
خلاء حضور طبقه متوسط و ظهور پدیده ای به نام احمدی نژاد
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی نام طبقه متوسط بیشتر از گذشته بر سر زبان ها افتاد. اعضای دولت و مسئولان نه تنها این واژه را بیشتر به کار می برند بلکه در صدد هستند با ارائه تسهیلاتی مثل وام های هشتاد میلیونی مسکن یا با یادآوری این مطلب که این طبقه در حوزه های مختلف فعال هستند و بار اصلی مشکلات را بر دوش می کشد؛ به نحوی از خجالت این طبقه دربیایند.
توجه مسئولان فعلی به طبقه متوسط می تواند دلیلی بر عدم توجه دولت گذشته که به صورت واضح سعی در کسب آرا از سوی طبقات پایین را داشت، باشد. کارشناسان می گویند طبقه متوسط در هر جامعه نقش بسیار موثر در جریان های سیاسی و اجتماعی دارد و هدایت این جریان ها به عهده گرفته است. اما چرا این طبقه از سوی دولت پیشین نادیده گرفته شد؟ آیا روی کار آمدن این دولت و نتایج آن که شامل مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و … بود، نتیجه تصمیم گیری های این طبقه برای عدم حضور فعال در جامعه بوده است؟
خبرنگارپیام نو با سعید معیدفر، جامعهشناس و دانشیار بازنشسته گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره نقش طبقات متوسط در جامعه، تاثیرآن در جریان های سیاسی و اجتماعی و پیامدهای عقب نشینی و کناره گیری آن ها از جریان های حساس و سرنوشت ساز جامعه به گفت و گو نشسته است؛
تعریف طبقه متوسط چیست؟ این طبقه به لحاظ اقتصادی و معیشتی در چه سطحی قرار دارد و به طور کلی در طبقه بندی جامعه این طبقه در کجا قرار می گیرد و چند درصد از افراد جامعه را شامل می شود؟
طبقات اجتماعی در تعریف، به سه دسته اصلی تقسیم می شوند؛ طبقات بالا، پایین و متوسط. طبقات بالا جمعیت بسیار محدودی هستند و زیر پنج درصد قرار می گیرند و صاحبان سرمایه هستند. همچنین از توان و بنیه اقتصادی بالایی برخوردارند. گروه دوم طبقه پایین نام دارد که معمولا فاقد سرمایه های کلان هستند و معمولا درآمدی در حد معاش و گاهی زیر خط فقر دارند. این دسته افرادی هستند که عمدتا به فعالیت های یدی مثل کارهای کشاورزی یا خدماتی مشغول هستند. در میان این دو دسته، طبقه متوسط قرار می گیرد که به لحاظ اقتصادی می تواند درآمدهایی داشته باشند که علاوه بر مخارج معیشتی صرف ارتقاء فرنگی و فکری آن ها شود. طبقه متوسط، به لحاظ معیشتی افرادی معتدل هستند که در کارهای فرهنگی مشغول هستد. مثل معلمان و دانشگاهیان یا در کارمندان اداری، یا ممکن است در مشاغل آزاد باشند. هنرمندان و اهالی فرهنگ هم عمدتا در این طبقه قرار می گیرند.
طبقات متوسط، بالا و پایین، چند درصد از مردم جامعه را تشکیل می دهند؟
در ایران درصد بسیار کمی طبقات بالا و بقیه طبقات متوسط و پایین هستند. گاهی آنقدر شرایط اقتصادی و توسعه ای جامعه مشکل است که اغلب افراد در طبقات پایین قرار می گیرند ولی به لحاظ اقتصادی و اجتماعی معمولا بیشترین سهم و درصد متعلق به طبقات متوسط است. طبقات بالا معمولا بین ۲ تا ۵ درصد در نوسان هستند. طبقات پایین تقریبا بین ۲۰ تا ۳۰ یا ۴۰ درصد هستند. طبقات متوسط هم چیزی حدود ۷۰ درصد و پایین تر از آن هستند که می تواند تا ۴۰درصد هم تغییر پیدا کند. این آمار در جوامع مختلف متفاوت است. معمولا در جوامع توسعه یافته، طبقات متوسط درصد وسیعی را به خود اختصاص می دهند اما در جوامع در حال توسعه این رقم کوچک تر است و طبقات پایین درصد بالاتری را به خود اختصاص می دهند.
نقش طبقه متوسط در تغییر و تحولات اجتماعی در چه سطحی است؟
امروز طبقات متوسط نقش فعالی در تحولات جامعه دارند. به خصوص تحولات فرهنگی و اجتماعی و حتی تحولات سیاسی. معمولا طبقه متوسط در این تحولات، راه بلد و پیشرو است. در عین حال دیدگاه های انسانی و نگاه های فرهنگی بهتری نسبت به طبقات دیگر دارد و تقریبا می شود گفت که در دنیای معاصر، این طبقه محور اصلی تغییر و تحولات جامعه به حساب می آید.
چرا نقش طبقات بالا و پایین کم تر است؟
طبقات پایین آنقدر درگیر مسائل معیشتی و زندگی اولیه هستند که اصلا نمی توانند در تحولات نقش داشته باشند و درگیر نان شب هستند و طبقات بالا هم درگیر مسائل اقتصادی و رفاه هستند و علی رغم این که فرصت های بسیاری برای فعالیت های دیگر دارند اما دغدغه هایشان بیشتر دغدغه های اقتصادی است. البته در طبقات بالا هم این گرایش ها وجو دارد اما اغلب این گونه نیست.
