
ماموریت محرمانه
روزنو :اسحاق جهانگیری
رابطه عاطفی و علاقه ویژه اینجانب به عالم مجاهد و روحانی وارسته و انقلابی حضرت آیتالله واعظ طبسی که عمر پربرکت خویش را در مبارزات انقلابی ملت مسلمان ایران و تحقق استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی صرف نمود، نیازی به بیان ندارد. ایشان که نماد وفاداری و از خودگذشتگی بود، با صفای باطنی که مردان الهی همچو او دارند، در کنار همه مسئولیتهای سیاسیاش، سالهای متمادی افتخار خدمتگزاری به میلیونها زائر امام رضا(ع) از سراسر جهان را داشت.
از زمان مسئولیت اینجانب در وزارت معادن و فلزات، روحیه اجرایی ایشان و پیگیری پیشرفت و توسعه خراسان بزرگ و آستان مقدس ثامنالحجج(ع) بدون منابع دولت و همچنین کارهای بزرگ انجام شده، من را تحت تأثیر قرار داده بود، ولی وجه اصلی ارادت اینجانب به ایشان، اندیشه بلند و تفکر توسعهای و فراتر از جریانات جاری در کشور است که به منظور ادای دین به ایشان به موضوع ویژهای که مبین این ویژگی برجسته و متمایز است اشاره میکنم.
در یک سال اخیر چند بار شخصی و غیررسمی با ایشان دیدار داشتم. اواخر سال گذشته مطلع شدم که حالشان مناسب نیست. به قصد احوال پرسی و در سفر غیررسمی به دیدار ایشان در مشهد رفتم. در زمان عیادت، امیدوار شدم که حالشان رو به بهبودی است. در آن جلسه برای کمک به دولت و حل مشکل برجام گفتگو کردم که هر دو مورد با استقبال ایشان روبرو شد.
در آبان ماه سالجاری برای انجام عمل چشم در تهران بسر میبردند و برای عیادت ایشان و طرح موضوعی مهم در مورد مسئله مهم سیاسی کشور به مکانی در غرب تهران رفتم. از موقعیت ویژه ایشان نزد مقام معظم رهبری مطلع بودم ولی در بدو ورود با خروج خودرویی از محل استقرار ایشان مواجه شدم که در ملاقات مشخص گردید که مقام معظم رهبری برای دیدن ایشان تشریف آورده بودند. این خبر عزم من را برای طرح موضوع جزمتر کرد و بعد از احوالپرسی، فرزند ایشان نیز از محل ملاقات خارج شدند تا موضوع خصوصی را مطرح نمایم. در زمانی حدود ۴۵ دقیقه، موضوع را مطرح نمودم و ضمن برشمردن جایگاه ویژه ایشان نزد مقام معظم رهبری، مصلحت کشور را بیان داشتم و اشاره نمودم که پس از مدتها بررسی، بدلیل توانمندیهای منحصربفرد جنابعالی به این نتیجه رسیدم که قطعاً شما میتوانید گرهگشایی کنید و با پادرمیانی یکی از اتفاقات خوب کشور را رقم زنید و مطمئنم اگر به جمعبندی برسید، از عهده جنابعالی برمیآید.
پس از مکث کوتاهی با تواضع مثالزدنی پذیرفتند و با اطمینان فرمودند که بیاری خدا پس از ماه صفر دنبال میکنم و چند روز بعد در تماس تلفنی، ضمن یادآوری قولی که داده بودند فرمودند که اقداماتی شده است و بزودی آثارش را خواهید دید. علاقهمندی در کلامشان موج میزد و میدانست که این مشکل بایستی حل شود و با اتکاء به تدبیری که داشت مطمئن از انجام آن بود.
…. و افسوس که میسر نشد. در دوشنبه گذشته پس از بستری شدن به قصد عیادت به مشهد رفتم و در بیمارستان امام رضا(ع)، پزشکان از قطع امید خود خبر دادند. در کنار تخت ایشان، در دل قول و قرارها را مرور کردم و بخود گفتم حضرت آیتاله رفت و مشکلات بجا ماند.
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل
از کاروان چه ماند جز آتشی بمنزل
من جناب ایشان را برای گرهگشایی انتخاب کردم و اینک در میان ما نیست. کار بزرگی که ایشان شروع کرد را چگونه ادامه داده و اقدام نیمه تمام را چگونه تکمیل کنیم. البته همیشه به عنایت الهی و تدبیر مقامات عالی کشور اعتماد دارم. شاید حضرت آیتالله طبسی تنها چند گام دیگر تا تکمیل نقش تاریخی دیگری فاصله داشت که مقدّر نشد ولی باید با یاری خداوند این گام را تکمیل کنیم.
اگر چه او اینک در میان ما نیست و به لقاء معبود و معشوق بیهمتایش نائل آمده است، اما یاد و خاطرهاش هیچگاه از ذهن ملت قدرشناس و وفادار ایران اسلامی به خصوص مردم شریف و متدین خراسان بزرگ پاک نخواهد شد. بار دیگر برای ایشان غفران و رحمت واسعه الهی و همنشینی با انبیاء و اولیاء الهی به ویژه مولایش حضرت علیابن موسیرضا مسألت دارم.