به روز شده در: ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۰
کد خبر: ۷۱۶۷۹۶
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۰ - ۱۵ مهر ۱۴۰۴

پرسپولیس جذاب هاشمیان؟ ارور 404 این پرسپولیس

روزنو :پرسپولیس با وحید هاشمیان نمایش‌های ناامیدکننده‌ای داشته است.

پرسپولیس جذاب هاشمیان؛ ارور 404، صفحه پیدا نشد!

حسرت یک شهربازیِ آبرومند تا همیشه بر دل این شهر خواهد ماند. نه این‌که مدیرانش با شادی مردم و لبخند کودکان دشمنی داشته باشند، نه! اتفاقاً سال‌ها پیش با هزاران وعده و رنگین‌کمانِ بروشورها، مردمان را پای باجه‌های بلیط فروشی به صف کردند. مردم هم بدشان نمی‌آمد کودکان‌شان به جز توپ‌های پلاستیکی، زمین‌های قدیمی و ریه‌های خاکخورده تفریح دیگری داشته باشند. اما آن شب، آن شامگاه فروپاشی و مرگ امید همه چیز را برگرداند. مردم پنج ساعت آزگار بر بلندای چرخ‌وفلکی ازکارافتاده آویزان ماندند؛ کودکان از هراس بی‌هوش شدند و بزرگ‌ترها جز ذکر و اشهد کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. حادثه بود یا سهل‌انگاری؟ بگذریم، اصلاً مگر فرقی هم می‌کند؟ البته که بعدش مردم احتمالاً به لطف همان ذکر و اشهد سالم از مهلکه گریختند، اما انگاراعتماد، همان‌جا در ارتفاع جا ماند.

 حالا حکایت پرسپولیس و هوادارانش، کم از همان قصه‌ی تلخ ندارد. درویش با همان وعده‌های کوچه بازاری و منیت‌هایی که خوراک پیج‌های ادیت اینستاگرامی‌ است نقل و انتقالات را شروع کرد. مثل همان مردم بخت برگشته شهرم، این‌بار هم هواداران پرسپولیس به این امید که سری به سنگ بخورد امیدوار ماندند و کفش‌های‌شان را برای آن شادی و غرور از جنس بازی با الدحیل و النصر به خط کردند. اما گذشتِ زمان، تصمیمات تکراری و اشتباهاتی که مثل دژاووی بی‌پایان روی سر طرفداران خراب می‌شدند باز هم ثابت کردند که درویش داستان ما همان آش شور و بدطعم قبلی را با همان کاسه‌های قدیمی و ترک خورده به خوردمان داده است.  هوادران هم  راستش برخلاف بار قبلی همراه امید و آمال‌شان روی همان چرخ و فلک کذایی معلق مانده‌اند. اما این‌بار امیدشان را رها نمی‌کنند؛ نه به زر و زیورها و نه به بلندگوهای تبلیغاتی که هر روز بیشتر از دیروز به‌شان پوزخند می‌زند!

پرسپولیس میعادگاه پارادوکس‌ها شده است؛ مدیرانش هم قسم حضرت عباس را به لب دارند و هم دم خروس‌شان بیرون زده است! هم ادعای ثروت 20 میلیون دلاری برای خرید بازیکن دارند و هم برای 100 هزار دلار تخفیف فسخ قرارداد به پای مهاجمی می‌افتند که نه جانشین دارد و نه حتی قرار است جایگزینش بیاید! هر آنچه می‌بینیم آزمونی از ناکامی و بی‌برنامگی است که در هر حرکتش، پرسشی تلخ برای هوادار به یادگار می‌گذارد. شوربختانه هیچ پاسخی برای این پرسش‌ها نیست! هوادار می‌ماند و بازیکنانی که در پست غیرتخصصی به ذات فوتبال دهن‌کجی می‌کنند. وینگرهایی که یکی پشت دیگری جذب شدند و احتمالاً به سبک گلادیاتورها برای حضور در ترکیب اصلی باید دانه دانه وسط کولوسئوم روم با هم مبارزه کنند. یا بازیکنان سابقاً درخشانی و حالا پرنوسانی که مثل رقص کردی یک پا پیش می‌گذارند و یک پا پس! یا علیپوری که باید آن جلوها دلش را در تنهایی صابون بزند. 

اما سرمربی پرسپولیس؛ کسی که برای تیم نسخه نظم آلمانی می‌پیچد. از بخت بد داروخانه‌های کشورمان چنین دارویی ندارند. حتی اگر هم چنین دوای نظمی داشته باشند، هاشیمان آن را صرف تاییدها و تسبیح‌های مکرر مدیریت تیم می‌کند. از قضا او هم در پارادوکس دست بالایی دارد؛ مدافع چپ تخصصی تیمش را بیرون می‌گذارد و موقع عقب افتادن برای تغییر نتیجه وارد زمینش می‌کند. اتفاقاً سبک فوتبالش هم در بی‌نظمی نظم دارد. پاس‌های رو به عقب، رفتن به جناحین و بال‌هایی که تا کنون پرواز از جناحین را امتحان نکرده‌اند. دست آخر تیمی می بینیم که در حمله جا مانده و در دفاع درمانده است. 

بچه‌ که بودیم و ساز پرسپولیس مثل الانش کوک نبود، بزرگتر‌های‌مان پرسپولیس دهه شصت‌ را مثل پتک توی سرمان می‌کوبیدند. ما ماندیم و چشم‌های بهت زده از شکوه و جلالی که هرگز آن را ندیدیم. تا سال‌ها بعد که برانکو و یحیی آمدند و هم همان زرق و برق چشم‌های پدرانمان را زنده کردند و هم ما را به این حلاوت غرور و افتخار رساندند. راستش را بخواهید با این رویه و پرتگاهی که پرسپولیس بر لبه‌اش می‌رقصد، احتمالاً ما هم باید برویم سراغ بچه‌های نسل جدید و چند پتک از جنس پرسپولیس برانکو و یحیی نوش جان‌شان کنیم. تا روزی که دوباره عیسی جدیدی دم مسیحایی خودش را به روح این تیم بدمد. تا آن زمان، امیدوار می‌مانیم و این رخت خاکخورده قرمز را به تن خواهیم کرد.

تصویر روز
خبر های روز