به روز شده در: ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۰
کد خبر: ۲۵۲۷۰۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۰ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۵
سعید جلیلی

دیپلماتی که راه رسیدن به پاستور را تخریب برجام می‌داند

روزنو :سعید جلیلی این روزها شمشیر را در مورد برجام از روی بسته‌است. برجامی که دولت حسن روحانی به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد چهارساله خود روی آن حساب باز کرده‌است.
سعید جلیلی این روزها شمشیر را در مورد برجام از روی بسته‌است.  برجامی که دولت حسن روحانی به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد چهارساله خود روی آن حساب باز کرده‌است.

به گزارش روز نو؛ جلیلی از زمانی که سال ۱۳۹۲ کرسی دبیری شورای عالی امنیت ملی را به علی شمخانی داد، تاکنون در همایش‌های مختلف به خصوص به دعوت دانشجویان اصول‌گرا سخن‌رانی‌های زیادی کرده‌است.  لب کلام او در این سخنرانی‌ها دو چیز بود: انتقاد از مذاکره‌کنندگان هسته‌ای دولت یازدهم و برجام، دفاع از عملکرد خودش در مقام مذاکره کننده هسته‌ای.
 
اما هر چه به ایام انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم سخنرانی‌های جلیلی هم تندتر تندتر می‌شوند.  هر چند او با زیرکی خاص خودش مستقیماً هیچ نسبتی را به کسی نمی‌دهد، اما از میان خطوط حرف‌هایش به سادگی می‌توان فهمید که همه حملات تندش، روحانی و برجام را هدف گرفته‌اند.
 
همین هفته جاری بود که جلیلی به دعوت یک تشکل دانشجویی در قم سخنرانی می‌کرد و اگر بخواهیم حرف‌های او را تفسیر کنیم برجام را به نمایش و رفتار تیم مذاکره کننده هسته‌ای را به رفتار شاه سلطان حسین تشبیه کرد. در این سخنرانی جلیل با انتقاد از افرادی «می‌گفتند می‌شد با لبخند و تدبیر مشکلات را حل کرد» گفته‌است: «سال ۹۲ در مذاکرات آلماتی ۲ چون نزدیک انتخابات هم بود می‌توانستیم پیشنهادات ۵+۱ را بپذیریم و بعد هم اعلام کنیم به  توافق  رسیده‌ایم اما وظیفه ما نمایش بازی کردن نبود بلکه حفظ و دفاع از حقوق مردم بود.» او در جای دیگر از سخنانش می‌گوید: «مدل شاه سلطان حسین این بود که در برابر هر فشار و تهدیدی عقب نشینی می‌کرد.»
 
مشخص است که جلیلی به کل برجام را بدون نتیجه می‌داند و برنامه دیگری برای روابط ایران با دنیای خارج در سر می‌پروراند، روش‌هایی که شاید تنها با پوشیدن ردای ریاست جمهوری اجرای آنها برای امکان‌پذیر باشد.  او همانگونه که در سخنرانی‌هایش مستقیماً نام مخاطبان انتقادهای تندش را ذکر نمی‌کند، از پاسخ به این سؤال هم که آیا می‌خواهد در انتخابات پیش رو نامزد شود زیرکانه شانه خالی می‌کند.
 
آبان ماه امسال وقتی در یک جمع دانشجویی از او در مورد قصدش برای نامزدی در انتخابات پرسید، پاسخ داد: «در مقاطعی انتخابات به‌عنوان یک رفتار سیاسی بارز در کشور اهمیت دارد و آن چیزی که تداوم نظام را تثبیت می‌کند این است که حرکت همواره باید رو به جلو باشد.  مهم این است که مجموعه نظام اعم از مردم، دولت‌مردان و سیاسیون به این نکته توجه داشته باشند که مجموعه اقدامات باید در جهت منافع مردم حرکت کند. مهم این است که حرکت به‌سمت جلو باشد که انتخابات ۹۶ نیز گامی به جلو خواهد بود.»
 
به نظر می‌رسد جلیلی با روی کار آمدن دولت جدید در ایالات متحده آمریکا، مانند بسیاری دیگر از منتقدان دلواپس دولت، امید بیشتری برای پیروزی در انتخابات پیدا کرده‌است.  شاید او منتظر است تا در کنار مردم زمین خوردن برجام را در دو سه ماه آینده ببیند تا در مقام منجی با به رخ کشیدن «دوران پربار» و «مذاکرات ثمربخشش» مردم را راضی به رأی دادن به خودش کند.
 
در جستجوی در غلتان
 
دو جمله طعنه‌آمیز تاریخی از زبان مقامات سیاسی کشور در طول نزدیک به ۱۵ سال از زمان آغاز مذاکرات هسته‌ای تا کنون بیش از همه در یادها مانده‌اند یکی «هیچ آدم عاقلی در غلتان نمی‌دهد و به جای آن آب نبات بگیرد» و دیگری «می‌رفتند در مذاکرات به جای مذاکره کردن یک بیانیه می‌خواندند و می‌آمدند.»
 
