
گلایههای معلمان حقالتدریس از آموزش و پرورش چیست؟
روزهای گرم تابستان برای معلمان حقالتدریس به سختی سپری میشود. این معلمان که رابطه استخدامی مشخصی با آموزش و پرورش ندارند و به صورت موقت به کارگیری شده بودند تا بخشی از کمبود معلم جبران شود، سالهاست که بلاتکلیف هستند و بارها مطالبات خود را به روشهای مختلف به گوش مسئولان رساندهاند.
آموزش و پرورش میگوید که استخدام آنها منوط به شرکت در آزمون استخدامی است اما این معلمان گذشته از نارضایتی درباره تبعیضها، معتقدند که باید براساس سوابقی که دارند، شرایط متفاوتی با کسانی داشته باشند که سابقه معلمی ندارند.
یکی از این معلمان در پیامی به ایسکانیوز گفت: ما همان معلمانی هستیم که ماهها حقوقمان به تأخیر افتاد و هیچگاه بهموقع پرداخت نشد. در تابستانها بدون بیمه و درآمد، به حال خود رها شدیم. بار آموزش روستاهای دورافتاده را به دوش کشیدیم، هزینهی رفتوآمد را از جیب پرداخت کردیم. از خرید خدمات تا حقالتدریس آزاد، همواره در کنار آموزشوپرورش بودیم، اما بیرون از چارچوب استخدام رسمی ماندیم.
وی با گلایه از اینکه هرگز شامل هیچ مزایا، رتبهبندی، تسهیلات، و یا طرح حمایتی نشده است، توضیح داد: در این شرایط چگونه میتوان رقابتی عادلانه در آزمون استخدامی داشت، وقتی معلمی از صبح تا ظهر در کلاس است و بعدازظهر برای گذران زندگی کار میکند؟ کدام فرصت برای مطالعه میماند؟ آیا چنین آزمونی واقعاً معیار سنجش شایستگی معلم است؟
این معلم اضافه کرد: سؤال ما این است، اگر آزمون تنها مسیر است، پس چگونه برخی بدون آزمون رسمی شدند؟ اگر استثنائاتی هست، چرا شامل ما نمیشود؟ اگر معیار، کیفیت و تعهد است، آیا نباید سابقه، اخلاق کاری و وجدان حرفهای هم سنجیده شود؟
وی افزود: ما معلمان بیادعا، چشمبهراه اجرای عدالت، شفافسازی در وضعیت استخدامی، و پایان بلاتکلیفی هستیم.
امید داریم نمایندگان ملت، صدای ۲۶ هزار معلم پرتلاش را بشنوند؛ معلمانی که پایهگذاران دانشاند، اما خود هنوز بیپشتوانه ماندهاند.
یکی دیگر از معلمان هم از نگاه تبعیضآمیز آموزش و پرورش به معلمان غیررسمی گلایه کرد و گفت: نمیدانم چرا آموزش و پرورش تمام سنجش کار ما را منوط به آزمون کرده است؛ من سالها تدریس کردهام، آیا راه دیگری برای بررسی خروجی کار من وجود ندارد و تنها با تست زدن میتوانم نشان دهم که معلم خوبی هستم و شایستگی استخدام دارم؟
موضوع استخدام معلمان حقالتدریس از سال ۱۳۸۳ در قوانین کشور مطرح شد و در سال ۱۳۸۸ طرحی برای تعیین وضعیت آنها به تصویب رسید. از آن زمان تاکنون، ۱۴ مصوبه برای ساماندهی این گروه تصویب شده، اما کمبود نیروی انسانی همچنان پابرجاست. در سال ۱۳۸۸، مجلس شورای اسلامی تعیین وضعیت حدود ۶۰ هزار نفر از معلمان حقالتدریس، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و مربیان پیشدبستانی را مصوب کرد. همچنین در سال ۱۴۰۰، معاون حقوقی وزارت آموزش و پرورش از تعیین تکلیف ۸۸ هزار نفر خبر داد، اما هنوز بسیاری از معلمان فعال در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ در انتظار ثبات شغلی هستند.
اخیراً، سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس از پیگیری جدی وضعیت معلمان حقالتدریس و خرید خدمات آموزشی خبر داده است. به گفته وی، توافق اولیهای بین وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه برای پرداخت حقوق و بیمه تابستانی این معلمان شکل گرفته است. همچنین طرح تبدیل وضعیت این معلمان به قرارداد کار معین در اولویت کمیسیون آموزش قرار دارد.
جذب و به کارگیری نیروهای غیررسمی سالهاست که به چالشی برای آموزش و پرورش تبدیل شده است. از جهتی برای جبران کمبود نیرو به این سمت رفته اما به نظر میرسد که برای استخدام آنها اما و اگرهایی دارد. سوال اینجاست که اگر این نیروها به اندازه کافی خوب نیستند چرا وارد چرخه آموزش میشوند تا کیفیت افت کند. اگر هم معلمانی توانمند هستند، چرا آموزش و پرورش به جای جذب افراد خارج از سیستم، به سمت استخدام رسمی آنها نمیرود؟ اگر هم موضوع بودجه و کمبود منابع است، چرا شفاف اعلام نمیشود؟ در هر حال جمعی از افراد ردای معلمی بر تن کرده و در حال فعالیت در این حوزه هستند و هرچند ارتباطی به شکل استخدام رسمی با آموزش و پرورش نداشته باشند، معلم هستند و باید مطالباتشان را شنید.