
نقش جدید لاریجانی در سیاست خارجی
تحولات اخیر در حوزه سیاست خارجی ایران نشانههایی از فعال شدن چهرههایی خارج از ساختار رسمی دولت در عرصه دیپلماسی دارد. در میان این چهرهها، علی لاریجانی- رئیس سابق مجلس و از چهرههای با سابقه در پرونده هستهای- بهطور ویژهای مورد توجه قرار گرفته است. گزارشها، شایعات و تحلیلها همگی نشان میدهند که لاریجانی در حال بازگشت به مرکز ثقل تصمیمسازی سیاست خارجی است؛ حرکتی که به نظر میرسد چندان مورد رضایت وزارت خارجه دولت پزشکیان نباشد.
کمیتهای ناشناخته، موازی با وزارت خارجه
نقطه شروع این تحلیل، مصاحبه علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی که این روزها در رأس بنیاد ایرانشناسی قرار دارد، است. او در گفتوگویی با محمدحسین رنجبران- مشاور فعلی وزیر امور خارجه- از وجود یک کمیته موازی و اثرگذار در روند مذاکرات هستهای ایران و غرب سخن میگوید؛ کمیتهای که به تعبیر او، «قدرت تعیین تکلیف» دارد و فراتر از ساختار مشورتی عمل میکند.
صالحی تصریح کرد که عباس عراقچی نیز عضو این کمیته است. اما آنچه از لحن مصاحبه برداشت میشود، ابراز گلایه آشکار از موازیکاری و تضعیف نقش وزارت خارجه در تصمیمات کلان سیاست خارجی است.
مصاحبه با رنجبران، خود حامل یک نشانه دیگر نیز هست: این گفتوگو از سوی فردی منتشر شده که اکنون در متن وزارت خارجه حضور دارد. از همین منظر، بسیاری این مصاحبه را پیامی از سوی جریان نزدیک به عراقچی میدانند؛ پیامی که میخواهد بگوید: وزارت خارجه کنار گذاشته شده است.
دیپلماسی به سبک علی لاریجانی
فقط چند روز پیش از انتشار این مصاحبه، علی لاریجانی که اکنون مشاور رهبر انقلاب است، بدون پیشزمینه رسانهای به مسکو سفر و با ولادیمیر پوتین دیدار کرد. سفری که در نشست خبری اخیر سخنگوی وزارت خارجه نیز مورد توجه و سوال قرار گرفت و بقایی گفت که وزارت خارجه در جریان این سفر بوده است. اما اطلاع وزارت خارجه از این سفر لزوما به این معنا نیست که دولت و دستگاه دیپلماسی از لاریجانی خواسته که این مسئولیت را به عهده بگیرد و یا از ورود او به دیدارهای دیپلماتیک پشتیبانی میکند.
انجام این دیدار که ایران تازه از جنگ دوازده روزه خارج شده و درهای دیپلماسی در حال باز شدن است، همزمان با شروع مذاکرات با اروپا و سیگنالهایی که از سوی طرف آمریکایی ارسال میشود؛ این گمانه را تقویت کرده که قرار است علی لاریجانی در دیپلماسی ایران نقشی فعالتر از قبل ایفا کند. نقشی که حتما در هماهنگی با نهادهای بالادستی است، اما بدون تردید وزارت خارجه را به حاشیه میبرد.
این را هم نباید فراموش کرد که علی لاریجای در روزهای اخیر به هیئت میثم مطیعی، مداح معروف با مواضع صریح و ضد مذاکره رفت و از «مذاکره به عنوان تاکتیک یا راهبرد» سخن گفت.
آیا لاریجانی گزینه دبیرخانه شعام است؟
در تکمیل این پازل، باید به این سوال پاسخ داد که علی لاریجانی در مقام مشاور رهبری به ایفای نقش خواهد کرد یا جایگاه جدیدی برای او در نظر گرفته خواهد شد؟ احمد بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، در گفتوگویی با «نامهنیوز» از شنیدهها درباره تمایل علی لاریجانی به جانشینی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی خبر داده است. او گفته «شنیده میشود که آقای لاریجانی بیتمایل نیست که دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده بگیرد...، اما اینکه این مسئله شدنی باشد یا خیر. مشخص نیست.»
این اظهارات در حالی مطرح میشود که علی شمخانی- دبیر پیشین شورا- در ماههای گذشته به حاشیه رانده شده و جایگاه دقیق او در ساختار قدرت، محل بحث ناظران است.
از سوی دیگر، موقعیت فعلی لاریجانی بهعنوان چهرهای میانهرو با روابط گسترده در سطح بالا، همچین سوابق او در مجلس و شورای عالی امنیت ملی میتواند او را به گزینهای بالقوه برای بازسازی ساختار تصمیمگیری در سیاست خارجی بدل کند.
وزارت خارجه باز هم کنار گذاشته شده است؟
مجموع این نشانهها، فراتر از پررنگ شدن نقش علی لایجانی و گمانه زنی درباره پست جدید او، سابقه تاریخی موازیکاری در سیاست خارجی ایران نیز یادآور میشود. محمدجواد ظریف در کتاب خاطرات خود صراحتاً از نقش پررنگ دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در تصمیمات خارجی انتقاد کرده و گفته بود: «وزارت امور خارجه بهعنوان عضو رسمی شورا، گاه از روند تصمیمسازی در آن نهاد بیاطلاع بوده است.»
ظریف همچنین نوشته بود که در دوران دبیران پیشین- از جمله لاریجانی و جلیلی- نیز این روند وجود داشته و دستگاه دیپلماسی عملاً در حاشیه قرار میگرفته است. بر این اساس، بازگشت لاریجانی به معادلات دیپلماتیک، میتواند بازتولید همان ساختار گذشته باشد؛ ساختاری که وزارت خارجه در آن نقش اجرایی دارد، نه تصمیمسازی.
بازیگر مؤثر، اما بیرون از دولت
تحرکات مورد اشاره منجر به انتصاب رسمی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی بشود یا نشود، معلوم نیست، اما آنچه به وضوح مشاهده میشود ظهور یک بازیگر اثرگذار در سیاست خارجی خارج از ساختار دولت است. به نظر میرسد که در شرایط حساس کنونی، برخی نهادها ترجیح میدهند چهرهای غیر از عباس عراقچی را در مواجهه با غرب و مسائل هستهای مطرح و وارد میدان کنند. این وضعیت قطعا برای مجموعه دولت پزشکیان خوشایند نخواهد بود، به خصوص که در زمینههایی دیگر مثل سیاست داخلی و اقتصاد و ... هم تا کنون توفیق چشمگیری نداشته است. تجربه موازی کاری در دیپلماسی نیز چشمانداز عملکرد دولت در حوزه سیاست خارجی را تیرهتر از قبل خواهد کرد. ضمن اینکه اگر مسیر سیاست خارجی از مجرای نهادهای موازی هدایت شود و وزارت خارجه صرفاً مجری تصمیمهای دیگران باشد، امید به تغییر در روابط خارجی و بهرهبرداری از فرصتهای تازه، بیش از پیش رنگ میبازد.