به روز شده در: ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۴
کد خبر: ۷۱۶۷۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۶ - ۱۴ مهر ۱۴۰۴

نسخه سفر ایرانیان هم پیچیده شد!

روزنو :در سال‌های اخیر، جامعه ایران با نوعی فقر مواجه شده که اگرچه در آمار‌های رسمی کمتر به چشم می‌آید، اما در لایه‌های زندگی مردم حضوری پررنگ دارد؛ پدیده‌ای که می‌توان آن را «فقر سفر» نامید.

نسخه سفر ایرانیان هم پیچیده شد!

در سال‌های اخیر، جامعه ایران با نوعی فقر مواجه شده که اگرچه در آمار‌های رسمی کمتر به چشم می‌آید، اما در لایه‌های زندگی مردم حضوری پررنگ دارد؛ پدیده‌ای که می‌توان آن را «فقر سفر» نامید.

به گزارش روز نو فقر سفر تنها کمبود پول برای رفتن به تعطیلات نیست، بلکه نشانه‌ای از کاسته شدن ظرفیت‌های زیستی، فرهنگی و روانی جامعه است. در کشوری با تاریخ، طبیعت و فرهنگ غنی همچون ایران، که سفر همواره در بطن زندگی و ادبیاتش جایگاه ویژه‌ای داشته، ناتوانی میلیون‌ها ایرانی از سفر رفتن، به یکی از شاخص‌های مهم نابرابری اجتماعی تبدیل شده است. سفر از دیرباز در فرهنگ ایرانی با رشد فردی و اجتماعی پیوند خورده است. آموزه‌های دینی نیز بر اهمیت دیدن و تجربه کردن سرزمین‌ها و فرهنگ‌های گوناگون تأکید دارند. سفر نوعی مواجهه‌ی انسان با جهان است؛ فرصتی برای آموختن، درک تفاوت، بازسازی روان و یافتن معنایی تازه از زندگی. از این منظر، محرومیت از سفر، صرفاً نداشتن امکان تفریح نیست، بلکه محرومیت از تجربه‌ی رشد و آگاهی است. جامعه‌ای که مردمش نمی‌توانند جابه‌جا شوند، نمی‌توانند بیاموزند، از روزمرگی بیرون بیایند و دوباره با نشاطی تازه به زندگی بازگردند، به‌تدریج به جامعه‌ای خسته و فرسوده بدل می‌شود.

۷ سال بی سفری!

برآورد‌ها نشان می‌دهد که حدود سی تا سی و پنج میلیون نفر از ایرانیان در حال حاضر عملاً امکان سفر را از دست داده‌اند. اگر هفت سال پیش حدود ۳۱ درصد مردم درگیر این نوع فقر بودند، اکنون این رقم به نزدیک نیمی از جمعیت رسیده است؛ افزایشی چشمگیر و نگران‌کننده در طول تنها هفت سال. فقر سفر، چهره‌ای پنهان، اما ملموس دارد: خانواده‌هایی که برای دیدن دریا یا زیارت، ناچارند شب را در خودرو یا چادر بگذرانند؛ والدینی که سفر را از فهرست آرزو‌های سالانه‌شان حذف کرده‌اند؛ کودکانی که هیچ تجربه‌ای از دیدن شهر یا منظره‌ای بیرون از استان محل زندگی‌شان ندارند. اینها نشانه‌هایی است از جامعه‌ای که بخش بزرگی از مردمش در حاشیه‌ی تجربه‌ی زیستن قرار گرفته‌اند. اگر جمعیت فعلی کشور را حدود ۸۵ تا ۹۰ میلیون نفر در نظر بگیریم، این یعنی تقریباً ۴۰ تا ۴۵ درصد مردم ایران توان سفر ندارند؛ نه به‌خاطر بی‌علاقگی، بلکه به‌دلیل فشار‌های اقتصادی، گرانی اقامت و حمل‌ونقل، و کاهش قدرت خرید خانوارها.

