به روز شده در: ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۰
کد خبر: ۶۹۳۳۲۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۹ - ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴

چشم‌انداز موفقیت بیشتر مذاکرات دوجانبه ایالات متحده آمریکا و ایران در قیاس با فرمت گروه ۵+۱

روزنو :نشریه اینترنتی دیپلماسی مدرن در یک مطلب تحلیلی به دلایلی پرداخته که شانس موفقیت مذاکرات دونالد ترامپ با جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده- و حداقل این‌که دور فعلی مذاکرات را از روند سال ۲۰۱۵ متمایز کرده و احتمال موفقیت و دوام بیشتر آن را بیشتر می‌کنند.

چشم‌انداز موفقیت بیشتر مذاکرات دوجانبه ایالات متحده آمریکا و ایران در قیاس با فرمت گروه ۵+۱

 نشریه اینترنتی دیپلماسی مدرن؛ مذاکرات هسته‌ای سال ۲۰۱۵ ایران در نهایت به توافق شکننده برنامه جامع اقدام مشترک- موسوم به برجام- منتهی شد. توافقی که با این که در ابتدا امیدواری‌هایی را در زمینه احتمال کاهش تحریم‌ها، عادی‌سازی روابط ایران و غرب و حل اختلافات هسته‌ای طرفین به وجود آورده بود، اما خیلی زود به پایان رسید و نتوانست اهداف خود را محقق کند. ضعف‌های ساختاری، بی‌اعتمادی مستمر و مخالفت‌های ذینفعان کلیدی این توافق عوامل تضعیف آن بودند. [در نهایت هم] خروج پرزیدنت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، تنش‌های بین تهران و واشنگتن را دوباره شعله‌ور کرد و خاورمیانه را در آستانه بحران‌های متعددی قرار داد.

با این حال، شش عامل کلیدی موجب تمایز دور فعلی مذاکرات از روند سال ۲۰۱۵ شده و احتمال دستیابی به یک توافق موفق‌تر و پایدارتر را افزایش می‌دهد. تغییر چارچوب مذاکرات از یک چارچوب چندجانبه به مذاکرات دوجانبه، انگیزه‌های شخصی ترامپ برای به جای گذاشتن یک میراث دیپلماتیک، تغییر توازن قدرت منطقه‌ای بعد از حملات ۷ اکتبر و درگیری‌های متعاقب آن و هم‌چنین تغییر مواضع برخی از بازیگران کلیدی- از جمله اسرائیل، کنگره ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس- همه و همه فضای مناسب‌تر و مساعدتری برای حصول به یک توافق ایجاد می‌کنند. با توجه به این پویایی‌ها- یا در واقع با توجه به دینامیسم این تغییرات- مذاکرات فعلی احتمال بیشتری برای رسیدن به موفقیت دارند و ممکن است در نهایت به توافقی مؤثرتر و پایدارتر از برجام ختم شوند.

چشم‌انداز موفقیت بیشتر مذاکرات دوجانبه ایالات متحده آمریکا و ایران در قیاس با فرمت گروه ۵+۱

برخلاف برجام ۲۰۱۵ که محل حضور شش قدرت جهانی در کنار ایران بود، مذاکرات ۲۰۲۵ بین ترامپ و تهران دوجانبه است و تنها عمان به عنوان میانجی در آن حاضر است. در این میان نقش عمان به عنوان یک سویه بی‌طرف در مذاکرات- که رقابت ژئوپلیتیکی مستقیمی هم با ایالات متحده یا جمهوری اسلامی ایران ندارد- احتمال انجام بحث‌های سازنده در جریان مذاکرات را افزایش می‌دهد.

