
به عقید عدهای باهنر فعلی با باهنر سابق به لحاظ دیدگاهی تغییر کرده است!
محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در این گپ و گفت هم از ماجرای تصویب CFT در مجمع تشخیص حرف زد، هم از نگرانیهایش درباره استعفای مسعود پزشکیان گفت، هم روایت انتقادات اصولگرایان از اقدامات سعید جلیلی را بیان کرد و هم اظهارات برخی نمایندگان برای تغییر دکترین هستهای را ارزیابی کرد.
به گزارش روز نو باهنر همچنین تاکید کرد که دیگر نگران استعفای رئیس جمهوری نیست و گفت: «من نگران بودم که ایشان یک روز صبح از خواب بیدار شود و بگوید من قول داده بودم نمیتوانم و استعفا میدهم و این برای نظام جمهوری اسلامی ایران خیلی مضر بود و هست.»
او همچنین در بخشی از اظهارات خود، با اشاره به کارشکنیها علیه دولت و تلاش برای تضعیف آن بیان کرد: «هم خبر دارم و هم تحلیل که بعد از جنگ ۱۲ روزه، تصمیمهای امنیتی، سیاست خارجی و دیپلماسی در کشور منسجم گرفته میشود. البته این انسجام به این معنا و مفهموم نیست که فرض کنیم فردا تصمیم گرفتند که مثلا با فلان کشور مذاکره کنند و وزیرخارجه هم رفت مذاکره کرد.»
* به عنوان اولین سوال از آخرین اتفاقی که رخ داده است، شروع میکنیم.CFT در مجمع تشخیص مصلحت بالاخره به صورت مشروط تصویب شد. آیا به صورت مشروط ۷-۸ سال پیش نمیشد به همین شکل مورد پذیرش قرار گرفته و تصویب شود و انقدر فاصله تا تأیید آن نینداخته باشند و نداشته باشیم. خیلیها میگویند الان شرایط چه فرقی با آن موقع کرده است؟ چرا الان آره آن موقع نه؟
همه ما رو به تکامل هستیم. این گفت و شنود، بحثها و استدلالها است که انسان را به یک نقطهای از تصمیم میرساند. بعضی وقتها اگر این گفتوگوها انجام نشود، به آن نقطه تصمیم نمیرسیم و در این قضایا هم حساسیت موضوع، بالا است. ظاهر قضیه این است که مجمع تشخیص مصلحت نظام، تفاهم کرد که CFT را امضا کنیم. اما اگر وارد موضوعات آن شویم، دهها بند و هر بند آن چندین حکم دارد. یک سری تعهدات متقابل است که ما میدهیم و یک سری تعهداتی میگیریم.
روی همین تاکید «مشروطی» که فرمودید، کم بحث نشده است. بالاخره شورای محترم نگهبان به یک قانون، لایحه و طرحی ایراد میگیرد، مجمع تشخیص مصلحت نظام نمیتواند وارد شود که آیا این ایرادی که گرفته، درست است یا نه. آن حق شورای نگهبان است که میگوید یا خلاف قانون اساسی است یا خلاف شرع و یا میگوید خلاف هردو است و مصوبهای را رد میکند. مجمع تشخیص مصلحت نظام با قبول اینکه این موضوع خلاف قانون اساسی یا خلاف احکام اولیه شرع است، بحث میکند که آیا مصلحت نظام در این هست که این اتفاق بیفتد یا نه.
میگویم من باید استدلال هایم آنقدر قوی شود که مخاطبم را قانع کنم
*رویکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام با زمان قبل که مخالف بود، تفاوت پیدا کرده است؟
نه فرق نکرده است. بحث این است که محتوای CFT چیست. ما چه تعهداتی میدهیم و چه تعهداتی میگیریم. اینها به قول جوانان mp ۳ نمیشود که همه را در یک جعبه متراکم کنیم و دکمه اش را بزنیم و اعضا و مجمع به این جمع بندی برسند که به مصلحت هست یا نیست. همین که به این نقطه برسند که این به مصلحت است؛ تصویب میکند. اسم نمیبرم، اما اعضایی در مجمع بودند که ۱۰ جلسه مخالف صحبت کردند. ولی جلسه ماقبل آخر و جلسه آخر قانع شدند و گفتند که تشخیص میدهیم مصلحت در تصویب آن است.
