به روز شده در: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۰
کد خبر: ۷۶۲۲۶
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۴ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۳

رها کردن ۸۰۰ معتاد پرخطر و بی‌خانمان در تهران

یک هفته است به خیابان‌ها بازگشته‌اند. کنار اتوبان‌ها، زیر پل‌ها و در گودی فرورفته خانه‌ها می‌‍‌خوابند و همانجا بیدار می‌شوند. هنوز که هنوز است دمِ غروب می‌آیند با کفش‌های لنگه به لنگه‌ با دمپایی‌های پاره و پاهای زخم‌دار؛ بِسان سایه‌ای سیه‌چرده. می‌آیند که ببینند سرپناهی هست؟ غذایی، حمامی، جای خوابی هست؟ در انتهای یک کوچه بن‌بست در جنوب‌شرقی تهران، درهای ساختمانی که سال‌ها سقفی بالای سر بی‌خانمان‌ها و خیابان خواب‌ها بود همه بسته است و پنجره‌های خاموش و بی‌چراغ می‌گویند که این خانه دیگر گرم نیست. 
گرمخانه خاوران، بزرگ‌ترین گرمخانه تهران را هفته گذشته پلمب کردند. حوالی ظهر و پیش از آن‌که گرمخانه درهایش را برای پذیرش معتادان و بی‌خانمان‌ها باز کند عده‌ای آمدند و گفتند به‌نام قانون می‌خواهند درهای این‌جا را ببندند. گرمخانه‌ای که حدود سه‌سال پیش در یکی از محله‌های منطقه ۱۵ تهران برای اسکان دادن بی‌خانمان‌هایی راه‌اندازی شد که در شب‌های سرد زمستان در گوشه و کنار خیابان‌های پایتخت یخ می‌زدند و می‌مردند. روزهای یخبندان هم که تمام شد، چراغ گرمخانه‌ها روشن ماند تا حداقل روزی یک بار هم که شده بی‌خانمان‌ها و خیابان‌گردها غذای گرم بخورند اما هنوز یک‌سال بیشتر از فعالیت گرمخانه‌ها در تهران نگذشته بود که پای مردم به کلانتری‌ها و دادسراها باز شد، شکایت پشتِ شکایت. آنها می‌گفتند رفت و آمد بی‌خانمان‌ها که تعداد زیادی از آنها معتاد هم هستند، امنیتشان را به خطر انداخته. در منطقه ۱۵ تهران در منطقه‌ای که با نام محله‌های مسعودیه ، مشیریه و شهرک رضویه شناخته می‌شود هم دو سالی هست که نامه‌ها و شکواییه‌هایی با امضای مردم، ائمه‌جماعت مساجد و نهادهای دیگر  و شورایاری‌ها به شهرداری تهران ارسال می‌شد. در سال‌های اخیر آنها شکایتشان را به مراجع قضایی بردند و نتیجه همه این پیگیری‌ها این شد که چند روز پیش با حکم دادسرای شهید محلاتی آمدند و درهای گرمخانه یا همان مددسرای خاوران را بی‌خبر و بی‌حرف پیش پلمب کردند، بستند و رفتند: «ظهر بود که آمدند حدود ساعت ۳ و ۴. کارمندان و مددکاران را از گرمخانه بیرون کردند و این‌جا را پلمب کردند. علاوه بر پلیس، نیروهای دیگر هم بودند و می‌گفتند ما باید این‌جا را می‌بستیم که بستیم. یک اعلامیه هم زدند روی در که این‌جا با دستور قضایی پلمب شده است، البته معتادان و کارتن‌خواب‌هایی که شب آمده بودند و دیدند این‌جا بسته شده، عصبانی شدند و آن اعلامیه را کندند، شب هم همین جا توی کوچه خوابیدند. کارگاه ما روبه‌روی این گرمخانه است، ما مشکلی نداشتیم، شکایتی هم نداشتیم اما مردم اعتراض کرده‌اند. اینها که جا و مکانی ندارند حداقل یک غذایی می‌خوردند، حمام می‌رفتند و خودشان را تمیز می‌کردند، درست که معتاد یا بی‌خانمانند اما انسان که هستند. بینشون آدم‌های خوب هم بود، درس خوانده هم بود. خیلی‌ها معتاد هم نبودند بی‌خانمان بودند و به نظرم می‌توانستند دوباره به جامعه برگردند.»این حرف‌های مسئول کارگاه حجله‌سازی روبه‌روی گرمخانه است. جوانی سی و چند ساله که کارگاه بزرگش در چند قدمی گرمخانه بزرگ خاوران است. در منطقه ۱۵ تهران و در همسایگی این گرمخانه اما همه آدم‌ها مثل هم فکر نمی‌کنند، ساکنان محله‌های مجاور این گرمخانه حرف‌های دیگری می‌زنند. 
