پدیده عجیب نوع مواجهه مدیران و مربیان با انتقادها

امیر قلعهنویی جزو سردمداران موضعگیری علیه منتقدان است؛ او بارها در صحبتهایش پاسخ منتقدانش را با مغرض و دشمن دانستن و همین سبک و سیاق داده و مدعی شده که برخیها دنبال سهمخواهی هستند.
با پدیده عجیبی روبهرو هستیم. مدیران و حتی مربیان شاغل در حوزه ورزش، تاب و تحمل نقد را ندارند و پایین بودن آستانه تحمل خود را بعضاً با اتهامزنی به منتقدان، علنی میکنند. در این شرایط، کسب موفقیت به دستاویزی برای تاختن به آنهایی تبدیل شده که پیشتر انتقاداتی برای بهبود اوضاع مطرح کردهاند. در حال حاضر روال اینگونه است که بلافلاصله بعد از کسب موفقیت، شاهد اظهارنظرهایی هستیم که گاه حلاوت و شیرینی موفقیتی را تحتالشعاع قرار میدهد چون فلان مدیر یا مربی فرصت را مغتنم شمرده و از آنچه که وظیفهاش بوده، برای عقدهگشایی بهره میبرد.
البته این تنها بخشی از ماجراست و در مواردی اوضاع پیچیدهتر هم میشود. مثلاً در مواردی که یک مدیر از حمایتهای خاصتر و خارج از دایره ورزشی برخوردار است، به خودش اجازه میدهد اتهام هم بزند چون مطمئن است که نه با چالشی مواجه خواهد شد و نه قرار است برای اظهاراتش پاسخگو باشد.
مدتی است «باجخواهی» یا «سهمخواهی» به کلیدواژههایی در ادبیات برخی فدراسیونها تبدیل شده و آنها هیچ ابایی از اتهامزنی به منتقدان ندارند. جالب است که هیچ فرد یا نهادی از آنها سؤال نمیکند آنچه مطرح کردهای براساس کدام سند و مدرک است و آیا ورزشکار و مدیر منتقد، رسانه یا خبرنگاری که نوری بر بخشهای تاریک میتاباند و به مذاق فدراسیون مربوطه و رئیس آن خوش نمیآید، باید با مصاحبههایی که رنگ و بوی خط و نشان کشیدن دارد، مواجه شود؟

چند روز پیش میلاد تقوی، رئیس فدراسیون والیبال، در واکنش به سؤالی درباره انتقال ۱۰ درصد قرارداد لژیونرهای والیبال به حساب دو وکیل در کشورهای اتریش و لیختناشتاین، گفت: «افرادی که فکر میکردند مچ والیبال را گرفتهاند تا باجخواهی کنند، اشتباه میکنند.» عجیب است که انتشار یک گزارش با مستندات توسط یک رسانه، با واکنشهای اینچنینی مواجه میشود. عجیبتر اینکه آقای تقوی در حالی اتهام میزند و به باجخواهی متهم میکند که برای دوستان و نزدیکان و رسانههای همراه، انواع و اقسام تسهیلات، ویزای شینگن و مسائلی از این دست را در نظر میگیرد و در واقع خود اوست که چنین ذهنیتی دارد و احتمالاً برای منتقدان هم چنین چارچوبی قائل است.
در حقیقت به نظر میرسد نوع مواجهه با منتقدان و استفاده از چنین ادبیاتی، مسرّی است چرا که نمونههای نسبتاً پرشمار دیگری هم برای این مهم وجود دارد. دیروز بهداد سلیمی سرمربی تیم ملی وزنهبرداری در واکنش به انتقاداتی که نسبت به عملکرد وزنهبرداران کشورمان مطرح شده، موضعگیری قابل توجهی داشت و گفت: «به کسانی که به دنبال سهمخواهی هستند، اگر حرف درست هم بزنند گوش نمیدهیم! در خدمت کسانی که به دنبال کمک باشند، خواهیم بود. با این حال کسانی که به دنبال باج گرفتن از ما هستند، بدانند تاکنون به کسی باج ندادهام و اگر کسی انتقاد کند، به او باج نمیدهم.» مشخصاً چنین ذهنیتی در میان مدیران و مربیان ورزشمان در حال فراگیر شدن است. شهریورماه ۱۴۰۲ سجاد انوشیروانی، رئیس فدراسیون وزنهبرداری گفت: « برخی منتقدان مجیزگوی افراد معلومالحال شدهاند. او یک سال پیش هم در نشست خبری اظهار داشت: «آیا آنها که انتقاد میکنند و ۹۰ درصد حرفهای آنها نیز دروغ است، حاضر به عذرخواهی در این مدت شدهاند؟»

ذهنیت باجگیر و مغرض نشان دادن منتقدان، تبدیل به یک رویه برای فرار از پاسخگویی مدیران و مربیان شده تا به انتقادهای درست، آنچه باید را نگویند. احسان حدادی، رئیس فدراسیون دوومیدانی هم از بیان جملاتی مشابه غافل نشده و مدتی پیش در واکنش به انتقادهای مطرح شده به دوومیدانی، گفت: «قطاری که در حال حرکت است، همیشه سنگ میخورد. ما دوست داریم هر کسی هر انتقادی دارد، به خودمان بگوید، ولی به کسی باج نمیدهیم.» هادی ساعی رئیس فدراسیون تکواندو هم چند ماه پیش هر گونه اختلاف بین ناهید کیانی و مبینا نعمتزاده را رد و تأکید کرد که راه انداختن چنین شایعهای کار دشمنان فدراسیون است.
اینها چند نمونه از رویهای است که در ورزش کشورمان ریشه دوانده و در مواجهه با منتقدان، بهترین راه را ساکت کردن آنها با اتهاماتی چون سهمخواهی و باجخواهی میدانند. امیر قلعهنویی جزو سردمداران این نوع موضعگیری است. او بارها در صحبتهایش پاسخ منتقدانش را با همین سبک و سیاق داده و مدعی شده که برخیها دنبال سهمخواهی هستند. او بیشتر اوقات منتقدان را مغرض و دشمن خوانده و این ادبیات او، بارها مورد نقد قرار گرفته است.