برجام ۲۰۱۵ یک نقص ساختاری اساسی داشت و در واقع از طراحی نامتقارنی که داشت، رنج می‌برد. در جریان آن هم آمریکا در قبال امتیازات هسته‌ای ایران، با کاهش تحریم‌ها پاسخ داد. هم‌زمان؛ چین، روسیه و قدرت‌های اروپایی با وجود بهره‌مندی اقتصادی از لغو تحریم‌ها، اما، هیچ تعهد معناداری بر عهده نداشتند و سهم کمی در این توافق بر عهده‌شان بود. در اصل، عملکرد برجام به نوعی به عنوان یک توافق دوجانبه بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بود و حضور بقیه اعضای گروه ۵+۱ به جای ارزش استراتژیک، تنها ارزش دیپلماتیک به آن اضافه کرده بود. قالب فعلی مذاکرات، اما، مذاکرات را به دو ذینفع اصلی محدود کرده و از این طریق این عدم تعادل را اصلاح می‌کند. این چارچوب ساده و دوجانبه با افزایش کارآمدی، تمرکز و برابری طرفین احتمال دستیابی به یک توافق پایدار را بیشتر می‌کند.

ترامپ به دنبال میراث دیپلماتیک است، نه جنگ

ترامپ به جای این‌که به دنبال حل اختلافات ایدئولوژیک باشد، اولویت خود را بر اهداف استراتژیک و همچنین جاه‌طلبی‌های شخصی بنا نهاده است. در حقیقت تمرکز او روی مسائل اقتصادی، اختلافات تجاری با چین و دیگر کشورهای دنیا، دغدغه‌های مهاجرتی و هم‌چنین جاه‌طلبی‌های ارضی از قبیل الحاق گرینلند و کانادا و البته حل بحران‌های اوکراین و غزه است. ایران اولویت اصلی او نیست- و تنها یکی از موارد مطرح‌شده در فهرست طول‌ودراز اهداف اوست. وقتی هم کشوری اولویت اصلی سیاست‌های کشور دیگری نباشد، حل اختلافات آسان‌تر و محتمل‌تر می‌شود.

از سوی دیگر ترامپ درس‌های تاریخی جنگ پرهزینه و طولانی‌مدت جورج دبلیو بوش در عراق را درک کرده و بنابراین بعید است آمریکا را درگیر یک جنگ دیگر در خاورمیانه کند. او در سال ۲۰۱۸ در دانشگاه میشیگان گفت که «ایالات متحده هفت تریلیون دلار را در خاورمیانه هدر داده و در ازای آن هیچ چیزی به دست نیاورده است». حالا هم در دوره‌ای که به احتمال زیاد آخرین دوره ریاست‌جمهوری او خواهد بود، ترامپ روی دستیابی و تثبیت یک میراث ماندگار تمرکز کرده است. او خود را یکی از روسای جمهور بزرگ آمریکا می‌بیند- و آرزو دارد مثل باراک اوباما به جایزه صلح نوبل دست یابد.

ترامپ هم‌چنین مستقل‌تر از بیشتر رهبران جمهوری‌خواه جریان اصلی عمل می‌کند و چندان دنباله‌روی تندروهای نومحافظه‌کار و لابی‌های طرفدار اسرائیل نیست. رویکرد خودمحورانه او در سیاست‌سازی به معنای استقلال بیشترش در مواجهه با گروه‌های فشار سنتی از قبیل لابی اسرائیل نیز می‌تواند باشد که به شدت دنبال کشاندن ایالات متحده به خاورمیانه و درگیر کردنش در جنگ با ایران هستند. استقلال نسبی پرزیدنت ترامپ در کنار تمایل او برای دستیابی به یک دستاورد دیپلماتیک برجسته، چشم‌انداز توافق بین ایران و آمریکا را افزایش می‌دهد.

