
مشکل ترامپ با خاورمیانه مشخص نشد چرا با ونزوئلا درگیر شد؟
ارتش آمریکا هر لحظه درحال تشدید تحرکات علیه ونزوئلاست. آنها روز شنبه یک قایق دیگر را در سواحل ونزوئلا به این بهانه که درحال قاچاق مواد مخدر بود، هدف قرار دادند. «گوستاوو پترو» رئیسجمهوری کلمبیا که طی هفتههای اخیر به منتقد پرشور اقدامات «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در گسیل نیرو به سواحل ونزوئلا و جنگ غزه تبدیل شده است، هدفگیری این قایق را که به کشتهشدن ۱۱ نفر منجر شد، «قتل جوانان فقیر کارائیبی» توصیف کرد. پترو ادعای آمریکا درباره مبارزه با مواد مخدر در این عملیات را رد و تأکید کرد که قاچاقچیان مواد مخدر «در ایالات متحده، اروپا و دبی زندگی میکنند.» نیکلاس مادورو؛ رئیسجمهور ونزوئلا که آمریکا برای دستگیریاش ۵۰ میلیون دلار تعیین کرده و ادعا دارد او رئیس کارتلهای قاچاق مواد مخدر است، در واکنش به تداوم فعالیتهای نظامی واشنگتن در آبهای کشورش با اشاره به مطامع توسعهطلبانه این کشور اعلام کرد: «ونزوئلا هرگز در برابر هیچ امپراتوری، هر چقدر هم که قدرتمند و بزرگ باشد، خود را خوار و تسلیم نخواهد کرد.»
نکات
درباره وضعیت میان آمریکا و ونزوئلا نکاتی وجود دارند که در ادامه مورد اشاره قرار گرفتهاند.
۱- برخی منابع در رسانهها ادعا کردهاند که آمریکا قصد دارد به ونزوئلا حمله کند؛ اما این حمله اهداف عملیاتی محدودی شامل تصرف بنادر و فرودگاهها دارد. این ادعا با آرایش جنگی واشنگتن سازگار است، زیرا قوای اعزامی هرچند قدرتمند، اما برای حمله تمامعیار اندک به شمار میروند.
برایناساس آمریکا تلاش خواهد کرد بهجای ورود به جنگی تمامعیار، بتواند عملیاتی محدود و سریع را اجرایی کند که در آن تعدادی از بنادر و فرودگاهها توسط نیروهای ارتش این کشور و همچنین قوای ناراضی ونزوئلایی تصرف شود. این گام اول است.
در گام دوم پس از آن آمریکا با تهدید دولت ونزوئلا به جنگی بزرگتر و تخریب زیرساختها، باعث توقف جنگ شده و میتواند حضورش در بنادر و فرودگاهها را تثبیت کند؛ درحالیکه اگر دولت ونزوئلا توقف جنگ را نپذیرد، آمریکا کار سختی برای تثبیت حضور خود در مناطق اشغالی خواهد داشت.
گام سوم، اما شامل استفاده از موقعیت اقتصادی بهدستآمده برای کاهش قدرت مالی دولت مرکزی و سپس تبدیل این موقعیت به ابزار نفوذ است. با در اختیار گرفتن بنادر و فرودگاهها، رفتوآمد تجار و سرمایهگذاران کاهش خواهد یافت و احتمالاً صادرات نفت برای برخی از مشتریان مختل و مسدود خواهد شد. این اتفاقات قدرت اقتصادی دولت مرکزی را کاهش میدهد. در بخش دیگر، آمریکا در ازای اجازه ورود کالا به ونزوئلا برای پخش در بازارها، ضمن اخذ گمرکات که به افزایش قیمت و بیثباتی مناطق تحت کنترل دولت دامن میزند، تلاش خواهد کرد همین واردات را نیز در صورت اخذ امتیازات اقتصادی و سیاسی از دولت مرکزی مجاز کند؛ امتیازاتی مانند دورشدن قوای نظامی دولتی از بنادر و فرودگاههای تصرفشده.
با فراهمشدن شرایط که به معنای آمادهشدن سرپلهای دریایی و هوایی برای اعزام نیروهای آمریکایی بیشتر به ونزوئلا، تضعیف اقتصادی دولت و منسجم شدن شورشیان است، حملات مرزی از سوی گروههای تروریستی و دستههای مسلح غیررسمی وابسته به آمریکا از جدارهای مرزی و ایالتهای داخلی تشدید شده و در منطقه تحت کنترل دولت نیز تلاش خواهد شد در قالب تظاهرات، بیثباتی ایجاد شود.