جمله اول را سال ۱۳۸۴ علی لاریجانی بعد از آن گفت که مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی را در اختیار گرفت.  روی سخن او با حسن روحانی، دبیر پیشین شورای و رییس جمهور امروز کشور بود.  آن زمان درست پس از تغییر رییس جمهور، دبیر شورای عالی امنیت ملی هم تغییر کرده‌بود، احمدی‌نژاد با سیاست‌های تازه‌ای روی کار آمده‌بود و در دوران خوشخوشان آن روزگار اصول‌گرایان، هیچ سکه‌ای از طعنه زدن به دستاوردها و برنامه‌های اصلاح‌طلبان رایج‌تر نبود.  لاریجانی خودش شکست‌خورده انتخابات ۱۳۸۴ بود و در میان هفت نامزد دور اول انتخابات فقط با یک میلیون و ۷۰۰ هزار رأی بالاتر از محسن‌مهرعلیزاده ایستاده‌بود.
 
اما دست سرنوشت لاریجانی را به ناگاه دیپلمات کرد.  کسی که سوابقش تنها به فعالیت‌های فرهنگی از رییس واحد مرکزی خبر صدا و سیما تا ریاست این سازمان و یک دوره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چند سابقه اجرایی در مقام معاون وزرای سپاه، کار و اموراجتماعی و پست و تلگراف و تلفن خلاصه می‌شد.  او هم از همان ابتدای کار تمام رشته‌های تیم مذاکره‌کننده پیشین را به «دادن در غلتان» و «گرفتن آب‌نبات» خلاصه کرد.
 
سودای در آوردن در غلتان از مشت گره شده غرب برای لاریجانی بیش از دو سال و نیم دوام نیاورد.  رو در روی علی لاریجانی در مذاکرات با غرب، خاویر سولانا، رئیس وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرار داشت.  گفته‌می‌شود که علی لاریجانی در اولین و تنها تجربه دیپلماتیک آنچنان هم ناموفق نبود و در روزهای آخر کارش در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی در آستانه رسیدن به توافق قرار داشت.  علی اکبر ولایتی در مناظره‌های تلویزیونی انتخاباتی سال ۱۳۹۶ در این مورد گفت: «آقای لاریجانی در حال رسیدن به توافق با آقای سولانا بود که خبر رسید شخصی در نماز جمعه روز قدس گفته که ایران هیچ مذاکره‌ای با اروپا ندارد و این چنین شد که مذاکرات ناکام ماند و لاریجانی به کشور بازگشت.»
 
آن شخص محمود احمدی‌نژاد رییس جمهور وقت بود و لاریجانی بلافاصله پس از برگشتنش از اروپا از مقام خود استعفا داد و عطای در غلتان را به لقایش بخشید تا جا برای نام تازه‌ای در مقام مسوول پرونده هسته‌ای باز شود.
 
مردی که بیانیه می‌خواند
 
طعنه تاریخی دوم خطاب به همین نام جدید بیان شد.  سعید جلیلی شش سال بعد از آنکه جانشین علی لاریجانی برای پس گرفتن در غلتان شد، بر روی صندلی‌های داغ مناظره‌های ریاست جمهوری ۱۳۹۲ نشسته‌بود که علی اکبر ولایتی شیوه مذاکره کردن او را اینگونه توصیف کرد: « می‌رفتند در مذاکرات به جای مذاکره کردن یک بیانیه می‌خواندند و می‌آمدند.»
 
زهر این طعنه هنوز هم بعد از نزدیک به چهار سال هنوز کام جلیلی را تلخ می‌کند و تریبونی نیست که در آن در مقام پاسخگویی به این طعنه بر نیاید.  چه همین پریروز هم در سخنرانی‌اش در سالن مفید دانشگاه قم همان طعنه را باز هم پاسخ گفت و تاکید کرد: « اگر در مذاکرات دوره قبل فلسفه بافی می‌کردیم پس چطور در  سال ۸۶ در عرض کمتر از ۶ ماه توانستیم ۶ مساله باقی مانده با آژانس را حل کنیم؟ اگر در مذاکرات دوره قبل مسایلی مانند معدن گچین و سانتریفیوژهای p2  را توانستیم با فلسفه خواندن حل کنیم، پس کار بدی نکردیم!»
 
