
چرا روحاني از رسانه ملي ناراضي است
صدا و سیما همواره به عنوان تاثیرگذارترین رسانه کشور مطرح و مورد توجه بوده است؛ از این رو نام «رسانه ملي» را يدك ميكشد. از سوي ديگر همگان به خوبي آگاهند كه هزینههای اين نهاد فرهنگي از بودجه کشور و بیتالمال پرداخت ميشود، پس برای بیان واقعیتها و نشان دادن آنچه مردم باید بدانند حرص و ولعي فراوان بايد داشته باشد. از اين روست كه حمايت از اين رسانه همواره مورد تاکید دولتمردان منصف قرار گرفته است. از سوي ديگر اين رسانه در كشور از جامعيت فوقالعادهاي برخودار است بنابراين آگاهان بر اين باورند كه بايد در صداوسيماي ملي از استفادههای گروهی و جناحی پرهیز شود. آنچه در سالهاي اخير و به ویژه 5سال اخیر شاهد بودهایم این است که مدیران این رسانه بعضا یکجانبه و به دور از تمام توصیهها و قوانینی که در رابطه با برخورد بیطرفانه وجود داشته، به صورت جانبدارانه از دولت يا جناحي خاص حمايت تام و تمام داشتهاند و از سوي ديگر دولتهايي هم بودهاند كه از سوی این رسانه رنگ جناحي بر اقدامات و عملكردشان زده شده است. هرچند اين فعاليتها در برخی اوقات از جمله انتخابات نمود بیشتری پیدا ميكرد و به وضوح این مسئله قابل رویت بود اما امروز شاهد آن هستیم که انتقادات از برخی مدیران صداوسیما در حال افزایش است و دیگر این انتقاد محدود به یک جناح نیست و حتی اصولگرایان نیز لب به انتقاد گشودهاند و ابراز شکوه و شکایت از عملکرد آنها میکنند. باید اذعان داشت مسیری که این دست مدیران در پیش گرفتهاند عملا کشور را از داشتن رسانهای ملی محروم کرده و میتوان گفت گرفتاری واقعی این است که ارتباط میان ملت و دولت و همچنین ارتباط میان اندیشمندان جامعه با بدنه جامعه جزو مواردی است که میتوانست به نحو احسنت از طریق رسانه ملی انجام پذیرد اما به دلیل برخی عملکردها به گونهای معطل مانده است و به دلیل همین عملکرد خاص جامعه از داشتن رسانهای که شاهد رعایت اصل بیطرفی در تمام اقدامات و برنامههایش باشد، محروم است و این مسئله چنان آشکار شده که هر کس به نوعی اعتراض خود را نسبت به این رویه بیان میدارد؛ چراکه مسلما توقعاتی از عملکرد این رسانه در سطح جامعه وجود دارد که انتظار دارد به تمام سلیقهها بیکم و کاست و به طور یکسان پرداخته شده و فرصت ابراز نظر و عقیده تعلق گیرد. از آنجا که این سازمان با بودجه عمومی اداره میشود اینکه در راستای حرکت دولتی که با انتخاب اکثریت روی کار آمده برنامههای خود را تدوین کند به گمان انتظار دور از منطقی نیست. آنچه به طور قطع میتوان بیان داشت اینکه گاهی انتقاد وجود دارد که بالطبع باید این انتقادات بیان شود و چه جایگاهی بهتر از رسانه ملی برای بیان آن اما بسیار تفاوت است میان انتقاد و تخریب چراکه در برخی موارد مشاهده میشود که عملکرد برخی مدیران این رسانه نه تنها انتقادی نیست بلکه سویه و رویهای تخریبی و در جهتی مخالف با دولت میگیرد. امروز نه انتظار است که صداوسیما همچون عملکردش در دولت قبل یکسره بر طبل حمایت و تعریف و تمجید از دولت بکوبد و نه آنکه دائما موضعی در جهت انتقاد از دولت به خود بگیرد بلکه مردم به عنوان صاحبان اصلی صداوسیما میخواهند که این سازمان نمود واقعی رسانه ملی باشد یعنی در راستای اعتدال حرکت وانتقاد کند، رابط میان دولت و ملت باشد نه آنکه به طور گزینشی سخنان دولت را انعکاس دهد و هزاران باید و نباید دیگر که باید رعایت شود اما متاسفانه نه کاملا عمل میشود و نه به نظر میرسد عزمی برای عمل کردن به آن در بین تمام مدیران وجود داشته باشد.
* رئیس پژوهشکده میراث فرهنگی