اصولا بحثی در مورد من در بیرون میکردند و میگفتند که فلانی لابی من قوی است، این لابی را بعضیها ترجمه بد بر داشت میکردند و یا از آن برداشت بدی داشتند که لابی کردن یعنی استفاده از چماق و هویج یا تهدید و تطمیع. در حالیکه من آن لابی را حرام میدانم. من لابی را به امر به معروف و نهی از منکر ترجمه میکنم. میگویم من باید استدلال هایم آنقدر قوی شود که مخاطبم را قانع کنم. در مجلس وقتی یک نماینده مخالف یا موافق صحبت میکند، قصدش این است که نمایندگان را هم رأی خود کند. میگوید من به این نتیجه رسیدم که این قانون ضررش بیش از نفغش است. اینکه صحبت میکند یعنی لابی میکند.
*در این موضوع سیاسی کاری را چقدر دخیل میدانید؟
سیاسی کاری اصولا یک مقوله ممدوح یا مذموم است. سیاسی کاری یعنی چی؟
*دو حالت آن میتواند باشد، یعنی اینکه مثلا وقتی دولت آقای روحانی است نه میگویند و..
اینها بحثهای متفاوتی است. بعضی وقتها من در مجلس میگفتم که ۹۰ درصد تصمیمات مجلس غیر جناحی است و اصلا ربطی به جناح ندارد. تصمیمات جناحی وقتی است که مثلا میخواهند رئیس مجلس انتخاب کنند، میبینند چه کسی است و از کدام جناح است. روسای کمیسیونها و یا حتی به اعضای دولت رأی اعتماد دهند یا استیضاح کنند، اینها سیاسی است. اما مثلا میخواهند بودجه سال ۱۴۰۵ را تصویب کنند. اگر کسی در تصویب این قانون و بودجه نگاه جناحی داشته باشد و بگوید مثلا فلان وزیر، چون در جناح ما نیست، ما سر بودجه برایش تنگ میگیریم و، اما فلان وزیر، چون از جناح ما است، مقداری دستش را باز نگه میداریم، به جمهوری اسلامی خیانت کرده است.
جلیلی و وحیدی مخالف تصویب CFT بودند
*مثلا در مورد آقای جلیلی میگویند که آن موقع مخالف بود و آقای پورمحمدی هم در انتخابات این نکته را گفت و تکذیب هم نشد.
آقای جلیلی تا آخرین جلسه شدیدا مخالف صحبت کرد.
*اما بعضیها میگویند، چون دولت مثلا اصلاح طلب است...
اینها در واقع به تیر غیب زدن مردم است. بله آقای جلیلی از روز اول مخالف بود و در آخرین جلسه هم مخالف صحبت کرد. آقای وحیدی مخالف بود و تا آخرین روز هم مخالف صحبت کرد. ولی اعضایی بودند که یک زمانی مخالف بودند، ولی در گفتوگوها قانع شدند. باز ممکن است یکی بگوید لابد دم فلانی را دیدند که قانع شدند؛ اینها حرفهای خیانت باری است. نه بحث استدلالها و گفتگوهاست تا مسئله را روشن کنند.
با احتیاط بیشتری نیت خوانی کنیم
*آقای باهنر! بعد از انتخابات ۱۴۰۳ و بخصوص اخیرا شاهد انتقادات تند اصولگرایان از آقای جلیلی و طرفداران ایشان بودیم.
اصولگرایان خودشان حدود هفت تا هشت بخش است.
* حالا طیف اصولگرایان سنتی و آنهایی که به اعتدال نزدیک ترند و حتی بخشی از اصولگرایان مانند روزنامه جوان. فکر میکنید علت این انتقادات چیست؟ ساختاری است یا به خاطر نوع گفتمان ایشان و ایدئولوژیک است؟
ما باید با احتیاط نیت خوانی کنیم. مثلا کسی میخواهد عقده هایش را خالی کند. حتی برخی از دوستان سیاسی هستند که به موضع من انتقاد دارند. من ۲۸ سال در مجلس بودم و شاید ۱۵-۱۶ سال هم رأی موثری داشتم و به قول معروف در مجلس صاحب نفوذ بودم. در مجلس طبق آیین نامه نماینده اقلیت دینی که قابل احترام هم هستند با ۴-۵ هزار رأی به مجلس میآید و نماینده تهران هم با ۱.۵ میلیون رأی میآید، ولی در آیین نامه مجلس اینها هرکدام یک رأی بیشتر ندارند و هیچ فرقی نمیکند. اما هر فردی یک حوزه نفوذ رأی دارد. یک موقع من با استدلال ها، رفتارم و با بحثهایی که میکنم میتوانم ۵۰ نفر را قانع کنم. یکی هم هست که خودش را هم نمیتواند قانع کند. حوزه نفوذ رأی مهم است.
