهیزات راداری کشف غیرفعال»، «مختلکنندههای جیپیاس» و «پهپادهایی با برد هزار کیلومتر» سخن گفته؛ درخواستی که شباهتی آشکار به خریدهای نظامی روسیه از ایران در سال ۲۰۲۲ دارد.
با این حال، هنوز پاسخ مثبت یا منفی تهران و پکن به این درخواست مشخص نیست. انتشار این خبر در حالی صورت میگیرد که تنها چند روز پیش از آن، شبکه فرانس۲۴ در توییتی خبر داد که «تیم امنیت ملی کاخ سفید تصمیم گرفته است فعلاً با ایران مذاکره کند تا خاورمیانه آرام بماند و آمریکا بتواند فرصتی برای حل مشکل ونزوئلا داشته باشد».
این جمله کوتاه اما معنادار، بلافاصله در رسانههای منطقهای بازتاب یافت؛ از آن جهت که واشنگتن ظاهراً ترجیح داده فعلاً از مسیر دیپلماسی با تهران حرکت کند تا درگیر جبهه تازهای در خاورمیانه نشود، در حالی که در حیاطخلوت خود یعنی آمریکای لاتین با بحرانی جدید مواجه شده است.
تهران و کاراکاس؛ پیوندی قدیمی
در دل بحرانها
روابط ایران و ونزوئلا سابقهای بیش از دو دهه دارد. از زمان هوگو چاوز و محمود احمدینژاد، این دو کشور پرچمدار گفتمان «ضد امپریالیستی» در جهان شدند.
تهران و کاراکاس دهها قرارداد اقتصادی و صنعتی امضا کردند؛ از احداث کارخانه مونتاژ خودرو در غرب کاراکاس تا بازسازی پالایشگاههای نفتی و حتی افتتاح فروشگاه زنجیرهای «اتکا» در پایتخت ونزوئلا، که نماد ورود اقتصادی جمهوری اسلامی به آمریکای جنوبی تلقی میشد.
اما نقطه عطف این همکاریها در سال ۱۳۹۹ بود؛ زمانی که بلومبرگ گزارش داد دولت مادورو برای پرداخت هزینه بازسازی پالایشگاهها توسط ایران، ۹ تن شمش طلا به ارزش حدود ۵۰۰ میلیون دلار به تهران ارسال کرده است. آن زمان، در شرایطی که ونزوئلا بهدلیل تحریمهای سنگین آمریکا به پول نقد دسترسی نداشت، طلا به جای دلار مبادله شد؛ معاملهای که گرچه برای ایران سودآور بود، اما سایه تحریمهای جدید را نیز بر سر تهران انداخت و آن نیز تحریم طلای ایران بود.
در واقع روابط تهران و کاراکاس همیشه دو چهره داشته است: از یک سو، فرصت اقتصادی و سیاسی برای گسترش نفوذ ایران در آمریکای لاتین؛ و از سوی دیگر ریسک بالای درگیری غیرمستقیم با واشنگتن در حیاطخلوتش؛ اکنون نیز سناریوی مشابهی در حال شکلگیری است.
یادآوری یک تجربه تلخ از پرواز پهپادها تا انزوای دیپلماتیک
این شرایط نیز اکنون در حالی رخ میدهد که در حافظه سیاست خارجی ایران هنوز ماجرای پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین زنده است؛ بحرانی که در اواخر سال ۲۰۲۲ به اوج رسید.
زمانی که رسانههای غربی و دولت اوکراین مدعی شدند ایران پهپادهای «شاهد» را در اختیار روسیه قرار داده و به این ترتیب بود که تهران ناگهان در مرکز یکی از سنگینترین موجهای تحریم پس از برجام قرار گرفت.
اگر تهران بتواند از تکرار اشتباه پهپادها پرهیز کند و همزمان باب گفتوگوهای غیرمستقیم با واشنگتن را با میانجیگری عمان، باز نگه دارد، شاید بتوان گفت که بحران ونزوئلا نه تهدیدی تازه، بلکه دروازهای برای بازگشت ایران به مسیر تعامل و ثبات است و در غیر این صورت نام ایران در فهرست تحریمها باقی خواهد ماند
هرچند مقامهای ایرانی بارها تأکید کردند که «هیچ کمکی به روسیه پس از آغاز جنگ انجام نشده»، اما این ماجرا کافی بود تا مذاکرات احیای برجام در وین متوقف شود و روابط ایران با اروپا وارد مرحلهای از بیاعتمادی و تیرگی شود که هنوز ادامه دارد.
اکنون، درخواست مادورو برای دریافت «پهپاد با برد هزار کیلومتر» از ایران، یادآور همان الگوی خطرناک است؛ الگویی که ممکن است بار دیگر تهران را وارد نزاعی کند که نه سودی اقتصادی برای کشور دارد و نه دستاوردی سیاسی، بلکه تنها هزینه تحریم و فشار مضاعف را به همراه میآورد.
