
ناگفتهها از دولتهای احمدینژاد و روحانی
اکبر ترکان از دولتمردانی است که در همه دولتها حضور داشته است و از این منظر مخزنالاسراری از نظام سیاسی و اجرایی کشور محسوب میشود و ناگفتههای بسیاری دارد. او در دولت هاشمی رفسنجانی وزیر دفاع بود؛ تنها فرد غیر نظامی در راس وزارت دفاع. پس از آن وزارت راه وترابری در دولت دوم هاشمی رفسنجانی، معاونت وزارت نفت در دولت اول احمدینژاد، مشاور رئیس جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، سرپرست موقت سازمان فضایی ایران، شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، معاونت امور بینالملل ریاست جمهوری و دبیرخانه جنبش عدم تعهد در دولت روحانی در کارنامه اجرایی وی دیده میشود.
ترکان روز گذشته در گفتوگویی مفصل با سایت انتخاب درباره بسیاری از موضوعات مرتبط با دولتهای دو رئیس جمهور اخیر سخن گفت که گزیدهای از آن به مخاطبان ارائه میشود:
ماجرای دانشگاه احمدینژاد
ابتدای دولت به من ماموریت دادند که کارهای نقل و انتقال را پیگیری کنم. در پیگیری کارهای نقل و انتقال با مقامات دولت قبل نشستها و گفتوگوهایی بود که این کار بتواند به خوبی انجام شود. یکسریهایی هم که آقای روحانی هنوز برایش متصدی انتخاب نکرده بودند و مشغول بررسی بودند، به من گفتند به این کارها هم سرپرستی داشته باشم تا موقعی که کسی را برای این کارها انتخاب کنند...خب دولت قبل چون در روزهای انتهایی بود، تصور میکردند یک کارهایی هست که کاش انجام میدادند و دیر شده، فلذا با عجله آن کارها را انجام میدادند.مثلا میخواستند دانشگاهی درست کنند که کاری علمی بشود، از نهاد ریاست جمهوری یک رقم عمدهای که فکر میکنم 12میلیارد تومان بود، به این دانشگاه کمک مالی داده بودند. بعداً که معلوم شد این دانشگاه متعلق به آقای رئیس جمهور سابق است، آنوقت موضوع شد که حالا چطوری از اعتبارات یک نهاد به یک دانشگاهی که متعلق به یک شخص هست، یک چنین کمکی میشود؟ و نهادهای مختلفی پیگیری کردند که این پول باید برگردد که نهایتا هم برگشت. یا اینکه مثلا تصور میکردند که برخی از ساختمانهای مناطق آزاد و ماشینآلات و امکانات آنجا را هبه یا هدیه کنند یا به قیمتهای نازل در اختیار نهادهایی قرار دهند که این نهادها اگرچه نیتشان در اساسنامه خیرخواهانه بود، اما غیردولتی بودند. لذا ساختمانهایی را به قیمتهای غیرواقعی و اموالی را به قیمتهای غیرواقعی به اینجاها داده شده بود که پیگیری شد اینها برگردد.
هدایای ریاست جمهوری احمدینژاد
در زمان آقای هاشمی رفسنجانی، مرحوم حبیبی یک مصوبهای را به دولت آوردند که وزرا و مقامات کشور اگر هدیه میگیرند از روسای همطراز خودشان از خارجیها، برای این یک آییننامه نوشتند که معلوم کردند چه چیزهایی را حق دارند تصرف کنند و چه چیزهایی را وقتی کادو میگیرند، بیاورند به صورت یادگار موزهای بگذارند تا در نهاد بماند که همه روسای جمهور و مقامات کشور هم از همین تبعیت میکردند. گویا اینطور که در دوران آقای احمدینژاد چیزهایی را به ایشان طبق همین روالهای متداول هدیه داده بودند، ایشان اینها را در سعدآباد گذاشته بودند، در جاهایی که ویترینی بود، برای اقدامات موزهای و مثل اینکه روزهای آخر تصمیم گرفته بودند که برای یادگار خودشان اینها را در اختیار داشته باشند، لذا دستور داده بودند که کامیونهایی بروند این هدایا را به جایی که مورد نظر ایشان است، منتقل کنند.
روز بعد از انتخابات برکنار شدم
وقتی دولت آقای خاتمی تمام شد، چهار سال اول را دولت آقای احمدینژاد معاون وزیر نفت بودم، ولی چهار سال دومشان من بازنشسته شدم... روز جمعه که انتخابات بود، شنبه هفت صبح بازنشستگی من را زدند... رفته بودم برای تبلیغات در ستاد آقای مهندس موسوی و به نفع آقای مهندس موسوی سخنرانی میکردم، لذا موجب رنجش آقای رئیسجمور وقت شد و ایشان دستور داده بود همان روز انتخابات، عصر ترتیب کار من را داده بودند.