دخترانِ گوش بریده
۳۰۰‌هزار نفرند و در محله‌های پیرامونی گرمخانه خاوران زندگی می‌کنند. ساکنان محله‌های مسعودیه، مشیریه و شهرک رضویه؛ سه محله‌ای که سه‌سال پیش همسایه بزرگ‌ترین گرمخانه تهران شدند و حالا می‌گویند این همسایگی برایشان خواب و خوراک نگذاشته. همان‌ها که آن‌قدر شکایت کردند و پله‌های دادسرا و کلانتری را بالا و پایین رفتند تا بالاخره به گفته خودشان«درهایش را گِل گرفتیم.» آنها این روزها دمِ درِ گرمخانه خاوران هر غریبه‌ای را که می‌بینند خودشان را می‌رسانند، نگران و آسیمه‌سر که «مبادا این‌جا را باز کنند...» آنها می‌آیند تا نگرانی‌هایشان را بلند بلند بگویند: «ما این‌جا را تازه بستیم، از کجا آمدید؟ خبرنگارید حتما آمده‌اید بنویسید چرا این‌جا را بسته‌اند؟ آمده‌اید از کارتن‌خواب‌ها دفاع کنید؟ از ما چه؟ چه کسی از حقوق بچه‌های ما دفاع می‌کند. محله‌های ما پر شده از دختران گوش‌بریده. این معتادان صبح‌ها در محله‌ها می‌گردند و گوشواره‌های دختران ما را می‌کشند، النگوها را از دست و زنان و دخترانمان بیرون می‌کشند. خودتان دوست داشتید در این محله‌ها زندگی کنید؟ در کوچه‌هایی که پر از معتادان ولگرد است چطور بچه‌هایمان را به مدرسه بفرستیم؟» این حرف‌ها را یکی از ساکنان شهرک رضوانیه، محله‌ای در همسایگی گرمخانه خاوران می‌گوید. حرف‌های او را یکی دیگر از همسایه‌های گرمخانه ادامه می‌دهد، مرد جوانی که می‌گوید از وقتی این گرمخانه راه افتاده نمی‌گذارد زن و بچه‌اش پارک بروند: «محله‌های پیرامون این گرمخانه حدود ۳۰۰‌هزار نفر جمعیت دارند واقعا رواست که ۸۰۰ نفر معتاد و بی‌خانمان که به هیچ دردی نمی‌خورند زندگی و روزگار ۳۰۰‌هزار نفر را سیاه کنند؟ بچه‌های ما چه گناهی کرده‌اند که شهرداری تصمیم گرفته همه معتادان شهر را در محله ما نگهداری کند. آخر آدمی که نه برای خودش، نه برای زنش، نه برای بچه‌اش به درد نخورده، به چه درد جامعه می‌‎خورد؟ اینها را باید ببرند در بیابان نگهداری کنند نه در شهر.»