برخی از اصلاح طلبان هستند که میگویند پزشکیان اصلا از «ما» نبود
یک موقع مخالفتها و موافقتها بر اساس احکام بدریه، حنیفیه هاست که بین خودشان و خدای خودشان است که باید جواب دهند. یک موقع هم واقع قضیه این است که استدلال میکنند. این رفتاری که فلان کس کرده و شما میفرمایید اصولگرایان، مگر در اصلاح طلبان کم پیدا میشود؟ الان برخی از اصلاح طلبان هستند که میگویند پزشکیان اصلا برای ما نبود. پزشکیان به ما تحمیل شد و همین الان هم میگویند.
یعنی میخواهم بگویم که اینها را نمیتوان طیف بندی کرد. یک طیفی از اصلاح طلبان و طیفی از اصولگرایان همین رفتارها را دارند. من میگویم که در مجلس بودم و صاحب نفوذ هم بودم. اعتقاد داشتم -و همین الان هم دارم- که ما باید از دولت و مجلس مستقر حمایت کنیم، ربطی هم ندارد که برای کدام جناح باشد. برای جناح ما یا جناح رقیب. باید حمایت کنیم و اگر هم نقد میکنیم باید مشفقانه باشد. نقد تخریبی نباید باشد. اگر کسی تحت عنوان جناحی بگوید که من میخواهم کاری بکنم که این دولت شکست بخورد و در دوره آینده رأی نیاورد، این شکست دادن دولت به معنای تضعیف نظام جمهوری اسلامی است.
اما اگر یک دولت و رئیس جمهور در دوران ۴ سال ریاستش بتواند کارهایی به نفع مردم کند، ولی من مخالف جناحی اش بگویم که باید کاری کنم که این کارها را انجام ندهد، بدنام و تضعیف شود. مثلا بگویم من کاری میکنم که این دولت در دوره آینده رأی نیاورد. این اصلا رقابت جناحی و سالمی نیست. این رقابت با نظام جمهوری اسلامی است. مقام معظم رهبری بارها خودشان هم فرمودند که من همیشه از دولت مستقر حمایت میکنم. بالاخره مقام معظم رهبری هم روز انتخابات موقعی که پای صندوق رأی میروند، حتما به یک نفر رأی میدهند؛ یعنی مثلا علاقه داشتند که مثلا آقای «ب» انتخاب شود ولی آقای «الف» انتخاب شد. آقا حتما به یک نفر رأی میدهد و قطعا هم آن یک نفر را به بقیه ترجیح میدهد، اما هر کس که برنده شود، از او حمایت میکند؛ این وظیفه شرعی است.
درباره آقای پزشکیان سه جمله بیشتر ندارم
*اما به هر حال برخی جریانها اقداماتی در جهت تضعیف دولت انجام میدهند. حداقل در یک سال گذشته بارها در خیابان اعتراض کردند. بحث استعفای آقای پزشکیان و طرح عدم کفایت سیاسی ایشان مطرح شد. وقتی این اقدامات در جهت تضعیف دولت از سوی برخی از رقبای ایشان انجام میشود، چه باید کرد؟
اینها اتفاقاتی است که در جامعه رخ میدهد. ما قرار نیست هرکس مثلا نقد درست یا خصمانه به رفتار دولت کرد، فردا دادگاه علنی برایش برگزار کنیم، او را محکوم کنیم، شلاق بزنیم و زندانی کنیم یا اعدام کنیم. حرکات و رفتارهای سیاسی در افکار عمومی اثر میگذارد. یک موقع طرف حرفی یا اتهامی میزند که باعث تشویش اذهان عمومی میشود.
