
شرايط اصلاحطلبان سختتر از دوم خرداد نيست
اخیرا سیاسیون بارها به ضرورت بازتعریف برخی رویکردها و مولفههای اصلاحطلبی اشاره داشتهاند و این موضوع زمانی که مدت زمان محدودی تا انتخابات ۱۴۰۰ فرصت باقی است اهمیتی بیش از پیش دارد، با این وجود تا به امروز صحبت اصلاح در اصلاحات و بازتعریف رویکردهای آن براساس نیاز امروز جامعه در حد شعار یا یک برنامه درازمدت باقی مانده است، رسول منتجبنیا در گفتوگو با در این باره معتقد است:« ما اصلاحطلبها از خودمان شروع نکردهایم و میگوییم باید دیگران را اصلاح کنیم. ولی خودمان درصدد اصلاح خود نیستیم در رابطه با اصلاح دیگران و جامعه آیا راه و روش صحیح اصلاحطلبانه داریم؟ در این مورد هم دچار اشتباه شدهایم و از بنیاد مشکل داریم. من بارها فریاد زدهام که ما باید اصلاحات را تعریف کنیم و تعریف جامع و مانعی از اصلاحطلبی داشته باشیم.» ادامه این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو :اخيرا موضوع نظام پارلماني باري ديگر در مجامع مختلف مطرح شده است، از ديدگاه شما اين سبک از اداره کشور با توجه به شرايط فعلي ايران قابل اجراست؟
سالهاست مساله نظام پارلماني مطرح شده و بر سر زبان ها است، البته که اين موضوع چند سال قبل نيز مطرح شد و بعد به خاموشي گراييد اما امروز مجددا در مجلس طرح شده است. اين واقعيتي در دنيا است برخي از نظامها بهصورت پارلماني هستند و رئيسجمهور آنها منتخب نمايندگان مجلس است و از راي مستقيم مردم نشات نميگيرد و مردم با واسطه انتخاب ميکنند همانطور که مردم خبرگان را انتخاب ميکنند و خبرگان رهبري را انتخاب ميکنند، در نظام پارلماني نيز مردم نمايندگان را انتخاب ميکنند و نمايندگان رئيس جمهور را بر ميگزينند. اين نظام در برخي کشورها تا حدي پاسخ داده است ولي در کشور ما شرايط کمي متفاوت است و امر انتخابات در اجرا بر عهده دولت است. وزارت کشور و هياتهاي اجرائي منتخب معتمدين مردم هستند ولي حتي در مورد هياتهاي اجرائي نظر ميدهند و در خصوص کانديداها و هياتهاي نظارت در سراسر کشور تاييد و رد صلاحيت را بر عهده دارد.
با اين تفاسير تعدد مراکز تصميمگير را در امـر انتخابات واضـــحتر از ديگر موضوعات ميدانيد؟
ما قانون انتخابات داريم و اصلاحيههايي که مجمع تشخيص مصلحت نظام داشته با همت و تلاش مرحوم آيتا... هاشمي کارهايي صورت گرفته ولي در عمل هيچکدام کارساز نبود و آنچه تعيينکننده است اراده و تصميم شوراي نگهبان است. بهخصوص با تفسيري که از نظارت به دست آمده است مي توان گفت برخي از عقيده دارند نظارت استصوابي بايد استمرار يابد و حتي تا پايان مجلس ادامه دارد، البته که برخي افراد حتي بيشتر از اين اختيارات هم طلب ميکنند. در همه کشورها فيلترهايي براي عدم ورود افراد بيصلاحيت وجود دارد ولي اينکه فيلترها رنگ سليقهاي پيدا کند را هيچکس نميپذيرد. در نظام پارلماني نمايندگان بايد بهعنوان نماينده مردم و از طرف مردم رئيس جمهور را انتخاب کنند. به عقيده من با اين تفاسير نظام پارلماني به اين معناست که قوه مقننه و قوه مجريه را دربست در اختيار برخي افراد قرار بدهيم و آنها باشند که تصميم بگيرند، در چنين شرايطي مردم بيشتر ناظر هستند. در نهايت در شرايط امروز کشور و با چينش سياسي فعلي نظام پارلماني معنايي ندارد به جز آنکه تمام اختيارات را واگذار کنيم.
