۵۰ میلیارد برای سفر صفر دستاوردی شینا انصاری

بر اساس سندی که در فضای مجازی منتشر شده، شینا انصاری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور در نامهای به رئیس سازمان برنامه و بودجه خواستار تخصیص ۵۰ میلیارد تومان از محل اعتبارات پیشبینینشده برای حضور هیأت ایرانی در اجلاس «کاپ ۳۰» متعاهدین کنوانسیون تغییر اقلیم (UNFCCC) در کشور برزیل شده است.
در این نامه که با شماره ۲۱۲۱۳ و تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۴ تنظیم شده، به دعوت رسمی رئیسجمهور برزیل از همتای ایرانی برای شرکت در این اجلاس اشاره و بر ضرورت تأمین منابع مالی لازم برای اعزام نمایندگان ایران تأکید شده است.
انتشار این درخواست مالی، واکنشهایی را در میان فعالان محیط زیست برانگیخته است. منتقدان میگویند سازمانی که با کمبود منابع برای مقابله با آلودگی هوا، نابودی تالابها، فرسایش خاک و بحران آب روبهروست، چطور میتواند چنین رقمی را برای یک سفر مطالبه کند؟ پرسش اصلی افکار عمومی این است که این سفر چه دستاوردی برای محیط زیست کشور دارد؟
امیرحسین ثابتی، نماینده تهران در جلسه امروز مجلس به همین موضوع پرداخت و گفت: «مردم عزیز، من در نطق و تذکرات مختلف معمولا به یکی دو مورد از پرخرجیهای دولت اشاره میکنم تا این گزاره با عدد و رقم اثبات شود، مشکل کشور کمبود پول نیست مدیریت بد، ولخرجی و بریز و بپاشها هست، مثال آن هم خانم شینا انصاری رئیس سازمان محیط زیست است که برای سفر کاری به برزیل درخواست ۵۰ میلیارد تومان پول به سازمان برنامه و بودجه کرده است. آخر مگر میخواهید برزیل را بخرید و برگردونید، چند نفر هستید و میخواهید چه کار کنید؟ هزینه بلیط شما نهایتا ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون تومان است و پول هتل هم یکی دو میلیارد بشود و میخواهید در این سفر چه کاری انجام دهید که یک قلمتان فقط ۵۰ میلیارد تومان شده است؟ مردم عزیز اینهاست اون مثالهای ولخرجی مثالهای ول کردن اقتصاد کشور و بریز و بپاش ها، حال وقتی به مردم میرسند میگویند پول نداریم.»
در فضای مجازی هم واکنشها مشابه بود. بسیاری از کاربران نوشتند برای سفرهای کاری چندروزه به برزیل، حتی با بالاترین سطح اقامت و پرواز، چنین رقمی قابل توجیه نیست. گروهی از فعالان محیط زیست هم یادآور شدند که بودجه این سفر میتواند صرف تجهیز محیطبانان، احیای تالابهای خشکشده یا حتی نصب ایستگاههای پایش آلودگی هوا در تهران و اصفهان شود.
فایده این سفرهای پرهزینه چیست؟
با این حال، این نخستین بار نیست که عملکرد شینا انصاری و تیم مدیریتی او در سازمان محیط زیست با چنین انتقادهایی روبهرو میشود. در ماههای اخیر سفرهایی از سوی مقامات این سازمان به کشورهایی مانند چین و ترکیه انجام شده که نه گزارشی از نتایج آنها منتشر شده و نه تغییری در وضعیت داخلی محیط زیست کشور دیده میشود. آزاده مختاری، خبرنگار نیز چند روز قبل با کنایه به همین موضوع نوشته بود: «سفر با کشتی کروز؛ مسیر تازه شینا انصاری و مدیران سازمان محیط زیست! ایران در آستانه فروپاشی زیست محیطی است، اما مسئولان در تور جهانی از پکن تا ریو میچرخند! این سفرها دقیقا چه خروجی و دستاوردی برای ایران و محیط زیست ایران داشته است؟ اعلام رسمی و کامل شود.»