تحلیلگران معتقدند، ونزوئلا در شرایط فعلی، نه توان پرداخت مالی دارد و نه ظرفیت تحمل تحریمهای جدید؛ پس اگر ایران به چنین همکاری نظامی تن دهد، بار دیگر ممکن است در «تله مشروعیتسازی روسی» گرفتار شود؛ یعنی در حالی که مسکو و پکن در مجامع جهانی سکوت میکنند، این تهران است که متهم اصلی بحرانهای فرامنطقهای جلوه میکند.
تلاقی بحران ونزوئلا و فرصت دیپلماتیک تهران
اما در میان همه این هشدارها، یک نکته مهمتر نیز وجود دارد؛ همزمانی بحران واشنگتن با کاراکاس با نشانههایی از نرمش نسبی در سیاست آمریکا نسبت به ایران.
در شرایطی که دولت دوم ترامپ، اکنون درگیر مدیریت فشار بر مادورو و کنترل بازار انرژی است، نشانههایی از تمایل واشنگتن برای کاهش تنش با تهران دیده میشود.
به گفته منابع نزدیک به کاخ سفید که فرانس۲۴ به نقل از آنها خبر داده، تیم امنیت ملی ایالات متحده معتقد است «آرامش در خاورمیانه» برای دولت کنونی اولویت دارد تا بتواند بحرانهای نیمکره غربی را کنترل کند.
به بیان دیگر، واشنگتن در شرایطی نیست که دو جبهه همزمان، یکی در خاورمیانه و دیگری در آمریکای لاتین، بگشاید.
در چنین فضایی، بسیاری از دیپلماتهای منطقهای از جمله عمانیها بار دیگر نقش میانجی خود را فعال کردهاند. بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، در نشست اخیر «گفتوگوی منامه» بهصراحت گفت: «ما میخواهیم مذاکرات میان ایران و ایالات متحده از سر گرفته شود. شورای همکاری خلیج فارس سالها تنها نظارهگر بوده و اجازه داده ایران منزوی بماند؛ این وضعیت باید تغییر کند.»
درخواست مادورو برای دریافت «پهپاد با برد هزار کیلومتر» از ایران، یادآور همان الگوی خطرناک است؛ الگویی که ممکن است بار دیگر تهران را وارد نزاعی کند که نه سودی اقتصادی برای کشور دارد و نه دستاوردی سیاسی، بلکه تنها هزینه تحریم و فشار مضاعف را به همراه میآورد
او همچنین گفت که عمان امسال میزبان پنج دور گفتوگوی غیرمستقیم میان تهران و واشنگتن بوده و تنها سه روز پیش از آغاز دور ششم، حملات اسرائیل به ایران باعث توقف آن شد.
این اظهارات معنایی روشن دارد: مسیر مذاکره هنوز زنده است و میتواند دوباره فعال شود؛ بهویژه حالا که آمریکا در جبههای دیگر گرفتار است.
نشانههای رفتوآمد دیپلماتیک
در تهران نیز نشانههایی از تداوم ارتباطات غیررسمی با غرب دیده میشود. یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتوگویی با رسانههای داخلی تأیید کرده که «مذاکرات رسمی درباره مسئله هستهای متوقف شده، اما رایزنیها و رفتوآمدها همچنان ادامه دارد».
این جمله کوتاه، به معنای باز بودن روزنهای است که هنوز بسته نشده است. در همین حال، منابع خبری در مسقط گفتهاند که عمان طی هفتههای اخیر پیامهایی میان تهران و واشنگتن رد و بدل کرده است.
هرچند وزارت خارجه ایران دریافت «نامه تازه از آمریکا» را تکذیب کرد، اما همزمان سخنان وزیر خارجه عمان نشان داد که تلاشها برای آغاز دور جدید گفتوگوها در جریان است.
از سوی دیگر، سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در گفتوگویی با شبکه الجزیره تأکید کرد «ما تمایلی به مذاکرات مستقیم با واشنگتن نداریم، اما میتوانیم به توافقی برای مذاکرات غیرمستقیم برسیم. ما هرگز درباره برنامه موشکی خود مذاکره نمیکنیم و غنیسازی اورانیوم را نیز متوقف نخواهیم کرد.»
عراقچی با اشاره به آمادگی کامل ایران برای مقابله با هرگونه اقدام نظامی اسرائیل گفت: «در جنگ ۱۲ روزه، ما موشکهای خود را در نبرد واقعی آزمایش کردیم و هر تجاوزی با پاسخ سختتری مواجه خواهد شد.»
