
در مورد سه جزیره ایرانی هیچ حرفی با دنیا نداریم، چون ایرانی است و ایرانی میماند!
در بیانیهای که پس از نشست منتشر شد، وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا، با تکرار همان ادعاهای دیرینه، از ایران خواستند به آنچه «اشغال سه جزیره امارات» خواندهاند، پایان دهد و اختلاف را از طریق مذاکره دوجانبه یا ارجاع به دیوان بینالمللی دادگستری حل کند.
به گزارش روز نو استفاده از واژه «اشغال» در این بیانیه، حساسیتی کمسابقه را برانگیخت، زیرا این تعبیر، نهتنها غیرواقعی بلکه از نظر حقوق بینالملل معنایی کاملاً خاص دارد و متضمن نفی حاکمیت رسمی یک کشور بر بخشی از خاک خود است.
ادعایی قدیمی در قالبی جدید
موضوع ختلاف بر سر جزایر سهگانه، تاریخی نزدیک به نیمقرن دارد. پس از خروج نیروهای بریتانیایی از خلیج فارس در دهه ۱۹۷۰، ایران کنترل جزایر را بازیابی کرد و از همان زمان، امارات متحده عربی مدعی شد که این جزایر پیشتر تحت حاکمیت شیخنشینهای تابع بریتانیا بودهاند، اما همه اسناد و نقشههای تاریخی (از دوران قاجار تا پایان سلطه بریتانیا در منطقه) حاکی از آن است که این جزایر بخشی از قلمرو تاریخی ایران بوده و هیچگاه به کشور یا شیخنشین دیگری واگذار نشدهاند. با وجود این پیشینه روشن، امارات و برخی همپیمانان عرب آن در شورای همکاری خلیج فارس، هرازچندگاهی با همراهی برخی قدرتهای غربی این ادعا را تکرار میکنند. معمولاً نیز چنین مواضعی زمانی بیان میشود که سطح تنش میان ایران و غرب افزایش یافته و پروندههایی مانند مذاکرات هستهای یا برنامه موشکی ایران در کانون توجه قرار دارد.
بیانیهای با چند هدف
جالب این که در بیانیه مشترک نیویورک، وزیران خارجه شورای همکاری و اتحادیه اروپا علاوه بر ادعای جزایر، از ایران خواستهاند همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از سر بگیرد، ماهیت صرفاً صلحآمیز برنامه هستهای خود را تضمین کند و از گسترش برنامههای موشکی و پهپادی بپرهیزد. در ظاهر نیز بیانیه در قالب «گفتوگوی دو منطقه» تنظیم شده بود، اما در عمل، بار سیاسی و اتهامی آن آشکارا علیه ایران سوگیری دارد.
البته در کنار این مواضع، نقش مثبت عمان در تسهیل گفتوگوهای سیاسی میان طرفها نیز ستوده شد؛ اقدامی که از نگاه تهران، بیش از آنکه نشانه حسن نیت باشد، تلاشی برای مشروع جلوه دادن ادعاهای غیرواقعی امارات محسوب شد. مهمتر از همه، استفاده از تعبیر «اشغال» است؛ واژهای که در حقوق بینالملل، معنای دقیق و سنگینی دارد و معمولاً در موارد اشغال نظامی سرزمین کشور دیگر به کار میرود. در حالی که ایران در این جزایر حضور دائمی و حاکمیتی دارد و هیچگاه، حتی برای لحظهای، از آنها چشم نپوشیده است.
واکنش سریع و چندلایه تهران
ایران در برابر این بیانیه، اما سکوت نکرد. نخستین واکنش رسمی از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه، اسماعیل بقایی بود که ادعاهای مطرحشده را «مداخلهجویانه و بیاساس» خواند و تأکید کرد که جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی بخش لاینفک قلمرو سرزمینی ایراناند و تکرار این ادعاها هیچ ارزش حقوقی ندارد. بقایی به همسایگان جنوبی خلیج فارس توصیه کرد به جای تکرار ادعاهای کلیشهای علیه تمامیت ارضی ایران، بر تقویت اعتماد متقابل و مقابله با تهدیدهای واقعی منطقه یعنی رژیم اسرائیل تمرکز کنند.