گام آخر، حرکت همزمان قوای مسلح تقویت شده آمریکا از سمت بنادر و فرودگاههای شمال در ساحل کارائیب، شبهنظامیان در ایالتهای از کنترل خارجشده به سمت پایتخت، فعالشدن هستههای خفته و همچنین ترور دولتمردان و فرماندهان نظامی ونزوئلایی است.
این، اما نقشه آمریکاییهاست و کار در عمل بهسادگی کشیدن نقشه، نیست؛ هرچند این نقشه دقیق بوده و توسط افراد باتجربه و آگاه نوشته شده باشد.
۲- مهمترین مشکل در ونزوئلا تسلیم نشدن احتمالی بخش بزرگی از جمعیت است که میتواند به طولانی شدن جنگ بینجامد؛ اتفاقی که جنگ فرسایشی دیگری را روی دست آمریکا میگذارد.
نیروهایی که آمریکا به نزدیکی ونزوئلا اعزام کرده است، با وجود پرقدرت بودن، اندک هستند. ناوگان دریایی آمریکا و اف-۳۵های کمی به نسبت قدرت آمریکا و جنگهای مشابه اعزام شدهاند و فعلاً قادر به اجرای عملیاتهای کیفی برای هدفگیری پایگاههای خاص، ترور و تصرف تعدادی بندر و فرودگاه در همراهی با برخی قوای شورشی هستند.
این مسئله نشان میدهد آمریکا تاکنون قصدی برای ورود عمقیتر به خاک ونزوئلا ندارد و نهایت عمق اقدام، مناطق مهم و راهبردی شمال ونزوئلا هستند.
۳- ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود به دنبال حمله نظامی به ونزوئلا بود. با توجه به حمله علیه تأسیسات هستهای ایران، این احتمال بالاست که او درپی فعال کردن گزینه نظامی اینبار علیه ونزوئلا برآید. عملی شدن برخی نقشههای پیشین، احتمال فعال شدن دیگر طرحها را افزایش داده است.
۴- با به قدرت رسیدن «هوگو چاوز» در سال ۱۹۹۹، از آن زمان تاکنون حکومت در دستان چپگرایان قرار داشته است. حکومت ۲۶ ساله چپگرایان مخالف آمریکا بر کشوری که دارای بیشترین میزان نفت شناختهشده در جهان بوده و مدتها تحت کنترل مستقیم واشنگتن قرار داشته است، موضوعی نیست که واشنگتن بتواند آن را برای خود هضم کند؛ از این رو همواره تلاشها برای سرنگونی دولت ونزوئلا جریان داشتهاند.
۵- اهداف اساسی آمریکا علاوه بر نفت، توقف جریان مهاجرت لاتینتباران به این کشور است که میتواند نقشه جمعیتی آن را در بلندمدت تحت تأثیر قرار دهد. واشنگتن امیدوار است بتواند با هدف قرار دادن ونزوئلا، خط و نشانی برای متحدان خود نیز بکشد؛ اتفاقی که در غرب آسیا هم رخ داد و علاوه بر حملات به محور مقاومت، قطر به عنوان متحد آمریکا بمباران شد.
۶- آمریکا در چند حوزه سرمایهگذاریهای چینی را هدف گرفته است؛ سرمایهگذاری در کانال پاناما، شرکت تیکتاک و حالا ونزوئلا که گفته میشود چینیها در این کشور ۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کردهاند. در تیکتاک و پاناما آمریکا چینیها را ملزم به واگذاری و انتقال سهام کرده، اما در ونزوئلا این اتفاق به معنای مواجه کردن سرمایه پکن با خطر خواهد بود.
۷- در عملیات احتمالی آمریکا از ناو، جنگندههای مستقر روی آنها و همچنین اف-۳۵های اعزامی به پورتوریکو استفاده خواهند شد. میامی در نقطه جنوبی ایالت فلوریدا، به عنوان یکی از نزدیکترین نقاط در خاک آمریکا به ونزوئلا، ۲۱۰۰ کیلومتر با کاراکاس پایتخت این کشور فاصله دارد. بمبافکنها و برخی از جنگندههای آمریکایی، با چنین فاصلهای میتوانند بهراحتی از داخل خاک آمریکا، به ونزوئلا حمله کنند؛ چه اینکه بهرهگیری از سلاحهای دورایستا میتواند بعد فاصله را کاهش دهد.