اینکه جلیلی چگونه مذاکره‌کننده‌ای بود و چه دستاوردهای داشت، موضوعی است که تاکنون بسیار به آن پرداخته‌شده‌است و اگر هم قصد این را داشته‌باشد که برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نامزد شود، قطعاً بسیار بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.  اما به هر تقدیر آنچه مسلم است او معتقد است که راهی که طی ۶ سال مسوولیت در پرونده هسته‌ای رفته‌است راهی درست‌تر، نتیجه‌بخش‌تر و منطقی‌تر از راهی بوده‌است که طی سه سال و نیم گذشته دولت روحانی و مسوول پرونده هسته‌ای یعنی ظریف رفته‌اند.
 
دیپلماتی که جهشی خواند
 
اگر چند سطر بالاتر علی لاریجانی را با سابقه یک دوره وزارت، سه دوره معاونت وزیر و یک دوره ده ساله ریاست بر رسانه ملی، بی‌تجربه توصیف کردیم، برای توصیف وضعیت تجربه سعید جلیلی در سیاست خارجی با تنها ۱۳ سال سابقه کار در وزارت امورخارجه، باید دنبال لغت جدیدی در لغتنامه فارسی باشیم.
 
سعید جلیلی، سیاستمدار مشهدی، متولد سال ۱۳۴۴ است.  او از زمانی که دوران دبیرستان را می‌گذراند تا سن ۲۱ سالگی چندین بار به عنوان داوطلب به جبهه‌های جنگ رفت.  سال ۱۳۶۵ بود که در عملیات کربلای پنج زخمی شد و در بیمارستان صحرایی پای راستش را از دست داد و جانباز شد.  دوران دانشجویی او از سال ۱۳۶۲ در دانشگاه امام صادق آغاز شده‌بود و تا سال ۱۳۶۸ که موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از این دانشگاه شد به تحصیل ادامه داد و سپس در وزارت خارجه علی اکبر ولایتی استخدام شد.  بعد از دو سال به یک مسند مدیریتی در وزارت خارجه رسید و زیر نظر مجتبی ثمره هاشمی، مدیرکل وقت ارزیابی و نظارت وزرات امورخارجه رییس اداره بازرسی وزارت خارجه شد.
 
در دولت اصلاحات و زیر نظر کمال خرازی محل خدمتش به معاونت اداره اول آمریکای وزارت خارجه منتقل شد.  او سال ۱۳۷۹ از وزارت خارجه به دفتر مقام معظم رهبری رفت و در آنجا مسوولیت مدیریت بررسی‌های جاری دفتر را بر عهده گرفت. خاتمی و خرازی که رفتند ستاره بخت این دیپلمات جوان ناگهان درخشیدن گرفت.
 
یک مقام پیشین وزارت امورخارجه که سابقه کار با سعید جلیلی را دارد می‌گوید: «وزارت خارجه یک نهادتخصصی است و رسم بر این است که ارتقای مقام به صورت سلسله‌مراتبی باشد و معمولاً کسی ناگهان از مقام معاونت یک اداره، به معاونت وزیر ارتقا پیدا نمی‌کند، اما در دوران دولت نهم و دهم این اصول به هیچ عنوان رعایت نمی‌شد و انتصاب‌ها شکل دل بخواه به خود گرفته‌بود.»
 
انتصاب‌های دلبخواهی در وزرات خارجه متکی، فرصتی بود برای جلیلی که ناگهان سال ۱۳۸۴ به وزارت خارجه برگردد از مقام پیشینش در وزارت خارجه، یعنی معاونت اداره اول آمریکای وزارت خارجه چند پله را یکجا طی کند و به سمت معاونت اروپا و آمریکا برسد.  گفته می‌شود در این جهش ناگهانی مدیر پیشین او در وزارت خارجه علی اکبر ولایتی، یعنی سید مجتبی ثمره هاشمی، دستیار ارشد رییس جمهور وقت تأثیر داشته‌است.
 
اما این پایان مسیر جهشی این دیپلمات جوان نبود، او که در ۴۰ سالگی معاون وزیر خارجه شده‌بود، در ۴۲ سالگی ناگهان خود را در مقام ارشدترین مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی ایران در پیچیده‌ترین و سنگین‌ترین پرونده سیاست خارجی کشور از زمان قطعنامه ۵۹۸ تاکنون دید.
 
جلیلی احمدی‌نژاد نیست
 
سال ۱۳۹۲ زمانی که اسفندیار دولت احمدی‌نژاد رد صلاحیت شد، بسیاری از حمایت تلویحی او از جلیلی می‌گفتند و البته خیلی‌ها جلیلی را ادامه راه احمدی‌نژاد می‌دانستند.  برای سال ۱۳۹۶ احمدی‌نژاد از همین الآن تکلیف را مشخص کرده‌است، شاید به این دلیل که خیلی‌ها منتظر تعیین تکلیف از سوی او بودند و او هم خود را متعهد دید تا بگوید در انتخابات پیش رو از هیچ نامزدی حمایت نخواهد کرد.
 