یک جامعه‌شناس در این رابطه به» آرمان امروز «می‌گوید: سفر تنها یک کنش تفریحی نیست بلکه یکی از اشکال تولید و بازتولید سرمایه‌ی فرهنگی است. انسان در سفر می‌آموزد، می‌بیند، مقایسه می‌کند و افق فکری‌اش گسترش می‌یابد. وقتی امکان سفر از گروه‌های بزرگی از جامعه گرفته می‌شود، در واقع چرخه‌ی انتقال تجربه و آگاهی متوقف می‌گردد. جامعه‌ای که بخش عظیمی از آن در فضای بسته‌ی خود باقی می‌ماند، به تدریج از درک تفاوت، مدارا و تنوع فرهنگی دور می‌شود. فقر سفر در این معنا، به نوعی فقر اندیشه نیز منجر می‌شود. مصطفی اقلیما در ادامه می‌افزاید: سفر نقش مهمی در سلامت روان و نشاط اجتماعی دارد. در دنیای امروز که فشار‌های اقتصادی و اجتماعی روزبه‌روز بیشتر می‌شود، سفر فرصتی برای بازسازی روح و تجدید امید است. نبود این فرصت باعث افزایش خستگی مزمن، اضطراب و افسردگی در لایه‌های مختلف جامعه می‌شود. خانواده‌هایی که نتوانند زمانی را برای تجربه‌ی مشترک در فضایی تازه اختصاص دهند، به مرور پیوند‌های عاطفی‌شان سست می‌شود. به همین دلیل، فقر سفر نه فقط نشانه‌ی کمبود درآمد، بلکه بازتابی از بحران آرامش و شادی جمعی است.

وی با اشاره به اینکه در چنین شرایطی، نقش وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا می‌کند. این وزارتخانه می‌تواند با سیاست‌گذاری درست، فقر سفر را از یک مسئله‌ی پنهان اجتماعی به یک دغدغه‌ی ملی تبدیل کند و برای کاهش آن، برنامه‌های عملی و پایدار ارائه دهد. طی سال‌های اخیر، اقدامات مثبتی همچون توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی ارزان، حمایت از سفر‌های داخلی کوتاه‌مدت و تقویت گردشگری مردمی انجام شده است. این سیاست‌ها نشان از درک عمیق وزارت میراث فرهنگی از ابعاد اجتماعی سفر دارد، اما گستره‌ی مسئله ایجاب می‌کند که این اقدامات فراگیرتر و عادلانه‌تر ادامه یابد. جامعه امروز ایران نیازمند نوعی بازتعریف از مفهوم سفر است. سفر نباید تنها به طبقات مرفه تعلق داشته باشد. باید به عنوان حقی اجتماعی شناخته شود که همه‌ی شهروندان، فارغ از درآمد، بتوانند از آن بهره‌مند شوند. اینجاست که وزارت میراث فرهنگی می‌تواند پیشگام شود و با همکاری نهاد‌های محلی، شهرداری‌ها و بخش خصوصی، طرح‌هایی، چون «سفر برای همه» را اجرا کند؛ طرح‌هایی که اقامتگاه‌های ارزان، کمپ‌های امن و زیرساخت‌های گردشگری عمومی را در دسترس اقشار کم‌درآمد قرار دهد. چنین برنامه‌هایی نه تنها گردشگری را مردمی‌تر می‌کند، بلکه به نوعی بازتوزیع شادی و امید در سطح جامعه می‌انجامد.

تضعیف جریان چرخش تجربه

این جامعه شناس با اشاره به اینکه فقر سفر در واقع تضعیف جریان «چرخش تجربه» در جامعه است می‌افزاید: هر جامعه‌ای که امکان گردش افراد و ایده‌ها در آن محدود شود، به رکود فرهنگی و انزوای ذهنی نزدیک می‌گردد؛ بنابراین حمایت از سفر، حمایت از پویایی فکری و فرهنگی ملت است. وزارت میراث فرهنگی با تکیه بر ظرفیت‌های گسترده‌ی تاریخی، طبیعی و اجتماعی ایران، می‌تواند این جریان را زنده نگه دارد. سرمایه‌گذاری در گردشگری ارزان و همگانی، در بلندمدت نه فقط به رونق اقتصادی، بلکه به افزایش نشاط جمعی، همبستگی اجتماعی و سرمایه‌ی فرهنگی کشور منجر خواهد شد. فقر سفر، فقر تجربه‌ی زیستن است. جامعه‌ای که سفر نمی‌کند، به تدریج خود را فراموش می‌کند. امروز شاید زمان آن رسیده که سفر را به عنوان یک حق عمومی بازشناسیم و برای تحقق آن در کنار هم بایستیم. نگاه مسئولانه و حمایتی وزارت میراث فرهنگی می‌تواند این امید را زنده نگه دارد که روزی همه‌ی ایرانیان، فارغ از طبقه و درآمد، بتوانند دوباره طعم دیدن، کشف و آرامش را در دل این سرزمین پهناور تجربه کنند.

تصویر روز
خبر های روز