وقتی رئیس یک دولت که خود را طرفدار و خادم قشر محروم و پایین معرفی می کند و حتی سعی می کند ظاهری شبیه ظاهر افراد این طبقه – با توجه به شرایط اجتماعی- از خود نشان دهد، آیا این می تواند دلیلی بر متعلق بودن او به طبقه پایین باشد؟
فردی که در چنین موقعیتی قرا می گیرد باید تا حدی از شرایط سیاسی، فکری، فرهنگی طبقه مذکور برخوردار بوده و دغدغه هایی را داشته باشد. این برای طبقات پایین مقدور نیست البته ممکن است بعد از گذشت یک یا دو نسل طبقات پایین خود را به طبقات بالا برسانند و به عنوان مدیر یک کشور، انتخاب شوند آن وقت است که دیگر عملا طبقه پایین نیستند.
میزان تاثیرگذاری طبقه متوسط در جریان های سیاسی، اجتماعی مثل انتخاب رئیس جمهور، تا چه حد است؟ اگر یک کاندیدای ریاست جمهوری مثل آقای احمدی نژاد، خود را نماینده قشر پایین معرفی کند، این نشان می دهد که طبقه پایین اورا انتخاب کرده یا طبقه متوسط؟ و یا طبقه متوسط رای نداده؟ یا درآن برهه از زمان طبقه متوسط ما کمتر و طبقه پایین ما بیشتر بوده؟ میزان تاثیرگذاری و نقش طبقات در شرایط سیاسی، اجتماعی جامعه تا چه حد است؟
آقای احمدی نژاد که خود را نماینده طبقات پایین می دانست، قاعدتا نمی توانست متعلق به طبقه پایین باشد. حداقل در طبقه متوسط بود و این که خود را نماینده آن طبقات می داند و جهت گیری به آن سمت دارد باید ارزیابی کرد که آیا در دوران مدیریت ایشان وضعیت طبقات پایین و محروم بهتر شد؟ انتخابات سال گذشته نشان داد که مردم چنین درکی را ندارند؛ همان طبقات پایین و شهرهای دورافتاده به آقای روحانی رای دادند. این نشان داد که جریان قبلی نتواسته به طبقات پایین کمک کند زندگی بهتری را داشته باشند اما اینکه مردم در سال ۸۴ احمدی نژاد را انتخاب کردند به این دلیل بود که در انتخابات، طبقه متوسط شرکت نکرد؛ این طبقه نقش پیشرو و بسیار تعیین کننده ای را دارد و اگر طبقه متوسط به یک کاندیدا متمایل شود شرایط عوض شده و معمولا طبقات محروم ، طبقات متوسط را الگوی خود قرار می دهند چرا که روزمرگی فرصت انتخاب درست را از آن ها می گیرد. بنابراین وقتی طبقات متوسط فعال و باانگیزه باشند، معمولا طبقات پایین هم تابع آن ها می شوند.
دلیل عقب نشینی طبقه متوسط از انتخابات سال ۸۴ چه بود؟ چه شرایطی سبب می شود که این طبقه از تاثیرگذاری خود در شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه غافل شود یا انصراف دهد؟
اتفاقی که سال ۸۴ در ایران رخ داد دارای یک پیشینه است. می توان گفت از دوران آقای خاتمی به ویژه همان دور اول که طبقه متوسط خیلی فعال وارد شد و آقای خاتمی با رای بسیار بالایی پیروز شد، در کشور، اتفاقاتی رخ داد که طبقه متوسط به شدت سرخورده شد و عقب نشینی کرد. در شرایط سیاسی و بن بست هایی که به وجود آمد، فشاری که اقتدراگرایان ایجاد کردند؛ انقباضی که در رسانه ها به وجود آمد و فشارهایی که به دانشگاه ها و .. وارد شد؛ حتی انتخابات دور دوم، همه مسائلی بود که سبب شد طبقه متوسط دلسرد شده و عقب نشینی کند. ازسوی دیگر محمود احمدی نژاد در خلاء و عقب نشینی طبقه متوسط، موفق شد. یک سال پیش از آن هم طبقه متوسط در انتخابات مجلس و پیش از آن شورای شهر عقب نشینی خود را آغاز کرده بود. به همین دلیل گروهی سنگر به سنگر سعی کردند در خلاء طبقات متوسط، طبقات محروم را به سمت خود بکشانند.
به این ترتیب، انتخابات برگزار شد با این تصور که آن ها پیروز شده اند اما کاری که پیش از آن انجام داده بودند بی انگیزه کردن طبقات متوسط بود که بتوانند قدرت را در خلاء آن ها به دست بیاورند که این کار را هم کردند بنابراین روی کارآمدن آقای احمدی نژاد و پیش از آن انتخابات مجلس و شوراها، نتیجه عقب نشینی طبقه متوسط بود که اگر فعال بود، نه مجلس، نه شورای شهر و نه احمدی نژاد رای می آورد.
پیامدهای این عقب نشینی در جامعه چه بود؟
پیامدهای عقب نشینی طبقه متوسط بعدا مشخص شد که چه مصیبت هایی ایجاد شده است. سال گذشته با این وجود که طبقه متوسط هنوز جان نگرفته و هنوز مردد مانده بود، طبقه محروم متوجه عوام فریبی کسانی که قبلا سنگ آن ها را به سینه می زدند شدند و عملا خودشان یک نه به کسانی که آن ها را فریب داده بودند، گفتند. جالب بود که بیشترین آرای آقای روحانی از شهرهای کوچک و شهرستان های محروم بود که عمدتا از طبقات پایین یا طبقات متوسط رو به پایین بودند.