اما جلیلی در ابعاد مختلف شخصیت متفاوت و متمایز از احمدی‌نژاد دارد.  جلیلی نشان داده‌است که فردی بسیار محافظه‌کارتر، منطقی‌تر و کم سر و صداتر از احمدی‌نژاد است.  سیاستمداری که هدفش تجدید نظر در صدر تا ذیل نظام نیست، اهل خانه‌نشینی و قهر و سخنرانی‌های تحریک‌کننده نیست.
 
در عین حال جایی که می‌رود نه صف طویل مردم در انتظار اوست نه خودش ادعایی در گرفتن نامه‌های مردمی و حل مشکلات تک تک افراد دارد.  جلیلی شخصیتی نخبه‌گراست، سخنرانی‌هایش را به جای ورزشگاه‌های مملو از جمعیت و به جای فریاد کشیدن در میان شعارها در سالن‌های سرپوشیده کوچک دانشگاهی انجام می‌دهد.  با دانشجویان و اساتید دانشگاه حشر و نشر می‌کند و نوشتن برنامه‌های انتخاباتی‌اش را به حلقه‌های اساتید دانشگاه می‌سپرد.
 
اما یک وجه اشتراک میان جلیلی و احمدی‌نژاد وجود دارد، آن هم دیدگاه اقتصادی مشاوران نزدیک جلیلی است.  دیدگاه‌های اقتصادی که یک بار در آزمایشگاه ایران، کشور را تا پرتگاه به پیش برد و هنوز هم سردمداران آن به نظریه‌های اقتصادی خود معتقدند.  شاید آنها تصور می‌کنند که نظریات‌شان درست بوده و نحوه اجرای این نظریات توسط احمدی‌نژاد غلط بود که سال ۱۳۹۲ دور جلیلی جمع شدند تا برنامه اقتصادی دولت او را بنویسند.  اگر جلیلی بار دیگر نامزد شود، مسعود درخشان و تیم درخشانش بدون شک دوباره نظریه‌پردازان اقتصادی او خواهند بود.
 
اقتصاد پولکی
 
تیم اقتصادی سعید جلیلی در انتخابات سال ۱۳۹۲ رسماً ادامه راهی محسوب می‌شد که محمود احمدی‌نژاد آن را تا لبه پرتگاه فاجعه‌بار فروپاشی اقتصادی پیش برد. این افراد که غالباً از همکاران او در دانشگاه امام صادق هستند و اکثراً تحصیل کرده دانشگاه‌های آمریکا، انگلیس و کانادا، همگی بلااستثنا مخالف اندازه‌گیری وضعیت رفاه و پیشرفت با استفاده از شاخص‌های اقتصادی غربی و مخالف نظریه‌های توسعه هستند. همگی بلااستثنا با قانون بانکداری اسلامی مخالفند و نحوه محسابه سود و بهره بانکی از طریق عقود اسلامی در قانون بانکداری اسلامی را رباخواری می‌دانند.  آن‌ها خواهان یک نظام بانکی جدید و ادامه پروژه حذف دستوری بهره‌های بانکی هستند.  یکی از عجیب‌ترین نظریه‌های این گروه اقتصادی نظریه عدم رابطه مستقیم حجم نقدینگی با تورم است، در واقع برخی از این اقتصاددانان معتقدند که با تزریق معتنابه پول به جامعه می‌توان از طریق ایجاد رونق، شغل و تولید، جلوی تورم و رکود تورمی را گرفت.
 
تیم اقتصادی دکتر سعید جلیلی در انتخابات سال ۱۳۹۲
 
مسعود درخشان (عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و پایه‌گذار دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق، دکترای اقتصاد از دانشگاه لندن) مخالف واقعی شدن قیمت حامل‌های انرژی، مخالف استفاده از شاخص‌های اقصادی جهانی برای اندازه‌گیری وضعیت اقتصادی، هوادار جدی ایجاد الگوی اقتصاد بومی
 
رحیم دلالی اصفهانی (عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان) موافق افزایش نقدینگی، موافق نابود کردن قانون بانکداری بدون ربا و پایین بردن دستوری بهره‌های بانکی
 
محمد هادی زاهدی وفا (رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق، دکترای اقتصاد از دانشگاه اوتاوای کانادا): هوادار جدی ایجاد الگوی اقتصاد بومی، از جمله اندیشمندانی که شاخص‌های اقتصادی را ابزار استعمار غرب می‌دانند. عضو جبهه پایداری و هوادار جدی محمود احمدی نژاد تا ماجرای یازده روز خانه‌نشینی، مخالف اقتصاد توسعه‌گرا
 
حسین عیوضلو (استادیار دانشکده اقتصاد امام صادق): مخالف قانون بانکداری اسلامی، نظریه پرداز جهاد اقتصادی به معنای ضبط اموال ثروتمندان به نفع فقرا.


*اميد ايرانيان


تصویر روز
خبر های روز