مردم معترض به فعالیت گرمخانه خاوران می‌گویند پس از چند ‌سال دوندگی و با مشارکت و پیگیری‌های بسیج و همچنین ائمه‌جماعت مساجد محله‌هایشان درهای این گرمخانه را بسته‌اند. «علی‌اکبر عباسیان» دبیر شورایاری محله مشیریه دراین‌باره به «شهروند» می‌گوید: «شهرداری تهران شب‌ها کارتن‌خواب‌ها را از سراسر خیابان‌های تهران جمع می‌کند و به مشیریه می‌آورد و از آنها با یک وعده غذای گرم پذیرایی می‌کند و شرایطی فراهم می‌کند که حمام بروند اما صبح روز بعد آنها را در خیابان‌ها رها می‌کنند درحالی‌که آنها نه لباس مناسبی دارند، نه پول ته جیبشان هست که از این‌جا مثلا به میدان تجریش که همانجا بودند برگردند، بنابراین در محله‌های مشیریه و رضویه می‌چرخند. در این مدت تعدادی از آنها زیر ماشین رفتند، آمار سرقت در محله‌های ما سر به آسمان گذاشته، کفش‌های مردم را از در خانه‌هایشان از پشت در مساجد می‌برند. مردم به فغان آمدند. ما هم دو‌سال است شکایت کردیم کسی جواب نداد حالا می‌گویند چرا بی‌خبر آمدند این‌جا را پلمب کردند؟ دو‌سال صدای اعتراض ما بی‌خبری بود؟ شهرداری هم اگر می‌خواهد محبت کند، هر معتادی را در محله خودشان اسکان بدهد. چرا از محله‌های دیگر همه معتادان را به خاوران می‌آورند؟»
یک جای خواب داشتیم، آن را هم گرفتند
یک هفته پس از تعطیلی بزرگ‌ترین گرمخانه تهران حالا دست‌کم ۸۰۰ نفر آسیب‌دیده و بی‌خانمان که بسیاری از آنها جزو معتادان پرخطر هستند در شهر رها شده‌اند، بسیاری از آنها اما در محله‌های پیرامون  گرمخانه خاوران پرسه می‌زنند؛ بیکار، بی‌پول و حالا بی‌جای خواب. «رضا» یکی از آنهاست که ساعت ۶ عصر آمده تا ببیند درهای گرمخانه را کِی باز می‌کنند و به «شهروند»می‌گوید: «این‌جا به من قرص‌هایم را می‌دادند چند شب است می‌گویند تعطیل شده الان نه پول دارم که قرص بگیرم و نه می‌دانم چه قرصی باید بگیرم. رفتم گرمخانه بهمن، راهم ندادند، گفتند جا نداریم. تو این گرمخانه کار می‌کردم، دستشویی‌ها را می‌شستم، خدمتگزار بودم. درسته من معتاد بودم. الانم معتادم و معتاد هم خواهم بود اما از کل این شهر سهم من یک جای خواب بود که  آن را  هم گرفتند.»
«اصغر»، یکی دیگر از مددجویان این گرمخانه که با دمپایی‌های پاره سلانه سلانه سربالایی کوچه منتهی به گرمخانه را برمی‌گردد هم هنوز امید دارد که این‌جا باز شود: «هر روز می‌آیم ببینم این‌جا باز شده یا نه، امروز هم تعطیل بود. قبلا هم تعطیل کرده بودند و دوباره باز شده. چند شب پیش به یکی از بچه‌ها دارو نرسیده بود همین جا جلوی گرمخانه تمام کرد.» او می‌گوید دیشب را کنار اتوبان امام رضا(ع) خوابیده و چند شب هم پشت در همین گرمخانه. 
سوی دیگر این شهر، جایی نه خیلی دورتر از گرمخانه خاوران، مسئولان سازمان رفاه و خدمات شهرداری تهران هم می‌گویند از تصمیم قضایی برای پلمب گرمخانه خاوران بی‌خبر بوده‌اند. مسئولان این سازمان تعداد مددجویان این گرمخانه را بیش از ۸۰۰ نفر اعلام کرده اند. هر چند در مواقع خاص مخصوصا زمستان ها بیش از این تعداد در این گرمخانه پذیرش می شدند. «حسین زارع‌صفت» مدیرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران گفته مددکاران این سازمان در تلاشند تا وضع پیش‌آمده را مدیریت کنند. به گفته او، «مددسرای خاوران یکی از سرپناه‌های آسیب‌دیدگان و بی‌خانمان‌های شهر تهران است. آن دسته از مددجویان و آسیب‌دیدگانی که در مددسرای خاوران نگهداری می‌شوند، مشمول مفاد ماده ۱۶ قانون مبارزه با موادمخدر (مصوبه مجمع تشخیص مصلحت)که ناظر بر نگهداری معتادان به موادمخدر و روانگردان و متجاهر به اعتیاد هستند باید توسط ستاد مبارزه با موادمخدر و نیروی انتظامی به مراکز مربوطه اعزام شوند که بتوانیم ضمن انجام وظیفه انسانی نسبت به آسیب‌دیدگان اجتماعی و توجه به رعایت حال شهروندان، تأمین آسایش ایشان نیز محقق شود.» 
