نگرانی روزنامه اصولگرا از تغییر پوشش زنان

روزنامه خراسان در گزارشی با عنوان «جامعه در آستانه دوقطبی تازه بر سر پوشش» نوشته است: «پخش تصاویری از پوششهای نامتعارف شامل نمایش بخشی از بدن، تعادل نسبی در وادی پوشش را بهمخاطره انداخته و زمینهساز دوقطبی تازهای شده که باعث فرسایش جامعه خواهد شد.»
بهنوشته این روزنامه، طی دو دهه اخیر جامعه ایران مسیر پرنوسانی را در موضوع پوشش طی کرده است؛ از دوران بحثبرانگیز گشت ارشاد تا امروز که شبکههای اجتماعی به عامل تعیینکننده در بازنمایی سبک زندگی و پوشش تبدیل شدهاند. نویسنده یادآور میشود که حتی در روزهایی که کشور درگیر تجاوز رژیم صهیونیستی بود، بسیاری از زنانی که پوشششان با معیارهای رسمی همخوانی نداشت، با محوریت نام ایران در کنار دیگران علیه دشمن ایستادند؛ اما «با فروکشکردن فضای جنگ، چالش تازهای آغاز شد» و برگزاری رویدادهایی مثل «ماچا پارتی» و «هالووین» در شهرهایی، چون تهران، شیراز و کیش، به بروز نوعی افراط در پوشش منجر شد که «نهفقط از منظر فقهی، بلکه در تعارض با عرف جامعه» قرار داشت.
از اندرونی تا اینستاگرام
گزارش خراسان با مرور تاریخی پوشش در ایران نوشته است: «در تاریخ اجتماعی ایران، مفهوم حجاب همواره فراتر از پوششی ظاهری بوده است؛ تجلی سنت، وقار و حیا و سبک زندگی حول محور خانواده و دین.»
بهتعبیر نویسنده، همانطور که معماری سنتی ایران میان اندرونی و بیرونی مرز قائل بود، پوشش نیز مرز طبیعی میان حریم شخصی و اجتماع محسوب میشد.
اما در دهه اخیر، با گسترش شبکههای اجتماعی و صنعت مد، این تعادل به چالش کشیده شد.
خراسان مینویسد: «در این میان، رفتار معدود افرادی که پوشششان با عرف اجتماعی همخوان نیست، بهدلیل بازنمایی گسترده در شبکههای اجتماعی، بسیار بزرگتر از واقعیت جامعه دیده میشود و نتیجه آن، بازتولید دوقطبی و خاموششدن چراغ گفتوگوست.»
وقتی پوشش فقط پوشش نیست
در بخشی از این گزارش آمده است: «برای بسیاری از افراد، نوع پوشش فقط یک انتخاب ساده نیست؛ پیامی است که باید جدی گرفته شود.»
نویسنده تفاوت میان دو گروه را چنین توضیح میدهد: برخی زنان میانسال بدون حجاب، هدف خاصی از انتخاب خود ندارند و آن را مسئلهای شخصی میدانند؛ اما در مقابل، نسل نوجوانتر گاه از پوشش خود بهعنوان «تابلوی اعتراضی» بهره میبرد. بهگفته خراسان، این تغییر نگاه به پوشش، از سطح تجربه فرهنگی فراتر رفته و به «جدال هویتی» بدل شده است؛ جایی که نسل جدید میخواهد استقلال فکری و ظاهری خود را اعلام کند، حتی اگر به قیمت شکستن عرف باشد.
تجربه فرهنگی یا واکنش اجتماعی؟
به باور نویسنده، «سختگیریهای بیرویه سالهای پیش، همراه با فشارهای اجتماعی، بخشهایی از نسل جدید را به واکنشهایی رساند که بیش از آنکه نشانه انتخاب مد خاص باشد، نوعی انرژی ذخیرهشده فنرمانند است که ناگاه رها شده.»
در این نگاه، بدن و پوشش در شبکههای اجتماعی به زبان جدیدی برای تعامل و دیدهشدن تبدیل شده است؛ زبانی که هرچند گاه از معنا تهی است، اما نمیتوان با امر و نهی ساده آن را حذف کرد.
وقتی باب گفتوگو بسته میشود
خراسان هشدار داده است که «دوقطبی پوشش در کشور ما بارها از یک اختلافنظر اعتقادی عبور کرده و به آزمونی حیثیتی بدل شده است.»
این روزنامه مینویسد: «جامعهای که پیشتر توانست میان اشکال مختلف نگاهها به زندگی تعادل بسازد، اکنون در معرض از دست رفتن همان مهارت است؛ مهارتی به نام تفاهم اجتماعی. اگر این مهارت از بین برود، حجاب و پوشش در خطر نیست، بلکه هویت جمعی ما در خطر فرسایش تدریجی خواهد بود.»
عرف در برابر نمایش بدن
در ادامه گزارش آمده است: «جامعه ایرانی، با وجود همه تغییرات فرهنگی و تماسهای گسترده با جهان مدرن، هنوز عرف نسبتاً مشترکی درباره پوشش دارد؛ عرفی نه الزاماً مذهبی، بلکه برآمده از حس جمعی.»
نویسنده تأکید میکند که «نمایش آشکار بخشهایی از بدن مثل شکم، با ذائقه فرهنگی و تربیتی بیشتر جامعه در تعارض است» و عبور سریع از این عرف جمعی، ناگزیر واکنش اجتماعی و تنش میآفریند.
راهحل کمهزینه: گفتوگو و فرهنگسازی
در پایان، گزارش با تأکید بر ضرورت پرهیز از برخوردهای هیجانی مینویسد: «هیچ کنترل اجتماعیای بدون پشتوانه فرهنگی پایدار نبوده است و هیچ تغییری هم اگر همسو با عرف نباشد مورد پذیرش قرار نمیگیرد.»
به باور نویسنده، راه عبور از این وضعیت «نه در تقابل و تحمیل»، بلکه در «مسیر سوم» است: فرهنگسازی بلندمدت، بازتعریف الگوهای بومی پوشش و تقویت عزتنفس در نسلهای جدید؛ الگویی که بتواند هم به نیازهای زیباشناسی پاسخ دهد و هم ریشه در سنت و ادب ایرانی داشته باشد.