
جمعه ۱۱ مهر، ساعت ۵ بعدازظهر را هیچکس فراموش نمیکند
برترینها: ۶۷ سال پیش در چنین روزی، حدود ساعت پنج بعدازظهر، تلویزیون در ایران متولد شد. در آن زمان «تلویزیون ایران» در تهران، به عنوان رسانهای خصوصی و با مدیریت حبیب ثابت پاسال آغاز به کار کرد. امتیاز اولیه آن برای پنج سال صادر شد و بعدها تمدید گردید.
نخستین شعبه خارج از تهران در سال ۱۳۳۸ در آبادان افتتاح شد. محتوای اولیه بیشتر شامل مسابقات نمایشی، فیلمهای خارجی و برنامههای آمریکایی دوبلهشده بود. در همان نخستین لحظات افتتاح، پیام محمدرضا پهلوی از کاخ اختصاصیاش پخش شد، همراه با فیلمی از سفر او به ژاپن، پیام نخستوزیر و سخنان وزیر پست و تلگراف، و همچنین صحبتهای حبیبالله ثابت و پسرش ایرج.
به تدریج، تلویزیون جای خود را میان مردم باز کرد. برنامههای موسیقی و نمایشها در کنداکتور اصلی قرار گرفتند و ساعتی حدود چهار بعدازظهر به نمایش آثار خوانندگان محبوب اختصاص داشت؛ ساعتی که به مرور به «تایم طلایی» بدل شد. سریالهای عامهپسندی چون «دایی جان ناپلئون»، «ایتالیا ایتالیا» و حتی رئالیتیشوی «پنجره» در همان سالها محبوب شدند. راهاندازی برنامه کودک و ایجاد باکس مخصوص برای خردسالان هم دامنه مخاطبان تلویزیون را گستردهتر کرد.
برنامههای موسیقایی مانند «شوی رنگارنگ» با اجرای فریدون فرخزاد نه تنها به شدت پرمخاطب شدند بلکه نخستین چهرههای سلبریتی در مقیاس ملی را خلق کردند. تلویزیون در آن سالها هم سرگرمکننده بود و هم اثرگذار.
دهه شصت؛ تلویزیونی در سایه جنگ
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و سپس جنگ هشتساله، مسیر تلویزیون به کلی تغییر کرد. دهه شصت، دههای بود که تلویزیون عمدتاً در خدمت جنگ و دفاع مقدس قرار گرفت. بخش زیادی از برنامهها محتوایی تبلیغاتی یا حماسی داشتند و فضای رسانه بیشتر بر محور مقاومت شکل گرفته بود.
برنامههای کودک نیز در این دهه ساخته شدند، اما بسیاری از آنها چندان کودکانه نبودند و بیشتر حامل پیامهای ایدئولوژیک و جنگی بودند. انیمیشنهای خارجی دوبله میشدند، اما در کنار آنها شخصیتهایی مثل «کلاه قرمزی و پسرخاله» یا «زیزیگولو» هنوز ظهور نکرده بودند. تلویزیون آن روزها بیش از آنکه برای سرگرمی طراحی شده باشد، یک رسانه رسمی در خدمت فضای سیاسی و اجتماعی کشور بود.
دهه هفتاد؛ تولد نشاط و بازگشت خنده
با پایان جنگ و آغاز دوران بازسازی، تلویزیون ایران در دهه هفتاد رنگ و بوی دیگری گرفت. طنز اجتماعی و سریالهای خانوادگی پا به عرصه گذاشتند. مهران مدیری با مجموعههایی چون «پرواز ۵۷» و به ویژه «ساعت خوش» فضایی پرنشاط به تلویزیون تزریق کرد. شوخی، انتقاد اجتماعی و زبان ساده طنز به خانهها راه یافت.
از سوی دیگر، سیتکامهای خانوادگی مثل «همسران» و «خانه سبز» به محبوبیت رسیدند و چهرههایی تازه به مخاطبان معرفی کردند. در کنار آنها، ملودرامهایی مانند «پدرسالار» و سریالهای تاریخی چون «امام علی (ع)» توانستند تلویزیون را دوباره به نقطهای کانونی در زندگی خانوادهها بدل کنند. دهه هفتاد را میتوان دوران تنوع ژانری در تلویزیون ایران دانست؛ دورانی که هم طنز داشت، هم ملودرام، هم تاریخ و هم برنامههای سرگرمکننده.
دهه هشتاد؛ سلطنت ملودرامهای ۹۰ شبی
در دهه هشتاد، تلویزیون مسیر تازهای را پیش گرفت: ملودرامهای طولانی و ۹۰ شبی. سریالهایی چون «نرگس» و «دلنوازان» میلیونها نفر را شب به شب پای تلویزیون نشاندند. داستانهای خانوادگی پرکشمکش، روایتهای عاشقانه و شخصیتهای پرابهام، فرمولی بودند که سازندگان بارها و بارها تکرار کردند.
در این دهه، تلویزیون همچنان پرمخاطب بود، اما نقدها درباره افت کیفیت و تکراری شدن فرمولها هم افزایش یافت. با وجود این، چهرههای جدیدی مثل آشا محرابی، پوریا پورسرخ یا فریبا نادری از دل همین سریالها به شهرت رسیدند.
سالهای اخیر؛ شاید دیگر این رسانه ملی نیست
اما از دهه نود به بعد، انسجام تلویزیون به تدریج از بین رفت. برنامههای سرگرمکننده فراز و فرود داشتند و سریالها به سختی میتوانستند موج اجتماعی ایجاد کنند. گاهی یک ملودرام یا یک برنامه استعدادیابی توجهها را جلب کرد، اما استمرار و کیفیت بالا کمتر دیده شد.
یکی از بزرگترین ضربهها به تلویزیون در سالهای اخیر، حذف برنامه «نود» بود؛ برنامهای که عادل فردوسیپور نه تنها به یک برند تلویزیونی، بلکه به یک پدیده اجتماعی بدل کرده بود. جای خالی «نود» همچنان در کنداکتور شبکه سه و حتی در حافظه جمعی مردم احساس میشود. در عین حال، تنها پخش زنده مسابقات فوتبال همچنان برگ برنده تلویزیون باقی مانده است؛ جایی که با وجود رقیب قدرتمندی مثل اینترنت و شبکههای اجتماعی، تلویزیون هنوز میتواند میلیونها مخاطب را همزمان پای یک صفحه واحد بنشاند.