شعار «اصلاحطلب اصولگرا ديگه تمومه ماجرا» مدتي پيش شنيده ميشد، آيا نياز به جريان سوم يا اصلاحات عميقتري را در اين شعار ميبينيد؟
ابتدا بايد بگويم برخــلاف نظر برخي از تحليلگران عقيده دارم طبيعت مردم کشور ما به سمت اصلاحات متمايل است، اکثريت طالب اصلاح امور و خواهان جريان اصلاحات هستند. امروز کمتر ميتوان کسي را پيدا کرد که از شرايط موجود راضي باشد و وضعيت موجـود را نيازمند اصلاح و تغيير نداند اين همان گرايش به سمت اصلاحات است. اصـــلاحـــات هـــم درصدد جايگزيني شــايسته سالاري به جاي رانـــت سالاري و حزب سالاري و جبهه سالاري اســـت. درصـــدد حاکميت عدالت و صلاحيت و شايستگي به جـــــاي مسائل ديگر است و ايــــن مهم همان خواسته اصلي مردم است. حساب جريان اصلاحـــات از اصلاحطلبها جداست کساني که مدعي انديشه و عمل اصلاح طلبانه هستند بايد نشان بدهند که آيا توانستهاند خود را با الگوي اصلاحات تطبيق بدهند؟ آيا اصلاحات را از خود شروع کردهاند؟ من عقيده دارم درصد زيادي از اشکالات به همين مساله بر ميگردد.
در چنين شرايطي چه نقشه راهي براي جريان اصلاحطلبي پيش بيني ميکنيد و اصلاحطلبان در حال حاضر چگونه ميتوانند به عرصه قدرت بازگردند؟
ما اصلاحطلب ها از خودمان شروع نکردهايم و ميگوييم بايد ديگران را اصلاح کنيم. ولي خودمان درصدد اصلاح خود نيستيم در رابطه با اصلاح ديگران و جامعه آيا راه و روش صحيح اصلاحطلبانه داريم؟ در اين مورد هم دچار اشتباه شدهايم و از بنيان مشکل داريم. من بارها فرياد زدهام که بايد اصلاحات را تعريف کنيم و تعريف جامع و مانعي از اصلاحطلبي داشته باشيم، بايد مردم بدانند که ما چه ميگوييم و بهدنبال چه انديشه روش و رفتاري هستيم و ميخواهيم چه نظامي را حاکم کنيم. ولي اين رفتار حاکم نشد و امروز نيز انجام نميشود. عملکرد ما در بسياري از زمينهها دچار اشکال است اگر من مدعي اصلاحطلبي هستم نبايد مشکلاتي که در جناحهاي ديگر و افراد ديگر وجود دارد در من يافت شود. اگر در ميان اصلاحطلبان رانت بازي و باند بازي و فساد و بيعدالتي و امثالهم نفوذ پيدا کند و آنها آلوده به اين مسائل شوند نه فقط خودشان را آلوده کردهاند بلکه جريان اصلاحات را متهم و زير سوال بردهاند. من عقيده دارم ما اصلاحطلبها به بازسازي و بازنگري نياز داريم و نياز است تا ما اصلاحات را از خودمان شروع کنيم. ما بايد به مردم بگوييم که درصدد چه روشي هستيم و نوع رابطه افراد با حکومت و افراد با هم بايد از ديدگاه جريان اصلاحطلبي تعريف شود.
در نهــــــايت آسيبشناسي در جريان اصلاحات را از چه ابعادي ضروري ميدانيد؟
مســـــاله ديـــــــگر آسيب شناسي نســـبت به عمـــــلکرد گذشـــته است من عقيــــده دارم ما نــبايد ســـرنوشت خود را به دولت گره بزنيم. روحاني بهعنوان منتـــــخب اصلاحطلبها در دو دوره مشکلات و ضعفهايي داشته و دارد و نمــيتوان با چشم بسته از دولت و رئيس جمهور و سياستهاي آن انتقاد کنيم. همانطور که نميشود با چشـــم بســـته موافقت کرد. هر دو غيرواقعبينانه و غيرمنصفانه است. در دو دوره اصلاحطلبان مصلحت ديدند تا از کانديدايي نيابتي حمايت کنند، شعارهاي آقاي روحاني اصلاحطلبانه بود و مردم به اين شعارها راي دادند. ولي در عمل مشاهده شد کارها با مطالبات مردم مطابقت لازم را ندارد. من تخريب دولت در يک سال پاياني را مضر ميدانم ولي اينکه سرنوشت خود را به دولت گره بزنيم و ضعفها را ناديده بگيريم، حرفي نادرست است و بايد تکليف خود را مشخص کنيم. من احساس نااميدي و وادادگي را در ميان اصلاحطلبي قبول ندارم. نبايد فکر کرد قافيه را باختهايم، مگر اصلاحطلبها در مجلس فعلي شکست خوردهاند؟! اصلاحطلبها بهدليل ردشدن کانديداها نتوانستند قوي در مجلس حضور داشته باشند. اگر بخــواهيم تحليلي عميق داشتــه باشيم اصلاحطلبها تعيينکننده بوده و هستند. اگر اصلاحطلبها وارد صحنه شده بودند ميزان آرا در اين حد نبود که مسئولان حتي از اعلام آن خودداري ميکنند. در کنار اين مسائل سازماندهي اصلاحطلبان اهميت دارد در 94 و 96 ساختاري بهوجود آمد که به عقيده من ساختاري قانوني و مردمي نبود. ما به شوراي سياستگذاري انتقاد داشتيم و دو ميوه تلخ داشت و مجلس و شورا ثمره خيلي قابل قبولي نداشتند.
