بحران آب با توسعه آب شیرین کنها حل میشود؟!

این اظهارات موجی از تردید و پرسشهای جدی میان کارشناسان ایجاد کرده؛ اینکه آیا آبشیرینکنها واقعاً میتوانند راهحل پایدار برای نجات تهران باشند و تجربه کشورهای منطقه در این زمینه چه تصویری ارائه میدهد؟
وعده وزارت نیرو و پرسشهای بیپاسخ
به گزارش روز نو طرح گسترش آبشیرینکنها در حالی مطرح میشود که تهران نه مرز آبی دارد و نه زیرساختی برای انتقال حجم بالای آب از جنوب کشور؛ پروژهای که بنا بر برآورد کارشناسان، به سرمایهگذاریهای بسیار سنگین و خطوط انتقال چندصد کیلومتری نیاز دارد. با این حال، وزارت نیرو میگوید این برنامه صرفاً یک ایده سیاسی نیست، بلکه بخشی از تکالیف قانونی کشور است.
عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب، تأکید میکند که سخنان وزیر نیرو «در چارچوب جدول ۷ ماده ۳۷ برنامه هفتم پیشرفت» و همچنین «سند رفع ناترازیهای آب» مطرح شده و پایه حقوقی و اجرایی دارد.
او توضیح میدهد: «در برنامه هفتم پیشبینی شده سالانه ۱.۷۷۰ میلیارد مترمکعب از آب دریا و پساب به خدمت گرفته شود. این رقم مهمی است، اما در مقایسه با برداشت کشورهای جنوبی خلیجفارس هنوز فاصله قابل توجهی داریم. ضمن اینکه بند ۱۲۰ سند ملی آمایش سرزمین تصریح کرده که نوار ساحلی و برخی مناطق کشور باید از آب دریا استفاده کنند.» بزرگزاده در ادامه تأکید میکند: «اقدامات وزارت نیرو دقیقاً مطابق همین اسناد خواهد بود.»
تجربه دیگران؛ همسایهها چه کردهاند؟
کشورهای جنوب خلیجفارس سالهاست مسیر آبشیرینکنها را پیمودهاند؛ البته با سرمایهگذاریهای سنگین و پیامدهای محیطزیستی قابلتوجه. امارات امروز بخش عمده آب شرب خود را از مجموعهای از مجتمعهای عظیم شیرینسازی تأمین میکند و در زمره پیشتازان جهانی است. عربستان نیز بزرگترین تولیدکننده آبشیرینشده در جهان به شمار میرود و پروژههایی با ظرفیت چند میلیون مترمکعب در روز را مدیریت میکند. قطر و عمان هم با توسعه گسترده سامانههای اسمز معکوس (RO)، تقریباً بهطور کامل به آب دریا وابسته شدهاند.
این کشورها برای دستیابی به امنیت آبی، هزینههای نجومی پرداختهاند؛ اما یک تفاوت کلیدی با ایران دارند: شبکههای توزیع و خطوط انتقال آب در آنها عمدتاً در مجاورت ساحل قرار دارد. شرایطی که با ساختار ایرانِ مرکزمحور و کمدسترسی شهرهایی مانند تهران به دریا، کاملاً متفاوت است.
پسابِ شور؛ چالش پنهان آبشیرینکنها
در کنار هزینههای انرژی و انتقال، یک چالش حساس دیگر نیز وجود دارد: پساب یا بَرین (Brine). بر اساس استانداردهای جهانی، برای تولید هر یک مترمکعب آب شیرین، حدود ۱.۵ مترمکعب پساب فوقالعاده شور دوباره به دریا بازگردانده میشود.
اگر ایران واقعاً به هدف ۱.۷۷۰ میلیارد مترمکعب آبشیرینکنی برسد، حجم پساب سالانه میتواند به حدود ۲.۶ میلیارد مترمکعب افزایش یابد؛ رقمی که در صورت نبود مدیریت دقیق، قادر است اکوسیستمهای خلیجفارس و دریای عمان را با تهدیدی جدی روبهرو کند.
کارشناسان محیطزیست هشدار میدهند: «کشورهایی مانند امارات و عربستان سالهاست بهدلیل انباشت پساب، با مشکلات ژرفزیستی و افزایش شوری آبهای ساحلی مواجهاند. اگر ایران میخواهد وارد این مسیر شود، باید از همان ابتدا برنامه مدیریت پساب را طراحی کند، نه اینکه در مرحله اجرا تازه به فکر راهحل بیفتد.»
آبشیرینکن؛ بخشی از راهحل، نه تمام آن
طرح وزارت نیرو میتواند برای استانهای ساحلی کارآمد باشد، اما تهران با مجموعهای از چالشهای کاملاً متفاوت روبهروست؛ از فرسودگی گسترده شبکه توزیع و هدررفت بالای آب گرفته تا افت شدید سفرههای زیرزمینی، برداشت بیرویه در بخش کشاورزی و الگوی مصرف خانگی که سالهاست از استانداردهای جهانی فاصله دارد.