بقایی همچنین از رفتار برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه بهعنوان «فتنهانگیز و مزورانه» یاد کرد و گفت دخالت اتحادیه اروپا در امور منطقه خلیج فارس کمکی به ثبات منطقه نمیکند و تنها سیاست تفرقهافکنانه غرب را عیانتر میسازد.
ساعاتی بعد از بیانیه بقایی بود که وزارت امور خارجه گام دوم را برداشت. مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر خارجه، سفرا و رؤسای نمایندگی کشورهای عضو اتحادیه اروپا را احضار کرد و مراتب اعتراض شدید جمهوری اسلامی را به آنان ابلاغ کرد. او تأکید کرد که حمایت اتحادیه اروپا از ادعاهای امارات، نقض اصل احترام به حاکمیت ملی کشورهاست و این موضعگیری مغرضانه هیچ مبنای حقوقی ندارد.
صدای مجلس و هشدار صریح قالیباف
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز دیروز در نطق پیش از دستور خود با لحنی قاطع گفت «ادعاهای مداخلهجویانه و بیاساس مطرحشده در بیانیهی مشترک، از جمله تکرار ادعای پوچ درباره جزایر همیشه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را بشدت محکوم میکنیم. تمامیت ارضی ایران با خون صدها هزار جوان برومند این آب و خاک امضا و تثبیت شده است و ملت ایران بر سر آن با هیچ متوهمی مماشات نمیکند.»
او تأکید کرد که تمامیت سرزمینی ایران خط قرمزی است که هیچ اختلاف داخلی یا انتقاد سیاسی نمیتواند از قاطعیت آن بکاهد. قالیباف یادآور شد که ایرانیان، صرفنظر از گرایشهای سیاسیشان، در برابر هرگونه تعرض یا ادعا نسبت به خاک کشور واکنشی واحد دارند و تاریخ گواه این حقیقت است که هیچ قدرتی نتوانسته ذرهای از خاک ایران را بدون پاسخ رها کند.
اهمیت استراتژیک جزایر و معنای تمامیت ارضی
بیانیه مشترک اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا در نیویورک، حامل ترکیبی از اتهامات منطقهای، فشار حقوقی و پیامهای دیپلماتیک نسبت به ایران بود. تکرار ادعای «اشغال» جزایر ایرانی، افزودن موضوع موشکی و هستهای، و تلاش برای بینالمللی کردن اختلاف، همگی نشان میدهد که بازی حقوقی و سیاسی علیه تهران به سطحی جدی ارتقاء یافته است.
جزایر سهگانه ایران در دهانه خلیج فارس و نزدیک تنگه هرمز واقع شدهاند؛ منطقهای که گذرگاه حیاتی تجارت جهانی نفت است و کنترل آن، نقش تعیینکنندهای در امنیت دریایی منطقه دارد. برای ایران، این جزایر نه تنها از نظر نظامی و ژئوپلیتیک، بلکه از منظر هویت ملی نیز اهمیت دارند.
در زبان دیپلماسی، واژهها معنا میسازند و تعبیر «اشغال»، به معنای تسلط موقت نظامی یک کشور بر کشور دیگر است؛ وضعیتی که حاکمیت قانونی را معلق و اداره آن را در دست نیروی اشغالگر قرار میدهد و در مورد جزایر سهگانه، حضور ایران نه موقت است، نه نظامی؛ بلکه حاکمیتی تاریخی و رسمی است
در حافظه تاریخی ایرانیان، از عهد باستان تا دوران معاصر، دفاع از مرزها و حفظ خاک، ارزشی مقدس و غیرقابل مصالحه بوده و در عرصه سیاست داخلی نیز، مسأله تمامیت ارضی از معدود موضوعاتی است که در آن اجماع ملی وجود دارد و از منتقد تا حامی حکومت، همه بر یک نکته متفقاند: خاک ایران قابل مذاکره نیست. به همین دلیل است که حتی بیانیهای سیاسی از سوی کشورهای دیگر، اگر حاوی واژههایی، چون «اشغال» باشد، بهسرعت به مسالهای ملی تبدیل میشود.