هرچند این مواضع همچنان بر پایه مقاومت و بیاعتمادی نسبت به واشنگتن است، اما در میان خطوط این سخنان، نشانهای از واقعگرایی جدید نیز دیده میشود: پذیرش گفتوگوی غیرمستقیم در شرایطی که منطقه در آستانه تنش و آمریکا به دنبال آرامش نسبی در خاورمیانه است.
اکنون ایران در نقطهای ایستاده که میتوان آن را «دو راهی ونزوئلا» نامید: از یک سو، وسوسه بازگشت به میدان همکاریهای نظامی و اقتصادی با متحدی قدیمی در آمریکای جنوبی که میتواند منبعی برای ارز و طلا باشد؛ و از سوی دیگر، فرصتی کمنظیر برای بازتعریف رابطه با غرب در لحظهای که واشنگتن به دیپلماسی نیاز دارد
فرصت تاریخی یا
تکرار اشتباهی تکراری؟
اکنون ایران در نقطهای ایستاده که میتوان آن را «دوراهی ونزوئلا» نامید: از یک سو، وسوسه بازگشت به میدان همکاریهای نظامی و اقتصادی با متحدی قدیمی در آمریکای جنوبی که میتواند منبعی برای ارز و طلا باشد؛ و از سوی دیگر، فرصتی کمنظیر برای بازتعریف رابطه با غرب در لحظهای که واشنگتن به دیپلماسی نیاز دارد.
تجربه سالهای گذشته نشان داده که هرگاه تهران در مسیر ائتلافهای پرریسک نظامی با کشورهای بحرانزده حرکت کرده، هزینه سیاسی آن بیش از سود اقتصادیاش بوده و حتی در نهایت از نظر اقتصادی نیز با چنان تحریمهای گسترده مواجه شده که نهایتا منجر به بحران برای کشور شده است.
مساله این جاست که از سوریه تا روسیه، از یمن تا حالا شاید ونزوئلا، ایران همواره در موقعیتهایی قرار گرفته که دستاوردش محدود و هزینهاش سنگین بوده است.
در مقابل، هرگاه مسیر دیپلماسی فعال و گفتوگو با میانجیهایی مانند عمان یا قطر را در پیش گرفته شده، فضای تنفس اقتصادی و کاهش فشار تحریمها فراهم شده است. همانگونه که توافق موقت ۲۰۲۴ با وساطت عمان موجب آزادسازی بخشی از داراییهای ایران در کره جنوبی شد، اکنون نیز ممکن است بحران ونزوئلا به فرصتی برای چانهزنی جدید بدل شود؛ مشروط بر آنکه تهران بهجای ورود به جنگ نیابتی تازه، مسیر دیپلماسی را برگزیند.
آزمون خرد دیپلماتیک برای طرفین
در نهایت آن چه اکنون در پیش است دیگر تنها درباره ونزوئلا نیست؛ بلکه آزمونی است که ایران در برابر خود دارد. کشوری که میتواند میان دو مسیر متفاوت یکی را انتخاب کند: یا بار دیگر با اصرار بر حضور در نزاعهای فرامنطقهای، خود را در معرض تحریمهای تازه و انزوای دیپلماتیک قرار دهد، و یا از شکاف کنونی در سیاست خارجی واشنگتن برای بازسازی رابطه با جهان و آغاز مرحلهای تازه از گفتوگوها بهره ببرد.
تاریخ سیاست خارجی ایران پر از لحظاتی بوده که در آن تصمیمگیری درست یا نادرست مسیر کشور را برای سالها تغییر داده و اکنون نیز شاید یکی از همان لحظات باشد.
در حالی که مادورو به پوتین و تهران نامه مینویسد و واشنگتن با نگرانی بحران جدیدی را در آمریکای لاتین دنبال میکند، این ایران است که میتواند با یک تصمیم هوشمندانه، از تهدیدی تازه فرصتی استراتژیک بسازد.
اگر تهران بتواند از تکرار اشتباه پهپادها پرهیز کند و همزمان باب گفتوگوهای غیرمستقیم با واشنگتن را با میانجیگری عمان، باز نگه دارد، شاید بتوان گفت که بحران ونزوئلا نه تهدیدی تازه، بلکه دروازهای برای بازگشت ایران به مسیر تعامل و ثبات است.در غیر این صورت، تاریخ تکرار خواهد شد؛ بار دیگر نام ایران در فهرست تحریمها، انزوای دیپلماتیک و پروندههای نظامی جهان باقی خواهد ماند؛ با این تفاوت که این بار نه در میدانهای اوکراین، بلکه در جنگلهای آمریکای جنوبی و این بار بعد از قرار گرفتن در برابر اروپا در برابر آمریکا نه بر سر منافع داخلی خود که منافع یک کشور دیگر قرار میگیرد.