هاشمیزدایی ولایتی غیرمنتظره بود
چیزی که من و شما مشاهده کردیم این است که آقای هاشمی در حیاتش خیلی ولایتی را دوست داشت و ولایتی هم خیلی به ایشان ارادتمند و علاقهمند بود. نمیدانم چطور شد یک مرتبه آقای ولایتی اینرو به آنرو شد... چون واقعا آقای هاشمی ماها همه میدانستیم چقدر ولایتی را دوست دارد. در دولت بالاخره هشت سال کنار هم بودند... با علاقهای که آقای هاشمی به او داشت و علاقهای که او به آقای هاشمی داشت، مثلا من خودم میگفتم چه موقعیت خوبی دارد که آقای هاشمی اینقدر دوستش دارد. اما در دانشگاه آزاد نوساناتی اتفاق افتاد که برای ما هم غیرمنتظره بود. یکهو هاشمیزدایی شد.
دولت روحانی دولت هاشمی نبود
ما همه تصورمان این بود که آقای روحانی یک هاشمی است با یک فاصله اندک...ولی بعد که فهمیدیم دیدیم که نه، فاصله بیشتر از اندکی است که ما فکر میکنیم...آقای هاشمی رفسنجانی در حوزه عمل خیلی عملگرا بود. آقای روحانی هم عملگراست ولی نه آنجور که هاشمی بود. هاشمی در قدرت شنیدن برتریهایی دارد که بینظیر است. یعنی بحث میشد که در دولت گاهی دستش را میگذاشت زیر چانهاش و مدت زیادی حوصله میکرد تا همه حرف بزنند. حرفهای همه را میشنید. قدرت شنیدن خیلی مهم است. آخر سر جمعبندی که میکرد هر کسی احساس میکرد حرف او شنیده شده و در جمعبندی مورد توجه قرار گرفته. این استثناست. کمتر کسی با چنین ظرفیتی از استنباط و جمعبندی و استنتاج در مسائل سیاسی بوده... دولت آقای روحانی تشابهاتی با دولت آقای هاشمی دارد، ولی اینکه فکر کنید این همان است، این طور نیست.
برادر رئیس جمهور در حکم معاونش بود
آن موقعها آقای فریدون نقش مهمی در کنار رئیسجمهور داشت. در واقع آقای رئیسجمهور در اوایل سه معاون اول داشت. یک معاون اولش جهانگیری بود. یک معاون اولش نهاوندیان بود و یک نفر هم حسین فریدون. با سه معاون اول میراند. بعدا یکسری تغییرات اتفاق افتاد.
دوره احمدینژاد پردرآمدترین دوران تاریخ ایران
دوره آقای احمدینژاد پردرآمدترین دوران تاریخ ایران است که 800 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم که متأسفانه بد خرج کردیم. یعنی صرف واردات کالاهایی کردیم که میتوانستیم داخل بسازیم. نتیجهاش این شده که کارنامهای نداریم بگوییم این پنج هزار کیلومتر راهآهن را دوره 800میلیارد دلاری ساختیم... الان بعضی وقتها که دنبال سرمایهگذاری خارجی میرویم یا میگوییم دوره آقای هاشمی سرمایهگذاری خوبی بود، کل سرمایهگذاری دوره آقای هاشمی که فاینانس خارجی برایش گرفتیم فاینانس خارجی 33 میلیارد دلار بود. بخشی از درآمدهای خودمان بود. درآمدهای هر مقطع موجود است که در هشت سال هاشمی یا خاتمی و احمدینژاد کل پولی را که خرج کردیم چقدر است. آن دوره پول خرج کردیم، ولی موجب رشد اقتصادی چندانی نشد. به طوری که دکتر نیلی در گزارش خودش میگوید تمام دوره آقای احمدینژاد 26هزار شغل خلق شده.
رئیسی در قوه قضائیه بماند بهتر است
آقای رئیسی الان موقعیت خیلی خوبی دارد. لذا ممکن است اگر به عنوان رئیس قوه قضائیه ادامه بدهد دستاوردهای خوبی داشته باشد. چون تا به حال کسی قوه قضائیه را به نقد نکشیده. رئیسی اولین آدمی است که آمده و اینها را به نقد میکشد. بالاخره کسی که جرات کرده بگوید آقایی که معاون اجرایی قوه بوده متخلف است...اگر این موقعیت از دست برود حیف است... من فکر میکنم اگر ایشان باشد ولو سعید جلیلی رئیسجمهور شود بیشتر به نفعمان است. نمیخواهم بگویم جلیلی رئیسجمهور شود. من میدانم از جناح اصلاحطلب کسی را نخواهند گذاشت.
نمیگذارند ظریف رئیس جمهور شود
اجازه نمیدهند ظریف رئیسجمهور شود...من فکر میکنم یکی از اصولگرایان میشود و باید بگردیم ببینیم کدام اصولگرا خوشخیم است و دنبال او قرار بگیریم... گفتوگو کرد. نمیخواهم اسم ببرم. بالاخره اصولگرا هم خوشخیم و بدخیم دارد. به دنبال آدمی که کشور ایران را از مخاطرات ایالات متحده دور کند.