خطای حقوقی بر سر واژه «اشغال»
در زبان دیپلماسی، واژهها معنا میسازند و تعبیر «اشغال» در حقوق بینالملل، به معنای تسلط موقت نظامی یک کشور بر سرزمین کشور دیگر است؛ وضعیتی که حاکمیت قانونی را معلق و اداره آن را در دست نیروی اشغالگر قرار میدهد.
اتحادیه اروپا که در سالهای اخیر به دنبال تقویت روابط اقتصادی و امنیتی با کشورهای خلیج فارس است، با طرح بیانیههای ضدایرانی و ادعا بر سر جزایر سهگانه ایران میکوشد نشان دهد منافع شرکای عرب خود را در معادلات منطقهای در نظر دارد. این همسویی، در ظاهر رنگ دیپلماسی به خود میگیرد، اما در عمل، به ابزار سیاسی برای مهار نفوذ ایران بدل میشود.
اما در مورد جزایر سهگانه، حضور ایران نه موقت است، نه نظامی به معنای اشغالگرانه؛ بلکه حاکمیتی تاریخی و رسمی است که بر پایه اسناد معتبر، نقشههای بینالمللی و رویههای حقوقی تثبیت شده است. به همین دلیل ایرانیها بهدرستی تأکید دارند که بهکار بردن این واژه از سوی شورای همکاری و اتحادیه اروپا، نه تنها نادرست بلکه نوعی تلاش برای القای مشروعیت به ادعای امارات است. تهران چنین زبانی را «تحریکآمیز و غیرقابل قبول» میداند و آن را در تضاد با منشور سازمان ملل و اصل احترام به تمامیت ارضی کشورها قلمداد میکند.
صدور بیانیهای تکراری. اما در زمانی خاص
پرسشی که در پسِ این بیانیه نهفته، اما مربوط به زمان انتشار آن است. چرا درست در شرایطی که تنشهای سیاسی میان ایران و غرب دوباره اوج گرفته، مساله جزایر سهگانه بار دیگر بر سر زبانها میافتد؟ پاسخ در پیوند میان سیاست منطقهای، رقابتهای قدرت و محاسبات دیپلماتیک نهفته است. صدور چنین بیانیههایی در خلأ شکل نمیگیرند. در مواقعی که ایران با فشارهای بینالمللی (نظیر در پرونده هستهای، تحریمها، تنشها در منطقه) مواجه است، برخی کشورهای منطقهای یا میانجیهای بینالمللی ممکن است به دنبال استفاده از موضوعات حساس جدلهای سرزمینی برای افزایش فشار یا برجستهسازی مواضع خود باشند.
طرح ادعای جزایر در چنین مقاطعی، نوعی اهرم فشار نمادین علیه تهران است؛ تلاشی برای به حاشیه راندن ایران و یادآوری این که مسائل مورد اختلاف هنوز زندهاند.
از سوی دیگر، اتحادیه اروپا که در سالهای اخیر به دنبال تقویت روابط اقتصادی و امنیتی با کشورهای خلیج فارس است، با طرح چنین بیانیههایی میکوشد نشان دهد منافع شرکای عرب خود را در معادلات منطقهای در نظر دارد. این همسویی، در ظاهر رنگ دیپلماسی به خود میگیرد، اما در عمل، به ابزار سیاسی برای مهار ایران بدل میشود.
مسیر پیشرو و الزامات ایران چیست؟
در برابر این وضعیت، ایران ناگزیر است هم در سطح دیپلماسی و هم در عرصه افکار عمومی، راهبردی هوشمندانه و چندلایه در پیش گیرد.