در چنین شرایطی، صرفاً اتکا به آبشیرینکنها نمیتواند «بحران» آب پایتخت را برطرف کند؛ بهویژه آنکه تهران نه ساحل دارد و نه امکان ایجاد خطوط انتقال کمهزینه. کارشناسان تأکید میکنند: اگر مدیریت مصرف، بازچرخانی پساب شهری، اصلاح الگوی آبیاری و کاهش تلفات شبکه همزمان پیش نرود، آبشیرینکنها فقط نقش یک مُسکن موقت را خواهند داشت.
وزارت نیرو میگوید برنامه توسعه آبشیرینکنها قانونی، مبتنی بر سندهای بالادستی و در چارچوب نقشهراه ملی است. اما تجربه کشورهای همسایه و محدودیتهای جغرافیایی تهران نشان میدهد تا امروز هیچ کشوری نتوانسته بحران آب را فقط با آبشیرینکنی حل کند.
هشدار یک کارشناس انرژی درباره هزینههای سنگین آبشیرینکن و انتقال آب به تهران
مجید گودرزی، کارشناس انرژی، با اشاره به چالشهای گسترده مدیریت منابع آب در کشور، هزینه انتقال آب شیرینشده از سواحل جنوبی به تهران را «غیر اقتصادی و غیرمعقول» توصیف میکند. او معتقد است حتی اگر آبشیرینکنها توسعه یابند، رساندن این آب به پایتخت با توجه به فاصله، انرژی مورد نیاز و هزینه ساخت خطوط انتقال، توجیه اقتصادی ندارد.
به گفته گودرزی، ایران با اقلیم خشک و نیمهخشک خود تنها در حدود پنج درصد مساحتش بارندگی بیش از ۵۰۰ میلیمتر را تجربه میکند؛ اما در همین شرایط، الگوی مصرف آب — بهویژه در بخش کشاورزی — همچنان بر پایه روشهای سنتی غرقابی است. روشی که به گفته او «بیش از ۸۵ درصد منابع آبی کشور را مصرف میکند و هیچ تناسبی با شرایط اقلیمی امروز ندارد.»
او ادامه میدهد: «با اینکه کشور بیش از ۵۸۰۰ کیلومتر ساحل دارد، بیشترین صنایع آببر در کویر مرکزی ایران ساخته شدهاند؛ از فولاد گرفته تا صنایع بزرگ دیگر در شهرهایی مثل سیرجان، اصفهان، گرمسار و اهواز. این یک خطای استراتژیک در برنامهریزی صنعتی کشور است و آثارش را اکنون در بحران آب میبینیم.»
گودرزی با تأکید بر اینکه تنها راهحل بلندمدت، انتقال صنایع آببر و توسعه شهرهای جدید در نوار ساحلی است، میگوید: «در جنوبیترین سواحل خلیج فارس، آبادترین شهرهای جهان قرار گرفتهاند، اما در سواحل ایران حتی یک شهر جدید ساخته نشده است. خوشبختانه در دولت سیزدهم، ساخت ۲۷ شهر جدید ساحلی تصویب شده و این میتواند نقطه آغاز توسعه دریامحور باشد.»
هزینه نجومی انتقال آب به تهران
این کارشناس انرژی درباره طرح انتقال آب از چابهار به تهران توضیح میدهد که فاصله مسیر بیش از ۱۷۰۰ کیلومتر است؛ مسافتی که خود بهتنهایی پروژه را در سطحی بسیار پرهزینه قرار میدهد.
به گفته او، هزینه ساخت هر کیلومتر خط لوله بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار دلار برآورد میشود؛ رقمی که بسته به شرایط جغرافیایی—از دشت گرفته تا مناطق سختگذر کوهستانی—متغیر است. از سوی دیگر، تولید هر مترمکعب آب شیرینشده بین ۳ تا ۸ دلار هزینه دارد؛ یعنی چیزی حدود ۳۳۰ تا ۸۸۰ هزار تومان با قیمتهای فعلی. گودرزی این ارقام را «از نظر اقتصادی غیرقابل پذیرش» میداند و تأکید میکند که مجموع این هزینهها بار مالی بسیار سنگینی را بر کشور تحمیل خواهد کرد.
راهکارهای پیشنهادی: از بازچرخانی آب تا اصلاح الگوی کشت
او با تأکید بر اینکه باید پیش از هر تصمیمی تکلیف بخش کشاورزی و صنایع آببر مشخص شود، گفت: «به جای اجرای طرحهای پرهزینه انتقال آب، میتوان با فناوریهای نوین آبیاری مانند آبیاری زیرسطحی، مصرف آب را کاهش داد و حتی سطح زیر کشت را افزایش داد.» گودرزی همچنین بر ضرورت بازچرخانی آبهای موجود و مدیریت اصولی مصرف در صنعت و کشاورزی تأکید کرد.
انتقاد از هزینههای سنگین سدسازی
او با انتقاد از سیاستهای گذشته در حوزه آب، به نمونه دریاچه ارومیه اشاره کرد و گفت: «بخش بزرگی از بودجههای کشور صرف سدسازی و ویران کردن محیط زیست شد. در حوزه آبریز دریاچه ارومیه میلیاردها تومان هزینه شد، اما نه سدسازی نتیجه داشت و نه طرحهای احیا.»
گودرزی بر این باور است که اگر تنها بخشی از این هزینههای سنگین به سمت توسعه فناوریهای نوین مدیریت آب هدایت میشد، کشور امروز با بحران آبی در چنین ابعاد گستردهای روبهرو نبود.