یک زمانی یک آقایی نماینده مجلس بود که پشت تریبون رفت گفت که رئیس جمهور ما جاسوس است، آن رئیس جمهور را هم نمیخواهم اسم ببرم، اتفاقا رئیس جمهوری بود که من به او رأی نداده بودم، من بلافاصله روز بعد مصاحبه کردم و گفتم مملکت نباید آنقدر بی حساب و کتاب باشد که یک نماینده مجلس پشت تریبون بگوید رئیس جمهور جاسوس است. در قانون اساسی ما رئیس جمهور نفر دوم مملکت است. اگر کسی میگوید جاسوس است، باید احضارش کنند، اگر ثابت کرد که جاسوس است، ترتیب آقای رئیس جمهور را بدهند. اگر هم ثابت نکرد، باید با او برخورد شود. نمیشود که نماینده رسما پشت تریبون بیاید و بگوید که رئیس جمهور جاسوس است و همه هرهر بخندند.
اما یکی دیگر میآید و میگوید این رئیس جمهور ما بی عرضه است، اگر من بودم نمیگذاشتم تورم باشد، اقتصاد را سامان میدادم و اقداماتی میکردم. این تشویش افکار عمومی نیست بلکه انتقاد ناجوانمردانه از دولت است.
من درباره آقای پزشکیان سه جمله بیشتر ندارم، آقای پزشکیان آدم متدین و دلسوزی است و علاقمند است که برای مردم کار کند، اما زمانی که کاندیدای ریاست جمهوری شد نمیدانست که این کار انقدر سخت است. سختی کار را حس نمیکرد. خود آقای پزشکیان در زمان مناظرههای تلویزیونی هم گفت که اگر نتوانستم استعفا میدهم. من واقعا تا ۲-۳ ماه قبل نگران بودم، چون آقای پزشکیان روحیه خاص و به اصطلاح «داش مشتی» هم دارد و من نگران بودم که ایشان یک روز صبح از خواب بیدار شود و بگوید من قول داده بودم نمیتوانم مطابق قولم عمل کنم و استعفا میدهم. این برای نظام جمهوری اسلامی ایران خیلی مضر بود و هست. ا الحمدالله لان دیگر آن تشویش را ندارم که آقای پزشکیان به این نتیجه برسد که استعفا دهد، اما اینکه آقای پزشکیان مشکلات مملکت را حل میکند، دارد حل میکند، چقدر از آن را میتواند حل کند، اینها قابل بحث است.
در برخی عملیاتها موفق نمیشدیم، آقای هاشمی یک خطبه میخواند و ملت از خوشحالی میرفتند به پشت بامها
*ما بارها شاهد مخالفت این افراد و این گروهها با تصمیم نظام بوده و هستیم، مثلا در خصوص مذاکره با آمریکا، بحث تصویب پالرمو و CFT، تصمیماتی با موافقت حاکمیت بوده، اما با مخالفت برخی گروهها همراه شده است. آیا حاکمیت ارادهای برای تلطیف این فضای برخوردها با تصمیمات رسمی یا نیمه رسمی ندارد؟
یک زمانی خود من هم نگران بودم که تمرکز تصمیم گیری در کشور نداریم. یعنی دولت یک حرف میزد، مجلس حرف دیگری، قوه قضائیه حرف سومی میزد. حتی در دولت همین الان هم مشاهده میکنیم که مثلا سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی و وزیر اقتصاد بعضا با هم «کل کل» دارند. من از زمان آقای خاتمی همیشه میگفتم که اگر اقتصاد یک دولت منسجم باشد باید این سه نفر باهم هماهنگ باشند؛ رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر اقتصاد و و رئیس کل بانک مرکزی. این سه نفر باید هم فکر، همراه و همدل باشند تا بتوانند بخشی از اقتصاد کشور را هدایت و مدیریت کنند.
بله، این اختلافات و نگرانیها وجود داشت، اما الان نه. بعد از جنگ ۱۲ روزه به واقع شرایط تغییر کرد. من هم خبر و هم تحلیل دارم که تصمیمهای امنیتی، سیاست خارجی و دیپلماسی در کشور منسجم گرفته میشود. باز این انسجامی که گرفته میشود معنا و مفهمومش این نیست که فرض کنیم فردا تصمیم گرفتند که مثلا با فلان کشور مذاکره کنند و وزیرخارجه هم رفت مذاکره کرد. ممکن است یک روزنامه هم مقاله بنویسد که چرا این آقا رفته و مذاکره کرده است. قرار نیست ما صداهای مخالف را خفه کنیم یا اینکه فضا را امنیتی کنیم، این رفتارها با اینکه تصمیات منسجم گرفته شود متفاوت است.
