
اصلاحطلبان «برنامه محوری» را بر «شخص محوری»ترجيح دهند
با نزديک شدن به انتخابات رياستجمهوري هشدار سياسيون نسبت به تکرار انتخابات 98 يعني عدم مشارکت بالاي مردم جديتر شده است. حضور مردم در انتخابات و دخالت آنها در تعيين سرنوشت خويش يکي از ملزومات اداره هر کشوري است و اين در حالي است که در انتخابات اخير عملا يک جريان امکان حضور در رقابت را نداشت. در نهايت آنچه حائز اهميت است تلاش سه قوا براي بازگشت سرمايههاي اجتماعي به خصوص در انتخاباتهاست اما تا به امروز تلاش چشمگيري در اين زمينه انجام نشده است. در همين رابطه با علي صوفي، فعال سياسي اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته که در ادامه ميخوانيد.
به گزارش روز نو :آنطور که پيداست با نزديک شدن به انتخابات 1400 ميزان اهميت به مشارکت مردم در انتخابات کم اهميتتر ميشود و در عمل کاري براي بازگشت سرمايه اجتماعي انجام نميشود. علت را چه ميدانيد؟
اگر روال به همين صورت باشد و نهادهاي مسئول تصميمي براي بازگشت راي مردم و شور آنها براي حضور در انتخابات نگيرند و همچنين سياستهايي همانند انتخابات 98 اتخاذ شود، در انتخابات آتي هم آسيب جدي از لحاظ ميزان مشارکت مردم وارد ميشود. قطعا مردم به چنين انتخاباتي واکنش نشان خواهند داد که اين عکسالعمل مردم بجا و صحيح است، چراکه آنها با عدم حضور در انتخابات پيشين نشان دادند نقد جدي به برخي سياستها دارند و هم چنين کانديداهاي آنها با سليقه برخي متفاوت است. در نهايت در سال 1400 اگر کانديداهاي يک جريان سياسي تاييد و رقباي جريان سياسي ديگري به کل حذف شوند يعني فقط يک جريان ميداندار باشد، مردم رغبتي براي حضور در انتخابات نخواهند داشت.
اصلاحطلبان چه وظيفهاي در اين ميان دارند؟
فعاليتها نشان ميدهد که اصلاحطلبان ساکت نيستند و قرار هم نيست که منفعلانه عمل کنند. احزابي مانند حزب کارگزاران فعاليتهاي انتخاباتي خودشان را بهصورت برنامهريزي شده آغاز کردهاند و راهکارها و نظراتي را مطرح ميکنند که اين موضوع هم به خودي خود نشان ميدهد اصلاحطلبان نيز در تلاش هستند در انتخابات 1400 زمينهاي براي حضور داشته باشند. البته شرط اين است که کانديداهاي اين جريان بتوانند مورد تاييد شوراي نگهبان قرار گيرند و همه احزاب جريان اصلاحات بر روي يک يا 2 کانديدا اتفاق نظر و اجماع داشته باشند تا طبق روال دورههاي گذشته بتوانند با اجماعسازي و معرفي کانديداي داراي شاخصهاي لازم، نظر و راي مردم را جلب کنند، البته نبايد فراموش کرد نارضايتي مردم از وضعيت معيشتي و اقتصادي به اوج رسيده است و در کنار آن زمزمههايي از توافقاتي وجود دارد که ميتواند صورت بگيرد. موضوع تشکيل پنج بهعلاوه يک از طرف روسيه مطرح شده است، موافقت ضمني از طرف آمريکا اعلام شده تا به برجام برگردند و انتخابات رياست جمهوري آمريکا در راه است که مشخص خواهد شد کداميک از دو طيف در 4 سال آينده بر سر کار خواهند بود. همچنين در پشت پرده فعاليتهايي صورت گرفته و برخي موارد افشا ميشود ولي شرايط بهگونهاي است که ايران و آمريکا در مرحله تعيين تکليف هستند. اميدهايي وجود دارد تا در چندماهه اخير شاهد تغيير و تحولاتي در حوزه اين روابط باشيم و اين اتفاقات ميتواند در انتخابات ايران نيز اثرگذار باشد. اميد است با تمهيداتي که انديشيده ميشود، احزاب فضاي فعاليت بيشتري داشته باشند. با تاييد صلاحيت افرادي چون ظريف و برخي ديگر شاهد افزايش مشارکت مردم درانتخابات رياست جمهوري 1400 باشيم.
آقاي روحاني در اين چندماه باقيمانده از عمر دولت خود ميتواند تاثير بسزايي در بازگشت اعتماد عمومي داشته باشد؟
بهنظر نميرسد آقاي رئيسجمهور بتواند در انتخابات آينده تاثير چنداني داشته باشد. ايشان در سال 98 در مقابل ردصلاحيتها واکنش انتقادي داشت، اما خيلي زود تصميم به اعلام مواضع ديگر کرد، بنابراين فقط مجري انتخابات بود و کاري به سياست انتخابات نداشت. من بعيد ميدانم آقاي روحاني انگيزهاي براي تاثيرگذاري يا توان تاثيرگذاري در انتخابات رياست جمهوري 1400 داشته باشد. فقط بايد حالتي از صبر و انتظار در پيش گرفت، چون غيراز اين، اقدامي نميتوان انجام داد.
با اين تفاسير برخي افرادي که براي انتخابات آتي و گزينه اصلاحطلبان معرفي ميشوند از تيم هيات دولت هستند، اخيرا محمد جواد ظريف مطرح شده است.
به هيچوجه نميتوان گزينهاي چون آقاي ظريف را گزينههاي اصلاحطلبي در نظر گرفت چون همهچيز نسبي است. گزينه نهايي اصلاحطلبان معمولا در دقيقه 90 مشخص ميشود ولو اينکه چند اصلاحطلب ثبتنام کنند و مورد تاييد شوراي نگهبان باشند اما بعد از اينکه اين جبهه مقبوليت يکي از اين نفرات را بيشتر ارزيابي کرد، گزينه نهايي خود را اعلام ميکند. اصلاحطلبان منتظر نظرسنجيها ميمانند و بايد در مورد کانديداي نهايي به نتيجه برسند مثل سال 92 که محمدرضا عارف، ائتلاف را پذيرفت. در آن زمان شوراي سياستگذاري تشکيل نشده بود و تنها سازوکار موجود شوراي مشورتي بود که توسط رئيس دولت اصلاحات ايجاد شد و اين شورا ارزيابي و کارگروهي ايجاد کرد. آقاي نجفي رئيس اين کارگروه بود و آقايانصدر و موسوي لاري و چند نفر ديگر عضو آن بودند که طي بحث و تبادل نظراتي که داشتند متوجه شدند آقاي روحاني از آقاي عارف جلوتر است ولي آقاي عارف به زحمت پذيرفت. اگر تعداد کانديدا ها بيشتر باشد کار سختتر ميشود ولي در مجموع سازوکاري جز اين براي اصلاحطلبها وجود ندارد. اصولگرايان مشکلي به نام تاييد صلاحيت ندارند و ميتوانند از امروز کانديداهاي خود را مشخص کنند. همگان شاهد بودند در سال 92 و در مناظرههاي 96 اين طيف يعني اصولگرايان داراي چندين کانديدا بودند. تکثر کانديداهاي اصولگرايان بيشتر است و به اصلاحطلبان چنين فرصتي داده نميشود. اين دردسر را داريم و بايد با تعيين سازوکار مشخص به انتخاب کانديداهايي پرداخته شود که از شرايط لازم برخوردارند و هم اينکه مورد تاييد شوراي نگهبان قرار ميگيرد.