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران و فعال محیط زیست که در کاپ ۲۹ در باکو به دعوت باکو حضور داشت نیز با اشاره به حضور ضعیف ایران در نشستهای بینالمللی محیط زیستی، گفته بود: «وقتی حتی نتوانستیم یک غرفه برای ایران در اجلاس قبلی فراهم کنیم، حضور رئیسجمهور یا رئیس سازمان محیط زیست تأثیر چندانی نخواهد داشت. این حضور ضعیف، نشاندهنده ناتوانی در استفاده از ظرفیتهای بینالمللی است».
مشکل اصلی چیست؟
شینا انصاری البته چهرهای ناشناخته در این حوزه نیست. او از بدنه سازمان محیط زیست آمده و سالها در حوزه سیاستگذاری محیطی فعالیت کرده است؛ اما منتقدان میگویند در جایگاه ریاست سازمان، بیش از آنکه به حل مشکلات داخلی بپردازد، درگیر نمایشهای رسانهای و حضور در نشستهای بینالمللی بوده است. بسیاری از کارشناسان محیط زیست از عملکرد انصاری در قبال بحران آلودگی هوا، احیای تالابها و حفاظت از جنگلها رضایت ندارند و معتقدند رویکرد او بیش از اندازه محتاط، اداری و بیاثر است.
با این حال، باید انصاف داد که مشکل فقط به شخص انصاری محدود نمیشود. سازمان حفاظت محیط زیست در سالهای اخیر از نظر بودجه، اختیار و جایگاه نهادی تضعیف شده است. در تصمیمگیریهای کلان کشور، صدای این سازمان چندان شنیده نمیشود و بخش زیادی از توان کارشناسی آن درگیر بوروکراسی داخلی است. در چنین شرایطی، برخی مدیران تصور میکنند حضور در اجلاسهای بینالمللی میتواند جای خالی اثرگذاری داخلی را پر کند؛ تصوری که معمولاً نه در داخل نتیجه دارد و نه در خارج تصویری متفاوت از ایران میسازد.
مسئله، اما این است که کشور در شرایط بحرانی قرار دارد. از تالابهای خشکشده تا جنگلهای نیمسوخته و هوای سمی کلانشهرها، وضعیت محیط زیست ایران به مرحله اضطرار رسیده است. وقتی هر روز خبری از آلودگی هوا، فرونشست زمین، کمبود آب و شهادت محیطبانان منتشر میشود، اولویت اصلی باید مدیریت منابع موجود و بازسازی اعتماد عمومی باشد، نه سفرهای پرهزینه و بیخروجی.
سفرهای خارجی در عصر بحران داخلی
حتی اگر نیت این سفرها جذب سرمایهگذاری خارجی یا تعامل دیپلماتیک باشد، بدون شفافیت مالی و برنامه اجرایی مشخص، چنین اقداماتی بیشتر به بیاعتمادی دامن میزند تا امید. سازمان محیط زیست باید به افکار عمومی توضیح دهد چرا چنین بودجهای درخواست شده، چه کسانی در هیأت اعزامی حضور دارند و چه برنامهای برای ارائه در کنفرانس برزیل دارند.
در نهایت، اصل حضور ایران در کنفرانسهای جهانی اقلیمی نه تنها غلط نیست، بلکه ضروری است؛ اما حضور مؤثر نیازمند برنامه، کارنامه و دستاورد است. اگر قرار است ایران در کاپ ۳۰ حرفی برای گفتن داشته باشد، باید ابتدا در داخل کشور حرفش را با عمل ثابت کند. در غیر این صورت، سفر هیأت ایرانی به برزیل صرفاً به هزینه تبدیل خواهد شد؛ هزینهای که نه طبیعت ایران را نجات میدهد، نه اعتبار از دسترفته نهاد محیط زیست را بازمیگرداند.
در روزگاری که ایران نه آب دارد و نه هوا؛ مردم از مدیران انتظار دارند که به جای سفرهای پرهزینه، مشکلات را لمس کنند و پاسخگو باشند. محیط زیست به سفر نیاز ندارد؛ به اقدام، شفافیت و صداقت نیاز دارد.