به یاد دارم در روزهای اول جنگ ۸ ساله، اوضاع رسانهای کشور خیلی بهم ریخته بود. آن موقع شورای عالی امنیت ملی هم نداشتیم. در قانون اساسی یک شورایی به نام شورای عالی دفاع داشتیم. یکی دو سال اول فضا بهم ریخته بود. هر وقت یک عملیات در جبهه انجام میشد، هر روزنامه و هر خبرگزاری برای خودش تحلیل میکرد. دیدند اینگونه نمیشود، شورای عالی دفاع تصمیم گرفت، مصوب کرد و ابلاغ کرد که رسانههای کل کشور اعم از دولتی و خصوصی خبرهای جنگ را از دفتر تبلیغات شورای عالی دفاع بگیرند.
اولین مسئول تبلیغات شورای دفاع هم آقای خرازی شد و اینگونه کار انسجام پیدا کرد. مثلا در برخی عملیاتها موفق نمیشدیم ولی خدا رحمت کند آقای هاشمی رفسنجانی یک خطبه میخواند و ملت از خوشحالی میرفتند به پشت بامها و الله اکبر میگفتند. یعنی انسجام را ایجاد میکرد. اگر ما در یک جنگ جدی قرار بگیریم باید این تدابیر اندیشیده شود. الان هم فضای امنیتی است و شورای عالی امنیت ملی باید مقداری فضا را کنترل کند، اما به این معنا نیست که یک صدایی را در کشور تبلیغ کنیم و بگوییم هیچ کس حق ندارد حرف مخالف بزند.
*قطعا اینگونه نیست ولی برخی از این مورد سوء استفاده میکنند.
مثلا در مجلس ۵نفر میگویند بیاییم طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را روی میز بگذاریم. اولا عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور اولیه اش نیاز به ۷۵ امضا دارد. پنج نفر این حرف را بزنند اتفاقی نمیافتد.
آقای زوارهای میگفت یک پوزه بند بگیریم و ببندیم به دهان ۷۰ میلیون جمعیت
*اما فضای کشور را ملتهب میکند.
التهاب یک موقع این است که بگوییم همه زیپ دهانشان را ببندند. یک زمانی خدا رحمت کند آقای زوارهای عضو حقوقدان شورای نگهبان بود و یک دوره هم نماینده مجلس بود، میگفت یک پوزه بند بگیریم و ببندیم به دهان ۷۰ میلیون جمعیت. قرار بر این رفتارها نیست. خود مقام معظم رهبری هم فرمودند که تضعیف دولت، تضعیف نظام است و نباید دولت را تضعیف کرد. اما این هم به این معنا نیست که زیپ دهانها کشیده شود و دهانها را ببندیم.
*انتقاد با تهمت و افترا خیلی فرق دارد.
من مثال زدم. یک موقع فردی میآید میگوید که العیاذباالله رئیس جمهور ما جاسوس است که متاسفانه یکی گفته بود، این حتما باید دادگاهی و محاکمه شود یا حرفش را اثبات کند یا با مجازات سر جای خودش بنشیند. یک موقع کسی میگوید که رئیس جمهور ما ضعیف است، این ضعیف و قوی بودن که متر ندارد تا اندازه گیری کنیم.
مجلس از نظر نظارتی اختیاراتی دارد که استیضاح، تحقیق و تفحص، سوال و تذکر است. بعضی وقتها مثلا استیضاح وزیری را امضا میکنند، مینویسند که این آقای وزیر نتوانسته وظایفش را انجام دهد. برنامه هفتم توسعه را نتوانست پیگیری کند و مواردی از این دست، اما به انتهای آن نگاه میکنی میبینی که نماینده از وزیر خواسته بود که فلان مدیرکل عوض شود، ولی عوض نکرده است. روی کتاب مینویسد ضعف عملکرد مدیر، اما پشت کتاب را میبینیم میگوید چرا مدیرکل را عوض نکردی؟! بعد هم آقای وزیر میگوید مدیرکل را عوض میکنم، او هم امضایش را برای استیضاح پس میگیرد. از این اتفاقات افتاده است. اینها رفتارها و حرف ها، خوش اخلاقی نیست.