آمریکا، اما تصمیم گرفته تا نقاط مبدأ حملات احتمالیاش به ونزوئلا، خارج از خاک خودش باشند تا کاراکاس به این بهانه، به خاک اصلی این کشور حمله نکند. اگر پهپادهای سری شاهد به دست ونزوئلا رسیده باشند - همانگونه که بسیاری از کشورها مانند متحدان آمریکا این پهپاد را کپیبرداری کردهاند - این کشور قادر خواهد بود به اهدافی در داخل خاک آمریکا حمله کند.
قدرت ارتش و توان نامتقارن ونزوئلا
ارتش کلاسیک ونزوئلا توانی دارد که قادر به برابری با آمریکا نیست، اما تمام توان نظامی این کشور به قوای کلاسیک محدود نشدهاند.
۱- ابعاد ارتش ونزوئلا با توجه به وسعت، جمعیت و ابعاد اقتصادی این کشور شباهتی با ارتشها در قارههای آسیا، اروپا و آفریقا ندارد. تعداد تانکها، موشکهای ضد زره و توپخانه به همراه نفرات درحال خدمت در ارتش، به نسبت ارتشهای قارههای «برّ قدیم» کمتر هستند. ونزوئلای ۲۸ میلیون نفری دارای ارتشی ۱۳۷ هزار نفری است درحالیکه عربستان با جمعیتی تقریباً مشابه، ۲۵۷ هزار نفر پرسنل در ارتش خود دارد که دوبرابر آن است.
کره شمالی با ۲۵ میلیون نفر جمعیت، ارتشی یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفره دارد که هشت برابر ونزوئلاست. اردن با ۱۱ میلیون جمعیت، ارتشی ۱۰۰ هزار نفری دارد که با وجود جمعیت بسیار کمتر، تعداد نفراتش نزدیک به ونزوئلاست. ارتش اردن از نظر تعداد تانک، توپخانه و موشکهای ضد زره از ونزوئلا برتر است.
۲- ونزوئلا از نظر نفرات و تجهیزات در حوزه زمینی ضعیف به نظر میرسد؛ اما این نقص از طریق بسیج مردمی عظیم این کشور قابل پوشش است. از سوی دیگر این کشور از نظر دفاع هوایی با سامانههای موشکی ضدهوایی بوک و آنتی-۲۵۰۰ ساخت روسیه تقویت شده است. سامانههای آنتی-۲۵۰۰ نمونهای از اس-۳۰۰ هستند که بیشتر از مقابله با حملات هوایی ارتفاع پایین و متوسط، روی دفع حملات موشکی متمرکز شدهاند. در نیروی هوایی، عمدهترین دارایی ونزوئلا، ۲۱ فروند جنگنده سوخو-۳۰ است.
این قوا به ونزوئلا این امکان را میدهد که از وسوسهشدن دولتهای وابسته به آمریکا برای حمله به خود با تحریک واشنگتن جلوگیری کند. همچنین کاراکاس میتواند در شرایطی که واشنگتن قوای محدودی را متوجهش کند، در برابر عملیاتها به دفاع بپردازد.
بااینحال اگر آمریکا بهقصد اشغال ونزوئلا به این کشور حمله کند، به حجم بالایی از نفرات، ناوها و جنگندهها نیاز خواهد داشت که وضعیت کنونی آن را نشان نمیدهد.
آنچه برای ونزوئلا دریچه امیدی برای مقابله با عملیاتهای محدود آمریکا ایجاد کرده و آن را در برابر حمله تمامعیار مقاوم ساخته، دریافت توانمندیهای نامتقارن از سوی متحدان است. در حوزه هوایی، جنگندههای ونزوئلایی از نظر کمیت، کیفیت، آموزش، تجربه و تسلیحات تاب رویارویی برابر با آمریکا را ندارند، اما قوای پهپادی به این کشور اجازه میدهد با ورود به عرصه نامتقارن، از برتری قاطع واشنگتن در هوا جلوگیری کند.
در دریا، قایقهای تندرو کوچک، موشکهای کروز ضد کشتی و پهپادهای انتحاری میتوانند ناوگان عظیم آمریکا را به چالش بکشند؛ همانگونه که یمنیها دو ناوگروه هواپیمابر آمریکا را با چالش مواجه کرده و مجبور به عقبنشینی ساختند.
روی زمین، برای مبارزه با قوای آمریکا و یا شورشیان، ونزوئلا بر نیروهای بسیج مردمی تکیه دارد که با سلاحهای سبک، حضور در تمام نقاط کشور، شجاعت و ازجانگذشتگی، بدون آنکه نیازمند تأمین مداوم تدارکاتی باشند، میتوانند جنگی طولانیمدت در همه عرصهها را بر آمریکا تحمیل کنند؛ واقعهای مشابه با آنچه برای آمریکاییها در عراق و یا افغانستان رخ داد.