در شورای شهر تهران خبر تعطیلی بزرگترین گرمخانه شهر را اعضای شورا هم شنیده‌اند. «محسن پیرهادی» سخنگوی کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران یکی از آنهاست که می‌گوید: «درست است که تعطیلی این گرمخانه قانونی بوده و مردم هم اعتراض کرده بودند و اعتراض آنها هم بحق بوده اما این‌که ناگهان این گرمخانه را بستند و این تعداد را بدون پیش‌بینی شرایط حمایتی در شهر رها کرده‌اند هم در عین این‌که قانونی بوده اما از این نظر که پیامدهای آن متوجه کل شهر می‌شود، درست نبوده است. این موضوع را در شورای شهر پیگیری می‌کنیم تا ببینیم از مجموع امکانات موجود در شهر چطور می‌توان برای کمک به این تعداد که در این گرمخانه بودند و نیاز به مراقبت‌های دارویی و مانند آن دارند استفاده کنیم.»
به گفته «پیرهادی»، «جانمایی چنین مراکزی در فضاهای شهری مهم است. از یک طرف، آسیب‌های اجتماعی در تهران رو به افزایش است و از سوی دیگر، دستگاه‌های متولی هیچ اقدام و پیگیری در این زمینه ندارند.» او حرف‌هایش را این‌طور ادامه می‌دهد: «به دلیل ارتقای سطح زندگی و توسعه شهری در همه ابعاد مردم تحمل پذیرش چنین مراکزی را در همجواری و همسایگی خودشان ندارند. در ارتباط با این مراکز نباید به صورت یک‌جانبه ، بخشی و فارغ از ملاحظات زندگی اجتماعی آحاد جامعه تصمیم بگیرند چه در راه‌اندازی و حالا چه در تعطیلی و در این زمینه‌ها باید طوری عمل شود که هم رضایت جامعه تأمین شود و هم رضایت قشر آسیب‌دیده و طوری عمل نکنیم که این دو گروه را مقابل هم قرار دهیم.»
در کوچه‌های منتهی به گرمخانه خاوران بزرگترین گرمخانه تهران اما این دو گروه مقابل هم‌هستند، کم نیستند آدم‌هایی که سوار بر ماشین‌هایشان، سوار بر موتورهایشان از این کوچه‌ها می‌گذرند و در همان گذر به معتادان فحاشی می‌کنند، می‌گویند: «از این محله بروید،  گورتان را گم کنید...» و کمی آن سوتر بچه‌های همین پدران و مادرانند که معتادان سیه‌چرده  که با لباس‌های چرک و کثیف و دست‌های سیاه و پاهای زخم‌دار در محله‌شان می‌چرخند را با سنگ می‌زنند. آنها همان معتادانِ پرخطر این شهر، ساکنان گرمخانه خاوران، بی‌خانمان‌هایی که این روزها زیر سقف آسمان شب را صبح می‌کنند، هرچند نفر هم که باشند ۸۰۰ نفر یا چند‌ هزار نفر حالا روی دست شهر، روی دست زندگی مانده‌اند و کسی آنها را نمی‌خواهد، آنها این روزها هنوز امید دارند و روزی چند بار کوچه منتهی به بزرگ‌ترین گرمخانه تهران، گرمخانه خاوران را لخ‌لخ‌کنان طی می‌کنند و به درهای بسته که می‌رسند، دست‌هایشان را روی نرده‌ها می‌‌‌کشند و در می‌زنند. اسم‌های مددکارانشان را صدا می‌کنند اما صدایی نیست، دری باز و چراغی روشن نمی‌شود و آنها از همان سربالایی شیب‌داری که آمده‌اند، برمی‌گردند با گام‌هایی که پیش نمی‌رود و هنگام رفتن با صداهای مردمی بدرقه می‌شوند که از آنها می‌خواهند: «بروند... از این محله و شهر بروند... از این زندگی بروند... اصلا  از این دنیا بروند.» 
تصویر روز
خبر های روز