اگر آمریکا گاو شیرده دیگری میخواهند ما آن کشور نیستیم
* هفته گذشته مکانیسم ماشه اجرایی شد، آیا امکانش هست که از آن جلوگیری شود؟
بحثهای مکانیسم ماشه از نظر حقوقی، قانونی و روابط بین الملل گسترده شده است. فعال سازی آن کار غلطی بود. اینکه میشد جلوی آن را گرفت، باید بگویم بله میشد. به این صورت که ما تسلیم میشدیم و دستهایمان رابالا میبردیم و میگفتیم که هیچ کاری نداریم.
* از نظر شما اجتناب ناپذیر بود؟
آنها به شدت زیاده خواه هستند. در مورد مذاکرات هستهای و مذاکره با آمریکا کلی بحث کردیم. همان برجام را کلی رفتیم مذاکره و صحبت کردیم در حین مذاکره آنها به ما حمله کردند. در حال حاضر آنها دو چیز از ما میخواهند؛ یکی اینکه کلا فناوری هستهای را کنار بگذارید. دوم اینکه برد موشکها را زیر ۳۰۰ کیلومتر بیاورید. ما الان موشکهای با برد بالای ۲۰۰۰ کیلومتر داریم. یعنی چی؟ یعنی کاملا تسلیم شویم؟ اگر ما در جنگ ۱۲ روزه، به خاطر قدرت آفندی که داشتیم، توانستیم دشمن را وادار کنیم که پیشنهاد آتش بس دهد و ما بپذیریم. اینها میگویند که قدرت آفندی را زمین بگذارید و تحویل دهید و داستان هستهای را تمام کنید. دیگر چیزی باقی نمیماند، میگویند دست هایتان را بالا ببرید. یک زمانی رئیس جمهور آمریکا به یکی از کشورهای همسایه گفته بود که فلان کشور گاو شیرده خوبی است. اگر آنها گاو شیرده دیگری میخواهند، ما آن کشور نیستیم.
برخی میخواهند همه جریان جنگ ۱۲ روزه را گردن جاسوسان بیندازند
*به جنگ اشاره کردید. در این جنگ ۱۲ روزه خیلیها بحث نفوذ را جدی میدانستند چه در شهادت فرماندهان و چه در جاهایی که اسرائیل هدف قرار داد، شما چقدر بحث نفوذ را نه فقط در این جنگ، در کل ساختار جدی میبینید؟
مسائل امنیتی، اطلاعاتی و وضعیت اطلاعاتی ما باید تجدید ساختار جدی داشته باشد. ما دو سیستم اطلاعاتی داریم؛ یکی وزارت اطلاعات و دیگری هم اطلاعات سپاه. البته برخی نهادها و مراکز «حفاظت اطلاعات» هم درست کردند. این که اینها در محدوده کار خودشان متعدد باشند، اشکال ندارد ولی برای مسئله «اطلاعات ملی و ضد اطلاعات ملی» کاملا باید منسجم، همراه و هماهنگ باشند و این نیاز به تجدید ساختار دارد.
البته برخی هم میخواهند همه این جریان جنگ ۱۲ روزه را گردن جاسوسان بیندازند، حتما اینجور نیست. امروزه انقدر فناوریها پیشرفت کرده و رویشان کار شده و جلو رفته است که کشف اینکه باهنر کجاست، کی آمده و کی میرود با چه کسی صحبت کرده، خیلی دور از دسترس نیست.
باید با فناوریها مقابله فناورانه کنیم، محدود کردن و بستن مشکل را حل نمیکند
*برخیها میگویند از طریق واتسآپ این جاسوسی و نفوذ اتفاق افتاده است ولی ما بحث فیلترشکنها را داریم که برخی از آنها اسرائیلی هستند و بارها هشدار داده شد که این فیلترشکنها عاملی برای جاسوسی دشمن شدهاند. چقدر بحث نفوذ از طریق فناوری در کشوری که فیلترینگ را لغو نمیکند، جدی است؟
فناوریها پیشرفته هستند و هر روز هم پیشرفتهتر میشود. بستن قضیه مشکل را حل نمیکند. ممکن است تاثیر موقتی داشته باشد، مثل دندان درد که با قرص آسپرین برای یک شب تسکین پیدا میکند، اما درمان نمیشود. باید فناوریها را به خدمت گرفته و با آنها کار کرد. با محتوا و فناوری باید با فناوری مقابله کرد. اینکه اگر فیلترشکن نداشته باشیم یا خود فیلترینگ وجود نداشت ایراداتی اشت که مطرح میکنند. به هر حال ما هنوز در قوانین موضوعی کشور مسائلی داریم. مثلا ویدئو ممنوع بود. بعد از ممنوعیت ویدئو، ماهواره آمد. بعد گفتیم دیشها ممنوع است و یک زمانی نیروها این دیشها را میگرفتند. حالا یک کاغذ برچسب روی شیشه پنجره میچسبانند و فرکانس را میگیرند. امروز با یک فیلترشکن و یک موبایل تا حدودی پیشرفته میتوانند تو را به اتاق تاریک ببرند و همه چیز را نشان دهند.