بیانیه مشترک اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا در نیویورک، حامل ترکیبی از اتهامات منطقهای، فشار حقوقی و پیامهای دیپلماتیک نسبت به ایران بود. تکرار ادعای «اشغال» جزایر ایرانی، افزودن موضوع موشکی و هستهای، و تلاش برای بینالمللی کردن اختلاف، نشان میدهد که بازی حقوقی و سیاسی علیه تهران به سطحی جدی ارتقاء یافته
نخستین گام، حفظ موضع واحد و منسجم در داخل است؛ همان چیزی که اکنون در واکنش به بیانیه نیویورک شاهد آن هستیم. دولت، مجلس و نهادهای سیاسی با لحنی مشترک سخن گفتند و این پیام را به جهان مخابره کردند که تمامیت ارضی ایران محل اختلاف نیست.
در گام بعد، تهران باید با بهرهگیری از ابزارهای حقوقی و تاریخی، مستندات خود را بیش از پیش در سطح بینالمللی مطرح کند. انتشار اسناد، نقشهها و گزارشهایی که مالکیت ایران را اثبات میکنند، میتواند وجهه حقوقی کشور را تقویت کند. همچنین، همکاری فعال با نهادهای بیطرف منطقهای و بینالمللی میتواند مانع از یکجانبهگرایی در تفسیر ماجرا شود.
در سطح منطقهای، تکیه بر روابط با کشورهایی، چون عمان، قطر و کویت، که معمولاً مواضعی متعادلتر دارند نیز میتواند از شکلگیری اجماع ضدایرانی جلوگیری کند. همزمان، ایران باید بکوشد روابط خود با اروپا را از مسیر گفتوگو و تعامل مدیریت کند تا زمینه برای سوءتفاهم و تحریک کاهش یابد.
در نهایت، قدرت واقعی ایران در دیپلماسی، از ترکیب عقلانیت، صلابت و حضور فعال در عرصه بینالمللی حاصل میشود. ایران میتواند با بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی، انرژی و ژئوپلیتیک خود، در گفتوگو با اروپا و حتی آمریکا، موقعیت چانهزنیاش را افزایش دهد.
بازی فشار دیپلماتیک با ابزار جزایر سه گانه ایرانی
بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا در نیویورک، بیش از آنکه یک موضع حقوقی باشد، بازتابی از رقابتهای سیاسی و تلاش برای اعمال فشار دیپلماتیک بر ایران است. استفاده از واژه «اشغال» درباره جزایر ایرانی، حرکتی نمادین، اما تحریکآمیز بود و تهران نیز نشان داد که در دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود، وحدتی فراگیر دارد؛ چنان که از وزارت خارجه تا مجلس، موضعی مشترک اتخاذ و پیام روشنی به جهان مخابره شد که جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، بخش جداییناپذیر از خاک ایراناند و هیچگونه تردید یا مصالحهای در این باره وجود ندارد. با این حال، این رویداد یادآور آن است که ایران برای مقابله با چنین سناریوهایی، نیازمند دیپلماسی فعالتر، حضور مؤثرتر در نهادهای بینالمللی و تقویت روابط متوازن با همسایگان و اروپا و غرب است و تنها از این مسیر است که میتوان همزمان با حفظ اقتدار ملی، از تنشهای سیاسی کاست و مانع از تکرار ادعاهای متوهمانه در آینده شد.
ایران برای مقابله با چنین سناریوهایی، نیازمند دیپلماسی فعالتر، حضور مؤثرتر در نهادهای بینالمللی و تقویت روابط متوازن با همسایگان و اروپا و غرب است و تنها از این مسیر است که میتوان همزمان با حفظ اقتدار ملی، از تنشهای سیاسی کاست و مانع از تکرار ادعاهای متوهمانه در آینده شد
در نهایت، واقعیت آن است که برای ایرانیان، صرفنظر از اختلافهای سیاسی یا اقتصادی، یک اصل خدشهناپذیر همیشه باقی مانده و آن نیز این که هیچکس و هیچ قدرتی حق ندارد به خاک ایران دست دراز کند.