شرايط موفقيت در 1400 از ديدگاه شما به چه عواملي وابسته است؟
امروز نبايد منفعل عمل کرد و اصلاحطلبان نبايد افرادي را بهعنوان قيم و برادر بزرگ و تصميم گيرنده تعيين کنند. بزرگان ما در اصلاحات بايد بنشينند و نظر بدهند. احزاب بايد فعال عمل کنند و حضور داشته و به وحدت برسند. شرايط ما امروز سختتر از دوم خرداد نيست در آن زمان هم اصلاحطلبان شرايط خوبي نداشتند، ولي دست به دست هم دادند و ائتلاف کردند در آن فضاي مسدود و شکننده بود که اصلاحطلبان و نيروهاي خط امام آن روز موفق شدند نفرات خود را به دولت برسانند و براي آنها راي بگيرند. شرايط ما امروز از آن زمان بهتر است. اگر اصلاحطلبان انسجامي دموکراتيک و معقول و منطقي ايجاد کنند، ميتوان با احترام گذاشتن به آرا و نظرات اصلاحطلبان در تمام کشور و با رسيدن به يک جمع بندي در 1400 موفق بود. اما بايد توجه کرد بخشي از اين موفقيت هم به عملکرد اصلاحطلبان در اين يک سال بستگي دارد. اصلاحطلبان نبايد حالت انفعالي پيدا کنند و نبايد حالتي از وادادگي بر آنها عارض شود. کشور ما بعد از انقلاب نشان داده که نوساناتي سياسي دارد و گاهي اصلاحطلبان و گاهي اصولگرايان در صحنه هستند. گاهي با وجود تمام امکانات براي اصولگرايان ديدهايم که اصلاحطلبي پيروز شده است مثل دوم خرداد 76 و گاهي اصلاحطلبي برخلاف انتظار شکست مي خورد. کشور و ملت ما امروز در حال بررسي و تحليل و رصد عملکرد دو طيف است. البته بخشي از اقبال مردم به اصلاحطلبي به عملکرد دولت بر ميگردد. اگر احزاب اصلاحطلب با قدرت وارد صحنه بشوند و از امروز شروع به برنامهريزي کنند اميد است جامعه متحول شود و وضعيت اصلاحطلبان از اين حالت خارج شود. من عقيده ندارم اصلاحطلبي از دور خارج شده باشد، اکثريت مردم محتوا و آرمان اصلاحطلبي را قبول دارند و بهدنبال اصلاحات هستند. اصلاحطلبان بايد اصلاحات را ابتدا از خود شروع کنند و بعد به اصلاح جامعه و کمک به مردم بپردازند.
مطـرح کردن آقاي ظريف مــيتواند ايشان را به گــــزينه نهايي اصلاحطلبان برساند؟
دو نکــته مطرح است ما امروز نبايد بر روي افراد بحث کنيــــم بايد ساختار لازم و کـــارآمد فـــراهم شود؛ افراد مناسب براي مسند رياست جمهوري در جـــريان اصــــلاحات زياد هستند و ميتوان آنها را مطرح کرد، آقاي ظريف از افراد مورد قبول جامعه است، اما با تمرکز بر افراد خداي ناخواسته امکان دارد به آنها يا حتي سبد راي آنها در آينده آسيب بزنيم. مساله ديگر اين است که ما در ارتباط با اشخاص نبايد خوبي و اثر گذاري اشخاص را در يک جهت و يک سمت ملاک قــــرار بدهيم. بايد ديد در هر مسئوليتي چه نيازهايي از نظر مديريت و سلايق و علايق مورد نياز است، شايد فردي براي سمتي خوب و بهترين باشد ولي براي سمتي ديگر مناسب نباشد. موفقيت در يک سمت دليل نميشود که در ساير سمتها نيز موفق باشند. رياست جمهوري جايگاه حساسي است و بايد کساني که تجربه مديريتي موفق دارند با سنجيده شدن تمامي ابعاد و جوانب معرفي شوند.