ما باید با فناوری ها، مقابله فناورانه کنیم. محدود کردن و بستن مشکل را حل نمیکند. باید در ساختارهای تشکیلات اطلاعاتی و ضداطلاعاتی مان تجدیدنظر و تمرکز ایجاد کنیم؛ بنابراین اصلا به این معنا نیست که جنگ ۱۲ روزه و ترورهای انجام شده همگی توسط جاسوسهای انسانی اتفاق افتاده است. نه اینطور نیست، برخیها هم بر اثر فناوریها و استفاده از فناوریهای جدید رخ داده است.
همه مراکز تحقیقاتی و پژوهشی آمریکا میدانند که در بین شیعیان مقوله «فتوا» چه معنی دارد
*آقای باهنر! بعد از جنگ ۱۲ روزه برخی بحث تغییر دکترین هستهای را مطرح میکنند. شما با این موافقید؟
ما بارها گفتهایم و خود آنها هم میدانند. درست است که کارهای ظاهرا احمقانه میکنند، اما واقع قضیه این است که مراکز تحقیقاتی آمریکا و مراکز پژوهشی همه میدانند که در شیعه مقوله «فتوا» چه معنی میدهد. اینها داستان تنباکو را میدانند؛ موقعی که رهبر شیعیان جهان و رهبر جمهوری اسلامی فتوا میدهد که تولید سلاحهای کشتار جمعی حرام است و حتی مقدمات آنها هم حرام است، دیگر حرفی در این رابطه نیست. فتوای ایشان یعنی حرام است و تمام.
*برخی بحث بازدارندگی را مطرح میکنند. در مجلس نامه نوشتند و ۷۰ امضا جمع کردند.
میدانم. همان داستان است که یکی میگوید نمازهایی که من میخوانم خیلی خوب و راحت است ولی نماز صبح سخت است، نمیتوانید کاری کنید که برای نماز صبح قرصی چیزی پیدا کنیم؟!.
این که عدهای نامه نوشتند یک بحث است، اما اینکه فتوای شیعه چیست همه میدانند و رهبر نظام جمهوری اسلامی فتوای رسمی شان این است که تولید سلاحهای کشتار جمعی حرام است و مقدمه تولید آن سلاح هم حرام است، موضوع دیگری است؛ بنابراین آنها میدانند که ایران به دنبال تولید سلاح هستهای برای استفاده نظامی نیست.
اما ترامپ میآید میگوید ایران این همه معادن نفت و گاز دارد، انرژی هستهای را برای چه میخواهد. خودتان انرژی هستهای را برای چه میخواهید. خودشان که منابع نفت و گازشان بیش از ما هست. ما میگوییم که انرژی هستهای صدها استفاده دارد. همین الان هم در حوزههای پزشکی، صنعتی، فناورانه و ... استفاده کنیم. دنبال بمب هستهای هم نیستیم. چندین و چند سال هم هست میگوییم که آژانس انرژی اتمی لحظه به لحظه مشاهده کند و ببیند که ما دنبال استفاده نظامی از فناوری هستهای نیستیم. اما آنها چیز دیگری میخواهند. آنها میخواهند ایران مقتدر نباشد و تسلیم شود. مقام معظم رهبری میگفتند که اینها که میگویند با آمریکا کنار بیایید، بگویند که آمریکا کی قانع میشود که ما تکلیفمان را بدانیم. ما چقدر کوتاه بیاییم که آمریکا قانع شود؟! صراحتا هم گفتند که چجوری قانع میشوند. اصل موضوع آنها تغییر رژیم در ایران است. میگویند این رژیم نباید نباشد.