جمهوری‌خواهان کنگره نیز دیپلماسی را بر رویارویی نظامی ترجیح می‌دهند

برخلاف دوران برجام که کنگره آمریکا تحت تأثیر لابی اسرائیل بود و به همین دلیل هم با توافق دیپلماتیک پرزیدنت اوباما با ایران مخالفت کرد، کنگره امروز آمریکا- تحت کنترل جمهوری‌خواهان- با ترامپ همسوست. این قانون‌گذاران هم‌چنین به خوبی می‌دانند که خروج ترامپ از برجام در نهایت باعث ارتقای برنامه هسته‌ای ایران شد. همین هم آن‌ها را با یک انتخاب دوگانه بین جنگ یا دیپلماسی روبرو کرده است.

در حالی که برخی از عناصر تندروی جمهوری‌خواه در دوران بایدن تلاش‌های رئیس‌جمهور برای احیای برجام را منوط به تأیید کنگره کردند؛ ولی با این حال حضور ترامپ در کاخ سفید و کنترل جمهوری‌خواهان بر هر دو مجلس کنگره، محاسبات سیاسی امروز را در قیاس با دوران بایدن تغییر داده است. پیشرفت‌های ایران در زمینه توانایی هسته‌ای نیز باعث شده یک توافق جدید نسبت به برجام در سال ۲۰۱۵ شانس بیشتری برای تصویب در کنگره داشته باشد.

عوامل دیگری هم البته وجود دارند که احتمال موفقیت مذاکرات امروز را نسبت به دوران برجام بیشتر می‌کنند. یکی از این فاکتورها توجه به این واقعیت است که در وضعیت فعلی خاورمیانه اسرائیل بیشتر از همیشه از برنامه هسته‌ای ایران احساس نگرانی می‌کند. در واقع در شرایطی که چشم‌انداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه نسبت به سال ۲۰۱۵ تغییرات چشمگیری کرده و در عین حال خروج ترامپ از برجام هم جمهوری اسلامی ایران را به توانایی دستیابی به سلاح هسته‌ای نزدیک‌تر کرده؛ بیراه نیست اگر بگوییم که نگرانی و اولویت اصلی اسرائیل این روزها جلوگیری از پیشرفت هسته‌ای ایران است و همین هم ممکن است باعث شود رهبران اسرائیل از جمله نخست‌وزیر نتانیاهو از هر گونه توافقی که نگرانی‌های آن‌ها را در زمینه هسته‌ای ایران کاهش دهد، حمایت کنند.

بازیگران حیاتی دیگر در زمینه افزایش احتمال دستیابی به توافق بین ایران و آمریکا هم کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند که این روزها- به خصوص بعد از سفر اخیر ترامپ به کشورهای حاشیه خلیج فارس و انعقاد قراردادهای چند صد میلیارد دلاری- به دنبال ثبات و آرامش در منطقه هستند. این کشورهای ثروتمند که خود بهتر از همه از ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌هاشان اطلاع دارند، دیپلماسی را به جنگ و درگیری ترجیح می‌دهند. به هر حال در صورتی که جنگی بین ایران و آمریکا روی دهد، قلمروی این کشورها، آبراه‌هاشان و اقتصادهاشان در خط مقدم درگیری قرار گرفته و به شدت متاثر خواهند شد. به خصوص که استقرار پایگاه‌های نظامی آمریکا در قطر، بحرین، عربستان سعودی و امارات متحده عربی این کشورها را در معرض حملات انتقامی نیروهای نظامی ایران قرار خواهد داد- و این چیزی نیست که این کشورها چندان دوست داشته باشند.

در کل می‌توان گفت برجام ۲۰۱۵ بر اساس ضرورت شکل گرفته بود، اما در نهایت تسلیم مخالفت‌های سیاسی شد. امروز اما چشم‌انداز مذاکرات تغییر کرده است. در واقع ماهیت دوجانبه مذاکرات ترامپ و جمهوری اسلامی ایران همراه با تحولات منطقه‌ای و جاه‌طلبی‌های شخصی ترامپ، محیط و فضای مساعدتری را برای دستیابی به یک توافق ایجاد می‌کند.

ویژه روز
تصویر روز
خبر های روز